اگر احزاب و گروههای سیاسی ایران میخواهند از سوی مخاطبان جدی گرفته شوند، موظفاند، به این دو پرسش، پاسخ دهند. من به اندازه یک رأی خود، از آنها پاسخ میخواهم! با دریغ کردن این «رأی» باید به احزاب و گروههای سیاسی آموخت در برابر جامعه و سرنوشت کشور مسؤولیت بپذیرند! «مبارزه انتخاباتی» واقعی نه پس از جمهوری اسلامی بلکه پیش از آن آغاز شده و میزان رأی فردای همه مدعیان سیاست را تحلیل و برنامه امروزشان تعیین میکند!
*****
نگویید که این نوشتهها را نمیخوانید، میخوانید! این پُز که خود را بیخبر از «دیگران» نشان میدهد، دست کم امروز، از یک سو با واقعیت انتشار مکرر از جمله در فضای مجازی مطابقت ندارد و از سوی دیگر بیانگر نداشتن اعتماد به نفس است. پس با این اطمینان که این نوشته نیز دنبال میشود، دو پرسش با رهبران احزاب و گروههای سیاسی ایران مطرح میکنم. منظورم همه هستند: از احزاب و گروههای قانونی، یعنی آنهایی که جمهوری اسلامی هنوز قلع و قمعشان نکرده و در ابواب جمعی خودش قرار میگیرند؛ نیمه قانونی مانند نهضت آزادی و جبهه مشارکت اسلامی و مجاهدین انقلاب اسلامی که نه رژیم میداند تکلیفاش با آنها چیست و نه خودشان با خودشان! و سرانجام، غیرقانونی یعنی همه آنهایی که توسط حکومت اسلامی قلع و قمع و اساسا از صحنه سیاست جمهوری اسلامی حذف شدند و عمدتا در خارج کشور به زندگی گیاهی خویش ادامه میدهند و در داخل کشور، چه کسی را خوش بیاید یا نیاید، و یا چه کسی انکار بکند یا نکند، هواداران خودشان را دارند که در نخستین فرصت، دوباره به جنب و جوش در خواهند آمد تا به احزاب و گروههای «مادر» بپیوندند و اگر بتوانند، نقشی مثبت یا منفی در تحولات آینده بر عهده خواهند گرفت. این همه ناشی از قانونمندیهای اجتماعی است و نه میل و علاقه، و یا انکار از سوی من و شما!
امروز همه «نظر» می دهند
در پاسخِ دو پرسشی که مطرح خواهم کرد، «نظر» نمیخواهم بلکه به دلیل ادعاهایی که بیشتر این احزاب و گروهها مطرح میکنند، انتظار ارائه تحلیل و برنامه دارم. وگرنه «نظر» را امروزه همه میدهند! این نظردهی که به ویژه در سالهای اخیر به برکت تکنولوژی ارتباطات بیش از پیش گسترش یافته، صرف نظر از اینکه «نظر»ها چه محتوایی داشته باشند، به خودی خود پدیدهای مدرن است. پدیدهای که سبب ابراز وجود فرد میشود. گردنکشی «فرد» هویت یافته و مدرن است در برابر «توده» بیشکل و سنتی که هزاران سال مورد بهرهبرداری اربابان قدرت، اعم از دکانداران دین (کلیسا و کنیسه و مسجد) و دولتمردان سیاست قرار گرفته است. تلاش حکومتهای استبدادی اعم از دینی و غیردینی، همگی برای برگرداندن «غولِ» فرد و خودآگاهی وی به درون شیشه «توده»ی ازخودبیگانه بوده و هست.
ابراز «نظر»، امروز، جدا از اینکه چه محتوا و چه سطحی داشته باشد، و جدا از اینکه کسی آنها را بخواند یا نخواند، و جدا از این واقعیت که هزارهزار در زمانی بس کوتاه، محو شده و فراموش میشوند، به یک پدیده همگانی در کشاکشهای ناگزیر دوران مدرن تبدیل شده است. تنها در آنجا که «فرد» مرزهای «نظر» را زیر پا مینهد و وارد عرصه تهمت و افترا و ناسزا میشود، در واقع پسمانده و رسوبات دوران سنتی و پیشامدرن را به نمایش میگذارد!
تهمت و افترا یکی از قدیمیترین ابزار غیرنظامی بشر در از میان برداشتن و حذف «دیگری» است. از همین رو، جهان مدرن، پادزهر آن را در دستگاه حقوقی قرار داده است تا اگرچه نمیتوان آن را به عنوان یک جرم همگانی از سوی دادستانی مورد شکایت قرار داد، لیکن به «فردِ مدرن» این حق را داده تا علیه «فرد سنتی» و مهاجم که دست به سلاح تهمت و افترا برده است، به دادگاه شکایت کند. این همه البته مستلزم این است که آنچه بیان شده، نه تنها در حیطه «نظر» قرار نگیرد، بلکه به راستی نیز واقعیت نداشته و واقعا تهمت و افترا باشد! یعنی «افشاگری» و «روشنگری» نباشد، که در این صورت، جای «نظر»دهنده به عنوان «فرد مدرن» و فرد افشادشده به عنوان «فرد سنتی» اساسا عوض میشود! آن وقت نه افشاگری و روشنگری، بلکه دروغ و حقهبازی است که آن هم یکی از قدیمیترین ابزار غیرنظامی تثبیت خود و ارعاب و حذف «دیگری» است! یک فرهنگ بیمار و ارتجاعی که متأسفانه بین افراد و احزاب سیاسی ایران همیشه رایج بوده است. امروز اما از احزاب و گروههای سیاسی، بسی بیش از «نظر» و یا «تهمت و افترا» و «دروغ و حقهبازی» انتظار میرود.
من نخست قصد داشتم در یک طرح زمانبندی شده، تلاش کنم به طور مستقیم با مسئولان احزاب و گروهها تماس بگیرم. اما از یک سو ممکن است در عمل چنین چیزی ممکن نباشد، و از سوی دیگر هیچ تصوری از اینکه ممکن است چه پاسخی دریافت کنم و این همه چه مدتی طول بکشد، نداشتم و در ضمن مایل بودم شما، خوانندگان و مخاطبان، نیز در جریان آن باشید. پس تصمیم گرفتم از یکی از مدرنترین ابزار و روشها استفاده کنم: طرح مسئله به طور صریح و شفاف در برابر چشم همگان و در یک رسانه همگانی!
شما تحلیل و برنامه ارائه دهید!
پرسش نخست: شرایط کنونی ایران را چگونه ارزیابی میکنید و تحلیل شما از این شرایط چیست؟
پرسش دوم بر اساس واقعیتی که حتا خود رژیم را نیز به اعتراف درباره حساسیت و بحرانی بودن شرایط وا داشته است، مطرح میشود:
راه حل شما برای گذار از این شرایط و کاهش رنجهای روزافزونِ اقتصادی و اجتماعی مردم و هم چنین تثبیت موقعیت ایران به عنوان یک عامل صلح و ثبات در منطقه و جامعه جهانی چیست؟
اگر احزاب و گروههای سیاسی ایران، در داخل و خارج، تنها به «بازی سیاسی» مشغول نیستند و واقعا خود را جدی میپندارند و میخواهند که از سوی جامعه و مخاطبان خود نیز جدی گرفته شوند، از هر عقیده و بر هر روشی که باشند، موظف بوده و هستند، بدون اینکه کسی از آنها بپرسد، به این دو پرسش، پاسخ دهند. من اما به عنوان یک مخاطب و شهروند ایرانی که نمیخواهم کشورم ویرانتر از آنچه اکنون هست، بشود، از آنها پاسخ میخواهم! به اندازه یک رأی خود، از همه آنها، چه در موافقت با رژیم و چه در مخالفت با آن پاسخ میخواهم!
