من حامل پیام مهمی از طرف خداوند برای شما هستم و با اینکه بر خلاف همگیتان از اینکه مسئولیت بزرگی را به من داده باشند، خیلی بدم میآید؛ ولی مجبورم که در این لحظه اعلام پیامبری بکنم. من مطمئنم که شما الآن خیلی از حرفی که میخواهم بزنم ناراحت میشوید و به همین دلیل حرفی را که میخواستم بزنم، نمیزنم؛ چون دیوانه نیستم که بیخودی یک چیزی بگویم که همه ناراحت بشوند در حالی که من همیشه بدون توجه به اینکه کسی از حرف من خوشش بیاید یا بدش بیاید حتماً حرف خودم را میزنم. شما الآن خیال میکنید که من با خودم در تناقض هستم ولی من اصلاً به خیالات شما توجهی نمیکنم. خیالات شما اگر حتی یک ذره به واقعیت نزدیک بود دیگر به آن نمیگفتند خیال.
من همانطور که گفتم حامل پیام مهمی از طرف خداوند هستم، ولی با اینکه پیامبر شدهام شاید آن پیام را اصلاً به شما نگویم. در واقع هیچکدام از پیامبران قبلی هم هیچ پیامی از طرف خداوند به کسی نرساندند که من دومیاش باشم. من البته حتی با پیامبران قبلی هم خیلی تفاوت دارم ولی از نظر من آنها همگیشان فقط یکسری آدمهای بیمسئولیتی بودند که حتی حاضر نبودند مسئولیت حرفهای خودشان را قبول بکنند و برای همین هر حرفی که میزدند میگفتند خداوند اینطوری گفته و هیچکسی هم کاری به کارشان نداشت. این حرف که «خداوند اینطوری گفته» کاملاً دروغ است چون اگر اینطور بود خداوند باید به من هم همینها را میگفت در صورتی که نگفته. من مطمئنم که شما الآن میپرسید اگر خداوند چیزی به تو نگفته پس تو چطوری پیامبری؟ من در جواب به شما میگویم که خداوند به من گفته جواب اینجور سوالات را ندهم. شما هم باید جواب من را قبول بکنید چون خداوند گفته. همین هم که خداوند این را بهمن گفته یعنی اینکه من پیامبرم.
مردم عادت دارند به کسی که خیلی بیش از حد حرفهای عجیب غریب بزند بگویند دیوانه. البته بعضی از این دیوانهها در طول تاریخ آدمهای خوششانسی بودهاند و به آنها میگفتند فیلسوف. من الآن خیلی خوشحالم که فیلسوفها سندیکا و اتحادیه ندارند که به من اعتراض بکنند. همواره وظیفهی دیوانههائی فیلسوف این بوده که از خداوند سوالهای عجیب و غریب بپرسند. مردم هم چون از خداوند میترسند و خودشان جرأت نمیکنند که هیچ سوالی از او بپرسند، از این آدم دیوانه خوششان میآید و او میشود فیلسوف. دقیقاً در حکومتهای دیکتاتوری هم چون مردم از دیکتاتور وحشت دارند برای همین تا کسی از او سوال عجیب غریبی بپرسد همه خوششان میآید و آن آدم میشود لیدر یک جریان ضد دیکتاتوری. من میتوانم همین الآن نتیجه بگیرم که خداوند یک دیکتاتور بزرگی است که اگر به سوالات فلاسفه خوب نگاه بکنید تقریباً تمام موجوداتی که خودش آفریده با او مشکل دارند. اگر نداشتند دنبال فیلسوفها راه نمیافتادند.
این وسط وقتی یک نفر میخواهد در هر صورت یکطوری دیده بشود، ولی همزمان حرفی هم برای گفتن ندارد از همان پخمگی و سادگیاش استفاده میکند و چون تمام مردم از سادگی و بیپیرایگی هم خوششان میآید، جوابهای ابلهانهای به سوالات فیلسوفها میدهد که تمامشان وصل میشود به شخص خداوند. این آدم چون از خودش چیزی برای گفتن ندارد در پاسخ به هر سوالی میگوید: چون خداوند اینطوری خواسته یا اینطوری گفته. مردم هم خوششان میآید و آن آدم چون با خداوند ارتباط دارد میشود پیامبر.
من هرگز به شما اجازه نمیدهم که با استناد به حرفهای خودم پیامبری من را زیر سوال ببرید و من را آدم پخمهای بدانید که حرفی برای گفتن ندارم. همانطوری که گفتم من از طرف خداوند پیام مهمی برای شما دارم که بعداً تصمیم گرفتم آن را نگویم و به جایش این حرفها را بزنم. من هنوز نمیدانم شما چطوری میتوانید به طور همزمان هم از کسی که سوالات عجیب و غریبی میپرسد خوشتان بیاید هم از کسی که به همان سوالها جوابهای احمقانه میدهد. اصلاً الآن متوجه شدم که در تمام طول تاریخ هر بلائی که سرتان آمده حقتان بوده. این را یک پیامبر دارد به شما میگوید نه یک آدم معمولی.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|