قرارگیری جواد خادم وزیر کابینه بختیار و هماهنگ کننده کودتای نوژه، شهریار آهی مشاورسابق رضا پهلوی، اردشیر امیر ارجمند از مشاوران مهندس موسوی، رجبعلی مزروعی، عضو جبهه مشارکت و سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و فرخ نگهدار، چریک سابق در یک همایش، ترکیبی بینظیر از همگرایی نیروهای اپوزیسیون ایران را میسازد که شاید تا کنون حاضر نبودهاند زیر یک سقف جمع شوند.
شهر کلن آلمان در روزهای ۱۲، ۱۳ و ۱۴ اکتبر، به مدت سه روز میزبان همایش پنجم اتحاد جمهوری خواهان بود. همایشی که بنا بود سه هدف عمده را دنبال کند. اصلاح اساسنامه، تصویب قطعنامه پایانی همایش و میزبانی از میزگردها و سخنرانی طیفهای مختلف اپوزیسیون ایرانی ساکن خارج از کشور. خبری از این همایش را میتوانید در اینجا بخوانید و گزارش تصویری این مراسم را از این لینک ببینید. این همایش با یک برنامه ریزی نامناسب همزمان با مسابقات دوی ماراتن و در نزدیکی یکی از مسیرهای آن برگزار میشد. شرایطی که موجب شده بود تمامی خیابانهای اطراف محل برگزاری مراسم بسته شده و مشکلات فراوانی برای شرکت کنندگان پیش آید. جدا از این مساله همایش با نظم و ترتیب به نسبت مناسبی برگزار شد. همایشی که به خصوص در روز دوم با جدلهای داغ مهمانان و سخنرانان همراه شد.
اتحاد جمهوریخواهان چه میخواهد؟
اتحاد جمهوریخواهان که ترکیبی از نیروهای متفاوت همفکری است که حول محور «دستیابی به آزادی و دموکراسی واستقرار نظام جمهوری مبتنی برمنشور جهانی حقوق بشر درایران» با هم به اتحاد رسیدهاند. این اتحاد شامل جریانهای متفاوتی مانند ملی گرایان، جبهه ملی، نیروهای ملی و همینطور چپهایی مانند فرخ نگهدار از جناح اکثریت هستند که بنا به گفته اعضای خود در این همایش در پی اصلاحات در جمهوری اسلامی هستند. اتحاد جمهوری خواهان آنطور که از قطعنامه همایش و همینطور دیگر اسناد منتشره برمی آید، جریانی است مخالف حمله نظامی به ایران و دیگر راه کارهای رادیکال براندازی نظام جمهوری اسلامی است. این جریان همواره تاکید کرده که موافق استفاده از روشهای مسالمت جویانه و استفاده از جنبشهای اجتماعی و نهادهای دموکراتیک برای اصلاحات در جمهوری اسلامی است.
همنشینیهایی برای نخستین بار
از نکات قبل توجه همایش اتحاد جمهوریخواهان همنشینی اعضایی از طیفهای مختلف و گاها متضاد سیاسی و اجتماعی بود. با وجود اینکه تعداد زیادی از نیروهای اصلی جریانات سیاسی در این همایش غایب بودند اما حضور همزمان افرادی مانند جواد خادم، شهریار آهی، اردشیر امیرارجمند و یوسفی اشکوری این همایش را به نشستی بسیار نادر تبدیل کرده بود.
جواد خادم وزیر مسکن و شهرسازی کابینه شاپور بختیار، و یکی از مهمترین عوامل هماهنگ کننده کودتای نوژه، که به تازگی از سایه در آمده و از جمله برگزارکنندگان اصلی کنفرانسهای استکهلم و بروکسل است، به همراه شهریار آهی که همواره نقش مشاورغیر رسمی رضا پهلوی را به عهده داشته، با همراهی اردشیر امیر ارجمند از مشاوران مهندس موسوی، ترکیبی بینظیر از همگرایی نیروهای اپوزیسیون ایران را میسازند که به نظر میرسد برای نخستین بار در کنار یکدیگر و در یک نشست شرکت کردهاند. همچنین در کنار این افراد میتوان یوسفی اشکوری روحانی سابق و از چهرههای شاخص ملی-مذهبی، رجبعلی مزروعی از اعضای جبهه مشارکت انقلاب اسلامی، محمد مصری از کمیته مرکزی حزب کومله و سیروس مددی از اعضای حزب دموکرات آذربایجان به همراه بسیاری دیگر از فعالان سیاسی را نام برد که طیف رنگارنگی از عقاید مختلف را در این همایش شکل داده بودند. هرچند که در مجموع سخنرانان و افراد حاضر در میزگردها بیش از همه به تبلیغ اصلاحطلبی و التزام به قانون اساسی پرداختند و نقش دیگر شرکت کنندگان بیش از یک مهمان نبود.
