شرکت من درآخرين نشست همایش پنجم اتحاد جمهوری خواهان ایران، ازروی کنجکاوی و برای این بود که ببینم آیا آنانیکه 34 سال پیش، یار و یاورخمینی بودند و با او ایران را به قرون وسطی برده بنیانگذار نظامی فاسد، جاهل و سرکوبگر شدند، در راه مقابله با جمهوری اسلامی و ولایت فقیه چگونه توافق خواهند کرد؟ آیا از آزار و آسیب هائی که پس از استوار شدن قدرت خمینی بر آنان رفت عبرت گرفته و از قمارسیاسی دوری خواهند کرد؟ آیا پی برده اند که نظام جمهوری اسلامی، یک حکومت استبدادی شریعت گراست، که قانون اساسی واپسگرایش ابزار تبعیض کاری و سرکوب مردم و جامعه جوان و پیشرفته ایران میباشد؟ آیا بازگرداندن حاکمیت به ملت با انحلال این نظام و تدوین یک قانون اساسی جدید و پیشرفته مرتبط نیست؟ ابدا ابدا، آنها هنوز غرق در همان خواب و خیالهای سی و چند سال قبل در آرزوی بقدرت رسیدن هستند. اتحاد نيروهای جمهوری خواه زمینه را برای برون بردن نظام فقاهتی از بحران اقتصادی و سياسی، امکان توافق بر سر کنار آمدن با حکومت اسلامی، شریک شدن در قدرت سیاسی، که همان خواسته های اصلاح طلبان (فرصت طلبان) و گروه های ملی مذهبی را در اولویت قرارداده اند. گر چه بگفته آقای حسن شريعتمداری، فعال و کارشناس امور سياسی، فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از مدتها قبل آغاز شده، اما هموطنان جمهوری خواه بدون اینکه در این رابطه بحث و گفتگوئی درگیرد، به اهداف پر ماجرا و بی حاصل گذشته وفا دارند و همان راه فدائيان خلق، حزب توده و ملی-مذهبی ها ادامه میدهند. بنظر میرسد، فروپاشی رژیم مطابق میل اتحاد هموطنان جمهوری خواه که در حفظ رژیم فقاهتی برای رسیدن بقدرت میکوشند نیست. در حالیکه حکومت اسلامی یکی از زشت ترین رژیم های خودکامه و سرکوبگر جهان است. این رژیم ستمگر به زور “اسلام فقاهتی” را برمردم ایران تحمیل کرده، با سرکوب مخالفان، معترضان و انتقادگران و با ارتکاب جنایات بیشمار بر آنان هویت و مقبولیت در داخل و خارج ایران را از دست داده. آزادی، حقوق بشر، جمهوریت، پارلمان، بانک ها، ارز و همه چیز را تقلبی و جعلی کرده. همزمان با افزایش اقدامات امنیتی و سیاسی, محدودسازی جامعه مدنی و بسط سرکوب و ارعاب را افزایش داده. اهرمهای رسانهای, تبلیغاتی و ایدئولوژیک با دروغ پراکنی , تهمتزنی و تحریف حقایق مداما تلاش بیشتری برای اقتدار این نظام میکنند. تجمعی از فاشیستهای حکومتی، مداحان و دغلکاران به کار تقدیس رهبری مشغولند. دروغگویان, تحریف گران حق و حقیقت, تقدیسگران خشونت و تجاوز, فعالیت تمامیت خواهانه و ضد انسانی خود را پیوسته و بیشرمانه, بدون هیچ مانع اخلاقی و قانونی بی پرواتر از همیشه ابراز میکنند. واقعيت اجتماعی و سیاسی ایران پس از سی و چهار سال محنت و رنج بسیار تاسف بار و دردناک است. روز بروز هزاران رنج و درد بر درد و رنج شهروندان افزده میشود. مردم ايران از سه جهت در تنگنا قرار گرفته، فشار طاقت فرسای مشکلات آنها را خرد میکند. از يك سو فاشیسم فقاهتی سرکوبگر با پشت كردن به مردم, به روس و چين پناه برده و آنان را در چپاول سرمایه های ملی ایرانیان شریک کرده تا در بن بست اتمی از حمایت آنها برخور دار شود. ازسوی دیگر كشور هاى غربى به بهانه غنی سازی اورانیوم و مسئله سلاح اتمى, فشار تحريم هاى گسترده را افزایش داده و حلقه تحريم ها را تنگتر میکنند. وضعيت بسيار آشفته و وحشتناكى که در ایران بر مردم ما بخاطر لجبازی رژیم تحميل شده, شکیبائی مردم را به آخر رسانده. مردم اگر فرصت یابند، رژیم را به بایگانی تاریخ خواهند سپرد. اما فاشیستهای مذهبی با نیروی مزدوران خود موفق به