نيجريه جزو كشورهايي است كه در آن فدراليسم نه تنها قادر به حل مسئله همزيستي قومي نبوده، بلكه موجب بروز اختلافات قومي و كشت و كشتار فراوان شده است.
اين كشور در هفتم اكتبر 1960 استقلال يافت. قانون اساسي آن بهصورت فدرال و با مشاركت سه حكومتي ملي، با رعايت خودمختاري گستردهاي، تنظيم شد در سال 1967 ، مردم بيافرا، كه از قوم ايبو[1] هستند و سنت و تاريخي مستقل از نيجريه دارند، خواهان جدايي از اين كشور شدند. كار به جنگي كشيده شد كه تا سال 1970 ادامه پيدا كرد و در آن بيش از دو ميليون كشته شدند. توضيح اين نكته ضروري است كه تمام ناحية بيافرا در اختيار ايبوها نبود و همة آنها نيز در خاك بيافرا سكونت نداشتند. هنگام تأسيس دولت بيافرا، از دوازده ميليون ساكن اين سرزمين فقط دو سوم آن از ايبو بودند. آنها نيز در دوران كوتاه استقلال بيافرا حقوق اقليتهاي ساكن اين سرزمين را رعايت نميكردند.[2]
پس از به قدرت رسيدن نظاميان در نيجريه، در سال 1979 ، قانون اساسي ديگري براساس روس چند حزبي و بازگرداندن قدرت به غيرنظاميان و ايجاد دولتي كاملاً متمركز اما فدرال اساسي جديدي كه در سال 1989 با كودتاي نظامي سقوط كرد و قانون اساسي جديدي كه در سال 1989 تدوين شده بود هيچگاه به اجرا درنيامد، زيرا كودتاي ديگري در سال 1993 به وقوع پيوست.
مهمترين ويژگي نظام فدرال نيجري تحول تدريجي آن به طرف تشكيل دولتي واحد و متمركز است. با ازدياد درآمد نفتي اين كشور در دهة 1970، دولت مركزي روز به روز قدرت بيشتري يافت. روش توزيع درآمدها نيز چنان بود كه حكومتهاي محلي را به دولت مركزي وابسته ميكرد. به اين ترتيب، اختيارات بسياري كه مطابق قانون اساسي سال 1960 براي حكومتهاي محلي در نظر گرفته شده بود به دولت مركزي مستقل شد.
ويژگي ديگر فدراليسم نيجريه ناتواني اين نظام در ايجاد همبستگي لازم ميان حكومتهاي محلي و يا وابستگي جمعي آنان به يك مركز اصلي است. وابستگي قومي و محلي در اين كشور چنان است كه هر يك از حكومتهاي محلي فقط به منافع قومي خود ميانديشند و حس ملي مشترك در آنها وجود ندارد.
سه حكومت محلي كه در بدو استقلال به وجود آمده بود، با تقسيمات انجام شده در كشور نخست به چهار، سپس به دوازده و نوزده و سرانجام به سي حكومت محلي تبديل شد. به اين ترتيب، بايد گفت كه حكومتاي محلي عضو دولت فدرال در فدراليسم نيجريه مفهوم واقعي خود را از دست دادهاند. با ايجاد هر حكومت محلي جديد و از محل درآمد نفتي، وابستگي حكومتهاي محلي به دولت مركزي بيشتر شده و تمركز دولت فدرال فزوني يافته است. با ايجاد هر حكومت محلي جديد، ديوانسالاري افزايش پيدا ميكند و حكومتهاي محلي براي توجيه خود، ديوانسالاري افزايش پيدا ميكند و حكومتهاي محلي براي توجيه خود، تاريخسازي ميكنند تا موجوديت خود را از طريق معرفي هويتي كاذب اثبات كنند و تفاوت خود را با ديگر حكومتها از لحاظ فرهنگي و تاريخي نشان دهند.
در نيجريه، اصل خون در مورد وابستگي افراد به حكومتهاي محلي وجود دارد، در حالي كه در داخل فدراسيون، اص سرزمين وابستگي شخص را به دولت فدرال مشخص ميكند. در نتيجه، ايجاد حكومتهاي محلي كوچك سببشد بين بوميان يك حكومت محلي با غيربوميان تبعيض به وجود بيايد. تضمينهاي قانون اساسي براي حمايت از غيربوميان ساكن حكومتهاي محلي كافي نبود و در نتيجه، منابع انساني و نيروي كار هيچگاه به درستي مورد استفاده قرار نگرفت، زيرا غيربوميان ساكن يك حكومت محلي شهرندان درجة دوم محسوب ميشوند. قانون اساسي سال 1989 نيز نتوانست تعريف جديدي براي بومي و غيربومي ارائه دهد. از اينرو، فدراليسم نيجريه و پيدايش حكومتهاي محلي سبب ايجاد دوگانگي و شكاف قومي شده است و هر شهروند در نيجريايي هويت خود را از طريق معرفي وابستگي قومي خود مشخص ميكند.[3] در نيجريه، همبستگي لازم ميان مردم وجود ندارد و فقر فرهنگي و سياسي همراه با عوامل ديگر به شكست واقعي فدراليسم در اين كشور انجاميده است.
بر گرفته از کتاب: نقدی بر فدرالیسم، نوشته دکتر محمدرضا خوبروی پاک (حقوقدان)
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود دوستان،افق صدای امریکا در رابطه با فدرالیسم، برنامه ای به غایت آموزنده داشت با حضور دکتر عبدالرضا کریمی از حزب دمکرات! کردستان و دکتر مسعود مصلی نژاد حقوقدان و استاد دانشگاه رشته علوم سیاسی. واقعا تفاوت دو دکتر در علم و منش بسیار متفاوت بود. اگر فدرالیسم را امثال کریمی برای ایران می خواهند بیاورند باید فاتحه ایران را خواند! کریمی هم مثل اسماعیل نوری علاء چون نمی داند فدرالیسمش برای ایران را تعریف و توجیح کنند ترفند دیگری بکار می گیرد. می گوید تمرکززدایی که می خواهیم باشد، حالا اسمش را هر چی می خواهید بگذارید. کریمی در این برنامه وقتی گیر افتاد در مورد جنگ داخلی امریکا که حفظ تمامیت ارضی بر فدرالیستهای تجزیه طلب بر سر مسئله برده داری، گفت که فدرالیسم ۷۰ جورست و خلاصه کلامش این بود بمن چه که در جاهای دیگر با فدرالیسم شان چه می کنند! او تنوعات ما ملت و آب و هوای ایران را شبیه یک قاره دانست تا انقدر تفاوتها را بزرگ کند تا فدرالیسمش را توجیح کرده باشد! ما این تنوعات را سرمایه های استثنائی در جهان خود می دانیم و این حضرات آنرا دلیل بر تکه پاره کردن ملت و کشورمان می دانند! اگر امروز صحبت غلط مقوله ؛اقلیت و اقلیتها؛ ی مذهبی و قومی ۱۰ تکه باشند، کریمی در این برنامه بدون ذکر آن شماره این اقلیتها را پس از فدرالیزه شدن ایران به صدها رساند. اینرا در جوابش به دهقانپور در مورد تکلیف اقلیت کرد یا اقلیت آذری در تقسیمات جغرافیایی کردستان و آذربایجان فدرال چیست ببینید. اینها بجای از بین بردن مقوله اقلیت با فدرالیسم شان می خواهند ایران را پر از اقلیت کنند!
باید مقوله اقلیت را ریخت دور و بجایش حقوق شهروندی را گذاشت.
سیامک دهقانپور در مقدمه برنامه تعریف ناقصی از فدرالیسم داد انگار که فدرالیسم درست در نقطه مقابل مرکزگرایی قرار دارد و راه دیگری برای تمرکززدایی نیست! از آلمان و امریکای فدرال موفق گفت ولی از فرانسه غیرفدرال موفق در تمرکززدایی هیچ نگفت! لینک این برنامه:-
http://ir.voanews.com/media/video/1539788.html?z=1566&zp=2
November 20, 2012 03:11:31 PM
---------------------------
|