تلاش برخی جمهوریخواهان برای مصادره جنبش سبز
مهدی فتاپور که از اعضای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و از اعضای هیات سیاسی اتحاد جمهوریخواهان است، در سخنرانی روز اول همایش، با ترسیم چند نمودار و نشان دادن شکلهای مختلف ائتلاف براساس خواستههای جریان سیاسی متبوعش بر این نکته تاکید کرد که جنبش سبز تنها شامل گروههای اصلاحطلب خواهد بود. وی ائتلاف جنبش سبز را شامل اتحاد جمهوری خواهان و نیروهای اصلاحطلب داخل حکومت دانست و دیگر گروهها را خارج از این دایره فرض کرد. وی تاکید داشت که با نیروهای خارج از دایره جنبش سبز تنها باید مذاکره کرد. با وجود اینکه در جغرافیای سیاسی امروز ایران نیروهای سیاسی بسیاری خارج از جریانات ملی، ملی-مذهبی، اصلاحطلب و سازمان اکثریت قرار میگیرند، اما در نمودارهای ترسیمی فتاپور تنها از «افراطیون قومی»، «مجاهدین خلق» و «رضا پهلوی» به عنوان نیروهای فعال سیاسی نام برده شد. در میان نیروهای اصلاحطلب نیز نقش جبهه مشارکت بسیار پررنگ در نظر گرفته شده بود. این برداشت ضمن اینکه عملا نقش نیروهای فعال سیاسی دیگر را نادیده گرفته، با اظهارات میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران جنبش سبز نیز در تضاد کامل است. بنا به تعریف موسوی از جنبش سبز، این جنبش مردمی جنبش رنگارنگی است که از طیفهای مختلف سیاسی، عقیدتی و قومی تشکیل شده است. حال چگونه میشود که آقای فتاپور به نمایندگی از اتحاد متبوعش آن را تنها محدود به دو یا سه جریان سیاسی میکند که علاوه بر دغدغه حکومت، بارها گفتهاند که التزام عملی به قانون اساسی فعلی دارند؟ این سخنان در شرایطی بیان شد که اردشیر امیرارجمند سخنگوی «شورای هماهنگی راه سبز امید» و از مشاوران میرحسین موسوی در محل همایش حضور داشت. یکی از تشکلهای نزدیک به شورای هماهنگی راه سبز امید به نام «سفیران سبز امید» نیز از جریانات حاضر در همایش بود که برخی از اعضای آن نیز سخنرانی کردند.
اظهارات فتاپور که میتواند به نادیده انگاشتن دیگر نیروهای سیاسی و همینطور به نوعی مصادره جنبش سبز تعبیر شود، که با واکنش منفی برخی سخنرانان دیگر مواجه شد. از جمله نوشابه امیری، روزنامهنگار، در سخنانی ضمن انتقاد از نام نبردن از میر حسین موسوی و مهدی کروبی در این همایش، گفت: «اگر از جنبش سبز صحبت میکنیم باید از این هم صحبت کنیم که موسوی مدام در حال عضوگیری برای این جنبش بود و به کرات میگفت که جنبش سبز یک جنبش چند رنگ است. دوست دیگری از سفیران سبز امید میگوید که چون دوستان ما اکنون در زندان هستند، ما تعیین میکنیم که جنبش سبز چیست. این حرفها در حالی زده میشود که دوستان ما بسیار پیش از این در زندانهای جمهوری اسلامی بودهاند.» وی همچنین گفت که به عنوان یک روزنامه نگار نام گزارش این همایش را «تقلیل جنبش سبز به اصلاحطلبی» میگذارد.
همچنین مرتضی کاظمیان، فعال سیاسی ملی-مذهبی و روزنامهنگار، در سخنان خود نسبت به باور جنبش سبز در جمع شرکت کنندگان تردید کرد و گفت: «تصاویر جنبش سبز بر پوستر جمهوریخواهان خورده ولی خبری از جنبش در همایش نیست. رهبرای جنبش در زنداناند و جنبش وجه خیابانی ندارد اما از درون زندان قدیانی و تاجزاده اعلام موضع میکنند و خامنهای هم در جدیدترین اظهار نظر به جنبش سبز ارجاع میدهد. آیا در چنین همایشی به چیزی به عنوان جنبش سبز باور وجود دارد؟ منطقا در یک اجلاسی که بخش اعظم آنها نیروهای چپاند، جنبش اجتماعی باید به عنوان یک کلید واژه مطرح باشد اما گویا جنبش سبز در این اجلاس به حاشیه رفته است. این برای کسی مثل من که دغدغهاش بازخوانی جنبش سبز است مایوس کننده است.»
