مدتی است که از برخی کوشندگان سياسی، و نيز نويسندگان «اظهار نظر» در پای مقالات سايت های مختلف، می خوانم که دربارهء رواج اصطلاح «سکولار دموکراسی»، و يا «نيروهای سکولار دموکرات»، دو گونه نظر را مطرح می سازند... يکی اينکه دموکراسی در زهدان خود سکولاريسم را حمل می کند و نيازی به ساختن ترکيبی از اين دو نيست... و دو ديگر اينکه اساساً ترکيب «سکولار دموکراسی» ترکيبی جعلی و بی سابقه است و نمی توان در فرهنگ های لغت فرنگی (و بخصوص سياسی) برای آن تعريفی يافت... لازم است در هر دو مورد توضيحاتی را بيان کنم.
مدتی است که در نوشته های برخی کوشندگان سياسی، و نيز نويسندگان «اظهار نظر» در پای مقالات سايت های مختلف، می خوانم که دربارهء رواج اصطلاح «سکولار دموکراسی»، و يا «نيروهای سکولار دموکرات»، دو گونه نظر را مطرح می سازند:
1. دموکراسی در زهدان خود سکولاريسم را حمل می کند و نيازی به ساختن ترکيبی از اين دو نيست، حال آنکه ترکيب هائی همچون «ليبرال دموکراسی» و «سوسيال دموکراسی» رسانندهء دو نوع نگاه و نزديگشت غير بديهی به دموکراسی هستند. لذا تأکيد بر سکولار بودن دموکراسی تأکيدی زائد و نالازم، و تکراری حشو آلوده محسوب می شود؛ چرا که «تأکيد زائد» و «تکرار نالازم» (يا «حشو») هنگامی مطرح می شود که امری واضح و آشکار را به صور مختلف تکرار کنيم بی آنکه در اين تکرار اطلاعات بيشتری به مخاطب بدهيم. به اين چند نمونه توجه کنید: سوابق گذشته؛ آخرین مسابقه فینال؛ مدخل ورودی؛ اوج قّّّلهء کوه؛ دست بند دست... می گويند سکولار دموکراسی هم يک چنين ترکيبی است.
2. گفته می شود که اساساً ترکيب «سکولار دموکراسی» ترکيبی جعلی و بی سابقه است و نمی توان در فرهنگ های لغت فرنگی (و بخصوص سياسی) تعريفی برای آن يافت. و از آنجا که من (نوری علا) اين ترکيب را در اغلب نوشته هايم بکار می گيرم، برخی حتی آن را اختراع من دانسته اند.
لازم است در هر دو مورد توضيحاتی را بيان کنم.
***
در ابتدا، افکندن نظری بر برخی گفته ها می تواند جالب باشد. مثلاً، مدتی پيش خواننده ای در پای يکی از مقالات منتشر شده در سايت حزب مشروطه نوشته بود: «سکولار دمکراسی مقوله ای است ناشناخته در جهان دانشی [ست] که پایه اش بر مبنای شک و نقد و بررسی است. پس آقای نوری علاء حق داشته که هرگز به این یک پرسش من که "چرا سکولار دمکراسی در ویکی پدیا يافت نمی شود؟" (پرسشی که پای یکایک نوشتارهایش در همهء این ماه ها و سال ها گذاشته ام) پاسخ نمی داده است! چنین مقوله ای در ویکی پدیا نیست و او این را خوب می داند و پاسخ دادن صریح و درست همانا و فرو ریختن کل تز/ رسالهء سکولار دمکراسی و شبکه اش همان»(1).
يکی از کنشگران سياسی هم در گفتگوئی منتشر شده در سايت همان حزب گفته بود: «من هرچه کنکاش کردم، در رابطه با سکولار دمکراسی، به یک مبحث بزرگی نرسیدم. سکولار دمکراسی به مانند سوسیال دمکراسی یا لیبرال دمکراسی بحث به آن صورت گستردهای نبوده و به آن صورت هم به آن پرداخته نشده. از این جهت که مبحثی است باز شده در مباحث دیگر و اصولاً تکیه کردن به نکتهای است که محض و مشخص است... اما اینکه چرا به آن میپردازند، خب، من فکر میکنم در امروز ایران آن چیزی که دوستان سکولار – دمکرات به آن میپردازند صرفاً از این جهت است که بهره برداری بکنند از نفرت جمعی که بوجود آمده است حاصل 33 سال حکومت اسلامی، بهره برداری بکنند برای به دست گیری قدرت»(2).
اينگونه اظهارات موجب شد که کنجکاوانه سری به «ويکی پديا» بزنم، يعنی همان فرهنگ ديجيتالی جديدی که از نظر برخی از هموطنانمان تنها مطالبی واقعيت دارند که در آن مرجع بوجودشان اشاره شده باشد! و ديدم که براستی هم هنوز کسی مقاله ای در اين باب در آن مرجع ننوشته ولی دربارهء «دموکراسی» و «سکولاريسم»، و در عين حال رابطهء تنگاتنگ آنها، دو مقالهء مفصل مجزا از هم وجود دارد. پس، اگر «ويکی پديا» را ملاک کار قرار دهيم، اين دوستان درست می گويند و چيزی به نام «سکولار دموکراسی» در جهان انديشه وجود ندارد. اما اگر همين ترکيب را حتی در ماشين اينترنتی «گوگل» جستجو کنيم به ده ها کتاب و مقاله در اين باره بر خواهيم خورد و درخواهيم يافت که، بر خلاف نظر برخی از اظهار نظر کنندگان، ترکيب «سکولار دموکراسی» نه ساختهء من است و نه ترکيب جديد و بی سابقه ای محسوب می شود.
در اين مقالات، و نيز در کتاب های متعددی که در مورد سکولار دموکراسی منتشر شده، عموماً، صاحب نظران از وجود دولت های «سکولار دموکرات» در کشورهائی همچون هندوستان، اندونزی، ترکيه و حتی اسرائيل خبر می دهند؛ يعنی به کشورهائی اشاره می کنند که در آنها:
1. يا تنوع گستردهء مذاهب وجود دارد و دموکراسی تنها در صورتی متحقق می شود که هيچ يک از اين مذاهب قدرت را در دست نگيرد (مثل مورد هند و اندونزی). در مورد سکولار دموکراسی در هندوستان می توان رجوع کرد به مقالهء «وعدهء سکولار دموکراسی برای هند» از «رجيو بارگاوا»، يکی از خوشفکرترين نويسندگان پيرامون فلسفه و تاريخچهء سکولاريسم(3)؛ و در مورد اندونزی، از جمله می توان به مقالهء «جو کوچران» با عنوان «يک سکولار دموکراسی: داستان موفقيت آميز اندونزی کثيرالمذهب»، و نيز به «سکولار دموکراسی در اندونزی مسلمان» نوشتهء سيفور موجانی و ويليام ليدل، از انتشارات دانشگاه کاليفرنيا(5) مراجعه کرد.
2. و يا يک مذهب بر ديگر مذاهب غلبهء عددی داشته باشد و بقيه را در اقليت قرار دهد و خطر آن باشد که «مذهب اکثريت» به «مذهب رسمی» تبديل شده و تبعيض مذهبی را قانونی سازد (مثل مورد ترکيه و اسرائيل). در مورد سکولار دموکراسی در ترکيه، می توان به مطلب جالب «ترکيهء مدرن، نمونهء درخشانی از سکولار دموکراسی؟» به قلم نفيذ مصدق احمد رجوع کرد(6) و در مورد اسرائيل هم خواندن کتاب متخصص مشهور اقتصاد سياسی، برنارد آويشائی، با عنوان اصلی «جمهوری يهودی» و عنوان فرعی «چگونه سکولار دموکراسی و تجارت بين المللی عاقبت برای اسرائيل صلح را به ارمغان خواهند آورد» را توصيه می کنم(7).
توجه کنيم که در هر دوی اين موارد، تأکيد بر «سکولار دموکراسی» بعنوان راه حلی عملی برای جلوگيری از فاجعهء پيدايش حکومت های مذهبی مطرح شده اند، با اين «پيام» که «دموکراسی در صورتی می تواند در اين جوامع متحقق شود که عميقاً بر گوهر سکولار آن "نأکيد" شده باشد!»
***
حال لازم است که در باب حشو کلامی، که همان «تأکيد نالازم» است نيز توضيح دهم. براستی چرا عبارت «سوسيال دموکراسی» جنبهء تأکيد نالازم را ندارد و امری «تشريحی» محسوب می شود اما، در نظر برخی، «سکولار دموکراسی» فاقد جنبهء تشريحی است و حکم تکرار نالازم را پيدا می کند؟
توجه کنيم که در اين اظهار نظر، خود امر «تکرار» و «تأکيد» مورد انتقاد نيست، بلکه تشخيص اينکه اين تکرار و تأکيد فاقد «کارکرد و فايده» ای در زمينهء رسانائی اطلاعات اضافی به مخاطب است موجب بروز انتقاد می شود.
به عبارت ديگر، مواردی را هم می توان يافت که «تکرار» و «تأکيد» دارای کارکرد و فايده ای می شوند و لذا، در عين حالی که نمی توان به کارکرد مفيد آنها انتقادی وارد ساخت، می توان پذيرفت که، از نظر اصول ادبی، نوعی «حشو» به شمار می روند..
اين «تأکيد مفيد» بخصوص در جائی پيش می آيد که لازم شود به مقابله با ترکيبی ساختگی برخيزيم. مثلاً، در بيست سالهء اخير از اصلاح طلبان حکومتی ايران شنيده ايم که از «دموکراسی اسلامی» سخن می گويند و، از محمد خاتمی گرفته تا شيرين عبادی، همگی بر عدم تنافر آموزه های اسلامی و دموکراسی ياد می کنند. حال، در برابر اين ترکيب ساختگی که ـ در معنا ـ سکولار بودن دموکراسی را نفی می کند، معتقدان به اين نکته که دموکراسی لزوماً در يک حکومت سکولار بوجود می آيد و رشد می کند و، متقابلاً، حکومت هر مذهب و ايدئولوژی، بصورتی کارکردی، زائل کنندهء سکولار بودن دموکراسی است، ناچار می شوند در برابر اصطلاح «دموکراسی اسلامی» ترکيب «دموکراسی سکولار»، و در اصطلاح امروز «سکولار دموکراسی»، را بکار گيرند.
در اين «تأکيد مفيد» تذکاری اساسی وجود دارد که نمی توان در مبارزهء سياسی از آن چشم پوشی کرد.
مطلب را اينگونه نيز می توان بيان کرد: دموکراسی، نمی تواند به تنهائی وبدون به نمايش گذاشتن اجزاء ضروری اش، در برابر «دموکراسی اسلامی» يا «دموکراسی دينی» قد علم کند و ابطال آنها را به نمايش بگذارد اما، با تأکيد بر گوهر سکولار دموکراسی، علاوه بر اشاره به پيوند ارگانيک و ضروری دموکراسی و سکولاریسم، می توان راه را به کلی بر خلیدن هر گونه نگاه ایدئولوژیک ـ مذهبی به درون مفهوم دموکراسی بست.
سکولار دموکراسی، در واقع، يک «نه»ی بزرگ و ضروری از جانب دموکراسی خواهان جهان به بنيادگرائی های ايدئولوژيک و، بخصوص، اسلاميسم خطرناکی است که اکنون خود و دنيا را به آتش می کشد.
-----------------
1. http://www.irancpi.net/nezar/nazhrhaa_4_1.html
2. http://www.seculargreens.com/Articles/121711-Difference-of-secular-democracy-and-liberal-democracy.htm
3. Rajeev Bhargava. The Promise of India's Secular Democracy. Oxford University Press. March 2010
4. Joe Cocherane. “A Secular Democracy: Indonesia's multi-faith success story”.
http://www.thedailybeast.com/newsweek/2009/07/10/a-secular-democracy.html
5. http://www.jstor.org/discover/10.1525/as.2009.49.4.575?uid=3739568&uid=2&uid=4&uid=3739256&sid=21101079673853
6. Nafeez Mosaddeq Ahmed. Modern Turkey - A Shining Example of Secular Democracy?
http://www.mediamonitors.net/mosaddeq26.html
7. Bernard Avishai. The Hebrew Republic, How Secular Democracy and global enterprise Will Bring Israei Peace At Last. Harcourt Books. 2008.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
گل آقا
با تشکر از چاپ نظر اینجانب .
با احترام گل آقا
September 29, 2012 02:51:43 PM
---------------------------
گل آقا
خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است
بیشتر از 35 سال است که مشتی دزد؛ بیآبرو؛ خیانتکار مملکتی را که می توانست یکی از ثروتمند ترین ومرفه ترین کشور های دنیا باشد را با وعده های دروغ 1400 ساله با کمک نه فقط عوام بلکه کمک شما آقایان روشنفکران اشغال کردند و چکارها که نکردند و شما آقایان روشنفکران هم بجای تلافی اشتباهتان و روشنگری اصولی و علمی حرف هایی زدید که فقط خودتان معنی آنرا میفهمید نه مردم ساده دلی که شیخ روح الله و سید علی را نماینده امام زمان میدانند.
حالا هم که این مملکت ثروتمند بزودی از کره شمالی هم فقیر تر خواهد شد شما آقایان روشنفکران بجای شفاف سازی اصل مطلب در گیر بحث و جدل هستید که نوع حکومت آینده چگونه باشد.
تا در این مملک روشنگری نشود و ماهییت اصلی این دروغ های 1400 ساله برای مردم آشکار نشود چیزی تغییر نمیکند.
وای بحال ملک و ملتی که باسواد هایش مثل شما آقایان روشنفکران امیدش بآمریکا و ملت همیشه در صحنه آن امیدش بامام زمان باشد.
زیاد امیدی بچاپ این مطلب ندارم فقط میخواهم بدانم که چقدر بآن دموکراسی که از آن حرف میزنی اعتقاد دارید
September 28, 2012 08:34:19 PM
---------------------------
حق
آقای اسماعیل نوری علاء محترم، پرسش من از شما ؛چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی؛ نبود که بصورت عنوان این نوشتارتان گذاشتید! پرسش اصلی من از شما ؛ چرا سکولار دموکراسی و نه لیبرال دموکراسی؛ برای ایران بود! بنابراین، اگر قصدتان پاسخ به این پرسش من بود، عنوان این نوشتارتان باید در راستای تفاوتهایی که شما بین ؛سکولاردمکراسی؛ و ؛لیبرال دمکراسی؛ قائل هستید می بود و نه حذف ؛لیبرال دمکراسی؛ در عنوان این نوشتارتان و جایگزین کردنش با ؛تنها دمکراسی؛!
پرسشها درین ۳ سال پرسیده ام:-
۱. تفاوت بین ؛سکولاردمکراسی؛ شما با ؛لیبرال دمکراسی؛ چیست؟
۲. لیبرال دمکراسی بدون منشور جهانی حقوق بشر بی معناست. درون لیبرال دمکراسی کلیه مفاد این منشور نهفته است وگرنه لیبرال دمکراسی نامیده نمی شد! چگونه می توان در سکولاردمکراسی شما، این منشور را در ذاتش دید؟
۳. منشور جهانی حقوق بشر، سر تا پا سکولار و لیبرال دمکرات است. سکولاردمکراسی شما فقط شامل برخی مفاد این منشور می شوند که چین و شوروی سابق و کوبا هم می توانند مدعیان سکولاردمکراسی شما باشند چون نهاد دین و حکومت از هم جدا هستند و نمایندگان طبقه اکثریت هم مادام العمر در قدرت.
ضمنا یادتان رفت بگویید بنگلادش هم سکولاردمکرات بود که پس انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ایران، سکولاردمکراسی اش را کنار گذاشت و اسلامی شد! آیا لیبرال دمکراسی های غربی برای ایران که امثال من بدنبالش هستیم انقدر ناپایدار هستند و شامل بخشی و نه همه حقوق در منشور جهانی حقوق بشر!؟
آیا کشورهای مدل شما برای ایران آینده، مالزی و ترکیه و هند هستند، و نه ژاپن و کره جنوبی و سنگاپور و انگلیس و فرانسه و آلمان؟
اگر اینطورست، من برخلاف شما ملت ایران را بیشتر قابل مقایسه با ملل جهان آزاد غرب می دانم و نه هند و مالزی و ترکیه و بنگلادش. بدین منظور معتقدم باید همت را به بلندی شایستگی ملت ایران گرفت و نظامی لیبرال دمکرات در ایران برقرار کرد.
مهم: پرسش اصلی من از شما تفاوت بین ؛سکولاردمکراسی؛ و ؛لیبرال دمکراسی؛ است.
با سپاس
September 28, 2012 03:38:32 PM
---------------------------
بهرام آبار
آنچه که بجای آوردنش برای احرازآزادی ودمکراسی پیشنیازی لازم، غیرقابل انکار وبسیار ضروریست، سکولاربودن است. هرکسی میتواند دم از آزادی ودمکراسی بزند. حاکمان حکومت اسلامی هم بانگ آزادی ودمکراسی درنظام فقاهتی را سر داه اند ومیخواهند به جهانیان راه ورسم آزادی ودمکراسی را بیاموزند. نيازبه ساختن ترکيبی از اين دو«سکولار دموکراسی» و يا «سکولار دموکرات»، که لازم وملزومند تاکید وتائیدیست که پیشنیاز لازم وغیرقابل انکار "سکولاربودن" برای آزادی ودمکراسی برآورده شده است. منظور کلی از سکولاریسم، ممانعت از دخالت دین در امور وقوانین جامعه بوده که میباید ازطرف تک تک افراد (دین داران) جامعه رعایت واجراء شود تاکه آزادی ودمکراسی به شکوفائی دست یابد. استفاده ازسکولاریسم پس از قرون وسطی، در اروپا برای احراز آزادی ودموکراسی، برپایه خرد مدارى، دانشگرايى، مرسوم شد که آرام آرام در جامعه اروپائی مورد استقبال عمومی قرارگرفت. ازآن ببعد این تفکرقویا دراروپا به مورد اجرا د ر آمد وبمروربه ممانعت از دخالت دین در امور وقوانین اساسی کشورهای اروپائی مرسوم گشت وعاقبت به عدم دخالت دین درامورحکومتی وکشوری مبدل شد. سکولاریسم چنین عنوان میکند: که دانش ودانستنیها سکولارند و با روشنائی ذهنی و وسعت دیدگاه پدیدار میشوند. روشنائی ذهنی ورسیدن به رستگاری بطور سکولار ممکن ومقدوراست. سکولاریسم قلمرویست برای خردمندی، معرفت، عقلانیت، ارزشها و کنشهائیکه از نفوذ دین ومذهب مصون میمانند. نقطه مقابل سکولار، خرافه گراست که ازارتباطی مستقیم به دین ومذهب برخوردارمیباشد. بنابراین سکولار تغییرات اجتماعی در زمینهٔ خرد گرایی و پیشرفت علم و دانش در مقابل خرافه گرائی، مجموعه باورهائی که از نادانی، ترس ازناشناخته ها، درک نادرست ازرابطه علت ومعلول وباورداشتن به سحروجادویاجن وپری ناشی میگردد. ازاینروافراد خرافی گرا ازتفکرمنطقی وعقلانی کاملا بی بهره اند. "ماکس وبر" جامعه شناس بسیار توانای آلمانی آنرا (سکولار) "بهترین راه برای توهم زدایی از جهان" نامیده است.
September 28, 2012 12:53:15 PM
---------------------------
|