سرکوب مخالفان و بستن دهان منتقدان و با ارعاب وتحریف حقایق، تمامیتخواهی خود را بسط و توسعه میدهند. اما با گذشت زمان توان تداوم مسیر و نیل به هدف نهائی خویش را هم محدود کرده و نیمی از آنرا از دست داده اند. بنظر میرسد که فاشیستها فکر میکردند, در ساختار قدرت جمهوری اسلامی، به نزدیکترین نقطه مطلوب ذهنی خود رسیده و بگفته خامنه ای متوهم؛ فاصله بسیار کمی با اوج قدرت دارند و سعود به قله نزدیک است. اما شکل گیری یک طبقه جدید از سرمایه داران تبهکار نظامی، در میان باندهای سیاسی شریک در بلوک قدرت مشکل ایجاد میکند. آنها با تبهکاریهائی؛ مانند قاچاق مواد مخدر, قاچاق مشروبهای الکلی, قاچاق انواع اجنای لوکس و اتومبیل, دخترفروشی, پولشوئی و غیره, درلابلای نظام اقتدارگرا جولان میدهند. عفونت و فساد مرکز نظام را فراگرفته و موجب پوسیدگی آن میشود و بمثل معروف، ماهی از سربگندد نی زدم.
اگرچه در ایران صدای نعلین فاشیستهای بیخرد رساتر از همیشه شنیده میشود، اما تمامیت خواهان و حاکمان فاسد, اهداف و پروژهی خود را به صراحت ابراز نمیدارند و برای پیشبرد برنامه ها پنهانی فعالیت میکنند. حقایق را باید از اهداف خام، رویکردها و راهبردها و دیدگاههائی که ابراز میدارند، حدس زد. سوء نیت, خواست و قصد آنان هنگامی نمایان میشود, که تلاش و گرایشهای فاشیستی ایشان در ساخت سلاح هسته ای و تمرکز قدرت نظامی، برای سلطه گری برونمرزی و فرمانروائی استبدادی و فشار بر جامعه مدنی درونمرزی و یکدست سازی حاکمیت در ابعاد گوناگون, با استفاده از بازوهای سرکوبگر امنیتی، نظامی و انتظامی، تبلیغاتی، رسانهای و ایدئولوژی بیوقفه ادامه دارد. آنها در این راه با وقاحت و بی پروائی از هر وسیله و کار زشت و شنیعی دریغ نمیکنند، گاهی آشکارا عزم, سمت و سوی شیطانی خود را در سخنرانیها بیان میدارند. در این راستای به نظریات دو تن از تئوریسین های نظام که در طراحی اهداف شیطانی رهبر سهم به سزائی دارند توجه شود: گاردين در این مورد نوشته؛ علی خامنه ای، رهبر فقاهتی، نبرد عليه "تهديدات نرم" را در صدر اولويت های نهادهای اطلاعاتی و امنيتی کشور قرار داده است. از آن زمان تا کنون، سازمان های اطلاعاتی و پشتيبانان، نظير مرکز تنظيم دکترين تحليلی به رهبری حسن عباسی به صرف ميليون ها دلار برای تحقيق بر روی کارتون های اسلامی دست زده اند تا دسيسه های غرب جهت براندازی رژيم را برملا سازند. هفته نامه نيويورك تایمزدر مقالهای نوشته؛ حسن عباسی رئيس مركز مطالعات استراتژيك و دكترين جنگ نرم فرهنگی غرب هشدار داده است که آمریکا در منطقه برای رسیدن به اهداف خود ناگزیر به مقابله با ایران است و این یعنی «آمریکا دشمن جمهوری اسلامی و اسلام است و دشمن اسلام، شیطان است». وی در مورد انگلیس نیز چنین گفته است: «نابودی ما در انگلیس برنامه است و نابودی انگلیس هم برای ما برنامه است». وی حتی در مورد تمدن غرب این جمله را بیان کرد؛ «نابودی تمدن آنگلو ساکسون در آینده به دست خود»، او میگوید؛ باید جنگ بیرون از مرزها باشد تا ذلیل نشویم و «ما باید انگلستان را به تسخیر در بیاوریم» (اشاره به تحرکات مسلمانان مقیم انگلستان مبنی بر اسلامیزه شدن قوانین کشور انگلستان). عباسی ادعا میکند که «اسلام محدود به مرزهای جغرافیایی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نمیشود». او میگوید؛ جمهوری اسلامی دو میلیون ایرانی در آمریکا دارد و از دل آنها سرویسهای چریکی درخواهد آمد و میتواند با حمایت سرویس های اطلاعاتی ایران و سازماندهی نیروهای غیر ایرانی مسلمان برای مثال؛ شش هزار کلاهک اتمی را در خاک خودشان منهدم کند (توهم؟). عباسی جامعه جهانی را اینطور تهدید می کند؛ ایران در حال خریدن و سازماندهی نیروهای کشورهای غیر مسلمان آمریکای لاتین و مکزیک میباشد (برای مثال کشور ونزوئلا، پرو و طرح های اقتصادی جمهوری اسلامی در آن منطقه). او اشاره میکند که ما از طریق سازمانهای اطلاعاتی از نظر جغرافیایی، نظامی، اجتماعی نقاط ضعف کشور آمریکا را مشخص کرده و از طریق اینترنت سازمانهای چریکی را در جهت حملات تروریستی هدایت و سازماندهی خواهیم کرد. او می گوید برای فروپاشی آمریکا از طریق قسمت اقتصادی معاونت اجتماعی با تجار مسلمان و غیر مسلمان ارتباط گرفته و آنها را در راستای اهداف رژیم هدایت میکنیم. او اعلام میکند که تروریسم مقدّس است و برای ترساندن دشمن خدا و دوستان دشمنان خدا ( آمریکا و کشورهای اروپاییها) از تروریسم باید استفاده کرد. عباسی میگوید؛ مدرنیته همان ادیان مسیحی و یهودی هستند، که با خشونت آمدند و باید با خشونت پاسخ بگیرند.
حسن رحیم پورازغدی یکی دیگر از نظریه پردازان جریان اصول گرای حکومت اسلامی و از اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. رحیم پورازغدی درسخنرانی های خود می گوید نیروهای ما باید آماده بشوند بروند شمال آفریقا، شرق آسیا، قلب اروپا. ما باید آماده عملیاتهای جهانی شویم و برادران خود را در تمام جهان آزاد کنیم زیرا انقلاب صادر شده است. نیروهای ما در تمام پنج قاره عالم حضور دارند و باید یک جهاد بین المللی را دامن بزنیم و از هیچ کس نهراسیم.
آقای سعیدی نماينده متوهم ولی فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم میگوید: ظهور امام زمان نياز به صد ميليون پاسدار دارد و مسئولیت ظهور امام زمان بر دوش رهبری و به عهده فرمانده سپاه و نماینده ولی فقیه در سپاه است. وی میگوید: سپاه پاسداران يكی از ابزارهای زمينه ساز ظهور امام زمان در عرصه بيداری منطقه و بينالملل است. نيروی قدس سپاه نقش اول را در اين زمينه ايفا خواهد كرد. در واقع فاشیستهای مذهبی با "ای کیو" های بسیار ناچیزشان, برای فرمانروائی برونمرزی پنج قاره عالم و به زیرسلطه کشاندن جامعه مدنی درونمرزی نياز به ميليون ها پاسدار و بسیجی برای لشکرکشی و یک جهاد بین المللی دارند و آنرا برنامه ریزی میکنند. او با اشاره بر تحول کشورهای عربی در خاورمیانه، آنرا آمادگی منطقه و بعنوان زمینه مناسب برای ظهور امام زمان میبیئد. بگفته او منطقه خاورمیانه مرکز پشتیبانی ظهور امام زمان است، همچنین برای فضای بین المللی در اروپا و آمریکا یک بیداری مانند منطقه خاورمیانه پیش بینی میکند. آقای خامنهای رهبر نظام فقاهتی با انتقاد از تداوم سیاست کنترل جمعیت، میگوید: "در اوائل دهه هفتاد اجرای سياست کنترل جمعیت بنابر مصالحی، صحيح بود اما ادامه آن در سالهای بعد خطا بود". میگوید "بررسي های علمی و كارشناسی نشان می دهد كه به تدريج دچار پيری شده و در نهايت با كاهش جمعيت (كاهش پاسدار و بسیجی) روبرو خواهيم شد، بنابر اين بايد با جديت در سياست كنترل جمعيت تجديد نظر كرد، رسانه ها و تريبون ها از جمله روحانيون در جهت فرهنگ سازی اين موضوع اقدام نمایند". مدیرکل اداره سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت هم میگوید: رهبر در سال۹۰ رهنمود هایی در لزوم افزایش جمعیت ابراز داشته و گفته است ایران گنجایش و ظرفیت بیش از دویست میلیون نفر جمعیت را داراست. در صورتیکه فلات کوهستانی و خشک و کم آب و علف ایران انحصارا برای۳۰ میلیون نفر جمعیت میتواند مواد خوراکی کشاورزی و دامی تهیه کند. برای 170 میلیون نفر مابقی جمعیت٬ میباید تمام مایحتاج و خوراک ازخارج ایران تامین شود.
