حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
شورای ملی : باید ها و نباید ها

October 04, 2012

پنچ شنبه 13 مهر 2571 = October 4, 2012

کوشان م
 

آنچه اینروزها درباره "اپوزیسیون نظام اسلامی" به گوش می‏رسد ، چهره‏ای مبهم را از تعریف ماهوی این گروه‏های سیاسی در پیش روی ما قرار میدهد. چرا که اگر تعریفی تطبیقی از اپوزیسیون نظام حاکم بر ایران امروز را در ذهن خود مرور کنیم ،قاعدتا باید ورای تمام اختلافهای ماهیتی و عقیدتی و ایدئولوژیک این گروه‏ها، یک فصل مشترک را میان تمام این گروه‏ها در پیش چشم خویش متبلور ببینیم که این مشترکات، قدرت و پتانسیل تبدیل این گروه‏ها را به یک گروه واحد و یگانه برای دستیابی به استراتژی مشترک بر مبنای آرمانی ملی و آزادیخواهانه تعریف خواهد کرد.
پرسش اینجاست چه عواملی باعث میشوند که این " من " های مخالف نظام به یک " ما " ی واحد بدل نگردند؟ آیا عدم اعتماد متقابل موجبات این انشقاق را فراهم کرده؟ یا آنچه میتوان هژمونی طلبی گروه‏های سیاسی مخالف نظام اسلامی خواند این معضل را ایجاد کرده؟ عافیت طلبی اشخاص برجسته سیاسی تا چه حد در این پروسه نقش بازی کرده است؟ و صد البته نقش نفوذیهای حرفه‏ای نظام اسلامی به نام اپوزان و همرنگ اپوزیسیون ولی در حقیقت جزو بدنه حافظین منافع و موجودیت نظام جمهوری‏اسلامی را هرگز نمی‏توان نادیده انگاشت و لحظه‏ای نباید از ذهن تحلیلگر خویش دور بسازیم.
شاید یکی از نمودهای مسلم برای برآورد میزان و نوع ارتباط و نزدیکی و همدلی میان اجزای اپوزیسیون را ورای ادعاهای همیشگی آنها مبنی بر لزوم اتحاد، در مواقعی بتوان تخمین زد که وارد فاز عملی در پروسه ائتلاف و اتحاد گروه‏های سیاسی می‏شویم.
یکی از نقاط برجسته این خواست مورد ادعای همگان همانا قضیه تشکیل شورای ملی می‏باشد. مسلما در این بین میتوان تفاوت دیدگاه‏ها را در چگونگی تشکیل چنین شورایی درک کرد ولی قطع یقین برای دستیابی به خط مشترک گروه‏های مختلف سیاسی باید اساس چنین شورایی بر پایه کف خواست‏های مشترک و آمال ملی میهنی تمام این گروه‏ها پایه‏ریزی گردد.
تا همین سطح از قضیه هنوز ما شاهد این حقیقت تلخ هستیم که گروه‏های مختلف سیاسی قدرت‏طلبی و سهم‏خواهی سیاسی را ورای تمام ادعاهای ملی میهنی خود ارج می‏نهند و حتی در چنین بحثی موازی‏سازی موج میزند.
هنوز چند روزی از خبرهایی درباره ارائه پیش‏نویس فرخوان ملی * برای تشکیل شورای ملی بیشتر نگذشته است که برخی جریانهای موازی که گویی مترصد اعلان این فراخوان بصورت رسمی بوده‏اند اساسنامه‏های از پیش آماده را بر روی میز کار اپوزیسیون قرار دادند و هل من ناصر به سبک خود طلبیدند. آنچه میتوان با مرور بندهای برخی از این اساسنامه‏ها دریافت حاکی از دو نکته است: اول نگاه سیاسی از نوع قدرت طلبی از سوی ارائه دهندگان این پیش‏نویس‏ها هست و دوم و شاید مهمتر عدم درک صحیح این اشخاص یا گروه‏ها از لزوم باز تعریف یک " شورای ملی " در این برهه خاص تاریخ ایران میباشد. طرفه اینکه مثلا در یکی از این منشورها شاهد هستیم که در همان بند اول این شورای ملی، در اصل شورای ائتلافی جمهوری‏خواهان ایران را نمایندگی می‏کند و نه شورای ملی تمام ایرانیان. اگر به دیده اغماض بنگریم این چنین پیش‏نویسی نشان میدهد بیشتر محور ائتلاف جمهوری‏خواهان آن هم از نوع همفکران ملی – مذهبی را شامل می‏شود تا یک شورای ملی ایران شمول.
اولین نکته مهم در این بین خویش‏گرایی در تهیه این پیش‏نویسها است که قطعا وقتی در سر فصل یک پیش‏نویس یا اساسنامه تنها و تنها تکیه داشتن بر یک مشرب سیاسی یا تفکر گروهی و ایدئولوژیک موج میزند مفهوم ملی بودن را از دست میدهد صد البته برای چنین مواردی نیاز است از فرد یا گروه محوری دوری گردد و این پیش‏نویس متناسب با نام شورای ملی با یک نگاه شورایی و توسط اندیشه‏های رنگارنگ سیاسی مورد بازبینی قرار بگیرد و قلمی شود.
البته ممکن است در پاسخ این نقدها، پاسخ‏هایی داده شود مبنی بر اینکه اصولا تعریف شورای ملی از دید برخی پویشگران سیاسی چیز دیگری باشد و یا این تفسیر خاص از این پیش‏نویس‏ها صحیح نبوده است ولی نمی‏توان کتمان کرد که زمان و نوع ارائه برخی از این اساسنامه‏های اولیه ( که اگر چه معدود بود ولی وجود دارد)، ایستادن در برابر طرح شورای ملی ایران و به عبارتی واضح‏تر موازی‏سازی در برابر این جریان است که این خود ثابت می‏کند علاوه بر ادعاهای موجود ، بسیارانی از گروه‏های سیاسی هنوز منیت و هژمونی طلبی ایدئولوژیک خود را ورای هر اتحاد سیاسی با دیگر گروه‏ها می‏دانند و حاضر به نشستن با دیگر اندیشه‏های سیاسی نیستند و منظور اینها از "بودن با هم برای نجات میهن " بیشتر همانا " بودن با من برای نجات ایدئولوژی خودی " می‏باشد. و جالب اینکه همین اشخاص و گروه‏ها برای تبرئه خود نوک تیز اتهام را بسمت دیگران وارونه نمایی می‏کنند تا به عبارتی دست پیش گرفته باشند تا پس نیفتند ولی هرگز نمی‏توان یک خط استدلال عینی از مدعی خود ارائه دهند در پروسه تهیه و تدوین فرخوان ملی برای تشکیل شورای ملی.
در منظر دیگر برخی گروه‏های سیاسی و فعالین سرشناس هستند که با حسن نیت در این راه گام نهاده‏اند. حتی در مراحل اولیه تدوین پیش‏نویس شورای ملی همکاری داشته و در ادامه بعلت اختلاف نظر از همکاری سر باز زده و تصمیم دارند منشورهای نوینی را ارائه دهند که از دید خود آنها جامعیت بیشتر را شامل هستند. به غایت اهمیت دارد که بدنبال چرایی و علل و ریشه‏های چنین اختلاف نظرها و انشقاق‏هایی باشیم تا با شناخت صحیح از آن بدنبال راه حل بگردیم.
این موارد را هرگز جزو مصادیق موازی‏سازی نمی‏توان قلمداد کرد بلکه حاصل بروز اختلاف نظرها و دیدگاه‏های رنگارنگی هست که همانا عامل اصلی عدم اتحاد اپوزیسیون در این سالیان بوده و نیاز مبرم به ماهیتی به نام شورای ملی از همین اختلاف نظرها سرچشمه گرفته است.تلاش اصلی باید در این راه باشد که علت و عامل ایجاد این انشقاق‏ها را شناسایی و در رفع و رجوع آن کوشید و نمی‏توان با انگ زدن و نفی دیگری این اختلاف نظرها را حل کنیم یا به اشتباه آنها را پنهان کرده و نادیده انگاریم. باید به این نکته توجه داشت که هنوز شورای ملی شکل نگرفته و طبعا تمام این تلاش‏ها و نگاشتن منشور برای رسیدن به نقطه‏ای است که اپوزیسیون بتواند چنین شورایی را شکل دهد بنابراین ارائه دهندگان این منشورها نباید فکر کنند با در اختیار داشتن یک منشور نمایندگی شورای ملی را در دست داشته و دیگران به پیوستن به آن دعوت کنند. بلکه از دل این منشورهاست که قرار است شورایی ملی شکل گیرد. و آنچه حائز اهمیت است گام نهادن در این راه شروع شده است.
منتها آنچه مهم هست نحوه نگرش و ورود نیروهای سیاسی برای تبدیل این کثرت منشوری به یک وحدت عملی میباشد. به عبارتی اگر این منشورها و بندهای مندرج در آن برپایه یک نگرش ملی و اپوزیسیون شمول و بدون محوریت ایدئولوژیک و گروهی تهیه شده باشند مسلم میتوان از دل این اختلاف نظرها جزئی ( حتی شاید برخی موارد معدود کلی ) به یک وحدت مورد نظر دست یافت و این مستلزم این مهم است که از منیت‏ها و تخریب و ایجاد تشکیک درباره دیگران دست برداریم و برای رسیدن به یک نقطه اشتراک با هم بسوی آن گام برداریم و نه اینکه خود را محور فرض کنیم و منتظر آن باشیم دیگران تنها بسوی ما بیایند و بعد با ژست تحمل و مدارا مدعی شویم که ما با آغوش باز از این ورود دیگران استقبال خواهیم کرد!
شاید بزرگترین مشکل اینجا باشد که همگان، خود و تشکیلات خود را محور قرار میدهند و منتظر هستند دیگران از میهمان نوازی آنها حسن استفاده کرده و به جمع آنان بپیوندند.این خیالی بیش نیست و میسر نخواهد بود مگر اینکه حرکت از طرف تمام گروه‏ها بسوی برپایی یک محور مشترک باشد.به عبارتی این محور اشتراک بصورت پیش فرض شکل نگرفته و نمی‏گیرد بلکه حاصل حرکت افراد و رسیدن به این نقطه اشتراک با گمانه‏زنی و بحث و تبادل نظر می‏باشد.
ولی چیزی که بیشتر از مسائل و اختلاف دیدگاه‏ها و تشتت عملکردها، آزار دهنده است همانا عافیت طلبی برخی اشخاص موجه و سرشناس است که به نام حقوق بشری بودن یا شخصیت فرهنگی بودن ( و لابد سیاسی نبودن ) و و یا روزنامه‏نگار مستقل بودن کنج عافیت گزیده و به عبارتی بی‏مسئولیتی این افراد نسبت به سرنوشت ملی ایرانیان و آینده ایران است . به عبارتی این افراد وجاهت ملی خود را ( در هر اندازه‏ای که برای خود فرض می‏کنند ) ورای آسایش و سعادت یک میهن و یک ملت پاس میدارند و از آن صیانت می‏کنند. و شاید دقت ندارند که در این دوره خاص از تاریخ ایران مسئولیت فرهنگی، اجتماعی و یا حقوق بشری متضمن سیاسی بودن شخص برای عینیت بخشیدن به این خواسته‏های ارزشمند است.
پرسشی که از این گروه الیت ایرانی می‏توان مطرح کرد اینست که آیا ایستادن در برابر این حکومت جز برای نجات یک فرهنگ ملی معنی دیگری دارد؟ هزاران پشته کتاب درباره فرهنگ ایران که توسط این دوستان نگاشته شود چه تضمینی برای نگاهداشت فرهنگ ملی ما دارد؟ جز اینکه حکومت اسلامی با موجودیت نامشروع خود فرهنگ ایران را به درجه‏ای از سقوط و هبوط کشانیده است که خرواری نوشته نتواند به اندازه یک ارزن از آن را احیا کند؟ مگر نه اینکه حقوق بشر در مقام عمل در ایران، در سایه وجود و حضور این نظام استبدادی به چیزی در حد یک طنز تلخ بدل گشته است؟ چگونه است که شخصیت‏های فرهنگی و بعضا به اصطلاح حقوق بشری با بهانه سیاسی نبودن، از التزام ماهوی مورد ادعای آنها کنار می‏کشند؟ آیا میتوان در سایه یک حکومت ایدئولوژیک و ضد ایران و ایرانی، ما نقشی برای احیا و تقویت مفاهیمی چون حقوق بشر و یا فرهنگ ایران برای خود قائل شویم؟
کنار کشیدن این گروه از هم میهنان فرهیخته آیا نشان از این حقیقت تلخ ندارد که مدعی حقوق بشر بودن برای اینان تنها یک ادعا برای تقویت وجهه اجتماعی اینان است و لاغیر. آیا براستی در سایه چنین نظامی می‏توانیم خود را شخصی غیر سیاسی بدانیم و با تعریف و دفاع تئوریک از مفاهیم فرهنگی و یا حقوق بشری گمان کنیم رسالت خویش را در راه میهن و هم میهنان خود به انجام رسانده‏ایم ولی در حقیقت دامان خود را از عواقب فردی سیاسی بودن منزه نگاه داریم؟ این چیزی جز رفع تکلیف توام با عافیت طلبی شخصی می‏تواند نام بگیرد.؟
آنچه این گروه از هم میهنان از آن واهمه دارند عواقب این نوع حرکات سیاسی می باشد. نگرانی اینها در حفظ پرستیژ اجتماعی و هویت شخصی – حرفه‏ای این افراد است. چیزی که مسلم است هیچ راه سیاسی قابل ترسیم نیست که فرجام آن بصورت قطع یقین قابل پیش بینی باشد. حضور سیاسی اشخاص قطعا میتواند شخصیت اجتماعی اینان را خدشه پذیر سازد چون عرصه فعالیت سیاسی در اصل سپهری فراتر برای خرج کردن داشته‏ها و پس انداز معنوی و شخصیتی یک انسان هست آنهم در شرایطی که فقدان یک سامانه سیاسی دموکرات و با عملکردی معارض با منافع ملی ایرانیان، علت العلل اکثر مصائب ملی امروز ایران است.
امروز هر مرد و زن ایرانی که به واقع دغدغه ایران را دارد موظف است یک ایرانی سیاسی باشد. شاید این مطلوب و خوشایند به نظر نرسد ولی حقیقتی غیر قابل کتمان به نظر می‏رسد. این را وضعیت امروز ایران حاصل از حضور سیاسی نظام اسلامی به ما نشان می‏دهد. تمام آمالی که ایرانیان برای فرهنگ و جامعه مدرن و پیشرفته آرزو دارند در سایه این حکومت سرابی بیش به نظر نمیرسد.
قطعا کنار هم قرار گرفتن طیفی تا این حد رنگارنگ و با باورها و سلیقه‏های سیاسی متنوع و مختلف، تا حدی سخت و دشوار به نظر می‏رسد ولی حس تکلیف ملی، این راه دشوار را با اندکی اندیشه ملی و گذشت شخصی عملی خواهد کرد. و گامی مهم در بالفعل کردن تمام پتانسیل‏های بالقوه اپوزیسیون متکثر ایران برداشته خواهد شد.
*
• http://www.farakhanmeli.org/
کوشان م


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

ساسان بهمن آبادی

اگر منظور جنابعالی صفحه ایست که نام گروههای عضو کمیته موقت شورای ملی ایران در آن درج شده، در لینک زیر قابل دسترسی است:
https://www.farakhanmeli.org/committee

همانگونه که عرض کردم در اینجا تنها به نام گروههای عضو کمیته موقت اشاره شده و نام افراد و اندامان آن گروهها آورده نشده که کار معمول و رایجی است و اساسا قاعده بر همین است.

من در گروههای عضو کمیته موقت، تنها با اندامان محترم و حقیقتاً میهن پرست حزب پان ایرانیست (برونمرز) آشنا هستم. در فیسبوک اطلاعات و تصاویری منتشر شد از همایش جنبش کوروش (از گروههای عضو کمیته موقت) در پشتیبانی از شورای ملی. پس این دوستان هم مشخص هستند. کمپین سفارت سبز (از گروههای عضو کمیته موقت) هم که گمان نمی کنم نامشخص باشند و سخنگوی مشخصی دارند. تا آنجا که در فیسبوک دیده ام کارزار ائتلاف ایرانیان و سوری ها ... (از گروههای عضو کمیته موقت) نیز به فراخور مسایل گوناگون نمایندگان مشخصی را گسیل می کند و پنهان و ناشناخته نیستند. جبهه متحد بلوچستان ایران (از گروههای عضو کمیته موقت) هم دست کم یکی از اندامان براستی میهن پرستش برای همه شناخته شده است: دکتر عبدالستار دوشوکی. با دیگر گروههای عضو کمیته موقت من چندان آشنا نیستم اما گمان نمی کنم آشنا شدن ناممکن و یا حتی دشوار باشد. به هر روی در همین صفحه ای که لینک گذاشتم ایمیل مشخصی برای ارتباط با کمیته موقت درج شده که می توان از راه آن جویای اطلاعات بیشتر شد.

در برنامه پالتاک مورد اشاره یکی از اندامان حزب محترم شما با برخی از افراد دیگر کمیته موقت آشنا بود و نام برد. اتفاقا دوستمان کوشان هم در اواخر آن برنامه پالتاک حاضر بودند. آقای پاشایی هم که در گفتگو با آقای فروزنده - که ویدیوی آن روی همین تارنما در دسترس می باشد - به روشنی گفت که با اعضای کمیته موقت آشنا هستند، اما آنها را نمی پسندند و نمی توانند با آنها همکاری کنند. با این حال برای این مجموعه آروزی موفقیت کردند.

نتدرست باشید
پاینده ایران

October 06, 2012 01:10:34 PM
---------------------------

ساسان بهمن آبادی

آقای بهمن زاهدی گرامی، نخست آنکه تنها یک شوخی بود و نه قصد کدورت خاطر جنابعالی. دوم آنکه اعضای شورای ملی امضاهای مشخصی دارند و تنها کسانیکه در درون ایران هستند بنا به ضرورت رعایت مسایل امنیتی با نام مستعار امضا کرده اند که گمان کنم به ایشان حق می دهید. به هر حال از فشارها و احکام قضایی مربوط به مرتبطین حزب محترم مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در درون کشور آگاهید. شورای ملی ایران هم چنین وضعی دارد.

احتمالا تمایل جنابعالی به شناخت اعضای کمیته موقت می باشد و نه اعضای شورای ملی ایران. نهادها و گروههای عضو کمیته موقت هم نامشان در تارنمای فراخوان ملی درج شده است. اما گویا جنابعالی (همانند من) تمایلی بجایی برای شناخت افراد کمیته موقت دارد. افرادی که منطقا و قطعا در میان امضا کنندگان منشور پیشنهادی هستند. من شخصاً تنها چند نفر از آنها را میشناسم. پس از امضای منشور پیشنهادی توسط خانواده ارجمند پهلوی، یک برنامه پالتاک از سوی برخی هواداران شاهزاده برگزار شد که یکی از اندامان حزب محترم شما هم در آن پالتاک بود، ایشان با اعضای کمیته موقت بیش از من آشنا بود. گفتگوهای تلویزیونی دبیرکل ارجمند حزب محترم شما نیز به روشنی مشخص میکند که ایشان به این افراد کاملا آشنا هستند. پس نتیجتا جنابعالی از من خوش شناس تر هستید که به راحتی می توانید پاسخ پرسش بجای خود را بیابید. من از آنجا که به اندازه جنابعالی خوش شانس نیستم فعلا ترجیحاً صبر میکنم.

هرچند که اصلا مهم نیست، اما مسجد جمکران منسوب به امام زمان است، جماران اقامتگاه آیت الله خمینی بود.

تندرست باشید
پاینده ایران


--------------------

لطفا لینک صفحه را بدهید. من تا کنون نتوانسته ام پیدا کنم!.


ارادتمند
بهمن زاهدی

October 06, 2012 01:33:16 AM
---------------------------

بهمن زاهدی

با دورود،

مسئله این نیست که به کسی مضنون باشیم. مشکل در این است که این شورای ملی مانند «امام زمان» در چاه جماران خود را پنهان کرده. اگر اعضای این شورا شفافیت و شجاعت داشتند که با این مسائل روبرو نمی‏شدیم!

آیا برای اینکه با اعضای این شورا آشنا شویم باید کفاره بدهیم و یا سفره حضرت رقیه پهن کنیم!؟

ارادتمند
بهمن زاهدی

October 06, 2012 12:25:51 AM
---------------------------

ساسان بهمن آبادی

اگر مایه کدورت خاطر نباشد شوخی پیشین را باز تکرار میکنم که آقای بهمن زاهدی هر جوان هوادار شورای ملی را به چشم یکی از مظنونان تنظیم کننده منشور پیشنهادی می بینند. فعلا کوشان سومین نفر است!

October 05, 2012 10:48:00 PM
---------------------------

کوشان

درود بر شما دوست گرامی.

البته شایان ذکر است بنده بنا به دلایل بسیاری حامی منشور هستم و آرزوی من تشکیل یک شورای ملی هست ولی در هیچ مرحله ای از تهیه پیش نویس و مراحل این پروسه دخیل نبوده و حضور بالفعل نداشته ام و تنها به عنوان ناظر نظر ارائه میدهم و به همین جهت تعصب خاصی ندارم و بیطرف قضاوت میکنم و خواهم کرد.در همین راستا از تمام منشورهایی که دلسوزانه و با حسن نیت تهیه میشوند و قرار است ارائه شوند به عنوان یک ایرانی حمایت خواهم کرد و تنها دغدغه من شهروند ایرانی اینجاست که اینها بتوانند همه با هم وارد شور شوندو تبادل نظر انجام شود و نه اینکه هر یک شاخابی جدا باشند که با تعصب به منشورخود مینگرند.همانطور که اشاره کردم در نوشتار
خدای ایران تحمل همه ما را زیاد کند و از منیت های همه ما بکاهد!

به هر حال درود بر شما و لطف همیشگی شما جناب زاهدی گرانمایه

October 05, 2012 03:45:45 PM
---------------------------

بهمن زاهدی

دورود بر کوشان عزیرم،

زمانیکه نوشته شما را خواندم به غم نهفته در دل شما نزدیک‏تر شدم. فعالیت شما، حمایت شما از این منشور و بالاتر از همه ایران‏دوستی شماست، که مرا به خود جلب کرده است. تلاش برای رسیدن به هدفی مشترک شما را به نوشتن وادار کرده. نیار به همیاری و همکاری شما را به اندیشه فرو برده، اگر به غیر از این است مرا از این توهم بدر آورید.

در بررسی باید‏ها و نه باید‏ها نگاهی هم به روند یک سال گذشته بکنید. چند گروه و سازمان و حزب و شخصیت سیاسی آمدند و برای نوشتن منشوری ملی دست همکاری بسوی شما دراز کردند؟ چرا آنان دیگر نیستند؟ چرا آنانی که امروز هستند نرفتند؟ و چرا هستند کسانیکه که دیگران را مائوس کردند و خود را هنوز در این شورا همکاره می‏دانند؟

ضعف در افرادیست که نخواستند به اندیشه دیگران اهمیت بدهند! دیگران را رقیب شخصی خود به شمار بردند و از گردانه گفتگو‏ها به بیرون پرتاب کرده‏اند! همان‏های که نخواستند قدرت بوجود نیامده را با دیگران تقسیم کنند و از موقعیت خود سوءاستفاده کردند. همان‏های که تا کسی سخنی می‏گفت که با خواست آنان برابری نداشت، می‏خواستند که استعفا بدهند و با لج‏بازی بچه‏گانه خود این شورا را بدین جا رسانده‏اند که غم در دل شما پرورش یافته.

راه نجات همیشه وجود دارد و نباید ناامید شد. کاری که شما کرده‏اید را باید ارج گذاشت. خسته نشوید، نارحت نباشید، دل شاد از این باشید که شما توانسته‏اید طاقت بیاورید و بدین اینجا برسید! بهترین موقعیت را شما دارید تا آن همه کمبودها، اشتباهات و ندانم‏کاری‏ها را بتوانید جبران کنید.

ایران، امروز به شما احتیاج دارد همانگونه که این منشور را بدین جا رسانده‏اید، ادامه دهید. ما هم با شما هستیم و نه با آنان که فقط بفکر خود هستند. آنان زیر آفتاب حقیقت پژمرده خواهند شد و زمین را برای رویش دیگران رها خواهند کرد و اگر هم رها نکردند جبر زمانه آنان را فنا خواهد کرد. شما به نظر من می‏توانید، تمامی کسانیکه امروز با این شورا دیگر همکاری نمی‏کنند دوباره به این شورا جلب کنید.

زنده و سرفراز و ایرانی باشید

ارادتمند
بهمن زاهدی

October 04, 2012 07:22:52 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites