نسل اینجانب نگارنده هنگامیکه دست چپ و راستمان را شناختیم تضادهای عجیبی گریبانگیرمان بود. مهمترین آن , داستان طاغوت بودن یا نبودن ِ حکومت پنجاه ساله ی پهلوی است. آنچه که اکثر ما در خانه هایمان و از زبان پدرانمان می شنیدیم و آنچه که در مدرسه و خیابان و فیلم و سریال می آموختیم لطف بزرگی به نسل ما کرد که اگرچه همچنان خود را نسل سوخته می دانیم اما آموختیم که بیاموزیم و تحلیل کنیم و همچنان شک کنیم به آنچه که سعی می شود به خوردمان داده شود.
خوشبختانه این موضوع در یکی دو مورد زیاد جلوه گری می کند. یکی از آنها سینماو فیلم و کتاب و تصویر است و دیگری سیاست.
بحث امروز من درباره ی مورد اول است. ما نسلی که فرصت نکردیم کتابهای خوب بخوانیم و یا اگر فرصت بود بسیار اندک و کوتاه بود سرمان به تصویر زیاد گرم شده است. از همان روزهای رشد و نوجوانی مان یعنی در زمان جنگ چشممان به ویدئو اگرچه جرم بود باز شد و سپس به دنیای بیرون و سینما و پس از آن ماهواره ,سینمای خوب ایرانی. خوشبختانه جوانی و فهممان به دوران اینترنت رسید و توانستیم تحلیل کردن را اگرچه دست و پا شکسته و گاهی غلط اما بیاموزیم.
چرا مطلبم اینهمه پیش نویس دارد. می خواهم بگویم برخی آقایان عزیز در عرصه ی فیلم و هنر در ایران چرا خیال می کنند آنچه که آقای خمینی و انقلاب, توهمش را داشت به بار نشسته است؟ چرا تصور می کنید توانسته اید یک نسل احمق و چشم و گوش بسته و کله خمیری داشته باشید که می توانید هر بار به آن با چند قطره آب شکل بدهید؟
برای اولین بار خودم را قانع کردم یک سریال تاریخی را دنبال کنم به نام«کلاه پهلوی». سریال بسیار پر هزینه و پر بازیگر است و البته خوش ساخت.
در این سریال بیننده به شکل حیرت آوری هرآنچه که امروزه برای انسانیت و زنان و حتا جامعه ی سالم مردانه مهم است را مورد مواخذه و جدال قرار می دهد. آنها خواسته اند شروع حکومت رضا خان را بسازند تا کشف حجاب و آزادی زنان و خدمات یا از نظر آنها اعمال نظرهای امثال آقایان حسن تقی زاده را زیر ذره بین قرار بدهند.
داستان از زندگی یک دانشجوی فقیر و کمونیست ایرانی ساکن فرانسه و سپس ازدواج او با یک دختر نیمه فرانسوی ایرانی و سپس بازگشتش به ایران و فرماندار شدن و به ثروت علاقمند شدن اوآغاز می شود. در این میان دختر فرانسوی از سوی پدرخوانده اش مسئولیتی سنگین یعنی تغییر زنان ایرانی را به دوش می گیرد و شما فقط و فقط شعارهایی را می شنوید که طی ۲۰ سال اخیر در حکومت آقای خامنه ای مدّ نظر هستند.
یعنی مومنین در این سریال آنهایی هستند که ما طی بیست سال از سخنان آقای خامنه ای شنیده ایم و دشمنان آنهایی هستند که او گفته است. هر چه که به نفع کشور است کار بازاریها و مسجد بروهاست و هرچه دشمن داریم فرانسوی و انگلیسی و آمریکایی و تحصیل کرده ها هستند.
