هاشمی سالهای سال به ریش همه خندید...
حتما در خبرها خواندهاید که هاشمی رفسنجانی بعد از ۳۴ سال، برخی رفتارهای انجام گرفته در ابتدای انقلاب را زیر سوال برده است. این دستاورد کمی نیست، چه، نشان میدهد بخشی از حاکمیت برای جذب افکار عمومی نیازمند پذیرفتن مسوولیت و یا اعتراف به خطاهای زیادی است؛ خطاهایی که خود درگیرش بوده ومنتهی به انحراف مسیر انقلاب شده است. موسوی لاری نیز بعد از سالها زبان گشوده و به اعدامهای ۶۷ پرداخته و نقش تیم «ریشهری» را برملا کرده است. فلاحیان هم بعد از سالها گویی تخم گنجشک خورده و زیادتر از پیش حرف میزند. این هشیاری ناگهانی و بیدار شدن از خواب طولانی را باید از زوایای مختلف بررسی کرد. بسیاری از مسوولان حکومتی به قیمت ماندن در صدر، چشمان خود را در مقابل بسیاری از جنایتها و نقضحقوق انسانها بستهاند. ظاهرا دستور کلی بخشی از حاکمیت منتظرالقدرت! این است که بدون بیان نقش خود و علت سکوت در مقابل جنایتها، طرف مقابل را به عنوان مقصر معرفی کند. البته اقدام قابل توجهی است، اما سوال اینجاست! چرا اینقدر دیر؟ به سردار سازندگی بازگردیم؛ کسی که بعد از فشار اندکی زبان باز کرده است. مطمئنا آقای هاشمی با رجوع به خاطرات خود در سال ۱۳۶۰، بخشهای حذف شده از کتاب خود را باز به خاطر خواهند آورد که چرا در مقابل قتل آیتالله لاهوتی در زندان اوین، درست یک روز پس از قتل پسر آیت الله، سکوت کرد؟
آقای هاشمی به عنوان گنجینه خاطرات انقلاب میتواند بسیاری از وقایع آن سالها را به یاد آورد، حتی مخالفت مهدی بازرگان با اعدام بسیاری از سران رژیم سابق … هاشمی رفسنجانی حتما یادش میآید چقدر برای زدن نخستین رئیس جمهوری دست به دامان «میجر پیر» قلعه حیوانات شد. حتما به یاد میآورد که آیتالله لاهوتی یکی از نخستین مخالفانش در حمله به ابوالحسن بنیصدر بود. یک منبع نزدیک به هاشمی رفسنجانی دو سال پیش به من گفت که آقای لاهوتی به بنیصدر این خبر را رسانده بود که باید زودتر از مهلکه بگریزد. البته باید از آقای بنیصدر جزییات چنین پیامی را جویا شد. اگر واقعیت داشته باشد، بسیاری از اتفاقات سال ۶۰ را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
آقای هاشمی رفسنجانی مطمئنا تا کنون نسبت به اعدامهای دهه ۶۰ واکنشی نشان نداده است. به هر شکل، به نظر میرسد زمان انتقاد از آیتالله خمینی هم که برسد، ایشان وارد کارزار شود و بگوید همه کارها تقصیر «میجر» پیر بوده و بس. سالها پیش وقتی در خانه کاریکاتور ایران، از هنرجویان میخواستم تا داستان «قلعه حیوانات» را به شکل کارتونی بیان کنند، چند نفری خوک قدرتطلب آن دوران را به شکل هاشمی رفسنجانی کشیدند. به عبارتی، ناپلئون داستان را در وجود او می دیدند.
مساله مهم این است که آیا باید شرایط اینقدر به «خوک»های قلعه حیوانات نظام تنگ بیاید و فرزندانشان دستگیر و زندانی سوند تا نسبت به حقوق ضایع شده اکثریت مردم اعتراض کنند؟ آیا باید حتما فائزه و مهدی را بگیرند تا «امیر کبیر» دوران، سردار سازندگی به حرف برخی نزدیکانش گوش کند و نسبت به گذشته دیدگاهی انتقادی پیدا کند؟
هاشمی رفسنجانی در طول دورههای مختلف نشان داده که راز بقا را میداند. در عین حال میداند که بقای او در گروی همین نظام است و بس، حتی اگر اپوزیسیونی سر کار آید که همفکر کسانی چون فرخ نگهدار باشد، باید به سوالهای زیادی پاسخ دهد.
اکبر هاشمی رفنسجانی، ۷۸ ساله است. به عبارتی، امید بستن به یک پیرمرد که اگر مانند همصنفانش ریش داشت، الان ریش سفید انقلاب محسوب میشد، چندان با عقل جور در نمیآید. هاشمی اما، میتواند مسوولیتی تاریخی بپذیرد و واقعیتهای انقلاب را نه آن طور که خود دوست دارد، بلکه آنطور که رخ داده منتشر کند.
آقای هاشمی نیک میداند که اطلاعات زیادی را برای حفظ خود در خارج از کشور نگهداری کرده است. هر کسی نداند، برخی از کسانی که پای صحبت فرزند او در لندن نشسته بودند میدانند.
اکبر هاشمی رفسنجانی، مسوولیتی تاریخی دارد. اگر هدفش حفظ خود و منافع خانوادهاش است، منتظر باشید تا اندک اندک، همزمان با تضعیف ساختار نظام، حرفهای اپوزیسیون پسند از مجمع شنیده شود، اما اگر اندکی به حقوق انسانها علاقهمند است، باید بازی را عوض کند.
ادامه دارد
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان
همه انقلابیون ۵۷ باید پاسحگو باشند و این منحصر به رفسنجانی و بنی صدر نیست. ابتدا باید از مذاکرات پاریس بگویند و رمزی کلارک، سپس ار مذاکرات با ناصر مقدم (آخرین رئیس ساواک) پرده بردارند و چرایی اعدام او، از اعدام های اول شورش، از قتل امیرعباس هویدا، از دوریان مک گری (مراجعه شود به کتاب پشت پرده انقلاب، جعفر شفیع زاده، به همت بهرام چوبینه) و هزاران پرسش دیگر که پیش روی آنان است، هزاران پرسشی که از گورهای دسته جمعی بر می خیزد. از ویرانی ایران، از دست بوسی جانی کبیر، بهترین امام تاریخ!، از دروغ، از تزویر، از خون، از تخنه و تعفن بی وطنی بی شرافتی.
پاینده ایران
December 04, 2012 12:38:24 AM
---------------------------
unknown
نیک گرامی
میتوانی مرجع موثقی دررابطه با« مخالفت مهدی بازرگان با اعدام بسیاری از سران رژیم سابق » ارائه دهید؟
به اینجاها نگاه کن تا خلافش ثابت شود.
http://yekavazi.blogspot.co.uk/2012/11/1.html
http://yekavazi.blogspot.co.uk/2012/11/blog-post_22.html
December 03, 2012 10:41:34 PM
---------------------------
حق
حمیدخان گرامی، نظر من اصلا واکنشی نسبت به نظر شما هموطن عزیز نبوده است. بنظر می رسد بنی صدر یک تیمی دارد که در سایتهای خودنویس و اخبارروز و بالاترین و حتما جاهای دیگر مرتب به تطهیر و تبلیغ او و همزمان تبلیغات دروغ نسبت به خاندان پهلوی فعالیت می کنند. خوشبختانه در سایت بالاترین هستند کسانیکه بنی صدر و تیمش را افشا می کنند. بنی صدر این دروغ بزرگ را ترویج می دهد که جمهوری اسلامی ادامه طبیعی نظام پهلویست. مثل این می ماند که بگوییم هیتلر و رژیم فاشیست توتالیتر او ادامه طبیعی نظام لیبرال دمکرات پیش از رژیم خودش است! آخر دیکتاتوری آنهم دیکتاتوری نرم و اصلاح پذیر پهلوی دوم چه به جمهوری اسلامی فاشیست مذهبی توتالیتر اصلاح ناپذیر!؟ پس نظام لیبرال دمکراتی هم که در آلمان غربی پس از جنگ جهانی دوم بوجود آمد باید ادامه طبیعی فاشیسم توتالیتر هیتلر بوده باشد! اینهمه مغلطه از این آدم و اینهمه دروغ پراکنی های دیگر درباره تاریخ معاصر ایران بوسیله او همفکران لشکر سیاهش از محمد امینی و بهرام مشیری گرفته تا ..... سایتها و رسانه های مختلف فقط خدمت به رژیم و منافع شخصی و گروهی بقیمت منافع ملی ایران است. البته شما نیازی به این حرفهای من ندارید چون معلومست از من بیشتر می دانید. مایلم نظرات بیشتری از شما ببینم. در ضمن اگر توضیحی در مورد هادی خرسندی و قلم کش بدهید سپاسگزارتان می شوم چون گوگلش کردم ولی چیزی پیدا نکردم. با سپاس، ارادتمند حق
December 03, 2012 09:02:14 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
... با همه اینها در لباس زنانه با خوار و خفت از کشور گریخت و ثابت کرد که از شجاعت مردانگی بویی نبرده است!