تمام تلاش باید در این باشد که جامعه ایران به آن خودآگاهی فردی برسد که دیگر هیچ کس و هیچ گروهی، هرگز این «یک رأی» را به آسانی به دست نیاورد! همه اینها باید مجبور شوند دست از شعار بردارند و شعور سیاسی خود را به نمایش بگذارند! اگر آنها نتوانستند چیزی به فرد بیاموزند، این فرد به قدرت رأی خود که از ایشان دریغ خواهد کرد، به آنها خواهد آموخت نه در برابر حکومت، بلکه در برابر جامعه و سرنوشت کشور مسؤولیت بپذیرند!
شما احزاب و گروههای قانونی که بیشترین بار مسئولیت شرایط کنونی و همه خطراتی که ایران را تهدید میکند بر شانههای انحصارطلب و سلطهجوی شماست، و شما احزاب و گروههای «نیمه قانونی» که در «خندقی» افتادهاید که خودتان به دور جمهوری اسلامی حفر کردید تا ناراضیان درون آن بیفتند، چه تحلیل و برنامهای نه برای نجات رژیم بلکه برای ایران دارید؟
چه تحلیل و برنامهای غیر از آنچه دارید که سی و چهار سال در هیبت جمهوری اسلامی تجربه شد و شرایط کشور را به آنجا رساند که امروز هست؟
چه ایدهای به غیر از سکوت و خاموشی و بی عملی و سر خم کردن در برابر سیاستهایی دارید که اقتصاد و فرهنگ کشور را به نابودی محض کشانده است؟ سخنان دو پهلو؟! به بازی گرفتن شما در دولت و مجلس و دستگاه قضا تا بار دیگر در مقام ریاست جمهوری و وزیر و وکیل به سکوت و بی عملی خود ادامه دهید؟! نمیتوانید پاسخ بدهید؟ دست و بالتان بسته است؟ تحلیل و برنامه دارید، اما «نمیگذارند» ارائه دهید؟! به راستی اگر نمیتوانید به اساسیترین پرسشهایی که موجودیت و فعالیت یک حزب به آن بستگی دارد، حتا پاسخی در حد «حرف» بدهید، پس اصلا چرا وجود دارید؟! اگر وجود یک «تشکل» سیاسی برای شرایط امروز که حتا رژیم نیز به حساسیت و بحرانی بودن آن اعتراف میکند، کاربرد نداشته نباشد، پس بود و نبودتان چه تفاوتی دارد؟! یا اینکه تحلیل و برنامهتان همان است که «مقام معظم رهبری» تعیین میکند؟ در این صورت نیز، شما چرا اصلا وجود دارید؟! جز تأیید و کرنش به «رهبر» به چه درد دیگری میخورید؟!
و شما احزاب و گروههای غیرقانونی که در آرزوی آیندهای که خودتان جز حرف زدن، عملا کاری برای رسیدنش انجام نمیدهید، و خوب میدانید تا زمانی که این رژیم هست، هرگز روی فعالیت سیاسی و حزبی را در ایران نخواهید دید (چه برسد به مشارکت در قدرت!) صاف و ساده، مختصر و مفید بگویید چه تحلیلی از شرایط کنونی کشور دارید و چه برنامهای، نه برای فردا و آینده نامعلوم، بلکه برای همین امروز و همین شرایط دارید؟ آیا پاسخی دارید؟ بگویید تا دیگران نیز بشنوند!
راست این است که موجودیت و فعالیت همه شما در آینده ایران به این تحلیل و این برنامه بستگی دارد. «مبارزه انتخاباتی» واقعی نه پس از جمهوری اسلامی بلکه پیش از آن آغاز شده است. میزان رأی فردای همه شماها را، تحلیل و برنامه امروزتان تعیین میکند!
-----------------------------------------------
* احزاب و گروههای سیاسی محترم، اگر پاسخ مشخصی به دو پرسش بالا دارید، مختصر و مفید یا خودتان خطاب به همگان منتشر کنید و یا به ایمیل زیر بفرستید تا برای انتشار تنظیم شود. اگر هم پاسخی ندارید و یا پاسخی نمیدهید، پس احتمالا تمایلی به برقراری ارتباط گسترده با کسانی فراتر از خودتان و طرفدارانتان ندارید. ولی فراموش نکنید، رأی خودتان برای رقابت شماها با یکدیگر کافی نیست! همه شما، دیر یا زود، به آرای جامعه نیاز دارید و جامعه با رسانهها ارتباط ارگانیک و بیشتری دارد تا با احزاب!
elaheb@kayhanlondon.com
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
بخش 3. ... افراد جامعه سایهای سنگین و ناگوار خواهد افکند."
عضو هیات رهبری جبهه ملی ایران در عین حال با انتقاد از تحریم های بین المللی و تهدید به جنگ علیه ایران گفته بود که "واقعیت تلخ" این است که این تحریمها، "آهسته ولی پیوسته به طور جدی و تدریجی اعمال گردیده و شرایط نابهنجار و غیر عادلانهای را برای کشور و ملت ایران به وجود آوردهاند."
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
دکتر علی تیزقدم محترم، شما که مقالات تان در سایتهای تلاش و رواداری و جرس منتشر می شوند و منشور سبز موسوی و کروبی را بهترین منشور و راهکار برای ایران می دانید، لطفا خوب به گزارش بالا در رابطه با آنچه درباره قانون اساسی جمهوری اسلامی تان آمده توجه کنید (بخش مورد نظرم را در پایان نظرم ببینید) و آنرا با منشور و موضع تناقض آمیز موسوی و کروبی و حامیانشان منجمله خودتان مقایسه کنید و با شهامت ستار بهشتی گونه نتیجه را با ما در میان بگذارید. باید برای اصلاح طلب بودن تان و حمایت تان از منشور موسوی توجیحاتی داشته باشید که با اعتماد بنفس با مخالفانتان در میان بگذارید. نه اینکه این سایت را نظارت کنید و تذکرات خود را دهید و بعد غیبتان بزند. آیا تاکنون از جرس خواسته اید منشور حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) را در سایت شان بگذارند یا این منشور را نقد و بررسی و با دیگر منشورها مقایسه کنند!؟ یا از جرس پرسیده اید که چرا مثل این حزب هیچ نظری به جرس ارسال نمی شود و چرا به خوانندگان تان اجازه تبادل نظر با یکدیگر و خودتان نمی دهید!؟
؛در قانون اساسی جمهوری اسلامی، برگزاری همه پرسی برای انجام تغییراتی در قوانین کشور در چارچوب نظام کنونی مورد پذیرش قرار گرفته اما بر اساس آخرین اصل قانون اساسی، مواردی مانند "محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایههای ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی ایران" تغییر ناپذیر است؛
November 12, 2012 02:58:46 PM
---------------------------
حق
بخش 2. ...کشورهای جهان و سازمان ملل متحد" احتیاج دارند.
به جز امیرانتظام، برخی دیگر از شخصیت ها و گروه های مخالف جمهوری اسلامی نیز بر ضرورت برگزاری رفراندوم برای تعیین نوع و شکل حکومت ایران تأکید کرده اند اما مسئولان جمهوری اسلامی اغلب واکنش و برخوردی تند با این موضوع داشته اند.
در یکی از تلاش ها برای برگزاری رفراندوم در ایران در اواسط دهه ۸۰ تعدادی از فعالان دانشجویی و دیگر چهرههای مخالف حکومت، طرحی برای جمع آوری ۶۰ میلیون امضا در حمایت از این موضوع را اجرایی کردند که به شدت توسط نهادهای امنیتی و قضایی سرکوب شد.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی، برگزاری همه پرسی برای انجام تغییراتی در قوانین کشور در چارچوب نظام کنونی مورد پذیرش قرار گرفته اما بر اساس آخرین اصل قانون اساسی، مواردی مانند "محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایههای ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی ایران" تغییر ناپذیر است.
هشدار درباره "بازی خطرناک"
عباس امیرانتظام اگرچه در پیام خود به مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا، توضیح بیشتری درباره "بحران خشونت بار" احتمالی در آینده که ایران را تهدید می کند، ارائه نکرده اما دو هفته پیش در گفت و گو با "روز" تصریح کرده بود که تحریم های بین المللی علیه ایران نشاندهنده آغاز یک "بازی خطرناک" است.
به گفته این زندانی سیاسی ناراضی، آنچه از مشاهده "نحوه گذران زندگیبخش عظیمی از آحاد ملت" به دست میآید نشانگر "آیندهای تیره و تار" است.
امیرانتظام در آن مصاحبه گفته بود: "آنچه بر ملت ایران تحمیل گردیده شوخی نیست، بلکه بسیار اسفبار و هشداردهنده است زیرا نه تنها بر میزان تلخی و ناگواری آن به طور روزانه اضافه میشود و طاقت این ملت بردبار را به چالش میکشد، بلکه اثرات سوء آن تا سالهای طولانی بر ذهنیت فردی و زندگی اجتماعی.....ادامه در بخش ۳
November 12, 2012 02:22:59 PM
---------------------------
حق
بخش ۱. با درود بر خانم بقراط گرامی، بنظر شما آیا در گزارش زیر، عباس امیرانتظام پاسخ دو پرسش شما را داده است یا نه؟ با سپاس
گزارش 17 آبان 91 محمدرضا یزدان پناه با عنوان "تاکید امیرانتظام:رفراندوم برای ایران" که در سایت روز آنلاین منتشر شد. لینک:- http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2012/november/07/article/-53bba71b25.html
بخشهایی از این گزارش:-
"عباس امیرانتظام .... بر برگزاری "رفراندوم" در ایران برای تعیین نوع حکومت تأکید کرد.
مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا روز گذشته اعلام کرد که عباس امیرانتظام به دلیل "مقاومت در برابر ناقضان حقوق بشر و تلاش برای احقاق حقوق مردم ایران"، برنده جایزه سالانه این نهاد شده است.
امیرانتظام که هم اکنون در مرخصی درمانی به سر می برد، اجازه خروج از کشور را ندارد و به همین علت، نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست، جایزه او را از نازنین افشین جم دریافت و پیام وی را قرائت کرد.
عباس امیرانتظام در این پیام تأکید کرد که همواره در تلاش بوده تا بتواند برای هم میهنانش و جامعه بشری مفید باشد و سعی کرده "مشکلات و مخاطراتی" که به گفته او "ایران را تهدید میکند" با مردم در میان بگذارد و "راه حلهای مناسب" را به آنها پیشنهاد دهد.
عضو هیات رهبری جبهه ملی ایران با اشاره به پیشنهادات قبلی خود برای برگزاری رفراندوم در کشور، تشکیل کنگره ملی ایرانیان، تحقق این موارد را موجب "خروج از بحران" دانست.
به گفته امیرانتظام، مردم ایران بیش از ۱۰۰ سال است که "در راه استقرار دمکراسی، ایجاد امنیت و آرامش" تلاش میکنند اما "نه تنها به اهداف خود دست نیافته اند بلکه یکی از بحرانیترین دورانهای خود را میگذرانند."
...تأکید کرد که باید "رفراندومی با نظارت سازمان ملل متحد" که مردم ایران بتوانند به وسیله آن "آزادانه سیستم مردمی مورد نظر خود را انتخاب کند"، برگزار شود تا از "هرگونه بحران خشونت بار آتی" جلوگیری شود.
او تصریح کرد که مردم ایران به "حمایت معنوی همه ... ادامه در بخش ۲
November 12, 2012 02:17:19 PM
---------------------------
افشين سالار
بر جبین این کشتی نور رستگاری نیست
سر کار خانم الهه بقراط عزیز !
شما یا خیلی نا امید شده اید و یا به دلیلی که خود بر آن آگاهید ؛ سخت امیدوار .در هر صورت منهم به عنوان خواننده آثار شما و تبعأ در حد درک خودم به دو سئوال شما میپردازم .
1- ارزیابی شرایط و تحلیل شرایط دو مفهوم جداگانه نیستند . هر دو یک برداشت و معنی رامیرسانند . باید به شرفعرضتان ـ خیلی مختصر و مفید ـ برسانم که از راقم این سطور تا رهبران عظیم الشأن همه احزاب مخالف جمهوری اسلام ـ اعم از مخفی و زیر زمینی و زیر دریایی و هوایی ـ ؛ اگر تحلیلی غیر از آنچه تا به حال عرضه کرده اند ؛ میداشتند و منتظر بودند تا در شرایط خاصی ( مثل همین حالا که شما مطرح کرده اید ) آنرا ارائه دهند ؛ اصولأ آن تحلیل از حیز انتفاع خارج بود و نمیتوانست مورد اعتماد هیچ فرد و گروهی قرار گیرد .
2 - ..پس نسخه ای هم که برای درمان این بیماری میپیچند ؛ چیزی جز آنچه تا کنون بوده است ؛ نسخه دیگری نخواهد بود. الا اینکه بعضی افراد یا گروهها با فرصت طلبی بخواهند با تکرار آنچه قبلأ گفته اند ؛ بزای یکبار دیگر و توسط شما خود را مطرح کنند .
صداقت و پشت کار شمارا ارج مینهم واز خود شما میپرسم : آیا خود شما میتوانید و یا کسی را میشناسد که کلام دیگری بر لب داشته باشد و پیامی نوین که اعتماد را بشاید و احتمالأ مقبول طبع مردم صاحب نظر شود ؟
من به سهم خودم منتظرم . با احترام
November 09, 2012 09:30:34 PM
---------------------------
حق
آفرین بر الاهه خانم بقراط نازنین برای این دو پرسشی که در ملأ عام در برابر همه مدعیان سیاسی گذاشته! بهتر و صریح تر از این نمی شد رو در روی اینهمه مدعیان سیاسی رنگ و وارنگ ایستاد و کثیری از آنها را بکل آچمز و شوکه کرد! بزودی هر یک از اینها هر آنچه در چنته دارند و ندارند را برای عموم به نمایش خواهند گذاشت. وای بحال آنانیکه ادای نشنیدن و ندیدن ایندو پرسش شما را در بیاورند یا بجای پاسخ طفره روند یا کاملا پشت گوش بیاندازند! شهامت شما را در رابطه با این دو پرسشتان بدینگونه ای که مطرح و منتشر کرده اید می ستایم چون چاره ای برای مدعیان سیاسی بجز نشان دادن واکنشی از خود برایشان باقی نگذاشته اید! واکنش تک تک این مدعیان سیاسی به دو پرسش شما تکلیف ما مردم را با یکایک آنها روشن می کند! بزودی پایبندی و مسئولیت پذیری همه مدعیان سیاسی نسبت به ادعاها و شعارهای سیاسی شان را در واکنشان به ایندو پرسش کلیدی شما در خواهیم یافت!
آقای علی تیزقدم محترم، خوشحالم که هنوز به ؛کانون گفتمان لیبرال دمکراسی؛ ما در سامانه حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) سر می زنید. سپاس از شما که به مدیر این سامانه و ما یادآوری کردید که در کنار منشورهای ؛منشور پیشنهادی؛ شورای ملی، منشور ۹۱ و منشور ۸۱ که با پیشنهاد آقای وجدانی و زحمت آقای بهمن زاهدی برای مقایسه و نقد و بررسی ما خوانندگان در اینجا قرار گرفته، جای منشور میرحسین موسوی خالیست. همانطور که می بینید، به لطف مدیر این سامانه جای خالی آن پر شد. دو پرسش از شما دارم:-
۱. پاسخ شما به این ۲ پرسش کلیدی الاهه خانم بقراط چیست؟
۲.در مورد اظهارات اخیر فرخ نگهدار (از رهبران سابق چریکهای فدائی خلق) در نشست کلن چه فکر می کنید که از مخالفان آپوزیسیون می خواهد که با حرفهای ساختارشکنانه و براندازانه خود، خامنه ای و رژیمش را به ترس و لرز نباندازند تا او کمتر خشونت کند؟ آیا این راهکارش کمتر ایرانی را دچار سرنوشت ترانه موسوی و اکبر محمدی و محسن روح الامینی و ستار بهشتی و و و خواهد کرد؟سپاس
جانم فدای ایران و ملت ایران
November 08, 2012 10:36:07 PM
---------------------------
|