آیت الله خامنهای در سخنرانی ۲/۶/۹۱ در دیدار با هیأت دولت, سال جاری را- با توجه به شرایط بین المللی پدید آمده برای ایران- سالی مهم به شمار آورد:
برای این که دولتهای غربی “دارند همهى توانشان را خرج میکنند, شاید بتوانند شما را به عقبنشینى و قبول شکست وادار کنند؛ شما هم باید از همهى توانتان استفاده کنید تا بتوانید این توهّم باطل ذهن دشمن را به هم بزنید”.
تعلیل دشمنی دشمنان
به گفتهی رهبر جمهوری اسلامی, دشمنان طی شش-هفت سال گذشته, بخصوص دو سه سال اخیر, بر تلاششان علیه ایران افزودهاند. فشارها وارد مرحلهی جدیدی شده است. دلایل این امر چیست؟ “حرفبافان” این مدعا را مطرح میسازند: “چرا ما در دنیا دشمنتراشى کردیم که اینقدر با ما دشمنى کنند”. اما آیت الله خامنهای این مدعا را تحلیل نادرست به شمار میآورد. تحلیل خود او از دلایل دشمنی دولتهای غربی با جمهوری اسلامی به شرح زیر است:
عامل اول- جلوگیری از پیشرفتهای چشمگیر جمهوری اسلامی: دشمن نمیخواهد تا پیشرفتهای جمهوری اسلامی آن را به الگوی خوب برای دیگران مبدل سازد: “جمهورى اسلامى با داعیهى اسلامخواهى, با داعیهى مردمسالارى اسلامى, با داعیهى رد و نفى مستدل لیبرال دموکراسى, براى تشکیلات استکبارى دنیا یک خطرى است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید, این خطر براى آنها بیشتر خواهد شد”.
عامل دوم- زنده شدن شعارهای انقلاب: پایداری بر شعارهای انقلاب هم موجب دشمنی دولتهای استکباری است:
“وقتى شعارهاى انقلاب کمرنگ شود, پنهان شود, آنها طبعاً بیشتر خوششان مىآید و چهرهى همراهترى میگیرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگتر کنید, آنها چهرهشان عبوستر و خصمانهتر میشود؛ این چیزِ طبیعى است”.
عامل سوم- حادثهی فوق العاده مهم بیداری اسلامی: بهار عرب نقشی کلیدی در دشمنی با ایران دارد. ولی فقیه میگوید: “به نظر من هنوز ابعاد عظیم این حادثهاى که در شمال آفریقا و منطقهى اسلامى ما اتفاق افتاده, براى خیلىها درست شناختهشده نیست؛ خیلى چیز عظیمى اتفاق افتاده. پشت این مسئله, دست قدرت الهى است”.
می دانیم که “دست قدرت الهی” به طور مستقیم وارد تاریخ نمیشود, خداوند از طریق واسطهها فعل خود را به ظهور میرساند. جمهوری اسلامی واسطهی فیض الهی در بیداری اسلامی بود و هست. تأثیرگذاری جمهوری اسلامی در بهار عرب نیز موجب دشمنی دولتهای غربی با ایران شده است. ولی فقیه میگوید:
“در زمینهى ارتقاء جایگاه کشور در عرصهى سیاست خارجى و مسائل بینالمللى هم همین جور است. امروز در عرصهى سیاست خارجى, ثقل و وزنهى کشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل, تأثیرگذاریم؛ اینها مهم است. در حوادثى هم که پیش آمده, ما تأثیرگذار بودهایم - که آن, داستان جداگانهاى دارد – به نظر ما آن هم خیلى مهم است”.
چه باید کرد؟
فشارهای جهانی بر ایران هر علتی که داشته باشد, و هر هدفی را که دنبال کند, واقعیتی انکارناکردنی است. این فشارها که از طریق تحریمهای اقتصادی فلج کننده و زدن هم پیمانهای منطقهای ایران دنبال میشود, شاید به تهاجم نظامی به ایران هم بینجامد. در برابر این موج چه باید کرد؟ گویی او قصد عقب نشینی ندارد. بنابراین راهکارهای زیر را به دولت ابلاغ میکند:
یکم- ایستادگی و قاطعیت: معادلهی معکوسی میان ایران و دشمنان وجود دارد. عقب نشینی و جلو آمدن دشمنان, ایستادگی و عبوس شدن آنان. میگوید:
“هرچه مواضع ما ضعیفتر شود و عقبنشینى کنیم, آنها طبعاً چهرهشان بظاهر متبسمتر میشود. البته جلو مىآیند. یعنى چهره را متبسم میکنند, براى این که بتوانند جلو بیایند, مناطق را تصرف کنند و ما را از پیشرفت هدفهامان باز بدارند. هرچه ما در حرکت خودمان جدىتر و مصممتر باشیم, آنها ناراحت میشوند و چهرهشان عبوس میشود. البته تا حالا در این سى و سه سال آنها نتوانستند ما را متوقف کنند, بعد از این هم انشاءالله نخواهند توانست”.
دوم- دیپلماسی براساس اسلام انقلابی: ارزشهای انقلابی مهمترین نقطهی قوت جمهوری اسلامی است. میخواستند این ارزشها را از جمهوری اسلامی بگیرند:
در “یک دورهاى[دورهی اصلاحات] بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگرى و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعى میکردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش, از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند, حرف میزدند, گفته میشد”.
اما در دورهی دولت نهم و دهم- دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد- قطار جمهوری اسلامی دوباره روی ریل انقلاب افتاد. پس:
“دیپلماسى ما باید با روحیهى انقلاب همراه باشد – یعنى اسلام انقلابى – این است که به ما بُرش میدهد. امروز ملتهاى منطقه از جمهورى اسلامى خوششان مىآید, به خاطر موضع مستقل اسلامىِ شجاعانهاش؛ این باید محفوظ باشد. در جاهاى مختلف دنیا, مردم از مسئولان جمهورى اسلامى که این شجاعت را, این استقلال را, این نترسى را بیشتر بروز میدهند, بیشتر خوششان مىآید. خب, این نشانهى این است که راه این است. دیپلماسى ما باید در این جهت باشد؛ که خب, خوشبختانه دوستان زحمتهاى زیادى میکشند”.
سوم- استفادهی از فرصت بهار عربی: درست است که دست قدرت الهی از طریق جمهوری اسلامی در بیداری اسلامی نقش آفرینی کرد, اما در عین حال رژیم هم باید از این فرصت پدید آمده به سود خود استفاده کند:
“از این حوادث منطقه هم باید حداکثر بهره گرفته شود به نفع اهداف انقلاب. این حوادث منطقه – همان طور که اشاره کردم – حوادث بسیار مهمى است و ضربهى سنگینى بوده به جهتگیرى استکبار در این منطقه. بلاشک شما بدانید؛ آمریکا و صهیونیسم – نه فقط دولت صهیونیستى, بلکه تشکیلات قوى و فعال و پرنفوذ صهیونیسم در دنیا – حالاحالاها نخواهند توانست خودشان را از آسیبهاى این حرکت عظیمى که اتفاق افتاد, نجات بدهند. اینها در مقابل این حوادث, به معناى واقعى کلمه غافلگیر شدند. البته دارند تلاش میکنند فائق بیایند و موجسوارى کنند. در یک گوشههائى هم ممکن است بتوانند, اما در کلان نخواهند توانست و نمیتوانند. این فرصت بسیار مهمى است براى جمهورى اسلامى که از این فضا و از این فرصت استفاده کند”.
چهارم- اقدامات پیشگیرانه: دشمنان فعالانه ایران را تحت تحریمهای فلج کننده قرار دادهاند و مقامات منفعلانه به آنها واکنش نشان میدهند. این سیاست باید معکوس شود و پیشگیرانه اقداماتی صورت گیرد که فعالیتهای بعدی آنها را خنثی سازد:
“بعضى از دوستان اشاره کردند که دشمنان یک تصمیمى را میگیرند, ما در مواجههى با آن تصمیم مشغول فعالیت میشویم و اقدامى را انجام میدهیم؛ خیلى خوب, این کار بسیار خوب است؛ منتها بهترش این است که قبل از این که آن تصمیم را طرف مقابل بگیرد, شما حدس بزنید آنچه را که او انجام خواهد داد. فرض بفرمائید که مشکل جابهجائى منابع مالى و ناشى از فروش نفت را شما از قبل هم حدس میزدید و میگفتید؛ یا مشکلى را که در خرید و فروش نفت و انتقال نفت و بیمه و از این چیزها به وجود آوردند, قبلاً همه را حدس میزدیم. راهها را از پیش آماده کنید. الان هم همین جور است. یعنى تصور نشود که دشمن از ادامهى دشمنىهاى خودش دست برداشته؛ نه, آنها دنبال راهِ کارند. چون کارهائى که انجام دادند, به نتیجه نرسیده, حتماً دنبال راهکارهاى دیگرى خواهند بود – که البته آنها هم به نتیجه نخواهد رسید – شما آن راهکارها را حدس بزنید و از پیش, خودتان را آماده کنید”.
مردم سالاری دینی در برابر لیبرال دموکراسی
آیت الله خامنهای طی ۳۳ سال گذشته شاید دهها بار به نفی لیبرال دموکراسی پرداخته است. لیبرال دموکراسی آئینی بشری است با همه نقایصی که برساختههای بشری واجد آنند. این آئین به طور دائمی از سوی لیبرالها و دموکراتها نقد و اصلاح و تکمیل شده است. “لیبرال دموکراسیهای موجود” با “آرمان لیبرال دموکراسی” فاصلهی بسیار دارند.
اما “رد و نفی مستدل لیبرال دموکراسی” توسط آیت الله خامنهای در کجا صورت گرفته است؟
از سوی دیگر, بدیل لیبرال دموکراسی چیست؟ مردم سالاری دینی؟
تنها مصداق مردم سالاری دینی جمهوری اسلامی است. این مصداق را با مصادیق لیبرال دموکراسیها مقایسه کنید:
کدام یک از نظر اخلاقی و میزان وفاداری به آرا و رضایت مردم خود برترند؟
میزان برابری اقتصادی در کدام یک بیشتر است؟
میزان فساد در کدام یک بیشتر است؟
دینداری در کدام یک آزادتر است؟
آیت الله خامنهای حتی به اعضای نهضت آزادی اجازه نمیدهد تا در یک باغ در کرج نماز عید فطر برگزار کنند. گویی آنان قصد داشتهاند که در آن باغ در کرج به دور از چشم اغیار مراسم لهو و لعب برپا سازند. آخر این چه نوع آزادی دینداری است که مردم مجاز نیستند برای مردههای خود مراسم ترحیم برگزار کنند و مردههای آنان باید شبانه دفن شود؟
مردم سالاریای که به دین مقید میگردد, دیگر مردم سالاری نیست. آیا مردم میتوانند بگویند که ولایت فقیه را نمیخواهیم؟ آیا مردم میتوانند بگویند ما حکومت دینی نمیخواهیم؟ نگوئید: نگفتهاند. بگوئید اگر گفتند شما چه خواهید کرد؟ آیا یک مسلمان میتواند بگوید من تحقیق کرده ام و در اثر تحقیق به این نتیجه رسیده ام که باید مسیحی یا یهودی یا بهایی باشم؟ یا اگر فردی مسلمان مسیحی شد, حکمش زندان و اعدام است؟ آری اینها همان مدل بدیلی است که به پندار ولی فقیه لیبرال دموکراسی را به زباله دان تاریخ انداخته است.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|
|