December 03, 2012 04:47:00 PM
---------------------------
حمید4
با درود
دوست محترم حق فکر میکنم سوءتفاهمی برای شما پیش امده٬زیرا استفاده من از توضیحات ارائه
شده بوسیله بنی صدر نه برای تأیید افکار او بلکه بدلیل اشنا بودن او به مدار قدرت در رژیم اخوندی
ایران است. او کسی است که بهمراه«ابراهیم یزدی و قطب زاده» با ارائه گزارشی به نشست سران
در کنفرانس گوادلوپ تعهداتی را از جانب خمینی متعهد شدند که متاسفانه تا به امروز نه کسی حاضر
به توضیح در رابطه با ان نامه است و نه مدارک ان نشست از «قید محرمانه»بودن ازاد شده است.
من توقع داشتم که شما حداقل به جمله اخر نوشته من هم توجه میکردید چون امروزه کسانی راجع به
خاندان رفسنجانی مقاله مینویسند که تا قبل از برملا شدن ماجرای «دکتر»شدن مهدی رفسنجانی در
ارتباط با او بوده !!! همین اشخاصی که هادی خرسندی بنام«قلم کش»از انان یاد میکند و به برکت
«اسلام عزیز»در چهار گوشه دنیا مستقرند.بد نیست از نویسنده محترم همین مقاله راجع به روابط
ایشان با ولی نعمتی که ایشان را از انجا به کانادا رساند بخواهیم بجای یک کلاغ چهل کلاغ کردن
در این موارد قلم بزند. یا حق
December 03, 2012 04:43:38 PM
---------------------------
حق
همه کسانیکه با این رژیم بوده اند باید پاسخگوی هم اعمال و هم انفعالشان در همه این دهه ها باشند، فرقی هم نمیکند از رژیم ظاهرا یا واقعا یا کی جدا شده باشند. پرونده هایشان را باید به ۲۸ مرداد ۵۷ کشاند که سینما رکس آبادان را به کوره آدم سوزی تبدیل کردند و ۴۰۰ زن و مرد و کودک بیگناه را زنده زنده سوزاندند. پرونده رفسنجانی را باید به دهه ها پیش از آن کشاند تا نقشش در قتل حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت ایران معلوم شود. کشتار بیش از ۱۵۰ فعال سیاسی برون مرزی که شامل قتلهای فجیع شاپور بختیار و فریدون فرخزاد و قتلهای میکونوس هم می شوند به دوران رفسنجانی، خامنه ای، خاتمی و و و برمی گردد، پرونده هایی اند که این جانیان بالفطره باید جوابگویشان باشند. بنی صدر باید در مورد بزک کردن خمینی پاسخگو باشد و بگوید چرا او و پدر عمامه دار آیت الله اش از معرفی چهره و ماهیت خمینی که در توضیح المسائل و دیگر آثار متحجرش قابل رویت بود هیچ نگفتند. و چرا وقتی همسر بنی صدر به او از مطالب شنیع در این رساله ها گفت، بنی صدر او را به سکوت دعوت کرد تا از آن بعنوان یک کارت بعدا بازی کند. بنی صدر باید بگوید چرا در همراهی با خمینی کراوات مردانه را دُم خر نامید و ادبیات خر ؛اقتصاد مال خرست؛ خمینی را با این حرفش وارد ادبیات! سیاسی ایران کرد. این دخالت بنی صدر در پوشاک مردان همان تحجر خمینی وار را در او نشان میدهد. هنوز هم بنی صدر از همان ؛اقتصاد توحیدی؛ اش دفاع می کند که قادر نیست یک جا در دنیا نشان دهد که چنین اقتصادی داشته باشد. هنوز سایت رسمی بنی صدر ؛انقلاب اسلامی در هجرت؛ نامیده می شود و دل از انقلاب اسلامیش نکنده. بنی صدر هنوز خود را ؛رئیس جمهور منتخب؛ مردم می داند درصورتیکه در آن انتخابات کذایی حق انتخاب شدن از نیمی از جامعه که زنان هستند گرفته شده بود و بنابراین با تقلبی که به زنان شد او موفق شد و فرزند معنوی امام دجالش خمینی بودنش. او باید بگوید چرا از تظاهرات ۸ مارس ۵۷ زنان علیه حجاب اجباری دفاع نکرد. درین رژیم سگ زرد برادر شغالست!تطهیر هر کدامشان خیانت است!
December 03, 2012 02:26:27 AM
---------------------------
حمید4
من در ابتدا شما را به سخنان بنی صدرانقلاب توجه میدهم.در مصاحبه با رادیو فرانسه او اشاره دارد
به کتاب خاطرات خود رفسنجانی بنام عبور از بحران - چهارم مهر ۱۳۶۰در انجا رفسنجانی میگوید:
«نهار را در منزل موسوی اردبیلی با حضور اقایان مهدوی کنی- خامنه ای
و احمد خمینی بودیم اقای کنی پیشنهاد داد بکلی اعدامها متوقف شود و با محاربان ملایمت کنیم که
تصویب نشد» بنی صدر در ادامه میگوید: که هاشمی رفسنجانی در ابتدای انقلاب جزو کسانی بود که با توقف اعدامها مخالفت می کرد.بنی صدر ادامه می دهد: اعدامهای اول انقلاب، کار قضایی نبوده، بلکه تصمیم سیاسی بود و هدفش استقرار ولایت فقیه. وی تأکید می کند که اگر قرار است به اعدامهای اول انقلاب رسیدگی شود باید از خود هاشمی رفسنجانی شروع شود.ب نی صدر می گوید حالا اوبه فکر این افتاده که درباره ابتدای انقلاب اظهار نظر کند، اما زمان برای او دیر شده است. با این حال تنها راهی که مقابل هاشمی رفسنجانی وجود دارد این است که خیلی روشن به خطاها،خیانت ها و جنایت ها در حضور ملت اعتراف کند.
رفسنجانی میگوید خمینی با ان جنایات مخالف بود!!
اما ایشان فراموش کرده که دست خط خمینی در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی موجود است و هزاران انسان بیگناه را با سه پرسش روانه کشتارگاه کرد سخنرانی او راجع به شکستن قلمها و خشم از یاداوری رحمت در اسلام هنوز روی اینترنت موجود است. رفسنجانی باید پاسخ پرسشهای زیر را بدهد که اولا متصدیان اموردر ان زمان چه کسانی بودند؟ دوم اعدام شدگان چه کسانی بودند؟ نکتة کلیدیی که رفسنجانی پنهان میکند اهداف این اعدامها است؟؟
مگر هنگامی که دیدند از عهده کنترل خواسته های مردم برنمیایند جنگ را ششسال دیگر ادامه ندادند؟ مگر فرماندهی کل قوا با همین رفسنجانی نبود؟
وقتی افراد تحت امر مهدی رفسنجانی به تمسخر ولی نعمت میپردازند باید خبری باشد.
December 02, 2012 03:14:16 PM
---------------------------
|