امروز 9 آبان ماه 1391 ، زادروز مردی است که با توجه به خصوصیات اخلاقی و شخصیتی که از او سراغ داریم ؛ می توانست منشا اثرمثبت بزرگی در تاریخ ایران باشد ؛ولی تا به امروز به جبر زمان و تاریخ، تنها کورسوی امیدی است برای مردمانی که شاید از کرده خود بر پدر تاجدارش پشیمان شده اند و آینده ایران را به نوعی گره خورده با سرنوشت این فرد می دانند !
مردی که پس از گذشت بیش از نیم قرن از زادروزش ،امروزه با سخنان و کردارش ،نوید ایرانی آزاد و دمکراتیک را سر می دهد ، و بر سرمایه ملی بودنش ،دوست و دشمن توافق دارند .
امروز می خواهم با شاهزاده ای که سالهاست از طرفداران راه و روش و بینش او هستم ؛ گفتاری از دریچه دید مردم و بخصوص جوانان ایران زمین داشته باشم .
شاهزاده ،با نگاهی به تاریخ مشرق زمین و فرهنگ مردمان آن و بخصوص تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین ،نکته مهم و برجسته ای که به چشم می خورد ،نقش افراد به شخصه در زمان خود و منشا اثر بودن آنها در سالهای پس از مرگشان بوده است ، از تاریخ زیاد نمی دانم و تاریخدان نیستم و تاریخ سیاسی کشور را حفظ نیستم ؛ ولی با نگاهی فهرست وار به عنوانهای کتابهای تاریخ ،آنچه به چشم می خورد وجود اسامی افراد تاثیر گزار و تاریخ ساز چه بر روی جلد کتابها و چه تکرار آن در داخل کتابها می باشد؛ و صد البته که در تاریخ کشورمان این مهم برجسته تر و نقش افراد ایران ساز ،بسیار مهم تر بوده است .
شاهزاده ،امروز نیز مردم ایران ،به دنبال قهرمانی برای نجاتشان می گردند ؛ شاید این رفتار ،رفتاری به روز و تعریف شده از یک جامعه دمکراتیک در کتب سیاسی آکادمیک و یا دیدگاههای یک سیاستمدار و کارشناس امور اجتماعی و سیاسی غربی نباشد ؛ ولی از نگاه یک مشرق شناس و آگاه به خصوصیات رفتاری مردم در ایران در طول تاریخ ،موضوعی است کاملا قابل درک و اثبات شده .
به نظر شما چرا خمینی با وجود زوایای تاریک بسیاری که در رفتار، کنش وعملکرد خود و اطرافیانش داشت ،توانست با کمک بدخواهان خارجی و فریب خوردگان داخلی ،خود را بعنوان قهرمان استقلال و آزادی ایران ،به مردم ایران جا بزند؟!
به نظر من تنها عامل موفقیت خمینی و برنامه ریزان حکومت وی ، تنها و تنها ،باوراندن این مهم به خمینی بود که خود را به عنوان یک شخص قهرمان و نه جزئی از یک حرکت و در کنار یک حرکت ،به مردم ایران معرفی کند و مردم نیزخواسته و نخواسته فریب این سناریوی سرخ و سیاه را خوردند و وی را بر تاریخ این مرز و بوم و تاریخ جهان تحمیل کردند .
شاهزاده ،پیامهایی که از مردم ایران و بخصوص جوانان ، دختران و پسران میهن به گوش می رسد ،همه حاکی از انتظار از شما ،برای حرکتی مشخص و رهبریت حرکت بسوی نجات کشور از شرایطی است که روز به روز کشور را به منجلاب عقب افتادگی و متلاشی شدن همه ساختارهای اقتصادی و اجتماعی پیش می برد .
رفتار دمکراتیک شما در همراهی با اپوزیسیون هزارتکه و خود را در کنار آنها قرار دادن ،قابل ستایش است و مورد احترام بخصوص در جامعه بین الملل؛ ولیکن باید برای شما تا به امروز ثابت شده باشد که این چاره درد مردم ایران ،بخصوص در شرایط بحرانی کنونی نیست و خود نیز به عینه دیدید که حتی کارشناسان غربی نیزدر گفتارهای اخیرشان ،امیدی به اتحاد اپوزیسیون هزار رنگ ندارند!
امروز حرکت برای آزادی ایران و مردم ایران ،رهبریت خاص می خواهد ،رهبریت شخصی می خواهد . بگذارید اپوزیسیون نق زن و بهانه گیر ،مانند سی و اندی سال گذشته به رفتاردلسرد کننده خود ادامه دهد . به صحبتها و تمنای مردم عادی ایران گوش دهید . نگذارید مشاورتهای نا اگاهانه و نا آشنا با جو حاکم بر ایران وبا جلد پر زرق و برق دمکراسیِ آکادمیکِ دیگرانی که با شما امکان ارتباط نزدیک و گفتمان دارند ، باعث کم رنگ شدن و ضعیف شدن این صداهای واقعی گردد .
امروز در هر کوی و برزن شنیده می شود که همه ، تشنه سخنان شما ،کنش شما و موضع گرفتنهای شما در مسائل مختلف هستند .
از مورد اتهام قرار گرفتن ها و تهمت زدنهای گروهها و سازمانها با ایدئولوژی های آشکار ومخفی ، نترسید . بگذارید شما را متهم به تک روی وحرکت بسوی هدف فردی بکنند . بگذارید بگویند رضا پهلوی به دنبال تاج کیانی است ،بگذارید بگویند پادشاهی به استبداد ختم می شود ، بگذارید نق زدنهایشان را ادامه بدهند ، ولی نگاهتان به مردم ایران باشد ،مردمی که ملتمسانه به دنبال شما و نام شما هستند و آرام و بلند نامتان را بر زبان می آورند .
اسیر مقاله نویسان و دشنام گویان و سخنرانان تریبونهای مختلف نباشید ،چه اگر موثر بودند تا کنون منشا اثری برای میهن و کشور فلاکت زده ما می شدند که نشدند.
این نوشته را بعنوان یک جوان ایرانی که مدت زیادی نیست از خاک میهنم خارج شده ام و در این مدت کوتاه مبارزه در خارج کشور ،طعم رفتار همه اپوزیسیون نما ها و بازیهای زشت آنها را از جمله حسادت ، تهمت ، ترور شخصیت،.... را چشیده ام؛ تقدیم شما و پیشگاه ملت ایران می کنم و می دانم که باز مورد حمله و تهمت های فراوانی قرار خواهم گرفت ؛ ولی ما فرزندان بابک و فرزندان ستارخان را از اینهمه ناملایمات چه باک ! .
دوست دارم همانند کورش ،هزاران سال بعد نیز زادروزتان گرامی داشته شود، آرزویم این است که ایرانم نه به کمک شما ،بلکه توسط شما و سربازان و یاوران میهن پرست شما ،از شرایط موجود نجات یابد و دوباره در مسیرتمدن ،و فرهنگ و پیشرفت قرار گیرد .
شاهزاده ، نادر شاه افشار می گوید : روزی ندایی از درونم گفت « برخیز، ایران تو را فراخوانده است....و من برخاستم»
به امید روزی که شاهزاده ما و تنها امید میلیونها انسان رنج دیده و ستم کشیده ایران ، به ندای درون خود پاسخ دهد .
پاینده ایران و ملت ایران
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
و_ر
با درود به شاهزاده رضا پهلوی
به نظر من هم ایشان یک سرمایه ملی و در عین حال نقطه امید برای مردم مظلوم میباشند.
ایشان باید در درجه اول به مردم داخل که او را دوست دارند تکیه و تاکید نمایند و نه به سیاسیون داخل و خارج.
