نیروهای سیاسی درگیر این ماجرا باید بدانند هر بار با کوبیدن بر طبل کینه و نفرت به خاطر این حادثه کمکی به ساختن کشور و رشد همزیستی سیاسی نخواهد کرد، زمان آن رسیده از نگاه اسطوره ای و احساساتی به تاریخ فارغ شویم و با پند آموزی از گذشته راه همزیستی،تفاهم و همکاری را برای ساختن یک ایران دمکراتیک هموار سازیم،قطعا نیروهای سیاسی ای که زیر نام و عکس دکتر مصدق فعالیت می کنند می دانند دکتر مصدق همواره به همکاری و اتحاد عمل احزاب ملی اعتقاد داشت اینان نیز باید با پیروی از رهبر فکری خود امروز برای اتحاد عمل فعالیت کنند نه برای واگرایی و ایجاد اختلاف.
----
در این ماه تقویمی مرداد هر بار با رسیدن تاریخ بیست و هشتم آن یکی از مهمترین آفت های فرهنگ سیاسی ما ایرانیان سر باز می کند،هر بار ناظران و تحلیلگران با برداشت های سیاه و سفید گونه و با تعصبات و وابستگی های فکری این رویداد را تجزیه و تحلیل می کنند.یکی از جدی ترین موانع توسعه سیاسی در ایران برای رسیدن به دموکراسی، قهرمان و ضد قهرمان سازی در عرصه سیاسی است،یکی از کانون های اصلی این «دیو» و «فرشته» سازی حادثه 28 مرداد و نیز جریانات فکری حول و حوش دکتر محمد مصدق و محمدرضا شاه است،کوشش اکثر مفسران تا کنون نگریستن از یک زاویه به این دو جریان بوده است،یک بار هم که شده باید فارغ از «طرفداری از شاه یا مصدق» کارنامه سیاسی و اشتباهات و خدمات انجام شده از هر دو طرف را بررسی و واکاوی نمود.
در کهنه تحلیل های تکراری هر بار به شکل ملال آوری سعی می شود دکتر مصدق و محمدرضا شاه در مقابل هم قرار داده شوند و با دیو و فرشته سازی از یکی از این دو شخصیت تاریخی هرکس طرف مقابل را عامل تمام اشتباهات معرفی کند.گمان می کنم دکتر مصدق و محمدرضا شاه افراد وطن دوستی بودند با اشتباهات ، خدمات ، دستاوردها و میراث فکری خاص خودشان،از مصدق قطعا پایبندی به مشروطه،عدم اجازه به دخالت دینکاران در امر حکومتی، حفظ استقلال و منافع ملی کشور،انتخابات آزاد و سالم و اعتقاد به دمکراسی میراث های مهم و ماندگار هستند و از محمدرضا شاه نیز،مدرن سازی ایران،دیپلماسی موفق، رشد اقتصادی و صنعتی شدن،آزادی های اجتماعی،ملی گرایی و عرفی سازی دادگستری جزء میراث ماندگار است.
کسانی که سعی می کنند دکتر مصدق و شاه را قطب های رو در روی هم قرار دهند و از یکی از این دو شخصیت اهریمن یا اهورا بسازند قطعا خدمتی به تاریخ معاصر ایران نمی کنند.متاسفانه اکثرطرفداران دکتر مصدق تمام زندگی سیاسی، میراث فکری و زیست تاریخی دکتر مصدق را در قضیه نفت،روز بیست و هشت مرداد و حوادث پس ازآن خلاصه کرده اند که قطعا این نوع نگاه به مصدق خدمت به او نیست،زیرا ارزشهای مهم سیاسی و فکری مصدق را در پیچ و خم منازعه های مربوط به 28 مرداد فراموش می کند.
متاسفانه دکتر مصدق «مانند هر سیاستمداری» دارای نقاط ضعف و اشتباهاتی هم بود،اگر کسی شاه و مصدق را تحت هر عنوان و به هر دلیلی دارای هیچ اشتباهی نداند قطعا فردی متعصب به حساب می آید،در پژوهش تاریخ تعصب جایی ندارد،بلکه اسناد،واقعیتها،بازی های جهانی،بازیگران داخلی و مولفه های منافع ملی باید مورد توجه و مداقه قرار گیرد.دکتر مصدق هرچند در زمینه پایبندی به مشروطیت و حفظ استقلال کشور قابل تحسین است اما به همان اندازه کارنامه او در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی قابل نقد است.متاسفانه دکتر مصدق در دیپلماسی با آرمانگرایی وارد شد و در حالی که راههای بسیاری برای احقاق حقوق ملت ایران داشت بی انعطاف نشان داد، مثلا دکتر مصدق می توانست به جای این که یکسره با شرکت نفت انگلیس مصاف دهد با آنان درخواست افزایش بهره مالکانه ایران را مطرح کند یا سهم ایران از فروش نفت را افزایش دهد،اما مصدق تحت تاثیر عناصری نظیر شایگان و حسیبی از پذیرفتن هر نوع راه میانجیگرانه سر باز زد و در دیپلماسی داریت لازم را نشان نداد،هرچند باید متذکر شد تمام این مسائل هیچ گونه دخالت خارجی بیگانگان در امور ایران را توجیه نمی کند و قطعا توطئه یا هر برنامه دیگری که از سوی خارجیان به ایران تحمیل شده باشد محکوم است و هرگز قابل دفاع نیست.
پنجاه ونه سال از حادثه 28 مرداد می گذرد اما هنوز پرسشهای مهمی است که مطرح نشده؛ پرسشهایی از قبیل این که چرا مصدق پیشنهاد پنجاه - پنجاه را رد کرد؟چرا در زمانی که آمریکا از او حمایت می کرد قضیه را فیصله نداد؟چرا استعفا نداد تا شخصی مانند قوام این مساله را حل کند؟چرا مجلس شورای ملی را به آن شکل با یک رفراندوم غیردمکراتیک (جدا نمودن صندوق های آری و نه) منحل کرد؟ گرانیگاه اصلی موضوع 28 مرداد این نکته است که با برکناری دکتر مصدق تا حد زیادی امکان اصلاح و تعدیل قدرت در نظام پهلوی از بین رفت، زیرا دکتر مصدق به درستی اشاره می کرد شاه باید سلطنت کند نه حکومت و نباید وارد جزئی ترین مسائل روز شود،مصدق از طرفداران نظام پادشاهی بود که متاسفانه در هیاهوی 28 مرداد گم شد،مصدق به درستی بر روی مساله «استقلال» پای فشاری می کرد و آن را پیش نیاز دمکراسی می دانست هرچند در راه استیفای آن ظرافت ها و بازی های دیپلماتیک را نادیده می گرفت،در عین حال محمد رضا شاه هم آن طور که توسط نیروهای مخالفش مطرح شده یکسره دوران سیاهی بعد از سال 32 برقرار نکرد درست است در زمینه آزادی های سیاسی و مساله تحزب نقصان های آشکاری وجود داشت ولی در دهه 40 و اوایل دهه 50 توسعه یافتگی اقتصادی ، رشد اقتصادی و خدمات مربوط به مسائل رفاهی مردم را نباید نادیده گرفت و نیز دادن حق رای به زنان و اصلاحات ارضی،هم شاه هم مصدق خدمات فراوانی به کشور کردند ، نگاه پر از کینه و نفرت یا نگاه توام با شیفتگی به یکی از این دو شخصیت تاریخ معاصر کشورمان فرصت نگاه تحلیلی ، عبرت آموز و تاریخی را از نسل جوان و نسلهای آینده می گیرد.
مهم نیست حادثه 28مرداد را «قیام ملی» یا «کودتای ننگین» بنامیم، مهم این است که زمان آن رسیده از نگاه اسطوره ای و احساساتی به تاریخ فارغ شویم ، شاید هیچ کس به اندازه خود نظام پهلوی از نبود مصدق ضرر نکرد، پس از گذشت اینهمه سال ای کاش هنوز سیاستمداران دلسوز ، ملی و دمکرات منشی مانند مصدق داشتیم، یکی از مهمترین ضرباتی که جمهوری اسلامی به ایران زده از بین بردن پرورش رجال سیاسی ملی و ورزیده است، یکبار هم که شده شخصیتهای تاریخی را خاکستری ببینیم نه با نگاههای بغض آلود ،سیاستمداران را آنگونه که «بودند» تحلیل کنیم نه آنگونه که «دلمان می خواهد» ،تاریخ و سیاست عرصه احساسات و نگاههای رمانتیک نیست،عرصه تحلیلهای جزئی ، دقیق ونسبیت گراست.کسانی تحت هر عنوان بخواهند کارنامه سیاسی دکتر مصدق یا محمدرضا شاه را یکسره منفی یا یکسره مثبت تلقی کنند هرگز خدمتی به تاریخ و فهم و آگاهی عمومی نمی کنند،باید از این رخداد هم برای ساختن دمکراسی ایران آینده بهره گرفت ،نیروهای سیاسی درگیر این ماجرا باید بدانند هر بار با کوبیدن بر طبل کینه و نفرت به خاطر این حادثه کمکی به ساختن کشور و رشد همزیستی سیاسی نخواهد کرد، زمان آن رسیده از نگاه اسطوره ای و احساساتی به تاریخ فارغ شویم و با پند آموزی از گذشته راه همزیستی،تفاهم و همکاری را برای ساختن یک ایران دمکراتیک هموار سازیم،قطعا نیروهای سیاسی ای که زیر نام و عکس دکتر مصدق فعالیت می کنند می دانند دکتر مصدق همواره به همکاری و اتحاد عمل احزاب ملی اعتقاد داشت اینان نیز باید با پیروی از رهبر فکری خود امروز برای اتحاد عمل فعالیت کنند نه برای واگرایی و ایجاد اختلاف.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|