داستان این سریال که ساکنین یک شهرستان و متعلق به ۸۰ سال پیش را نشان می دهد همانگونه پیش می رود که در آرزوهای آقای خامنه ای برای یک جامعه ی ایده آل است. گویی تاریخ همان است که او می خواهد و این دیگر به کار نسل ما و جوان تر ها نمی خورد چون دنیا کوچک شده است به لطف تکنولوژوی. مثلن در سکانسی از فیلم همسر خارجی و مسیحی فرماندار که شیفته ی ایران شده و با فقرا برای ایجاد تغییر در آنها به خصوص زنان بسیار مهربان است صبح زود در طبقه ی دوم تراس خانه اش رو به خیابان ایستاده و به مردم و طلوع آفتاب و حیوانات نگاه می کند. آقا سیّد داستان از کوچه رد میشود و با خشم نگاهی به تراس می اندازد و (لااله الا اللهی) می گوید و می رود سراغ حاج آقا بازاری بسیار خوشنام! شهر. جمله ی او بسیار سبب تفریح بیننده است: “حاجی چرا کاری نمی کنی . این ضعیفه ی خارجی آزادی !!! ما مردها را به خطر انداخته است دیگر نمی توانیم در شهر سرمان را بالا بگیریم و راه برویم چون این زن نامحرم بی حجاب روبه روی ماست. ”
این جانب نگارنده هرچه سه چهار هفته است فکر می کنم نمی فهمم که در این سریال اینهمه بانوی هنرمند بازی می کنند آیا یکی از آنها نمی توانست هنگام خواندن فیلمنامه بگوید “آقایان دست اندرکار این سریال بهتر است آقا سیّد سر بالا راه نرود تا چشمش به طبقه ی دوم خانه ی مردم نیوفتد! ”
قصد توهین به این بازیگر و آن بازیگر را ندارم زیرا معتقدم کار بازیگر بازی کردن است به خصوص در اوضاع ایران که هیچ پشتوانه ی مالی و آینده ی مشخصی ندارند. شاید بگویید خوب از یک فیلمساز یا تهیه کننده و یا نویسنده ی حکومتی چه انتظاری دارید؟ باز هم اینجانب نگارنده معتقد نیستم که کسی آنچنان حکومتی باشد که حواسش به فهمش نباشد. حتا آنهایی که به وضوح اعلام کرده اند حکومتی هستند کمی هوش و ذکاوت به خرج داده اند و حداقل حقایق را بیان نکرده اند که به شما بگویند اشتباه می کنید. البته به قول دوستی ما باید از آقای کارگردان و نویسنده ی این سریال تشکر کنیم که اینقدر حقایق را از خدمات پهلوی و همراهانش برای ما آشکار نمودند و بسیاری از کسانی که نادانسته مخالف پهلوی ها بودند اکنون به فکر می افتند زیرا به واقع تصویر همیشه گویا تر است از کتاب و تحلیل کارشناسان و یا خاطرات پدر و پدربزرگهایمان.
موضوع دیگر این سریال که بسیار به قول آن دوست جای تشکر از دست اندکاران دارد این است که حکومت پهلوی ِ اول آنقدرها که ما خیال می کردیم و آقایان در کتابهای درسی گنجانده بودند ؛رضا خان میرپنجی پالان دوزی؛ اداره نمی شده است بلکه حکومت در دست همه ی آنهایی است که در کشورهای اروپایی تحصیلات عالیه داشتند و هدفشان متمدن کردن کشور بوده است.
این سریال نشان می دهد که ایران عجب گنجینه ای بوده است و آقایان مومنین ؛از نگاه آنها؛ در شناخت و استفاده از این گنجینه هیچ نکردند و قصد هم نداشتند بکنند مگر اینکه در جیب آنها به اسم خمس و زکات چیزی برود. نشان می دهند که چقدر مردسالاری بیمارگونه زنان را برده می دانسته و مردان حکومت رضاشاه چه با اندیشه ی خود و چه با زور ِ خارجی در آزادی آنها و حضورشان در جامعه خدمت کرده اند. نشان می دهند که زنان ایرانی چقدر خودشان از حقوقشان بی اطلاع بودند و زیر و مشت و لگد همسران کم سواد و بی سواد و گاهی ثروتمند و گاه فقیر سکوت می کردند.
به نظر می رسد حق با آن دوست ِ نکته سنجه نگارنده است که گله گذاری از آقایان دست اندرکار این سریال کم لطفی است و می بایست برای آگاهی رسانی شان درباره خدمات پهلوی اول تشکر کرد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
بورزوم
با درود .در این سریال با جعلهای تاریخی بزرگی روبه رو هستیم و همچنین با مو شکافی این سریال میتوان مغلطهها و دروغهای بزرگی رو که آخوندها و مذهبیون سالها در ذهن عوام جامعه کرده اند ، دید و مورد بحث و گفتگو قرار داد و جامعه را با این دروغهای تاریخی توسط سریال خود رژیم آگاهی داد.به نظر من این بازیگرانی که شما آنها را مقصر نمیدانید اساسا هنرمند نیستند !! و کارگران استبداد و زورگویان هستند. هنرمند کیست؟ مگر نباید هنرمند ، عوام جامعه را به سمت و سوی درست و صحیح رهنمون کند ؟؟ مگر هنرمند نباید به منافع فرهنگ ایرانی تعهد داشته باشد؟ هنرمند میتواند در کارهای که به نفع فرهنگ ایرانزمین نیست شرکت نکند .هر وقت این خانمها و آقایان به اصطلاح هنرمند را دیدیم در حال مزخرف گوی از زبان تازیان و دشمن پرستان هستند و اساسا در حال ترویج فرهنگ تازی پرستی هستند.
پاینده ایران و ایرانی
December 24, 2012 12:54:10 PM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان
ما با یک سریال تلویزیونی کاملا سفارشی از جانب آقای خامنه ای طرفیم که می خواهد بر روی پایه محبوبیت و موفقیت سریال کیف انگلیسی، باورهای رهبر را به خورد جامعه بدهد. در مورد خوش ساخت بودن سریال با نویسنده محترم مخالفم. نماهای تکراری، دیالوگ های کلیشه ای، محوریت بازیگر به جای متن و قصه و پایان قابل پیش بینی. جالب توجه ترین نکته در این سریال، شخصیت آن بازاری متدین! است. می خواهد نشان دهد بازاری ها با اصلاحات رضاشاهی مخالف نبودند، حتی در در ازای این اصلاحات اساسی و درست، تظاهر به بی دینی را غمض عین! نمودند. تضاد ماجرا از کشف حجاب که دیگر غیر قابل تحمل است شروع می شوذ و الا به قول آن بازاری کسی با نوسازی شهر مخالفتی ندارد!. انگار همه دانایان مرده اند و مردم تاریخی جز روایت آخوندی نمی دانند!. جای بسی خوشحالی است که نسل امروز آنچنان آگاه است که چیزی را دربست و بی دلیل نمی پذیرد. کل کارکرد این سریال (آنچه برای القای آن ساخته شده)، بی دینی و غرب زدگی عوامل رضاشاهی و مقایسه روابط خانوادگی آن بازاری با فرماندار از سویی و خان از سوی دیگر است. یعنی سریال می خواهد با دستمایه قرار دادن ایرانسازی رضاشاهی (که دیگر غیر قابل انکار می نماید) ضمن جا انداختن روایت غیر واقعی خودش از تحولات، آبرویی نیز برای شیوه زندگی وجود نداشته مطلوب حکومت کسب نماید. جالب اینجاست علی رغم استقبال و همه گیری و محبوبیت سریال کیف انگلیسی (ساخته پیشین همین کارگردان)، سریالی که در حال پخش است با سکوت سنگینی در ایران مواجه شده است. چه در حوزه مردم و چه در حوزه نقد.
پاینده ایران
December 24, 2012 09:08:58 AM
---------------------------
|