حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
چگونگی تشکل وازهم گسستن کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی

November 07, 2012

چهارشنبه 17 آبان 2571 = November 7, 2012

بهرام آبار
 

جنبش مشروطیت حدود صد وشش سال پيش, براى آزادى, دموكراسى وبرپایی حکومتی مردم سالار و دولتى دمكرات, تحول مهمی درساختار سياسی ـ اجتماعی ايران بوجود آورد وزمینه را برای بسی دگرگونیهای آماده کرد. جنگ جهانی اول و یورش انگليس, روسیه وعثمانی، برای اشغال نظامی ایران، هرج ومرج موجود را افزونتر نمود. چپاول وغارت اموال مردم ومواد خوراکی توسط نظامیان اجنبی موجب فقر عمومی، قحطی ومرگ میلیونها ایرانی شد. ازطرفی روسیه تزاری، ناتوان ازشکست‌ هایش درجنگ جهانی اول وفساد ونارضایتی عمومی، با خیزش مردمی وجنبش سیاسی برهبری لنین، تغیر نظام به اتحاد جماهير شوروی سوسياليستسی (کمونیستی) را سبب گشت. پس از مرگ لنین در سال 1924 (1303خ)، استالین قدرت را قبضه نموده وبه صدور سوسياليسم (کمونیزم) پرداخت. با تأسیس حزب توده ایران بسال 1941 (۱۳۲۰خ) کمونیزم تحت حمایت حزب کمونیست روسیه به یکی از منفی ترین جریانهای سپهرسیاسی ایران مبدل گشت. دراین دوران کمکهای فکری، مالی وایده های استالین برای یارگیری درایران ودردانشگاهها، حزب توده را بتدریج قدرتمند ترین بازیگر سیاسی حاکم بر دانشگاه ها نمود، حتا ازدهه40 (۱32۰خ) ببعد قوی‌ترین نیروی سیاسی ایران شد. حزب توده تاثیر گذاری عمده برنحوه تفکروایده های خشن وانحرافی، دانش آموختگان، فعالین سیاسی ودانشجو یان ایرانی بود. حزب توده عملا مجری سیاست های حزب کمونیست شوروی و سازمان جاسوسی آن، بطوربی رقیب ومنحصر به فرد در راه برپائی دیکتاتوری پلیتاریات بيشترين صدمه را برپيكرآزادی ودمکراسی درایران وارد آورد.
درسال 1942 (۱۳۲۲خ) یعنی اندکی پس از تشکیل حزب توده، اتحادیه دانشجویان دردانشکده داروسازی دانشگاه تهران توسط حزب توده وزیرنظر سازمان جوانان حزب به عنوان نماینده دانشجویان تاسیس وطی دو تا سه سال فعالیت این اتحادیه به دانشکده‌های ادبیات، حقوق وفنی نیزگسترش یافت. فعالیت این اتحادیه اکثریت دانشجویان دانشگاه تهران را تحت تاثیر داشت.
در سال 1946(۱۳۲۶خ)، خلیل ملکی و گروهی از روشنفکران حزب توده به دلیل وابستگی علنی حزب توده به شوروی وعدول ازاصول حزبی، انشعاب کرده حزب نیروی سوم راتشکیل داده وبعنوان سوسیالیست های ایران به فعالیت پرداختند. ملکی و یارانش، بعدها به جبهه ملی پیوستند و باتشکیل شاخه سوسیالیستی، به دلیل سابقه فعالیت‌های حزبی و داشتن اطلاعات سیاسی و اجتماعی و سازمان دهی، موجب نمو وگسترش "سازمان نگهبان آزادی" درمیان کارگران، روشنفکران ودانشجویان شدند.
حزب توده با نفوذی گسترده ازایده های اشتراکی ومارکسیستی، مدارس ودانشگاه‌ های ایران را کاملاً در اختیارگرفته بود. بسیاری آگاهان گواهی می‌کنند؛ انبوهی ازاستادان، آموزگاران، دانش آموزان سالهای آخرودانشجویان دانشگاه تهران عضو ویا هواداراین حزب بودند. این حزب دراواخردههٔ2۰خ و اوایل دههٔ30خ بطوری بردانشجویان دانشگاه تهران چیرگی ونفوذ داشت، که مهندس بازرگان رئیس دانشگاه آن زمان می‌نویسد: " توده ا‌یها بردانشگاه تهران آنچنان چیرگی داشتند که مدیریت دانشگاه براوضاع کنترلی نداشت". جبههٔ ملی، به ویژه شاخهٔ سوسیالیستی آن، به مقابله بااثرات نفوذ حزب توده بر دانشگاه برخاست. در سال 1950(۱۳۲۹خ) جبهه ملی ایران "سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران" را ایجاد کرد که ابدا امکان رقابت با "سازمان دانشجویان" حزب توده را نداشت. اما درطی این دوران دکترمحمد مصدق حزب جبههٔ ملی وسوسیالیست ها، محوریت حزب توده را به چالش کشیدند وبه تضعیفش پرداختند. پس از ۲۸ مرداد با افشای سازمان نظامی حزب توده، مبارزه گسترده‌ای اعمال شد وپس ازغیر قانونی اعلام شدن حزب توده از سال 1947(۱۳۲۷خ) به فعالیت مخفی ادامه داد. مرگ استالین (1953م) دیکتاتورشوروی ومشکلات درونی کمونیستها در اتحاد جماهیر شوروی، موجب شد تا حزب توده ایران، بخش بزرگی از حمایتهای مالی و معنوی خود را از دست بدهد و ازعرصه سیاسی ترد شود. ازطرفی فعالیت‌ های دانشجوئی نیزمانند سایرکارهای سیاسی درداخل ایران شدیدا محدود شده بود. اما درخارج از کشور فعالیت‌های صنفی ـ سیاسی دانشجویان ایرانی که با استقبال اکثریت آنها آغاز گشته وادامه میافت. بخصوص در فرانسه، انگلستان، آلمان و ایالات متحده این فعالیت ها ازاواخر دههٔ ۱۹۵۰ با انتشار نشریات مختلف دانشجویی وبحث وتبادل نظروانتخاب نماینده وسخنگودر حال گسترش بود. نخستین نشریه دانشجوئی "نامه پارسی" اواسط 1959 (1338خ) در500 نسخه چاپ شد ومورد استقبال دانشجویان ایرانی قرار گرفت.
در آوریل ۱۹۶۰(۱۳39خ) نمایندگان سازمان‌های دانشجویی ازکشورهای فرانسه، آلمان و بریتانیا درهیدلبرگ ـ آلمان گردهم آمده وکنفدراسیون دانشجویان ایرانی رادر نتیجه همبستگی سازمان‌های اروپائی تأسیس کردند. کنگره هایدلبرگ اهداف سازمان جدید را در"بیانیه" خود به این شکل اعلام کرد: "هماهنگ کردن تمام دانشجویان ایرانی در اروپا و انجمن‌ها و سازمان‌ها و اتحادیه‌های محلی ایشان به صورت یک کنفدراسیون به منظور ایجاد و حفظ و استواری روح همکاری بین ایشان در اروپا و آگاهانیدن بیشتر آن‌ها به حقوق و وظایف صنفی خویش و تدارک وسائل تشکیلاتی به منظور ارتباط همه محصلین ایرانی و مطالعه در شرایط کار و چاره‌جویی درباره مسائلی که بر قشر دانشجو و تحصیل‌ کرده طبق منافع میهن ما معلوم است". ازمشخصات این سند سیاسی نبودآن واهمیت آن درجهت کمک وهمکاری بود. فعالین سازمانهای دانشجوئی نمیخواستند دراین موقعیت زمانی، با انتشارفراخوان واعلام موجودیت تشکل های سیاسی حساسیت رژیم را نسبت به سازمان‌های دانشجویی افزایش داده و اختلاف نظر ما بین گروه‌های اپوزیسیون ایجاد نمایند. رهبری تشکیلات را گروهی به نام "هیئت دبیران" عهده داربود که یک عضو ازسازمان دانشجوئی هر کشوری درآن شرکت داشت. تعدادی کمیته برای انجام وظایف هیئت دبیران تشکیل شده بود؛ مانند کمیته اطلاعات یا کمیته انتشارات. این هیئت میتوانست، با دو سوم اکثریت آرا، در فاصلهٔ بین کنگره‌ها خط مشی وبرنامه کنفدراسیون را تعیین کند. بالاترین ارگان تصمیم‌گیری، کنگرهٔ عمومی کنفدراسیون بود. هیئت دبیران که درآغازکاربا خردمندی سوسیالیست ها ازتندروی احترازمیکرد، بمروربا دخالت حزب توده ایها افراطی شده، بدون توجه وبیخبرازدمکراسی با استبداد وخودمحوری، برای کسب رهبری، به مبارزه وتضعیف یکدیگر برخاستنه، توانمندی را درزد وخورد وشخصیت کشی مییافتند. دشمنی با شاه سرلوحه کارهای حزب توده بود و هرکسی ازآن پیروی نمیکرد ساواکی معرفی میشد. در این راه توده ایها سر نخ هارا بدست داشتند وازهیچگونه ترفندی خوداری نمیکردند. جشن های2500ساله، اگرچه برای شناساندن ایران وجلب سرمایه گذاریهای خارجی بسیار مفید وکارآمد بود، اما آنها (توده ایها) آنرا ننگی برای ایران وایرانیان میدانستند. حتا کتاب درهجو ایران مینوشتند؛ برای مثال: ایران (پرسیا) نمونه یک کشور نمونکرده. Persien, Modell eines Entwicklungslandes
در سال ۱۹۵4 "سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا" توسط سفارت ایران در آمریکا ودوستان آمریکائی خاورمیانه تأسیس شد. ظاهراً سازمانی انسان‌ دوستانه برای بهبود روابط آمریکا و کشور های خاورمیانه تلقی میشد، اما درواقع پوششی برای سازمان سیا بود. این سازمان در طول دههٔ ۱۹۵۰هوادار حکومت ایران بود، اما در اواخر این دهه تحولات سیاسی باعث شد دانشجویان ایرانی مخالف حکومت ایران مانند صادق قطب زاده، علیمحد فاطمی ودیگران جای پای خود را درون انجمن محکم کنند و جهت آن را عوض نمایند.
کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی در سال ۱۹۶۲ با به هم پیوستن سه سازمان: دانشجویان ایرانی در آمریکا، کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا و سازمان دانشجویان دانشگاه تهران تشکیل شد. کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، سازمانی بود متشکل از دانشجویان ایرانی مقیم خارج (عمدتاً اروپای غربی و ایالات متحده)، گرچه ازابتدا به این هدف بنیان گذاری نشده وخواستار تشکل جمیع دانشجویان ایرانی بود. افزایش روزافزون دانشجویان اعزامی به خارج، تعداد اعضاء کنفدراسیون ها را نیزافزایش میداد. اما درنتیجه سیاستهای حزب کمونیست شوروی وچیرگی ونفوذ حزب توده ایران، کنفدراسیون دانشجویان به سازمانی مخالف رژیم پادشاهی ایران بدل شده و بدون برنامه مشخص جمع کثیری از دانشجویان ایرانی را علیه حکومت شاه بسیج کرده بود.
کنفدراسيون درآغاز كار، يعنی تا اوايل دهه شصت ميلادی، فعاليت های مثبت صنفی گسترده ای را انجام میداد ونظرکلی براين بود که ميان سازمانهای صنفی و سياسی می بايستی تفاوت قائل شد. علت براين بود كه سرپرستی امور دانشجويان برای جلوگیری از فعاليت سياسی دانشجويان ایرانی موانعی مانند خوداری ازتمديد گذرنامه دانشجويان، عدم صدورگواهی برای دريافت ارز دولتی و احتمال قطع بورس تحصيلی ایجاد میکرد. بعدها سرپرستی اموردانشجويان دفتری درسفارتخانه های ايران داشت، بهمکاری ساواک مراقب فعاليت های دانشجويان بود و بسهولت می توانست اقامت و حق تحصيل هر دانشجويی را مختل سازد. دراين دوران، هرگونه تغيير رشته و تغييرمحل تحصيل بدون کسب اجازه ازسرپرستی امور دانشجويان امکان پذير نبود و حتی ازدواج با خارجی مانعی درراه ادامه تحصيل شمرده میشد. ازاینرودرسالهای دهه پنجاه و آغاز دهه شصت ميلادی، دانشجويان ايرانی برای فعاليت سياسی با دشواریهايی فراوانی روبرو بودند. اما بمرورزمان فعالین سیاسی چپ، بویژه توده ایها، کنفدراسيون دانشجویان ایرانی مقیم خارج را از مسیرخود خارج کرده به سازمانی مخالف رژیم پادشاهی ایران تبدیل کردند وسیاستهای ضد امپریالیستی ـ کاپیتالیستی بلوک چپ را بطور رادیکال درپیش گرفتنه اعمال میکردند. دليل اين امررا می بايست درچند عامل جستجو کرد. نخست کسانی چون فعالان جامعه سوسياليست های ايرانی و جبهه ملی دراروپا، که در بنیان گذاری و شکل گيری کنفدراسيون سیاسی بسیارموثر بودند، بعدها نفوذ حزب توده اهمیت بسزائی داشت وفعالیت های سیاسی چپ آنها چیرگی یافت. ازآنجائیکه درآن زمان امکان پناهندگی سياسی برای دانشجويان مقدور نبود، فعاليت های چپ گرايانانه، بويژه فعاليت برای کمونيزم جرم محسوب میشد. بنا براين؛ اتهام فعاليت کمونيستی مخاطرات بسیاری برای يک دانشجوی خارجی ببار میآورد. نکته ديگر، دیدگاه کنفدراسيون به چگونگی مبارزه بود؛ كنفدراسيون درآغاز كار در چهارچوب قوانين جاری ايران به مبارزه با رژيم شاه تاکید وتکيه داشت، که بازتاب نقطه نظرهای گروه وسازمان های سياسی صاحب نفوذ در كنفدراسيون بود. با رشد وافزایش ديكتاتوری درايران وهنگامیکه اپوزيسيون رفته رفته امكان هرنوع مبارزه مسالمت آمیز وقانونی راازدست داد، اين تغیردرجنبش دانشجويی خارج کشور بازتابی سریع یافت وطریقه مبارزه صنفی و سياسی هم تغیرکرد. درعین حال گروه‏‌های دانشجوئی در بسیاری موارد با هم همعقیده نبودند. جروبحث های سیاسی به کشمکش های شخصی وبرخوردهای فیزیکی منجرمیشد. حزب توده و چپ های کنفدراسیون، با چیرگی ونفوذ خاص خود، توانستند برای مدت زمانی طولانی، بسیاری گروه ها با گرایش‌های مختلفرا تحت عنوان مبارزه با پادشاه متحد کنند. این یک تجربه منحصر به فرد بود واثرات منفی بسیاری داشت.
کنفدراسيون درآغازکار، قویا گرايش های ملی ومسالمت آمیزرا دنبال میکرد، اما رفته رفته پا به جريان های چپ گذاشت وراديکال شد. جنگ های مسلحانه وپيروزی انقلاب های خونین دركوبا والجزايروجنگ برای آزادی ويتنام راديکال گرائی را تشدید کرد. کنفدراسیون دانشجویان هیچگاه از مبارزه با استبداد و دفاع از طبقات محروم باز نایستاد و از حقوق زندانیان سیاسی همواره دفاع کرد. حمایت وپشتیبانی ازمبارزات نیروهای مذهبی ار آغازدردستورکار قرار گرفته بود واین یکی از دلایل نزدیکی با روحانیت سنتی ومرتجعین مذهبی بود. علاوه بر اين، سرخوردگی ازناتوانی ازدستیابی به راه های قانونی برای مبارزه در ايران به ويژه پس از پانزدهم خرداد 1342 اثر زیادی در جهت گيری كنفدراسيون داشت. گرچه بتصویب رسیدن و تکمیل قوانین اصلاحات ارضی، حمایت خانواده و حق برابری زنان ازنظرسیاسی و اجتماعی با مردان، نفی آن شایسته نبود. اعتراض و شورش خمینی بخاطرخلاف قوانین (واپسگرای) اسلامی بودن آنها صورت گرفت وخردمندانه نبود. جنبش دانشجويی اپوزيسيون داخل و خارج بخاطردشمنی با شاه به پيروی ازخمینی وحمایت ازاوبرخاسته و به راه حل های افراطی درمقابله با رژيم كشيده شدند.
بزرگترین اشتباه درکنفدارسیون، چیرگی ونفوذ حزب توده و چپ ها درتعین خط مشی سازمان بود که استقبال ازهرتغییرو پیشرفت در جامعه ایران را نشانه سستی و سازش با شاه تلقی می‌کرد وتمایل به حمایت از آنرا نفی مینمود. کنفدراسیون درسال‌های آخر کار خود، تمدن، لیبرالیسم وسرمایه داری غرب را مانعی بزرگ درراه حمایت ازطبقات محروم جامعه به حساب آورده وآنرا نشانه بی‌بند و باری تلقی میکرد. معترضان به نظام سرمایه داری حاکم بر جهان غرب ، به ویژه ایالات متحده آمریکا از حزب توده تبعیت میکردند. چپ ها بر این باور بودند که ثروت محدود است و باید به یک سطح مشخص بین افراد جامعه تقسیم شود، چرا که همه در انسان بودن برابرند وهیچ کس نمی تواند ادعا کند، برای بهترزیستن زاده شده وبرای رفاه اقتصادی شایسته تر از دیگران است. البته این طرزفکر بسیار شایسته وقابل تقدیر است، اما با وجود تمام امکانات یکسان برای شکوفایی استعداد ها، عده‌ای بنا برتوانایی ذهنی، فکری و جسمی‌شان در جامعه بیش‌ از دیگران موفقیت های مادی ومعنوی کسب میکنند واز رفاه بیشتری بهرمندند. بسیاری چپ ها بر این مساله تاکید داشتند که سرمایه داری بزودی سقوط خواهد کرد، و نیروها باید در صورت امکان، آن سقوط را تشدید کنند. در صورتیکه نظام سرمایه داری، تا به امروز، قرن ها پابرجا مانده وتشنج های بسیاری را پشت سر گذاشته . در حالیکه حکومت های مارکسیستی مدعیان اصلی ناکارآمدی سرمایه داری درمدت زمان کوتاهی درهم ریخته، بسیاری ازهم پاشیده ودیگران درانتظارسرنوشت نا مشخصی هستند. فروپاشی شوروی وتغیر به نظامی سرمایه داری، مهر تأییدیست بر ناکارآمدی آموزه‌های مارکسیسم برای کشور داری واداره دارائیها واقتصاد ملت ها.
فعالیت کنفدراسیون درسال‌های دهه‌ ۶0 و۷۰ به اوج خود رسید، که در این سال‌ها مهم ‌ترین بلندگوی اعتراض نیروهای مخالف رژیم ایران به حساب می‌آمد. کنفدراسیون در جنبش اعتراضی دانشجویی جهانی نیزبسیار فعال بود واز مبارزات "ضدامپریالیستی" مختلفی در سراسر جهان حمایت میکرد. منجمله مبارزات مردم ویتنام علیه آمریکا، جنبش رهایی‌بخش فلسطین، مبارزات کوبا و آمریکای لاتین. کنفدراسیون در سالهای60 می‌کوشید تا درکنگره‌های بین‌المللی قطعنامه‌هائی، علیه کمک‌های نظامی ازجانب دول بزرگ به دولت ایران را به تصویب برساند و آن‌ها را در جوامع بین‌المللی تبلیغ کند. در صورتیکه ارتش ایران مداماً جواب گوی تهدید ها ودخالت ها ودرگیریهای نظامی با کشورعراق بود و کمک‌های نظامی ازجانب دول بزرگ دنیا را برای امور دفاعی لازم داشت. در سالهای70 افزایش قیمت فروش نفت و گاز، ایران را ازنظر اقتصادی به شکوفائی برد، بطوریکه بسیاری ازایرانیان فارغ التحصیل خارج به ایران بازگشتند ومصدرکارها شدند. زمان آماده بود که روشنفکران، درس خوانده ها و متخصصین امور با اصلاحات بنیادی به آرامی، سکولاردمکراسی را در ایران نهادینه کنند. شوربختانه بسیاری ازایشان بدون تفکر وتعمق خردمندانه درپی جنگ مسلحانه وانقلاب خونین بودند وبسیاری برای آموختن روش جنگ های پارتیزانی به کوبا و چین ولبنان رفتند وپس ازبازگشت درراه این ایده های خشن وبیحاصل خود کشته شدند. بسیاری دیگرراهگشای حکومت اسلامی شدندوایران را با خمینی به قرون وسطی منتقل کردند. بسیاری بنام اصلاح طلب هم اکنون در ایران یا در خارجند، میخواهند رژیم مستبد مذهبی را با اصلاحات خود سکولارـ دمکرات کنند وازبراندازی آن میهراسند.
کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی در ۱۹۷۵ بر سر مسائل مختلف سیاسی بویژه گرایش به چپ واهداف خاص حزب توده وکمونیست های ساکن آلمان شرقی به انشعاب و از هم گسیختگی (لنینیست ها، مائوئیست‌ ها، خوجه ئیست‌ها و...) کشید. با این حال انشعابات مختلف حاصل از کنفدراسیون تا زمان تغیررژیم ایران و وقوع شورش 1979 به فعالیت‌های خود ادامه داد. این سازمان همیشه سازمانی سیاسی بود و با نزدیکتر شدن به شورش 1979، سیاسی ‌تر نیز ‌شد. گروه‌های سیاسی مختلفی که درآن فعالیت داشتند، ازهم گسیختگی آن را با یکدندگی، خود کامگی، خود بزرگ بینی وبیاهمیت داشتن خرد جمعی سبب شدند. کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی میتوانست درراه گسترش آزادی ودمکراسی خدمات ذیقیمتی را به ایرانیان ارائه دهد. اما با حکومت شاه ستیزی سرسختانه وعاری ازسیاست وتدبیررادر راستای اهداف پلید حزب توده آغاز کرد، به نتیجه مطلوب نرسیده از هم پاشید.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites