مصطفی ملکيان در مقاله "اخلاق و سياست" به موضوعی اشاره می کند که محل بحث اين مقاله درباره مسوليت اخلاقی فعالان سياسی جنبش سبز است. ملکيان می نويسد:"پديده دوم در عالم سياست، پديدهی "خود را از شر پروندهای خلاص کردن" است. گاه در عالم سياست مرتکب خطايی میشويد ...اما برای اصلاح آن بر سر دو راهی میمانيد. از سويی اگر بخواهيد جلوی آن روند خطا را بگيريد، ممکن است بيشتر ضرر کنيد، مثلاً محبوبيتتان را از دست بدهيد. ...در اين شرايط چه کاری انجام میدهيد؟ چارهای نداريد جز اين که به اين روند ادامه بدهيد.به چه اميدی؟ به اين اميد که پرونده طوری مختومه شود که رویهمرفته، شما ضرر نکنيد. ...در عالم سياست ديدی که مردم نسبت به شما دارند، در موفقيت شما موثر است. ...گاهی شخص نمیخواهد فرزانگی و حکمتآميزی اعمال خود را محل شک قرار دهد. چون اغلب مردم تصور میکنند سياستمداران روی کارهايشان تامل بسيار میکنند. ولی با اعتراف به خطا و توقف روند معلوم میشود که هميشه چنين نيست."
شيوه هايی همانند "خود را از شر پرونده ای خلاص کردن" و "عدم اعتراف به ارتکاب خطا" رفتارهايی است که در ميان فعالان جنبش سبز و رسانه های آنان به تکرار ديده می شود. يکی از نزديک ترين آنها نحوه مواجه با عدم استقبال از فراخوان بانگ الله اکبر رسانه های سبز در هفته گذشته همزمان با اجلاس عدم تعهد در تهران است.
دوشنبه و سه شنبه ۶ و۷ شهريور فراخوانی در برخی سايت ها ی فعالان جنبش سبز(سايت خبری تحليلی کلمه، سحام نيوز، جنبش راه سبز (جرس)،ادوار نيوز،پايگاه اطلاع رسانی نوروز، سايت خبری-تحليلی امروز،ندای سبز آزادی وندای آزادی) با عنوان "فراخوان بانگ الله اکبر رسانههای سبز:چهارشنبه و پنج شنبه، ساعت ده شب" منتشر شد. اين برنامه در صدد بود که از فرصت حضور برخی سران کشورهای عدم تعهد و دبيرکل سازمان ملل استفاده کند و صدای اعتراض مردم را به گوش آنها برساند و يا به تعبير اين بيانيه "بايد به مردم دنيا و سران مختلف کشورها نشان دهيم که ايرانيان تسليم ديکتاتوری نشده اند". اين فراخوان اين فکر را القا می کند که استقبال مردم از اين برنامه نشان دهنده عدم تسليم آنان به ديکتاتوری و عدم استقبال آنها و بند آوردن راه شمال به معنای تسليم آنها به ديکتاتوری بايستی تعبير شود.
با مرور سايت هايی که اين فراخوان را منتشر کردند مشخص می شودکه هيچ گونه خبر يا تحليلی از نتيجه اين فراخوان منتشر نشده است. به عبارت ديگر همه اين سايت ها بطور هماهنگ واکنش مردم به اين فراخوان را مسکوت گذاشته اند و به مخاطب خبری درباره استقبال يا عدم استقبال مردم نداده اند. گرچه تلويحا اين سکوت گويای آنست که مردم استقبالی از اين فراخوان نکرده اند.
اين سکوت گويای برخی ويژگی های فعالان اين سايت هاست که برخی از مهمترين مفاهيم اجتماعی مانند"مسوليت اخلاقی" و " اعتماد اجتماعی" را متاثر می سازد.
عدم پذيرش مسئوليت اخلاقی
اين تصميم هماهنگ به مسکوت گذاشتن عدم استقبال مردم از اين فراخوان از ارزش و جايگاه اخلاق سياسی – اجتماعی در ميان اين فعالان و سايت های آنان حکايت دارد. مسئوليت پذيری برای هر کنش گر اجتماعی، فعال سياسی يا روشنفکر از مسائل ضروری است. ضرورت آن از نقطه نظر مسئله اعتماد اجتماعی است.مسوليت پذيری يکی از عوامل تقويت اعتماد اجتماعی ميان مخاطب و رسانه و فعالان آن است.در اين مورد بخصوص موضوع اعتماد اجتماعی جايگاه حساس تری دارد چرا که پيام دهندگان و توصيه کنندگان فراخوان ها، به اعتراف خود، فعالان و کنش گران يک مبارزه مسالمت آميز هستند. اصولا به نظر می رسد که اين فعالان بايستی بدنبال جلب اعتماد گروههای مختلف اجتماعی باشند چرا که نوع مبارزه ای که شروع کرده اند اساسا آنها را بايد نيازمند و تشنه اعتماد مردم نشان دهد. اما چنين نيازی در ميان اين فعالان کمتر ديده می شود. رويکرد خطابه از بالا و تحليل هايی که بيشتر شبيه گوشزد، نصيحت و اوامر بزرگتری عاقل برای هدايت جوانان و کودکانی خام شبيه است در بسياری از موراد نشان می دهد که اين فعالان اساسا خود را بطور جدی نيازمند اعتماد اجتماعی نمی دانند و اساسا اين سرمايه اجتماعی را جستحو نمی کنند.
بطور عمومی همه کسانی که می نويسند يا فعاليتی را طراحی می کنند، يا مردم را دعوت به کنشی می کنند در برابر اين فکر، برنامه و دعوت خود مواجه با مسئله مسوليت اخلاقی از منظر اجتماعی و سياسی هستند. در ارتباط با فراخوان الله اکبر اخير، مسئله اين است که اين فعالان و سايت هايشان کمترين حساسيتی نسبت به مسوليت اخلاقی در برابر مخاطبان را ازخود نشان نمی دهند. به سخن ديگر اين گروهها از دو منظر حساسيتی نسبت به مسئوليت اخلاقی ندارند :
اول: حاضر به پذيرش مسوليت شکست اين برنامه نيستند و اساسا احساس نمی کنند که در صورت عدم استقبال مردم متعهد به پاسخ گويی به اين پرسش هستند که بر چه مبنايی چنين برنامه ای طراحی کرده اند که بيشتر در حال باز توليد بی اعتمادی بيشتری در ميان مردم نسبت به نيروهای مخالف حاکميت جمهوری اسلامی و تونايی آنها ست ؟ طوری که اين نوع برنامه ها در حال تحليل بردن ته مانده های اعتماد مردم به امکان هر نوع برنامه ای برای تغيير سياسی در آينده است.
دوم : حاضر به اجرای مسوليت رسانه ای – خبری خود در ارتباط با اين فراخوان نيستند. به شکلی که در خبر کوتاهی بنويستند که مردم نتوانتسند با قادر نشدند و يا نخواستند از اين برنامه استقبال کنند يا از اين فکر و ايده استقبال نشد تا من مخاطب اين سايت ها متحير نباشم که چرا به اين شيوه توهين آميز با من رفتار می شود ؟
چرايی عدم مسوليت اخلاقی
اما چرا چنين تصميمات غريبی از سوی اين سايت ها گرفته می شود و سپس با مسکوت گذاشتن آن از زير بار مسوليت شکست می گريزند؟ شايد نگاهی به خصوصيات اين سايت ها بتواند کمکی به روشن شدن اين چرايی باشد:
- اين سايت ها به طور برجسته جنبه مذهبی دارند يعنی اصلاح طلب های مذهبی را در بر می گيرند.
- اين گروه از سايت ها از فعال کردن شکاف های اجتماعی در ايران برای بر ساختن يک جنبش عميق اجتماعی به جديت اجتناب می کنند. مهمترين دليل اين عدم استقبال از فعال شدن شکاف های اجتماعی در جهت انضمامی شدن مطالبات برای تحقق يک جنبش وسيع و قدرتمند اجتماعی، صراحتا ترس از تجزيه ايران است.
- اين گروه از سايت ها و فعالان آن بدنبال تغييرات مسالمت آميز از طريق چانه زنی با حاکميت برای ورود دوباره اصلاح طلبان به حوزه جامعه مدنی و مناسبات رسمی سياسی هستند.
- آنها معتقدند در دراز مدت حاکميت چاره ای جز بازگشت به اصلاح طلبان ندارند بنابراين تنها کار فعالان بايد انتظار باشد.
بر اساس همين خصوصيات اين گروه از سايت ها و فعالان آنها وظيفه خود را دو چيز می دانند :
- ممانعت از فراتر رفتن نيروهای فعال (روشنفکران، کنشگران ،روزنامه نگاران) و مطالبات مردم به سوی انحلال حکومت.
- فعال نگاه داشتن مردم و نيروهای اجتماعی در اندازه ای که نه کاملا به انفعال رو آورند و نه به تغييرات فراتر از ايده های اصلاح طلبان مذهبی فکر کنند.
اگر اين مفروضات صحيح باشند آنگاه می تواند تاکتيک ها و استراتژی های اين گروهها را در مقاطع مختلف دقيق تر فهميد. برنامه "فراخوان الله اکبر" يکی از اين برنامه هاست.
بر اساس ويژگی های اين سايت ها و فعالان آن و شيوه های رفتاری آنان در مواجه با شکست برنامه های خود می توان از فقدان مسوليت اخلاقی در برابر مخاطبان و جامعه سخن گفت. فقدانی که اين بخش از فعالان جنبش سبز را به سوی استراتژی "عدم اعتراف به شکست" سوق داده است. اين عدم اعتراف نه تنها اين گروه از فعالان را با مسئله عدم صداقت روبرو کرده است بلکه مانع جدی تری ايجاد کرده که همانا عدم ورود به نقد جدی اهداف و برنامه های خود است. مسئله ای که اين بخش از فعالان جنبش سبز را همانند مانع سنگينی بر سر راه ايده ها ی جديد برای فرا رفتن از وضعيت کنونی فعالان جنبش سبز نشان ميدهد.
به نظر می رسد "مسئوليت اخلاقی" و "نقد برنامه های گذشته" دو مسئله ای است که رودرروی فعالان و طراحان فراخوان هايی همانند "فراخوان الله اکبر" است. دومسئله ای که نوع برخورد با آنها می توان نقش آنان را را بعنوان مانع تغييرات يا پيش برنده آن در چشم مخاطبان شفات تر سازد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|