حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
آیا پیامبران معصوم هستند؟ تجاوز داوود نبی به زن شوهردار و سپس کشتن شوهر زن …!

September 02, 2012

یک شنبه 12 شهریور 2571 = September 2, 2012

آلفرد گاه نوشته‌های آلفرد
 

داوود هنگامی که جهت گرفتن کبوتری طلایی بر بالای پشت بام رفته بوده است، زنی زیبا را در حال آب تنی می‌بیند و سپس به او تجاوز میکند.

معمولا انتظار می‌رود که پیامبران به عنوان عالی‌ترین مقام‌های مذهبی و پدیدآورندگان ادیان که خود را بی واسطه یا به واسطه ی وحی در ارتباط با خدا، الله، یهوه، رئوس، آتون و غیره می‌دانند، درستکارترین افراد جامعه باشند به گونه‌ای که اعمال و رفتار آنها خالی از هرگونه پلیدی و نقصان و سیره و روش آنها زبانزد و الگوی خاص و عام باشد. اما آیا پیامبران واقعا اینگونه بوده‌اند؟ با خواندن متون تاریخی متوجه میشویم که پاسخ منفی است! نمونه ی جالب رد ادعای عصمت پیامبران، داستان داوود نبی است که چگونه با وجود داشتن دهها همسر در حرمسرای خود، با دیدن یک زن زیبا به او تجاوز کرده و پس از مطلع شدن از حامله شدن وی، نقشه قتل شوهر او را پی ریزی میکند و نهایتا پس از کشته شدن او، با زن مذکور ازدواج میکند؛ زنی که بعدها سلیمان پیامبر را به دنیا می‌آورد.

تجاوز به یک زن شوهردار و طراحی نقشه ی قتل شوهر او جزو خبیث ترین اعمالی است که یک انسان عادی می‌تواند مرتکب بشود، حال تصور کنید چنین عمل زشتی از سوی کسی که خود را پیامبر معرفی میکند و ادعای رسالت و رهبری جامعه بشری را دارد سر بزند!! طبق تورات و کتاب عهد عتیق (Old Testament) و نیز طبق سنت محمد، سلیمان باید سنگسار می‌شده است چرا که به یک زن شوهردار تجاوز کرده است! اما چنین اتفاقی نمی افتد! البته ارتکاب این نوع رفتارهای شرم آور در زندگی دیگر پیامبران هم دیده شده است. مثلا محمد رسول الله در جنگ بنی قریظه و پس از کشتن تمام مردان و پسران بالغ قبیله، با وجود داشتن چندین همسر و کنیز جنسی (همچون ماریه)، دختری حدودا ۲۰ ساله به نام ریحانه (دختر زید قرظی) را به عنوان کنیز و وسیله رفع نیازهای جنسی خود برگزیده و سالهای سال به او تجاوز می‌کند. این همه در حالی است که قبلا مجوز این تجاوزها در آیه‌های مختلف قرآن مثل آیه ۲۴ سوره نساء صادر شده بوده است!!

در ادامه توجه شما را به مشروح داستان تجاوز داوود پیامبر به زنی با نام بتشبع (Bathsheba) همسر اوریا (اهریا، Uriah) که توسط یکی از دوستان مورد بررسی دقیق تحقیقی قرار گرفته و برای من ارسال شده است، جلب می‌نمایم:

شرح ماجرا در قرآن در آیات ۲۱ تا ۲۴ سوره « ص » اینگونه آمده است:

و آيا خبر دادخواهان چون از نمازخانه [او] بالا رفتند به تو رسيد (۲۱) وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند مترس [ما] دو مدعى [هستيم] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده پس ميان ما به حق داورى كن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش (۲۲) اين [شخص] برادر من است او را نود و نه ميش و مرا يك ميش است و مى‏گويد آن را به من بسپار و در سخنورى بر من غالب آمده است (۲۳)
[داوود] گفت قطعا او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميش‏هاى خودش بر تو ستم كرده و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مى‏دارند به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند و اينها بس اندكند و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‏ايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد (۲۴)

اما داستان توبه داوود چیست؟ او چه خطایی کرده است که از خدایش طلب عفو می کند؟ بهتر است سری به کتب تاریخی مسلمانان (۱) بزنیم. برای مثال طبری در کتاب تاریخ خود (۲) می نویسد:

و چند روزی گذشت و شیطان به صورت کبوتری طلایی بیامد و پیش پای داوود افتاد و او به نماز ایستاده بود و دست برد که آنرا بگیرد و کبوتر دور شد و داوود به دنبال آن رفت و دورتر شد تا به سوراخی افتاد و برفت تا آنرا بگیرد و کبوتر از سوراخ به پرواز در آمد و داوود بنگریست کجا می رود که کس به دنبال آن فرستد. و زنی را دید که بر بام خویش شستشو می کرد و بسیار زیبا بود و زن او را بدید و موی بیفشاند و خویشتن را بپوشاند و رفتار وی رغبت و شوق داوود را بیفزود و جستجو کرد و گفتند شوهر وی در فلان اردوگاه است. و کس به فرمانروای اردو فرستاد که اهریا را سوی فلان دشمن فرست و بفرستاد که پیروز شد و به داوود نوشت. باز کس فرستاد که او را سوی فلان دشمن فرست که نیرومندتر بود و بفرستاد و باز پیروز شد. فرمانده اردوگاه قضیه را به داوود نوشت و پاسخ آمد که او را سوی فلان دشمن فرست و فرستاد و این بار شوهر زن کشته شد و داوود زن را بگرفت و اندک مدتی با وی ببود که خدا دو فرشته به صورت انسان فرستاد که خواستند به نزد او شوند و روز عبادت داوود بود و نگهبان مانع شدند و از دیوار به نمازگاه وی در آمدند و داوود به نماز بود که آنها را پیش روی خود نشسته دید و بترسید، گفتند: «بیم مدار که ما دو حریفیم که یکیمان از دیگری ستم دیده و به حق میان ما داوری کن»

گفت: «قصه خویش را بگویید»
یکیشان گفت: «این برادر من است که نود و نه گوسفند دارد و من یکی دارم و می خواهد گوسفند مرا بگیرد که گوسفندان خویش را کامل کند»
به دیگری گفت: «تو چه می گویی؟»
گفت: «من نود و نه گوسفند دارم و برادرم یکی دارد و می خواهم آنرا از وی بگیرم و صد گوسفند داشته باشم و او رضایت نمی دهد»
داوود گفت: «ترا نگذاریم چنین کنی»
گفت: «ترا نگذاریم که چنین کنی»
داوود گفت : «اگر بدین کار دست زنی به اینجا و اینجایت می زنیم و بینی و پیشانی خویش را نشان داد»
گفت: «ای داوود حق اینکه به اینجا و اینجای تو بزنند که نود و نه زن داشتی و اهریا یک زن داشت و پیوسته او را به معرض خطر فرستادی تا کشته شد و زنش را بگرفتی.»
و داوود نظر کرد و کس را ندید و بدانست که به معرض امتحان بوده و در بلیه افتاده است و …

اما باز هم کل داستان شفاف نیست. به نظر می‌رسد اصرار داوود بر کشته شدن اهریا دلیلی داشته است. از آنجا که قرآن برگرفته از عهد عتیق است، بهتر است سری به تورات، اصـحـاح يـازدهـم و دوازدهـم، از کتاب سـموئيل دوم بزنیم:


شبانگاه بود كه داوود از تخت خود برخاست، و بر بالاى بام كاخ به قـدم زدن پـرداخـت ، از آنـجـا نگاهش به زنى افتاد كه داشت حمام مى كرد، و تن خود را مى شست، و زنى بسيار زيبا و خوش منظر بود. پـس كسى را فرستاد تا تحقيق حال او كند. به او گفتند: او (بتشبع) همسر (اورياى حـثـى) است ، پس داوود رسولانى فرستاد تا زن را گرفته نزدش آوردند، و داوود با او هـمبـسـتـر شـد، در حـالى كـه زن از خـون حـيـض پاك شده بود، پس زن به خانه خود برگشت، و از داوود حامله شده، به داوود خبر داد كه من حامله شده ام.

از سـوى ديـگـر اوريـا در آن ايـام در لشـكـر داوود كار مى كرد و آن لشكر در كار جنگ با (بـنـى عمون) بودند، داوود نامه اى به (يوآب) امير لشكر خود فرستاد، و نوشت كـه اوريـا را نـزد مـن روانـه كـن، اوريا به نزد داوود آمد، و چند روزى نزد وى ماند، داوود نامه اى ديگر به يوآب نوشته، به وسيله اوريا روانه ساخت و در آن نامه نوشت: اوريا را مـامـوريت هاى خطرناك بدهيد و او را تنها بگذاريد، تا كشته شود. يوآب نيز همين كار را كرد. و اوريا كشته شد و خبر كشته شدنش به داوود رسيد. پس همين كه همسر اوريا از كشته شدن شوهرش خبردار شد، مدتى در عزاى او ماتم گرفت، و چـون مـدت عـزادارى و نـوحـه سـرايى تمام شد، داوود نزد او فرستاده و او را ضميمه اهـل بيت خود كرد. و خلاصه همسر داوود شد، و براى او فرزندى آورد.

و اما عملى كه داوود كرد در نظر رب عمل قبيحى بود. لذا رب، (ناثان) پيغمبر را نزد داوود فرستاد. او هم آمد و به او گفت در يك شهر دو نفر مرد زندگى مى كردند يكى فقير و آن ديگرى توانگر، مرد توانگر گاو و گوسفند بسيار زياد داشت و مرد فقير به جز يك ميش كوچك نداشت، كه آن را به زحمت بزرگ كرده بود در اين بين ميهمانى براى مرد توانگر رسيد او از اينكه از گوسفند و گاو خود يكى را ذبح نموده از ميهمان پذيرايى كند دريغ ورزيد، و يك ميش مرد فقير را ذبح كرده براى ميهمان خود طعامى تهيه كرد. داوود از شـنـيـدن ايـن رفـتـار سخت در خشم شد، و به ناثان گفت: رب كه زنده است، چه بـاك از ايـنـكـه آن مـرد طمعكار كشته شود، بايد اين كار را بكنيد، و به جاى يك ميش چهار مـيـش از گوسفندان او براى مرد فقير بگيريد، براى اينكه بر آن مرد فقير رحم نكرده و چنين معامله اى با او كرده. نـاثـان بـه داوود گـفـت: اتـفـاقـا آن مـرد خـود شـما هستيد، و خدا تو را عتاب مى كند و مى فـرمايد: بلاء و شرى بر خانه ات مسلط مى كنم و در پيش رويت همسرانت را مى گيرم، و آنـان را بـه خـويـشـاونـدانـت مـى دهـم، تـا در حـضـور بـنـى اسرائيل و آفتاب با آنان هم بستر شوند، و اين را به كيفر آن رفتارى مى كنم كه تو با اوريا و همسرش كردى. داوود به ناثان گفت: من از پيشگاه رب عذر اين خطا را مى خواهم . ناثان گفت: خدا هم اين خطاى تو را از تو برداشت و ناديده گرفت و تو به كيفر آن نمى ميرى، و ليكن از آنجا كه تو با اين رفتارت دشمنانى براى رب درست كردى كه همه زبان به شماتت رب مى گـشـايـند، فرزندى كه همسر اوريا برايت زاييده خواهد مرد. پس خدا آن فرزند را مريض كرد و پس از هفت روز قبض روحش فرمود، و بعد از آن همسر اوريا سليمان را براى داوود زاييد.

همانطور که می بینید، داوود پیامبر برگزیده الله دچار هوسرانی می شود، و با وجود داشتن دهها زن، به زن شوهر دار چشم می دوزد و با او رابطه برقرار می کند. وقتی پیامبر الله این گونه هوسرانی و هرزگی می کند، از آخوندها چه انتظاری است که فکر و ذکرشان پائین تنه‌شان نباشد؟ البته از قرار معلوم امامهای ششم و هشتم شیعیان سعی زیادی کرده اند که به هر ترتیب که ممکن است این گندکاری را ماله بکشند (۳)!! اما قسمت خنده دار ماجرا این است که خود یهودیان که داوود پیامبر قوم آنهاست درصدد ماله کشی نیستند و صراحتا این عمل زشت داوود را پذیرفته‌اند و درباره‌اش کتابها نوشته و حتی اخیرا فیلم هم ساخته‌اند اما دو عرب مسلمان سعی کرده‌اند عمل داوود را ماله کشی کنند!


منابع:

(۱) – برای مطالعه بیشتر سری بزنید به:
تاریخ کامل ابن اثیر، ترجمه حسین روحانی، جلد ۱، ص ۲۵۵ و ۲۵۶، چاپ ۱۳۸۳
اریخ مسعودی ،ترجمه ابولقاسم پاینده ، جلد ۱، ص ۴۹ ،چاپ ۱۳۸۲
تاریخ یعقوبی، ترجمه ابراهیم آیتی ، جلد ۱، ص ۶۰ و ۶۱ ،چاپ ۱۳۸۲
تفسیر طبری، ذیل آیات ۲۱ تا ۲۴ سوره «ص»

(۲) – تاریخ طبری، ترجمه ابولقاسم پاینده، جلد ۲ ، ص ۳۹۵ و ۳۹۶، انتشارات اساطیر ،چاپ ۱۳۶۲