آشتی اپوزیسیون با حکومت اسلامی خواست فرخ نگهدار
فرخ نگهدار چریک سابق و از اعضای اصلی جناح اکثریت سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، که به نظر میرسد در حال حاضر در بسیاری از جریانات سیاسی خارج از ایران نقش دارد، در جریان سخنرانی کوتاه خود با تاکید بر همدلیاش با برخی جریانات سیاسی گفت: «در این دوره تصمیم گرفتهام هوادار سازمانهایی باشم که آنها را دوست دارم، با آنها زندگی کردهام، بخشی از وجودم حسشان میکند و نزدیکترین دیدگاهها را با آنها دارم، این سازمانها عبارتند از اتحاد جمهوری خواهان ایران، سازمان اکثریت که همواره عضو آن بودهام و دیگری هم سفیران سبز امید که در من بار دیگر امید را روشن کرد.»
وی در ادامه در سخنانی خواستار گفتگوی اپوزیسیون با نظام جمهوری اسلامی شد و گفت: «ما به سمت دموکراسی و انتخابات آزاد نخواهیم رفت اگر نتوانیم فهم حکومت و اپوزیسیون را از یکدیگر تغییر دهیم. مهمترین حلقه کشف عناصر مشترک بین این حلقه هاست.»
وی در ادامه خواستار پر شدن فاصله میان اپوزیسیون و جمهوری اسلامی شد و اظهار داشت: «یک طرف جامعه ماست و بخش دیگر حکومتیان هستند. ما در رژیم گذشته تمام تلاشمان این بود که حداکثر فاصله و تقابل را بین نیروی سیاسی و حکومت درست کنیم و موفق شدیم. اما امروز باید بفهمیم نگرانی و دغدغههای حکومت چیست.»
نگهدار سپس تاکید کرد که باید ترس جمهوری اسلامی از اپوزیسیون بریزد: «من یک نیم حلقهای اضافه میکنم و میگویم نگرانیهای بالا با ترس پائین باید جمع شود. باید ترس حکومت از اپوزیسیون بریزد تا ما گذار مسالمت آمیز به سمت دموکراسی داشته باشیم. تا ترس حکومت وجود دارد با فجایعی که در جنبش سبز پیش آمد مواجه خواهیم بود. بخشی از جامعه ما میخواهد این ترس از حاکمیت هم درست کند و بگوید اگر حکومت یک قدم بنشیند فرو میریزد. وقتی من اینها را دیدم به آقای خامنهای نوشتم که در فجایعی که در مملکت اتفاق میافتد ما همه مسئولیم، هرچند که این نامه باواکنش نزدیکانم مواجه شد.»
البته فرخ نگهدار مشخص نکرد که منظورش از ریختن ترس جمهوری اسلامی از نیروهای مخالف چیست؟ اگر جمهوری اسلامی هیچ خطری از جانب مخالفانش حس نکند به چه حرکتی دست خواهد زد و آیا این اتفاق موجب رسیدن ایران به دموکراسی خواهد شد؟ ضمن اینکه نگهدار مشخص نکرده است که در صورت آشتی اپوزیسیون با جمهوری اسلامی چه فرقی میان فدائیان خلق، اتحاد جمهوری خواهان و نیروهای داخل حکومت مانند جبهه پایداری یا مجمع روحانیون مبارز خواهد بود؟
جمهوریخواهان یا اصلاحطلبان خارج از ایران؟
به نظر میرسد برآیند همایش اتحادیه جمهوریخواهان این است که طیف این نیروها بر سر یک اصل کلی به تفاهم رسیدهاند. آن اصل کلی مصادره جنبش سبز به نفع اندیشه اصلاحطلبی، حذف میرحسین موسوی و مهدی کروبی از معادلات سیاسی و نزدیک شدن به جریانات اصلاحطلب داخل حکومتی مانند جبهه مشارکت است. آشکارا دیده میشود که این گروهها با وجود اینکه از رهبر ایران و سپاه انتقاد میکنند، میپندارند با بازگشت به قانون اساسی و داشتن یک نیروی اصلاحطلب در جایگاه ریاست جمهوری خواهند توانست به اصلاحات قدم به قدم دست زده و در نهایت کاری را که دولت اصلاحات خاتمی نتوانست انجام دهد، به انجام برسانند. محافظه کاری و اصلاحطلبی این گروهها به جایی رسیده است که یکی از چریکهای سابق در میزگردی یک اصلاحطلب سرشناس را متهم به تندروی میکند. آیا به واقع خواست جمهوریخواهان آشتی با جمهوری اسلامی است؟
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش پایانی ناتمام، از روز اول طرفداران پادشاهی در کنار مردم بودهاند و نه در کنار رژیم *****
برخی از ما (سرنگونی خواهان) بر این ادعای ۳۴ ساله خود سخت بنیانیم که جمهوری اسلامی از ساعت نخست یک اپوزیسیون بیشتر نداشته و ندارد و آن طرفداران پادشاهی هستند.