اینست اندیشه و برنامه های ضد انسانی دست اندرکاران فاشیست حکومت اسلامی. ملت ایران با یک نظام کاملا ایدئولوژیک و خطرناک روبروست که سیاست های تبهکارانه اش در بیت رهبری و براساس باورهای خرافی ـ مذهبی و در راه دشمنی با دنیا و نابودی ایران اتخاذ میشود. بازگشت به میز مذاکره با غرب هم ترفند دیگریست که زمان خریدن برای ساختن سلاح هسته ای، سازماندهی وجمع آوری نیروهای تهاجمی و سرکوبگر هدف است. حکومت اسلامی در راه تباهی ایران تلاش میکند و با میل و اراده صحنه قدرت را ترک نخواهد کرد و حقوق غصب شده ایرانیان را هرگز به آسانی و داوطلبانه بازپس نخواهد داد. این حقوق میباید درماورا و با برکناری نظام تبهکار و تمامیت خواه فقاهتی بازپس گرفته شود. بیست سال فریبکاری با مردم ایران و با مردم جهان، سی و چهار سال چپاول و تخریب, تجاوز و تادیب کارنامه این حکومت مافیائی اسلامیست. علی خامنه ای برای عبور از این مراحل پر تشنج و رسیدن به هدف (ظهور امام زمان) تقیه و فریبکاری را پیشه کرده. سرکردگان حکومتی هم در این آشفته بازار به جمع آوری دلار و طلا مشغولند. در واقع برای پایان دادن به این فتنه و مصیبت، راهی جز برکناری نظام فقاهتی در پیش نیست. مناسب ترین گزینه برای برکناری حکومت اسلامی، آشتی ملی ایرانیان همراه با نافرمانی مدنی سراسریست. آشتی ملی با آنانیکه 34 سال از دشمنان ایرانیان فرمانبرداری کردند و در چپاول وتخریب به آنان یاری رساندند. نیروهانیکه میبایستی از مردم و کشور دفاع و حفاظت میکردند، بدستورحاکمان بیخرد به سرکوب مردم معترض پرداختند. با آشتی ملی یا عفو عمومی و پیوستن نیروهای نظامی و انتظامی به مردم، واکنش خشونت بار نظام در قبال نافرمانی مدنی سراسری خنثی شده، ابتکار عمل در دست میلیون ها مردم خشمگین مخالف نظام فقاهتی خواهد بود. حاکمان دهشت زده از نیرو و خطریکه در تهدیدشان به میدان آمده، ناگزیرند بسرعت عرصه کارزار را ترک کنند.
آیا هموطنان جمهوری خواه خوشبین به رژیم فقاهتی از این مطالب بی اطلاعند، یا مطلعند؟ آیا قصد شراکت در اهداف مخرب و شیطانی زمامداران ضعیف مغز و بیمارگونه حکومت اسلامی را پیشه خود خواهند کرد و یا در راه حمایت و طرفداری مردمان ایران برای تشکیل نظامی سکولار، آزادیخواه، مردم سالار و مدافع حقوق بشر پیشقدم شده و حاکمیت ملت ایران را خواهانند؟.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|
|