حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
در ستایش دیوانگی

December 16, 2012

یک شنبه 26 آذر 2571 = December 16, 2012

دکتر محمد سلماسی زاده دکتر محمد سلماسی زاده
 

برخلاف هگل كه تاریخ را روایت آزادی می دانست ، تو گویی تاریخ ایران روایت دیوانگان است ! روایتی كه دیوانگانش می سرایند ، خردمندانش می نگارند و مردمانش بها می دهند ! بهایی كه نان و جان را به یكجا می ستاند و درد و ویرانی را به بار می آورد.

و نه تنها تاریخ كه ادبیات ما هم سرشار از ستایش دیوانگی است ! مولوی می گفت :

چاره ای کو بهتر از دیوانگی
بگسلد صد لنگر از دیوانگی
ای بسا کافر شده از عقل خویش
هیچ دیدی کافر از دیوانگی
رنج فربه شد برو دیوانه شو
رنج گردد لاغر از دیوانگی
در خراباتی که مجنونان روند
زود بستان ساغر از دیوانگی
اه چه محرومند و چه بی بهره اند
کیقباد و سنجر از دیوانگی
شاد و منصورند و بس با دولتند
فارسان لشگر از دیوانگی
بر روی بر آسمان همچون مسیح
گر تو را باشد پر از دیوانگی

من فعلا به رویكردهای فلسفی این دیوانگی كاری ندارم كه خود مجال اندیشناكی فراختری را می طلبد یا چنانكه آراسموس سالها بعد از مولوی گفت باور ندارم كه : هر قدر کسی دیوانه تر باشد خوشبخت تر است[1] ونیز به شواهد پرتعداد دیگری كه ادبیات تعلیمی ما را آكنده از ستایش دیوانگی كرده است نمی اندیشم كه خود نیز از دیوانگانی هستم كه "بروزگاری كه مردانش عصا از كور می دزدند" محبت و عقلانیت را آرزو دارم !

از این روی ، درست در نقطه مقابل مولوی كه كیقباد و سنجر را محروم از دیوانگی می دانست ، تاریخ را روایتگر حاكمان دیوانه ای می شمارم كه بهای اقدامات ایشان را خردمندان و مردمان بی نوا می پردازند.
یكی از این هزاران را شاید بتوان فتحلیشاه قاجار دانست كه درست در زمانی كه روسیه تزاری كیان و بنیان ایران و ایرانی را تا سرحد نابودی سوزانده بود و تباهی و ویرانی كشور با آمیزه ایی از تهاجم خارجی و خودكامگی داخلی دردناكتر و جانسوز تر از هر زمان به جلوه در آمده بود ؛ دیوانه وار ادعای قبله عالم و فروامانروایی كیهان می كرد و عجبتر آنكه خود را عقل كل هم می دانست ! گاه چنان در مالیخولیایش غرقه می گشت كه قسم یاد می خورد وی ناپلئون بناپارت را به آن مقام رسانده است [2] و گاه در توهماتش روسها را تا دروازه های مسكو عقب می راند! و پادشاهی بریتانیا را كسر شان خود می انگاشت [3] البته این دیوانگی ها اگر محدود به اوهام شخصی او می شد و تنها پر پرواز در عوالم خیال را برایش فراهم می كرد غمی نبود و می شد با مولوی همراه گشت كه :

بر روی بر آسمان همچون مسیح
گر تو را باشد پر از دیوانگی

اما افسوس كه این دیوانگی نه راهی به آسمان داشت و نه سودی برای زمینیان ! و تنها ثمره آن گشادن دروازه های انحطاط و ویرانی فزونتر برای ایران بود.

سرپرسی سایكس یكی از این دیوانگی ها را چنین وصف نموده است :
وقتى‏كه قشون روس از مرز ایران عبور نمود نجبا و افسران با علاقمندى زیاد منتظر شدند كه به‏بینند چه اقدامى باید بكنند.

شاه ظاهر شد در حالیكه «لباس غضب» پوشیده كه تمام آن سرخ بوده است. شاه تاجى بر سر داشت كه مرصع به یاقوت بود و یك یاقوت درشت در دسته خنجرش نشانده شده بود.

نجبا گمان داشتند كه شاه فرمان مرگ كسى را صادر خواهد نمود، چه رسم بود كه در چنین موقعى شاه این لباس را بر تن میكرد.

بنابراین همگى با ترس و بیم بگفتار شاه گوش فرادادند. اعلیحضرت بطرز جدى اظهار داشت كه روس‏هاى بدبخت بخاك مقدس ایران تجاوز نموده‏اند. اگر ما سوارنظام گارد شخصى خود را براى حمله بآنها بفرستیم چه پیش خواهد آمد؟ در جواب عرض كردند قربان! آنها ممكن است روس‏ها را تا دروازه مسكو عقب برانند. شاه دوباره پرسید اگر ما خودمان برویم چطور خواهد شد؟ نجبا جوابى ندادند اما خود را با سینه روى زمین انداخته و بر مصیبت و بدبختى كه بر روس‏ها در آنموقع وارد خواهد آمد گریه كردند [4]
شاها كاش بجای لباس غضب جامه ایی از رحمت و مهربانی می پوشیدی و بجای ترساندن به اندیشیدن وا می داشتی ! یاقوت و زمرد را زینت بخش لباست نمی كردی و گوهر خرد و دانش را روشنی بخش جان و روحت می ساختی و از آن شعله آتشی بر می افروختی كه انحطاط خود و ترقی بیگانگان را می دیدی و برای ایران و ایرانی بجای درد و رنج و تباهی و ویرانی ، خرمی و شادی و توسعه و پیشرفت و بجای امر و نهی ، پرسش و سوال به ارمغان می آوردی كه دیوانگان خود را می رهانند و خردمندان ملتی را به سعادت می رسانند.



--------------------------------------------------------

1- اراسموس،سیدریوس، درستایش دیوانگی، ترجمه،مقدمه و حواشی از دکتر حسن صفاری، نشرفروزان،چاپ سوم1382 : 75
2 - ده سفرنامه‏ ، کروسینسکی ، 1369 ، ترجمه مهراب امیری ، تهران ، انتشارات وحید ، چ 1 : 279
3- تاریخ كامل ایران‏ ، سر جان ملكم ، ترجمه میرزا اسماعیل حیرت‏ ، ناشر: افسون‏ ، تهران‏ ، 1380 ، ص 821
4- سایكس ، سرپرسى ، 1380 ، تاریخ ایران ، ترجمه سید محمد تقى فخر داعى گیلانى‏ ، تهران ، افسون ‏، چ هفتم ، ج2 :


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites