در هفته ای که گذشت، در سر زمین ولایت، یکبار دیگر حقیقت، مقدس را به موهن و یا به اصل خود باز گرداند. حقیقتی که در نقش یک کاریکاتور تحت عنوان "چشم بندان " در روزنامه ی شرق(6 مهر 91) انتشار یافت. آری، تصویر مردمانی که چشمهای یکدیگر را می بندند، خشم قدرتمداران ولایت پیشه را سخت بر انگیخت اعتراضات، شکایت ها و شکوه ها، تهدید ها و اتهامات بر کاریکاتوریست، هادی حیدری و روزنامه شرق، باریدن گرفت. سر انجام روزنامه شرق به اتهام "توهین به رزمندگان " تعطیل و توقیف گردید و کاریکاتوریست به خدمت بازجویان اوین رسید. چرا چنین تنبیه و مجازاتی؟ در این کاریکاتور چه نهفته است؟ پیامی خطرناک و نگران کننده ؟ کدام مقدس را از جایگاه تقدس بزیر فرو آورده است؟
تحلیلگر جهان نیوز، یکی دیگر از بلند گوهای بیت رهبری، "چشم بند ان" تصویری که آنرا "موهن،" میخواند به نقد میکشد و میگوید که:
"کاریکاتور مذکور ناخودآگاه خواننده را به یاد عکس های مشهور دفاع مقدس می اندازد که در آن رزمندگان اسلام در حال بستن سربندهای «یازهرا»، «یا حسین»، «یامهدی» برای یکدیگر هستند."
چه تداعی پر مناسبت و پر معنایی. مشاهده "چشم بندان "چه صحنه هایی از جوانانی که با چشمانی بسته عازم هلاکت خویش و کشتار دیگران در پیش چشم نویسنده که ظاهر نشود، تصویر نو جوانانی که هنوز به بلوغ و شباب نرسیده و شیرینی زندگی را تجربه نکرده اند، راهی بهشت شده بودند، چه حقیقت تلخی که تداعی آن وجدان نویسنده و مدیران جنگ، آنانی که جنگ را یک «برکت الهی» تعریف میکردند، سخت برانگیخته کرده است. تحلیلگر جهان نیوز خود به این حقیقت تلخ اشاره میکند و کمی بعد میافزاید که:
"این کاریکاتور رزمنده های جبهه را در حال بستن سربند بر روی چشم همدیگر نشان می دهد؛ کنایه از اینکه تصمیم و ایثارگری رزمندگان کورکورانه صورت گرفته است."
بدرستی روشن نیست که تحلیلگر جهان نیوز چرا فکر میکند آنهائیکه در کاریکاتور چشمان یکدیگر را می بندند، رزمندگان اسلام اند و گروگانهای آمریکایی نیستند که بدستور دانشجویان گروگان گیر، چشمان یکدیگر را می بندند؟ از کجا معلوم که "چشم بندان" ترسیم مردمی نباشد که چاره ای ندارند جزبستن چشم خود بر روی تمام سیه روزی ها و تیره بختی ها، بر تمام ذلت ها و خواریها، بر تمام محنت ها و تنگدستی ها، بر سموم و کشنده بودن فضای زندگی، مردمانی که چشمان خود باید بپوشانند بر یک محرومیت بزرگ و جانکاه، محرومیت از حق پرسش. مگر نه اینکه آنها یی که مجاز به پرسش نیستند، ضعیف و ناتوان و نابینایند، حقیقتی که در چشم بندان تبلور می یابد. بی جهت نیست که موجب خشم تازیان بومی شده است.
اما، بنظر میرسد که اصل متن (کاریکاتور) نیست که برای نویسنده، اهمیت دارد بلکه در چه حال و احوال و در چه شرایطی "چشم بندان،" انتشار میبابد، معنا و مفهوم پیدا میکند. آنچه مسئله انگیز است و نویسنده را آزار میدهد آن است که این کاریکاتور "کنایه آمیز " در هفته ای به چاپ رسیده است که بقول نویسنده جهان نیوز: " ملت در تکاپوی پاسداشت از جان گذشتگی های جانبازان و شهدای 8 سال دفاع جانانه از خاک و دین شان هستند." یعنی که در شرایطی که مراسم "مقدس سازی" موهن در حال برگزاری بوده است، مراسم تقدس بخشیدن به جنگ و خونریزی و کورکورانه به جبهه ها رفتن و تداوم هشت ساله جنگی پوچ و بیهوده و نیز ارتقاء شان و عظمت بسیجی ها و ایثار گران و جانبازان تا حد قهرمانی در جنگ افسانه ای کفر و باطل. اینگونه است که تقدس زائیده میشود، از طریق وارونه کردن حقایق.