November 03, 2012 06:28:23 AM
---------------------------
وجدانی
هیهات از این سقوط هیهات! (۴)
به دلیلِ اینکه آدرس اینترنتی مقالۀ مربوطه در بخش سوم کامنتِ قبلی جا نگرفت ذیلآ آنرا جداگانه تقدیم میدارم:
1-لینک و آدرس مقالۀ آقای آسو صالح:
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-b791b63de6.html
November 01, 2012 04:47:22 PM
---------------------------
وجدانی
هیهات از این سقوط هیهات! (۳)
در ابتدای این کامنت خواندیم که یکی از اعضای اتحاد جمهوری خواهان ایران گفته است: "چون کشور در خطر است، اگر یکی از نیروهای معتدل اصولگرا نامزد (لابد نامزد ریاست جمهوری) شود باید در انتخابات شرکت کرد." بارک الله و احسنت به این استدلال و تحلیل درست! آفرین به این به اصطلاح بخش از اپوزیسیونِ ساکن در مهد تمدن و آزادی یعنی اروپا! من تعجب میکنم که چرا شاهزاده میفرمایند ما آلترناتیوی که جهان روی آن حساب کند و سرمایه گذاری بنماید نداریم ( با نقل به مضمون) بفرمایید این هم آلترناتیو! دیگر چرا خودمان را دچار دردسر نماییم و بفکر ایجاد نیرویِ واحدی که توانِ درهم نوردیدن طومارِ عمر جمهوری اسلامی باشیم و سرمایه های مادی و معنوی خود را به هدر بدهیم؟ واقعآ چه میتوان گفت بجز هیهات از این سقوط هیهات! از شوخی بگذریم بعضی از این دوستان جمهوریخواه مان باید واقعآ تکلیف خود را با همقطارانِ خود از نوع فوق معلوم و معین نمایند زیرا وقتیکه آنها چنین استدلال ها و تحلیلهایِ خطرناکی را در همایشهای خودشان مطرح میکنند دود آتش آن به چشم همۀ شان خواهد رفت و اپوزیسیون واقعی آنان نیز متحمل خسارت بزرگی خواهد شد. من به نظرم شایسته تر آن است که طرفدارانِ نظام پادشاهی در ایران میبایست همیشه مراقب حرکتهایی از نوع مشارالیه باشند و خود را خدای نخواسته گرفتار مصیبتهای ناشی از اینگونه حرکات ننمایند. حال که بیشترِ جمهوریخواهان بعد از همایش روزهای ۱۲ تا ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ در شهر کلن آلمان متحد شده و راه آیندۀ خود را انتخاب نموده اند، بر ما طرفدارانِ نظام پادشاهیست که بیش از پیش یکپارچه تر و آماده تر برای به نهایت رساندن وظیفۀ خویش که همانا آزادی و نجات ایران است، نتنها از اینگونه موانع بلکه از همۀ وانع و سد ها بگذریم. همانگونه که هموطنان فرهیخته و شجاع مان یعنی شیر و خورشید و تاج فرمودند همایش و گردهمآیی پادشاهیخواهانِ وطن پرست و در رأس آنها شاهزادۀ محبوب ایران رضا پهلوی ضروری و چه بسا واجب است.
November 01, 2012 04:39:19 PM
---------------------------
وجدانی
هیهات از این سقوط هیهات! (۲)
اگر به فحوای همین مطلبِ برگزیده و کوتاه خوب توجه گردد و به معانی آن نظر افکنده شود به اعترافی بس مهم و خارقالعاده ای پی خواهیم برد که هیچوقت بدین راحتی و آسانی آنرا از زبان و یا قلمِ مخالفان و دشمنان خاندان پهلوی و علی الخصوص شاه فقید نمیتوانستیم دریافت کنیم. ما سالهای سال است که مرتب و بلاانقطاع از شخصیت های پر حرف و در عین حال استاد در حرافی میشنویم و یا میخوانیم که در زمان قبل از انقلاب ۱۳۵۷ کوچکترین گروه و یا سازمان سیاسیِ فعال بغییر از آخوندها وجود نداشت و محمدرضا شاه همه بجز خمینی و هم پالکیهایش را یا کشته و یا اینکه تمامی آنانرا در زندانهای خود به دار و درفش بسته بود. اما اینک میخوانیم که: قبل از انقلاب ... هیچگاه نمی توان منکر وجود تشکیلات گسترده و هماهنگ این نیروها (به ویژه نیروهای چپ و تشکیلات این نیروها) میان کارگران به ویژه در واحدهای صنعتی بزرگ و صنعت نفت شد. وجود این تشکیلات موجب هماهنگی و گستردگی اعتصابات می شد...
بسیار لازم و ضروری خواهد بود که به این مهم یعنی وجود و حضورِ فعالِ نیروها و تشکیلات سیاسی حتی از نوع چپ آن در قبل از انقلابِ ۵۷ پرداخته شود و منبعِ اسناد و مدارکِ آنرا از داخل و بطن مطالب، نوشته ها، گفتگوها، سخنرانیها و مصاحبه های گوناگونِ اشخاص بیشماری، حتی آنانی که دست از ادعای فوق برنمیدارند نیز، که در مقاطع و موارد زیادی عمدآ و یا سهوآ بدانها پرداخته اند، استخراج و منتشر گردد. تا از این بابت آنانی که با هزاران تزویر، حیله، نیرنگ و استفاده از حرکاتِ ریاکارانه و مزورانۀ صورت و میمیک آن به هنگام سخن گفتن، مدام شاه فقید را دیکتاتور و ضد آزادی معرفی نموده و باعث به قدرت رسیدنِ آیت الله خمینی میدانند اگر چنانچه ذره ای وجدان دارند، قدری خجالت بکشند و بازیگری را به هنرمندانی که استعداد آنرا دارند بسپارند. لذا بالاجبار این مطلبِ بدین مهمی را تا فرصت دیگری که بدون تردید پیش خواهد آمد در همین جا متوقف نموده و به موضوع بعدی که اهمیت کمتر از اولی را ندارد میپردازم.
November 01, 2012 04:30:15 PM
---------------------------
وجدانی
هیهات از این سقوط هیهات! (۱)
یکی دو مطلب در مقاله ای از آقای آسو صالح تحت عنوان "ضعف اپوزیسیون و استراتژی اصلاح طلبي" 1، نظرم را از این بابت به خود جلب نمود که با چه توجیهی و تا چه اندازه بخشی از اپوزیسیون ما، بخصوص از نوع جمهوریخواهش، حاضر است به بدترین و زشت ترین شکلی خود را پست و ذلیل نموده و احتمالآ برای کسب وجهه و شاید هم شرکت در قدرت، خویشتن را در زمرۀ جنایتکاران و قاتلان ملت ایران در آورد. نخست دو سه جمله ای از مقالۀ یاد شده را قرائت نموده و در ادامۀ آن مطلب کوتاهی را نیز اضافه خواهم کرد:
»»...مساله دیگر که در این میان و در بررسی اعتصابات کارگری قبل از انقلاب مهم جلوه می کند، شرایط اپوزیسیون، به ویژه نیروهای چپ و تشکیلات این نیروها میان کارگران بود. هیچگاه نمی توان منکر وجود تشکیلات گسترده و هماهنگ این نیروها میان کارگران به ویژه در واحدهای صنعتی بزرگ و صنعت نفت شد. وجود این تشکیلات موجب هماهنگی و گستردگی اعتصابات می شد. اپوزیسیون ایران اما امروزه عمدتا از وجود این تشکیلات بی بهره است...
از چنین اپوزیسیونی با این مشخصات، نباید انتظار داشت که بتواند همچون سالهای قبل از انقلاب اعتصابات را سازماندهی نماید... در همین همایش (منظور همایش پنجم اتحاد جمهوری خواهان، روزهای ۱۲ تا ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ در شهر کلن آلمان) یکی از اعضای اتحاد جمهوری خواهان ایران (۲) گفته است که در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده اگر یک "اصولگرای معتدل" نامزد شود، در انتخابات شرکت خواهند کرد: "چون کشور در خطر است، اگر یکی از نیروهای معتدل اصولگرا نامزد شود باید در انتخابات شرکت کرد."...««
November 01, 2012 04:23:24 PM
---------------------------
عرفان
درود بر حق نازنین شیروخورشید نازنین و استاد ایرانی نازنین
دوستان گرانقدرم با هر انچه که مرقوم داشته اید موافقم. در این روزهای حساس و خطیر تاریخ ایران هر چه که زمان میگذرد و روند تحولات شتاب میگیرد عیار سیاسیون قیم ماب و فرسوده بیشتر عیان گشته و سره از نا سره مشخص میگردد و تشت رسوایی دگماتیسم های نقابداری که خود را پدر خوانده سیاسی ملت رنجور ایران میدانند از روی بام در حال افتادن است. بنده از کنگره اخیر اتحاد جمهوری خوان بسیار خرسند شدم چرا که ماهیت پلید این جمهوری خواهان مرتجع قلابی را برای کسانی که در خواب خرگوشی بودند عیان کرد همچنین مهر تاییدی بر روشنگری های اینجانب در رابطه با اینها نزد دوستانم زد و از این بابت از این کنگره کذایی بخاطر تلنگلی که به ملت ایران زد سپاسگذارم. گذر زمان یار و یاور پادشاهی خواهان و خاندان پهلوی در این 33 سال بوده چرا که ملت با یک ژرف نگری و بازنگری در اندیشه سیاسی و کردار خویش به انچه به صلاح و نفعشان است واقف گشته اند و مدرنیته و سکولاریسم و توسعه پایدار را در این بازار اشفته و پیچ در پیچ سیاسی تنها در اندیشه سیاسی شاهزاده رضا پهلوی و نهایتا نظام پادشاهی میبینند.
پاینده ایران
October 31, 2012 11:25:12 PM
---------------------------
حق
با درود بر گرامیان ایرانی و شیر و خورشید و تاج، واقعا مسخره است وقتی به صف این به اصطلاح جمهوریخواهان می نگریم! اینها در اصولشان هیچ وجه مشترک دیگری بجز پهلوی ستیزی ندارند. این جمهوریخواهی نیست بلکه پهلوی ستیزی است و نباید گذاشت ایندو با هم اشتباه گرفته شوند. از خامنه ای کهریزکی گرفته تا مسعود رجوی و حسن شریعتمداری (هر دو ملت و ملیت تراش فدرالچی) تا بهرام مشیری و رفیقش بنی صدر تا محمد امینی (مائوئیست ملی شده) تا مهشید امیرشاهی منزوی شده تا خاتمی و مجتبی واحدی و شیرین عبادی شیفته آیت الله منتظری تا ..... همه حاضرند وضع موجود در ایران تا نابودی ایران ادامه یابد ولی شانسی برای بازگشت پادشاهی به ایران نباشد بویژه اگر مردم به بازگشت پادشاهی رای دهند! همه جمهوریخواهان گمراه ایرانی! حاضرند همچنان همکاریشان را با خامنه ای و مرتضوی و لاریجانی ها ادامه دهند و دمار از روزگار ملت ایران در بیاید ولی انتخاب بین پادشاهی و جمهوری به ملت ایران واگذار نشود. ببینید که زیر این چتری که جمهوریخواهی! فقط یدک می کشد چه به ظاهر نامتجانسانی گرد هم آمده اند! این چتر در واقع باید چتر پادشاهی ستیزان نامیده شود چون در واقع هم همینست. برای فریبکاری و عوامفریبی نامش را گذاشته اند سازمان و جبهه و اتحاد جمهوریخواهان. همه این جمهوریخواهان رانده شده از بارگاه خامنه ای را اگر رویهم بریزید عددی نیستند در مقابل ملتی که اگر یکایک اینها را آنطور که من شناخته ام بشناسند مورد مواخذه های سختی در یک دادگاه صالحه قرار خواهند داد و نه جایگاههایی که به آنها در برون مرز اهدا شده است! ۳۳ سالست که همین رانده شدگان نتوانسته اند حتی یک شخصیت سیاسی استخواندار از خود تولید کنند که توجه ملت ایران را بخود جلب کند! ۳۳ سال دیگر هم بگذرد باز هم نخواهند توانست شخصیتی مثل داریوش همایون یا یک سرمایه ملی مثل شاهزاده را تولید کنند.
وظیفه ملی پادشاهی خواهان می دانم که اتحاد/سازمان/جبهه پادشاهی خواهان را هر چه زودتر تشکیل دهند و منشور حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) را بالا بکشند.
October 31, 2012 09:59:24 PM
---------------------------
حق
پوزش: در نظر پیشینم منظورم از ؛وجود یک رسانه ملی و مجریانی مستعد و حرفه ای مثل او بنظر من بزرگترین مشکل ماست که متاسفانه هنوز اهمیت آنرا بسیاری از مبارزان درک نکرده اند؛ این بود که فقدان امثال دهقانپور ولی متعهد به ایران در رادیو صدای ایران ( اخیرا پس از ۲۳ سال بسته شد) و پرشین رادیو، و تلویزیونهای کانال یک و پارس و اندیشه برای ما مسئله ای بوده و هست که باید رفع شود تا این رسانه ها بتوانند نقش شان که همانا ایجاد پل ارتباطی بین آپوزیسیون و ملت ایران است و آگاهی دادن بیکدیگر را بازی کنند. یکی از مهمترین ابزارهایی که خمینی و یاران کمونیست و جبهه ملی و ملی مذهبیش در اختیار خود داشتند رسانه هایی بودند که صدای نکره ی خود را به مردم می رساندند. امروز که صدای ما نکره نیست چرا نباید بهم برسد!؟ یعنی ما توانایی آنرا نداریم که چند دهقانپور در میان برانداز لیبرال دمکرات وطنپرست ایجاد و پیدا کنیم!؟ بویژه حالا که محمد امینی و بهرام مشیری و همه کنفدراسیونی های سابق بطور هماهنگ مثل پیش از انقلابشان اشغال همه رسانه های موجود را در دستور کار خود قرار داده اند و دارند عملی می کنند!؟ حتما برنامه اخیر همصدائی فرامرز فروزنده با محمد امینی و حسین مُهری را ببینید که در سایت خبرنت به اشتراک گذاشته شده. نگاه کنید که محمد امینی در این برنامه و اخیرا بهرام مشیری از تلویزیون پارس به کمک! حسین مُهری شتافته اند و برایش برنامه ای مستقل در تلویزیون اندیشه دست و پا کرده اند. در این برنامه همصدائی، عمدا و یا بخاطر نیاز بود که حسین مهری از همه سفسطه هایی که محمد امینی در این برنامه کرد، هیچ نگفت! به ایران قسم که تحمل دگراندیش و دمکراسی این نیست که بنام احترام به دگراندیشی و ایجاد فضای دمکراتیک در برابر هر دروغ و سفسطه و مغلطه ای سکوت کرد بلکه درست برعکس آنست که با آزادی بیانی که همه دارند مورد چالش یکدیگر قرار گیرند تا با شفافیت کامل، حقایق بیان و کشف شوند. سکوت در برابر دروغ خیانت است! یا کمک به کسی نکن و اگر کردی مثل خامنه ای قلاده طلایی بگردنش نیانداز!
October 31, 2012 04:26:48 PM
---------------------------
حق
با درود بر ایرانی گرامیم، من گفتم در آن برنامه افق نکات بسیار مهم و زیادی وجود داشت که می تواند هر گوشه اش زمینه برای نقد و بررسی و گفتگو باشد. این بدان معنا نیست که من همه آن نکات در برنامه افق را تایید می کنم و یا با برخی از انها مشکلی جدی ندارم. آن رفراندوم سال ۵۸ را اصلا قبول ندارم چون یک کلاهبرداری ۱۰۰ در ۱۰۰ از ملت ایران بود. وقتی ما با کمال میل به کسی اطمینان می کنیم و پولمان را در اختیارش می گذاریم تا در عوض آن جنسی را که قول داده بما بدهد و او پولمان را بالا می کشد یا جنسش قلابی از آب در می آید، ما حق داریم که حق مان را از او پس بگیریم و دادگاهیش کنیم تا مجازات شود. در آنزمان ما نمی دانستیم که رفراندوم خود اصول و موازینی دارد که باید رعایت شوند. کلاهبرداری این حضرات تا انجا بود که در طرح پرسش رفراندوم هم تقلب کردند که از اصولی ترین موازین آنست. نخیر، جناب مجتبی واحدی هر اعتباری هم که داشت در همین برنامه افق از دست داد وقتی آن رفراندوم قلابی را مورد استناد قرار داد. در انگلیس برای تبدیل پوند به یورو سالها در کشور بحث و مناقشه بود و آخر هم حاضر نشدند که از پوند بگذرند. بسیارانی در این کشور به سبب اینکه تعویض ارز به یورو باعث از دست دادن حاکمیت ملی و استقلال است و حتی بخاطر محو ملکه انگلیس از سکه ها حاضر نشدند به یورو بپیوندند. حتی بر سر اینکه باید درباره موضوعی در انگلیس رفراندوم بشود و نشود سالها در اینجا بحث می کنند و بعد بحث بر سر این شروع می شود که سئوال باید چه باشد و چگونه واژه هایش بدقت انتخاب و در کنار هم قرار بگیرند. سر یک پوند و آنچه روی آن حک شده سالها در انگلیس بحث بود. آنوقت مجتبی خانها و یاران جمهوریخواهشان که جمهوریت مردم را قبول ندارند از ما توقع دارند ما باید تمکین کنیم به آن رفراندوم قلابی سال ۵۸ که بزرگترین کلاهبرداری تاریخ ایران بود!؟ یکی از مهمترین اصول قراردادهای اجتماعی بین فرمانرویان و مردم، فسخ آن قراردادها از جانب مردم است که خمینی و همدستان سکولار و غیرسکولارش با لجبازی قبول نمی کنند.
October 31, 2012 04:24:30 PM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان
شیر و خورشید و تاج گرامی، بهمن خان زحمت کشیدند و برنامه مورد اشاره شما را در سامانه قرار دادند و بنده نیز آن را شنیدم. با توجه به محتوای برنامه، پیشنهاد جنابعالی را بسیار مفید به فایده یافتم. بنده هم پشنهاد می کنم ما و کلیه کسانی که به پادشاهی پارلمانی اعتقاد دارند با محوریت حزب مشروطه ایران، گرد هم آییم، با یکدیگر تبادل نظر کنیم و این طرح را پخته کنیم. سپس آنرا به طرفداران پادشاهی پارلمانی عرضه کنیم. این معنایش موازی کاری نیست بلکه کمک به شاهزاده رضاپهلوی در قالب حزب مشروطه ایران است. به درستی اشاره کردی که نیروهای ملی باید با هم تبادل نظر کنند و کمیته هایی را برای بررسی اوضاع تشکیل دهند. به شما اطمینان می دهم، همه نگاه ها در ایران به شاهزاده گرامی است و تلاش یار سابق کروبی در برنامه افق مورد اشاره، به جایی نخواهد رسید. ایرانیان رهبری کاریزماتیک لازم دارند و البته آن رهبری کاریزماتیک باید با نیروهای درون ایران رابطه ارگانیک، عمودی و افقی داشته باشد. پیشنهاد مشخص من محور کردن حزب مشروطه ایران و سپس مذاکره، ایجاد طرح و برنامه برای ارائه به شاهزاده رضا پهلوی است.
حق عزیزم، آن برنامه را من هم دیدم، نکته آنرا در بالا عرض کردم، انتخابات مخدوش سال 58 از ابتدا برای من ارزشی نداشت و تعداد ما در ایران کم نیست. مگر نه اینکه در هر کشوری که عقلا در آن زندگی می کنند، نتیجه انتخابات مخدوش باطل است؟ پس چه طور مشاور کروبی از او بریده، به شاهزاده می تازد که نتایج آن سیرک مسخره را قبول ندارد؟
پاینده ایران
October 31, 2012 02:52:09 PM
---------------------------
حق
با درود خدمت هموطنان وطنپرست بویژه آقای همایون نادری فر گرامی، مایلم توجه شما را به برنامه ؛اتحاد آپوزیسیون-افق سه شنبه ۹ آبان ۹۱؛ صدای امریکا جلب کنم. بنظر من حاوی نکات بسیار زیاد و مهمی منجمله فردمحوری بود که زمینه ای می تواند باشد برای باز کردن و بحث درباره هر گوشه اش بوسیله کسانیکه واقعا در مورد تغییر رژیم در ایران و گذار از آن و در مرحله بعدی استقرار یک نظام لیبرال دمکراتیک پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر در ایران بدون وارد آمدن کوچکترین خدشه ای به تمامیت ارضی ایران و ایران یک کشور با یک ملت جدی هستند. البته توانایی و کارآمدی و جدیت و شهامت این نیرو، کسان؛ در فکر و اجرای همه مراحل چنین پروژه عظیم و مهمی اول باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد و جلب اعتماد ملت ایران را بکند.
۲. اسفبارست که جای امثال سیامک دهقانپور بعنوان یک مجری برنامه سیاسی در رادیو و تلویزیونهایی مثل پرشین رادیو و تلویزیونهایی مثل پارس و اندیشه خالیست. اگر ما بخواهیم بجایی برسیم باید این رسانه ها مجریانی همانند سیامک دهقانپور داشته باشند حتی اگر مثل او تعهدشان به ایران مورد سئوال باشد. چرا که او با صرف کمترین وقت و هوش خود چنان حرفه ای توانست چارچوب موضوع برنامه را حفظ کند و اسکلت مسئله ؛اتحاد آپوزیسیون؛ را در آن قرار دهد که من انگشت بدهان ماندم که اگر ما در صف مبارزان خود امثال او را داشتیم چقدر جلوتر از نقطه ای می بودیم که امروز در آن قرار داریم! وجود یک رسانه ملی و مجریانی مستعد و حرفه ای مثل او بنظر من بزرگترین مشکل ماست که متاسفانه هنوز اهمیت آنرا بسیاری از مبارزان درک نکرده اند. اگر واقعا می خواهیم که ملت ایران از مرگ تدریجی لحظه به لحظه اش رها کنیم باید این مشکل بزرگ را اول برطرف کنیم. برنامه افق مذکور همتراز با آنچه بود که من سالها در برنامه ؛نیوز نایت؛ شبکه تلویزیونی بی بی سی ۲ با اجرای جرمی پَکسمن بین ساعات ۱۰ و ۳۰ دقیقه و ۱۱ و ۳۰ دقیقه می دیدم و هنوز گهگداری آنرا می بینم. تنها تفاوت بین دهقانپور و پکسمن در منش آرامتر دهقانپورست.
October 31, 2012 01:46:19 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
همایون نادری فر گرامی،
چند ساعتی از یک مصاحبه بسیار طولانی شاهزاده با یکی از رسانههای فارسی زبان میگذرد. در این مصاحبه بسیار طولانی شاهزاده به تمام این مسائل که شما مطرح کردید و بسیاری از مسائل دیگر مفصلا اشاره و نظرات خود را بیان داشتهاند.
امیدوارم این مصاحبه که هم اکنون در هیچ سامانهای موجود نیست هر چه زودتر در اختیار هم میهنان قرار گیرد. در اینجا من ترجیح میدهم تا زمانی که این مصاحبه ایشان در دسترس همگان قرار نگرفته - نظری در مورد مصاحبه اخیر ایشان عنوان نکنم.
تنها چیزی که میتوانم در مورد این مصاحبه بسیار طولانی بگویم این است که، بنظر میرسد که طرفداران نظام پادشاهی باید یک رای زنی جدی در طیف پادشاهی بین خودشان انجام دهند، که در این رای زنی بافت اجتماعی / سیاسی مردم مخصوصا در داخل دوباره مرور شود، و بافت و ترکیب اپوزیسیون در کلّ، مورد بررسی دوباره قرار گیرد. و در واقع یک مرور از واقعییتهایی که با آن روبرو هستیم، و اینکه بکجا میخواهیم برویم و در این زمان محدودی که داریم چگونه به آنجا برسیم، انجام شود.
و سپس یک نشست جدی میان طرفداران نظام پادشاهی و شاهزاده رضا پهلوی (بدون حضور مشاورین جمهوریخواه ایشان) صورت گیرد و دست آوردها از این رای زنیها با ایشان مورد تبادل نظر قرار گیرد.
بنظر میرسد که ما (نه در همه موارد)، اما در برخی موارد بسیار کلیدی و حیاتی یا دچار کمی اطلاعات دقیق از واقعیتهای داخل ایران و بافت کلی اپوزیسیون هستیم. یا اینکه راه حلهایی را بر طبق فریضههای کلی و کتابی، یوتپی وار ( Utopia ) پیش گرفتهایم. بنظر میرسد که تمام نگرش به فردای نزدیک ختم میشود و فردای دور را از قلم دید خود انداختهایم. و به نظر میرسد که برخی حمایت از نماد و نهاد پادشاهی را با "نتوانستن" به اشتباه گرفتهاند.
شیر و خورشید و تاج
October 31, 2012 03:03:29 AM
---------------------------
|