(۳) – به تفسیر المیزان، ذیل آیه ۲۴ سوره « ص » بنگرید


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

مهدی مفخمی

با اینکه این نوشتار دیگر در بالای لیست نیست و ای بسا کسانی دیگر به آن رجوع نکنند ، دریغم آمد که با جمله کوتاهی سبک و والائی نوشته شهرام آریان را نستایم ، آنجا که در خواهشی خصوصی از "شهرام" میخواهد که والا سخن گوید تا والائی بگسترد . درود به شهرام آریان

September 07, 2012 05:06:25 PM
---------------------------

شهرام آريان

(پاسخ به هم‬ميهن «شهرام» - بخش ۳)

در پايان يک خواهش خصوصی نيز دارم. به شيوه‬ی قيچی قيچی و پامنبری (با واژگانی بسان «بدبخت»)، که خواننده را به ياد سخن‬گفتن آيت‬الله خمينی می‬اندازد، سخن نگوييد. اين شيوه درخور يک ايرانی نيست. شيوا و آشکارا سخن گوييد، والا سخن گوييد، تا ديگر پارسی‬زبانان راست‬کردار نيز از شما بياموزند و والايی بگسترد.

September 04, 2012 11:47:52 PM
---------------------------

شهرام آريان

(پاسخ به هم‬ميهن «شهرام» - بخش ۲)

پ) راهکار درست سياسی «جدايی نهاد دين از نهاد کشورداری» است. اما اين به آن چَم (معنی) نيست که نبايد ساختارهای دينی در کشور را بررسی کرد و سنجيد و اگر نياز بود حتا به سرزنش گرفت. (بويژه که دينی با شمشير بر سر مردم ايستاده باشد)

ت) اينکه مردم می‬خواهند کدام دين را برگزينند، اين کار من و شما نيست. ما اينجا بررسی‬های واکافتانه می‬کنيم. خود بنده برای آگاهی شما بی‬دين هستم (نياکان من البته شيعيان بسيار ستبرباور بودند) و اينکه دين مردم به خودی خود کدام است در ميدان انديشه‬ی من نيست.

(اما برای يک بررسی درست و رسا بايد گفته شود که اين يک داده‬ی شناخته‬شده است، که سدهاهزار ايرانی از کشور گريخته به مسيحيگری و به زرتشتيگری گرويده اند و اين نشان می‬دهد که با دين اسلام دشواری بنيادی دارند.)

ث) تنها چيزی که ايران امروز نياز ندارد يک «انقلاب» است. کسی از شما نخواسته انقلاب کنيد. همان يک «انقلاب شکوهمند» برای هفت پشت کشور ايران، که اکنون در تن‬فروشی دختران تنگ‬دست و در آستانه‬ی گسلش بسر می‬برد، بس بود. از شما خواهش می‬کنم بجای انقلاب تا می‬توانيد بخوانيد و بيانديشيد.

September 04, 2012 11:44:15 PM
---------------------------

شهرام آريان

(پاسخ به هم‬ميهن «شهرام» - بخش ۱)

با درود بر هم‬ميهن گرامی شهرام،

داستان به آن آسانی و سياه‬سفيدنگری که شما می‬پنداريد نيست.

الف) از ديدگاه بررسی دانشگرانه در اين نکته هيچ گمانی نيست که دين‬های ابراهيمی، از همه آشکارتر اسلام، به سوی کنترل سياسی هَمبودْمان (جامعه) چنگ می‬اندازند، و مردم، تنها با کوشش بسيار، می‬توانند دست آنها را از دستگاه کشورداری کوتاه داشت (برای نمونه بسنجيد جنگ سی‬ساله‬ را برای جدايی نهاد دين از کشورداری در اروپا: ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸).

دين‬های ابراهيمی بسان «دين» (برای نمونه دين بودايی) کار نمی‬کنند بلکه بسان ايدئولوژی‬های همه‬چيزکنترل‬کننده، با يک گرايش بسيار درشتخوی به «خويش‬برترپنداری» و «خوارپنداشت هرگونه دگرانديش».

ب) شما اگر بخواهيد آزادی و مردمسالاری به ايران آوريد، بدون آنکه زيرساخت فرهنگی کشور را دريافته و کاستی‬های آنرا بررسی کرده باشيد، کوشش‬های شما بی‬‬هيچ‬گمان شکست خواهند خورد؛ هراندازه هم که شما نيک‬خواه بوده باشيد. راهکار درست تنها برپايه‬ی بررسی درست و گسترده کامياب می‬شود.

September 04, 2012 11:39:26 PM
---------------------------

شهرام

شما چه قدر بدبختید و ما چقدر بدبخت تر که شما ها دارید برای ملت انقلاب میکنید اخه بی ....ها اگر ملت با اسلام مشکل داشت که تغیر دین میداد نه تغیر حکومت ما با حکومت مشکل داریم که در جامه اسلام نقش بسته است اگر توهین های شما به اسلام نبود خیلی وقت پیش انقلاب شده بود میترسیم انقلاب کنیم شما بدتر از اونا باشید پس انقدر به اسلام توهین نکنید ما با اسلام مشکلی نداریم

September 04, 2012 04:55:25 PM
---------------------------

شهرام آريان

دين‬های ابراهيمی از آغاز ايدئولوژی‬های توتاليتر سياسی بوده اند، با رنگ دينی (در ميان شان البته مسيحيگری کمی کمتر و اسلام از همه بيشتر).
آن دين که پا به ميدان سياست می‬نهد، و در آن راه حتا لشگرکشی کرده، آدم کشته، و خود را به ديگران برمی‬زوراند و زندگی همگانی و سياسی انسان را می‬خواهد کنترل کند، بايد توان شنيدن سنجش و سرزنش هم داشته باشد. اگر می‬خواهد پاک و ارجمند بماند بايد خود را يکسره از سياست کنار کشد.
تا هنگاميکه چنين نکرده، می‬بايست آماده‬ی سنگين‬ترين و سرسخت‬ترين چالش‬ها باشد. انسان‬ها آن حق را دارند که در برابر ايدئولوژی‬های زورگو و آدم‬کش با همه‬ی ابزار درايستند.

September 02, 2012 07:36:44 PM
---------------------------

بهمن زاهدی

زمانیکه اعلام می‏کنند که سیاست‏شان مانند دیانتشان می‏باشد و زمانیکه دین ایدئولوژی‏زده شود. می‏توان خدای سیاسی شده را هم زیر سوال برد. اگر این عمل را روشنفکران دینی انجام نمی‏دهند، نمی‏توانند از دیگران توقع داشته باشند که به ادیان، مانند گذشته احترام گذاشته شود.
شما برای نقد سوسیالیسم از تاریخچه و عمل‏کرده‏های آن ایدئولوژی استفاده می‏کنید تا بتوانید آن اندیشه را نقد کنید.

برای نقد اسلام چه باید بکنیم؟

ساکت بمانیم تا به نام الله و یا فاطمه، زهرا، نقی و تقی یا هر شخص دیگری به جوانان کشورمان تجاوز جنسی شود و ما به ادیان ابراهیمی احترام بگذاریم؟ به نظر من باید ابزاری به نام «اسلام» را که در دست ملایان برای فریب دادن مردم بکار می‏رورد را نقد جانانه و واقعیت‏گرانه‏ای بکنیم تا هنوز ایرانی وجود دارد. فردا دیر است! برای آخوندها ایران ارزشی ندارد که بخواهند از آن دفاع کنند. برای ما ولی ایران ارزشی بالاتر از اسلام و ادیان ابراهیمی دارد.

ارادتمند
بهمن زاهدی

September 02, 2012 06:51:23 PM
---------------------------

مهدی مفخمی

جهت اطلاع مسئولین سامانه رسمی حزب
دوستان ، این آقای الفرد ، نویسنده بی نام و نشان مقاله بالا میتواند حرف خود را در هزاران هزار سایت موجود و یا احیانا در وبلاگی شخصی ، که این روزها ایجادش مانند آب خوردن میباشد ، درج کند و حق آزادی بیان خود را محفوظ بدارد. اینجا سامانه یک حزب سیاسی است و نه فلسفی و آکادمیک. تا بحال کامنت هائی از این قبیل با نام مستعار که به هر حال میشد آن را مستقل از حزب قلمداد کرد ، در پای مقالات دیده میشد. کم کم دارد به صورت مقاله اصلی بنام مثلا الفرد و کامنت مثلا علی در میآید. به حزب مشروطه لیبرال دموکرات (و سکولار) ایران چه که ادیان ابراهیمی را از بالا تا پائین زیر سئوال ببرد. از رخنه گران حکومت اسلامی غافل نشوید. ارادتمند

September 02, 2012 03:51:18 PM
---------------------------

Joker

راستش من هیچ کدام از ادیان و حتی خدا را قبول ندارم و نظرم هم کاملا معلوم است.به نظر من هیچ فردی کاملا پاک نیست و تمام امامان و ائمه فقط طرز فکرشان با بقیه فرق میکرد

September 02, 2012 03:44:13 PM
---------------------------

علی

پیامبران که جای خود دارند خیلی وقت ها خود خدا هم کارهایی میکند با ان همه قدرت و منم منم که گناه اتدر گناه هست و بس

September 02, 2012 02:27:49 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites