کنفرانس کشورهای غیر متعهد در حالی در تهران برگزار میشود که گزارشهایی از افزایش دخالت رژیم ایران در سوریه انتشار یافته است. رژیم ایران در سیاست خارجی خود با دو بحران حیاتی روبرو است. یکی انزوای شدید سیاسی آن در سطح جهانی و تحریمهای سیاسی و اقتصادی گسترده سازمان ملل و کشورهای غربی علیه ایران، و دیگری اوجگیری شورش مردم سوریه علیه رژیم بشار اسد و گسترش درگیریهای نظامی و خشونت در این کشور. بحران اولی که به فعالیتهای هستهای رژیم ایران مربوط است خطر جنگ را در پی دارد، و بحران دوم اگر به سقوط رژیم اسد منجر شود (که بسیار محتمل است) مهمترین محور اساسی سیاست رژیم در منطقه را در هم خواهد شکست. رژیم ایران بر آن است که در ضمن کمک به حفظ رژیم اسد، از فرصت حضور نمایندگان کشورهای غیر متعهد برای مقابله با این بحرانها بهره بگیرد، ولی شواهد حاکی از آن است که چنین برآیندی یک اندیشه آرزویی بیش نخواهد بود. رژیم ایران در واقع با سیاستی که در قبال سوریه در پیش گرفته به خطر جنگ از زاویه جدیدی دامن زده است.
جنبش غیر متعهدها یا کنفرانس کشورهای غیر متعهد را شاید بتوان «بیخاصیتترین» نهاد بینالمللی دانست. این جنبش که در اوج جنگ سرد در دهه 60 میلادی قرن گذشته به عنوان نهادی مستقل از دو قطب شرق و غرب شکل گرفته بود با سقوط بلوک کمونیزم در اوایل دهه 90 علت وجودی خود را از دست داد و بیشتر به صورت یک کلوب یا محفل بینالمللی باقی ماند. وجه مشترک کشورهای عضو یک خصوصیت منفی (عدم تعهد) است، و هیچ وجه مشترک مثبت (خصوصیت سیاسی، فرهنگی-زبانی-مذهبی، اقتصادی، جغرافیایی یا تاریخی) آنها را به هم پیوند نمیدهد. سایر سازمانهای بینالمللی معمولا یک یا چند تا از این خصوصیات را دارند و بر آن اساس میتوانند تصمیم مشترک بگیرند. ولی از تشکیلاتی که بر روی یک خصوصیت منفی بنا شده است هیچگاه انتظار نمیرود که در مسایل بینالمللی بتواند موضع بگیرد و منشأ اثری باشد. از این رو، بیانیههای موضعگیرانه این سازمان معمولا نه به نام کلیت این نهاد و بلکه به نام و امضای اعضایی که مایل باشند منتشر میشود.
ولی به جز بهرهبرداری تبلیغاتی در کوتاه مدت، آیا رژیم میتواند از این کنفرانس پر هزینه و دردسر برای مردم ایران، و ریاست سه ساله جنبش عدم تعهد برای مقابله با بحرانهای خارجی خود سودی ببرد؟ پاسخ در مورد انزوای سیاسی رژیم و تحریمهای اقتصادی کمرشکنی که از سوی سازمان ملل و کشورهای غربی و صنعتی اعمال شده، به روشنی منفی است. اعمال تحریمهای سازمان ملل برای همه کشورها الزامی است، و بسیاری از کشورهای عضو این جنبش زیر فشارهای سیاسی یا اقتصادی با تحریمهای فلجکننده از سوی کشورهای غربی علیه ایران همراهی میکنند. تحریمهای اعمال شده علیه ایران کار کشورهایی است که نبض سیاست و اقتصاد جهان را در دست دارند و در این کنفرانس غایبند، و هر موضع و اقدامی که فرضاً این کنفرانس یا اعضای آن در این مورد بگیرند به سختی میتواند در سیاست کشورهای پیشگفته تأثیر بگذارد.
در مورد بحران سوریه و جنگ داخلی خشونتباری که در آنجا در جریان است رژیم شانس به مراتب کمتری برای موفقیت دارد. جنایات رژیم اسد در سوریه او را نه فقط در برابر کشورهای غربی و بلکه در برابر اکثر قریب به اتفاق کشورهای جنبش عدم تعهد به انزوا کشانده است. رژیم ایران رسما و علنا از رژیم اسد حمایت میکند و با دخالت مستقیم سیاسی، نظامی و امنیتی در سوریه هر گونه امکان میانجیگری را از بین برده است. از این رو، ژستهای صلحطلبانه رژیم در بحران سوریه کمتر کسی را میتواند بفریبد و یا واکنشهای مثبتی را به دنبال بیاورد. کنفرانس کشورهای غیر متعهد ممکن است در بیانیه پایانی خود به صورت کلی خواهان حل مسالمتآمیز بحران سوریه از طریق گفتگو بین طرفین مخاصمه باشد، ولی به هیچ عنوان از موضع رژیم ایران در تخطئه مخالفان رژیم اسد حمایت نخواهد کرد. رژیم امیدوار بود تا شاید به کمک محمد مرسی رییس جمهور اخوان المسلمینی مصر طرح خود را در سوریه پیش ببرد، ولی مرسی با اعلام این که اسد باید برود آب سردی بر روی آرزوهای رژیم ایران ریخت.
در هر صورت، کنفرانس کشورهای غیر متعهد در تهران که رژیم سر و صدای تبلیغاتی زیادی برای آن به راه انداخته و هزینه هنگفتی را بر دوش مردم ایران نهاده است پس از چند روز به پایان میرسد و اثرات تبلیغاتی آن فروکش میکند. بعد، مردم ایران میمانند و تحریمهای سنگین اقتصادی و گرانی و فقر و مرگ و بیماریهای ناشی از آنها و رژیمی که به جای تلاش برای حل این مشکلات رجز میخواند و هل من مبارز میطلبد و در شیپور جنگ میدمد. از سوی دیگر، همراه با تشدید خشونتها در سوریه، رژیم با ارسال کمکهای تسلیحاتی و نیروهای نظامی و امنیتی برای رژیم اسد مستقیما در بحران و کشتار سوریه دخالت میکند و به ادامه آن کمک میرساند.
افزایش دخالت مستقیم ایران در سوریه، نه فقط بحران را شدیدتر میکند و به کشتار بیشتر میانجامد بلکه راه دخالت مستقیم کشورهای غربی در این کشور را نیز باز میکند. هم اکنون فشار سیاسی روزافزونی برای دخالت نظامی غرب در سوریه علیه رژیم اسد وجود دارد و گزارشهای قتلعامهای مکرر و رو به فزونی که در گوشه و کنار سوریه اتفاق میافتد و به عوامل رژیم اسد نسبت داده میشود این فشارها را بیشتر میکند. تا کنون کشورهایی مانند قطر و عربستان سعودی به کمک تسلیحاتی به مخالفان اسد دست زدهاند و کشورهای غربی انواع دیگر کمکها را به آنان رساندهاند. ولی حضور نظامی یک کشور دیگر در دفاع از رژیم اسد همه این معادلهها را به هم خواهد ریخت و فشار برای دخالت نظامی غرب را (در سطح اقدامی که کشورهای غربی در لیبی انجام دادند) به سرعت افزایش خواهد داد.
از این رو، گزارش روز سهشنبه هفتم شهریور ماه روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال را مبنی بر اعزام «چند فرمانده سپاه پاسداران ایران»، فرماندهان سپاه قدس که شاخه برونمرزی سپاه پاسداران است و همین طور «صدها سرباز ساده» به سوریه نباید دست کم گرفت. منبع خبر این روزنامه «دو عضو سپاه پاسداران جمهوری اسلامی» هستند که «آشنا به اعزام این نیروها» توصیف شدهاند. اینان به روزنامه گفتهاند که رژیم ایران در حال اعزام «صدها نیروی سپاهی و بسیجی» ایران به دمشق است. گزارشهای مربوط به دخالت رژیم ایران در سوریه قبلا از قول برخی از خود مقامات ایرانی، از جمله اسماعيل قاآنی جانشين فرمانده نيروی قدس سپاه پاسداران و سالار آبنوش، فرمانده سپاه قزوین، نقل شده است و دستگیری 48 مرد ایرانی ظاهرا وابسته به نهادهای امنیتی و نظامی ایران در دمشق به دست مخالفان اسد و حساسیت و فعالیت فوق العادهای که رژیم برای رهایی آنان از خود نشان داد این گزارشها را تأیید میکند. آقای صالحی وزیر خارجه ایران اظهار داشته است که برخی از این مردان که غالبا بین 20 تا ۴۰ ساله به نظر میرسیدند «پاسدار بازنشسته» بودهاند!
سیاستهای خارجی رژیم جمهوری اسلامی نه فقط مردم ایران را به شدیدترین تحریمهای اقتصادی تا کنون مبتلا کرده است که گام به گام کشور ما را به سوی جنگی فاجعهبار هدایت میکند. و اکنون با کشانده شدن پای ایران به جنگ داخلی سوریه، خطر جنگ از زاویه دیگری نیز کشور ما را مورد تهدید قرار داده است. حضور مستقیم ایران در بحران سوریه انگیزهای قوی در اختیار کشورهای غربی قرار خواهد داد تا برای «دفاع از مردم غیر نظامی» سوریه به دخالت نظامی در این کشور دست بزنند. در این صورت، رژیم ایران در جنگی مستقیم با غرب در کشوری سوم درگیر خواهد شد - جنگی که ممکن است به سرعت دامنه آن به کشورهای همسایه و خود ایران بکشد. حکومتهای آمریکا و اسراییل ممکن است به دلایل مختلف و از جمله مخالفتهای سیاسی مردم این دو کشور در حمله به ایران تردید یا تأخیر کنند، ولی رژیم ایران با ماجراجوییهای خود در سوریه راه دیگری برای توجیه حمله به ایران در اختیار آنان خواهد گذاشت.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|