باید منتظر ماند تا آنقدر بیراهه بروند و اشتباه بکنند تا حقایق برای همگان روشن شود. اما به دلیل تنگی وقت و کم بود زمان، امیدواریم که هر چه زودتر به آخر این اشتباه کردنها و بیراهه رفتنها برسیم. وگرنه، در آینده نه چندان دور ما با مشکالت بسیار بزرگتر و عمیق تر از رسیدن به آزادی و دموکراسی روبرو خواهیم بود.
امروز تشخیص درست، انتخاب درست، غیرت و همت بموقع، و و و یا عدم اینها... میتواند تعیین کننده و فرق بین بودن یا نبودن ایران بعنوان یک کشور و یک ملت باشد. متاسفانه باز هم بار سنگین بر دوش مردم داخل است، و توپ در میدان مردم در داخل.
شورای ملی را مردم داخل (با حرکت خود) باید به یک شورای واقعا "ملی" تبدیل کنند.
مردم ایران باید به این نتیجه برسند که حقیقت همان است که خودشان میدانند ولی انکار میکنند، یعنی اینکه از حمله نظامی دموکراسی و آزادی بیرون نخواهد آمد. دست کم نه با این ترکیب اجتماعی سیاسی که ما ایرانیان امروز دچار آن هستیم.
با مرگ بر شاه همه چیز را از دست دادند، با جاوید شاه این شعار فراگیر ملی میتوانند همه چیز را پس بگیرند و دودمان این رژیم را بر باد دهند. هر راه و طرفند دیگر خود گول زدن و در انتظار معجزههایی که نخواهد آمد است.
شاهنشاه این را در آخرین دم حیات بخوبی میدانستند، و پس از ارائه راه حل برای عبور از رژیم اسلامی گفتند: "این آخرین اراده من است".
تا باشد که روزی این ملت ( از بزرگ و کوچک) مفهوم آخرین اراده شاهنشاه دور نگر و میهندوست را درک کنند.
شیر و خورشید و تاج
October 16, 2012 02:53:56 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
امید کشتکار،
آفتاب آمد دلیل آفتاب. این چند خطی که شما در مورد همایش "کلن" نوشتید دانسته یا ندانسته مهمترین مقاله، و در عین حال مهمترین مطلب کلیدی در ۳۴ سال گذشته بوده و میباشد.
اما متأسفانه خیلیها حتی با خواندن این مقاله صورت مسئله را نخواهند یافت، چه رسد به اینکه به اهمیت اتفاقی که در همایش کلن رخ داد و یا اهمیت اعترافات (یا بهتر بگویم اثبات برادری) فرخ نگهدار نسبت به خامنهای.
البته پس از وقایع ۸۸ مردم داخل به دلیل حضور مستقیم در آن زمان در خیابان ها، بهتر این مقاله را درک خواهند کرد تا ایرانیان خارج از کشور.
خیزش ۸۸، زمانی که میر حسین به مردم گفت به خانه بر گردید در واقع فرو ننشست و دقیق تر اگر بنگریم به وقایع آن روز، زمانی که شعار "جمهوری ایرانی" مطرح شد، کم کم شور و هیجان و تعداد مردم فرو نشست، تا جائی که دست سرکوبگر رژیم وارد عمل شد. مردم با ورود آن شعار فهمیدند این جریان برای سرنگونی نمیرود، و افتاده دست آنهایی که میخواهند یک جمهوری دروغ را با جمهوری دروغ دیگری اما این بار با پسوند (ایرانی) تعویض کنند. و چون در آن زمان صدایی هم از نهاد پادشاهی نشنیدند.........که انتظار آن میرفت....... صحنه را ترک کردند.
در تبصره اضافه کنم که: ""دست بند سبز معروف، دموکرات بودن بعضیها را روشن نکرد، چون دموکرات بودن آن برخیها برای بسیاری روشن بود. دست بند سبز در واقع آنهایی را که در (خیابانهای ایران در ۸۸) منتظر "یک اراده ملی مصمّم" بودند را مأیوس کرد و مردم متوجه شدند که برخی جو گیر شده و موضوع اصلی را که فرا رژیم است را فراموش کردند.""
یکی از دلایلی که "برخی" حال دارند از داخل برای خارج اپوزیسیون سازی میکنند... دقیقا همین است که از ۸۸ درسها گرفتند. اما همان بلایی که بر سر "انتصابات ساختگی رژیم" در آن زمان آمد و رشته از دست خودیهای رژیم در رفت.... همان بلا در کمین طرح های جدید رژیمیها است...
October 16, 2012 02:52:21 PM
---------------------------
|