آری در هفته ی بزرگداشت "دفاع مقدس " است که "چشم بندان " به چاپ میرسد تا آنچه مقدس است، جهاد و شهادت، را به موهن، کنشی بر خاسته از جهل و نادانی، تبدیل نماید. دشمنان (بخوانید اصلاح طلبان) بجای آنکه رزمندگان را همچون قهرمانان حماسه آفرین بستایند و بر عرش اعلا بنشانند، آنها را از برج تقدس بزیر میکشند، آری باید روزنامه شرق را به تعطیلی و توقیف کشاند و مدیران و کارکنان یک موسسه را محروم از رزق و روزی نمود و کاریکاتوریست را باید مورد تعقیب قرار داد و به خدمت بازجویان اوین فرستاد تا هرگز به ترسیم تصویری که حقیقت را تداعی میکند، دست نزنند. که بوی تلخ حقیقت مشام را سخت میآزارد. روشن است که تنها در کوری و تاریکی است که میتوان حقیقت را پوشاند و موهن را مقدس جلوه داد، با سرکوب و خفقان، با زندانی ساختن دگر اندیش و توقیف روزنامه، ابزار آگاهی رسانی و روشنایی در جامعه.
تحلیلگر جهان نیوز، البته نمیگوید که "تصمیم و ایثار گری رزمندگان،" کورکورانه، نبوده است. ضروری نمی بیند که نشان دهد آن بسته زبانها، آنان که کلید بهشت را بگردنشان میانداختند، با چه فکر روشن و روانی آسوده بسوی باکره های بهشتی پرواز میکردند. شاید اگر یک یا دو هفته زودتر و یا دیرتر کاریکاتور به چاپ میرسید، آنقدر خاطرش را آزرده و کدر نمی ساخت که در هفته "پاسداشت " یا بزبان دقیقتری "مقدس سازی" موهن، انتشار یافته است. بعبارت دیگر، این کاریکاتوریست نیست که مقدس را موهن میسازد بلکه حقیقت است، حقیقتی که کاریکاتور "چشم بندان " برای نویسنده تداعی و خود بدان آعتراف میکند.
این بدان معنا ست که تنها آنچه حقیقت است، مقدس را موهن میکند و گرنه هیچ توهینی مهم نیست چقدر عظیم و چقدر عمیق، نمیتواند از تقدس آنچه مقدس است به اندازه ی سر سوزنی هم، بزداید. تقدسی ناشی از بر قراری سکوت و خاموشی و سرکوب سخنگویی به آزادی، خود وهن است نه تقدس، موهن است نه مقدس. آری در تاریکی و کوری، در ناتوانی و نابینایی است که مقدس تولید میشود و مصرف میگردد. در آئین اسلام، مقدس صندوقی ست که نباید درب آن بگشایی و به درون آن بنگری.چرا که در بی همتایی آنچه در درون صندوق است تردیدی نمیتوان داشت. حتی مجاز نیستی که درون آن را به تخیل در آری. چرا که الله، بشر را از این امر منع نموده است.
به این دلیل است که تنها میتوانی، زبان به ستایش و سپاس و قلم به حمد و ثنا، بکار گیری تا راه هموار گردد برای ظهور یک مقدس دیگر، مقدسی که وارد صندوق در بسته ی مقدسات شود، شهید چشم بسته؟ مسلم است وقتی این صندوق در بسته از نسلی به نسل دیگر انتقال یابد، بر بار تقدس آن همچنان افزوده گردیده پیوسته سنگین و گرانبار شود. با این وجود برغم اراده ی نگهبانان صندوق و بکارگیری همه گونه ابزار امنیتی، به ظهور رسیده اند افرادی که از مرزهای امنیتی گذر میکنند و خود را به صندوق رسانده و درب آنرا، هر چند به زحمت، بر گشایند. هنوز درب صندوق باز نگشته، نه برق سیم و زر که بوی گند ی فضا را می پوشاند. حال آنکه باید از آن بویی بجز بوی عطر و گلاب به مشام نرسد. چه حقه ی بزرگی؟ چه اگر درب آن صندوق بگشایی در آن نه مقدس بلکه تنها موهن است که می یابی. تصویر "چشم بندان،" چه آگاهانه ترسیم شده باشد چه ناآگاهانه، موفق گردید، که درب صندوق مقدسات را بگشاید، هرچند، نه بیشتر از یک درز تنگ و باریک.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|