حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
سراب فدرالیسم

December 29, 2012

شنبه 9 دی 2571 = December 29, 2012

به خامه میثم اسعدی
 

نسخه جدیدی که به تازگی در میان گروه‏های مختلف سیاسی برای آینده ایران و درمان دردهای کشور عزیزمان ارائه می‏شود همانا «فدرالیسم » است .

بیان کنندگان این موضوع چنان با جدیت و اقتدار موضوع « فدرالیسم » را بیان نموده و از آن دفاع می‏کنند که گویی فدرالیسم یگانه راه سعادت و خوشبختی ایران و ایرانی است ، مخاطبین این نظریه چنان تحت تاثیر قرار می‏گیرند با اشتیاق هر چه تمام‏تر اعلام می‏کنند که یا « فدرالیسم یا هیچ » .

مدافعان فدرالیسم استدلال می‏کنند که با توجه به تنوع جغرافیایی و قومی در ایران و برای دفاع از حقوق تمام اقوام ایرانی و تامین آزادی و سعادت آنها و رسیدن با آزادی و دموکراسی بهترین راه این است که سیستم حکومتی ایران را به فدارل تغییر دهیم و برای اثبات نظر خود به کشورهایی که دارای سیستم فدرال هستند و به نتایج درخشانی رسیده‏اند اشاره می‏کنند مانند امریکا ، آلمان ، برزیل و .. .

اما موضوع اساسی و فراموش شده در این موضوع اصل فدرالیسم و بنیادهای آن است. با نگاهی کوتاه به تعریف فدرالیسم و مبانی علمی و حقوقی آن می‏بینیم که این ادعا آنچنان که مطرح می‏شود هم درست نیست و با واقعیت سیاسی و اجتماعی و حتی جغرافیایی و تاریخی ایران هماهنگ نیست و فدرالیسم در کشوری مانند ایران بیشتر از آنچه که مفید فایده باشد می‏تواند نتایجی معکوس و چه بسا ویران کننده داشته باشد .

با نگاهی به تعریف فدرالیسم و انطباق آن با کشورمان ایران خواهیم دید که فدرالیسم ایرانی نتایجی مشابه کشورهای فدرال مانند امریکا و برزیل و هند و آلمان نخواهد داشت چه بسا بهترین حالت ممکن در فدرالیسم ایرانی چیزی شبیه یوگسلاوی سابق خواهد بود .
دلیل این حقیر برای این ادعا در خود تعریف فدرالیسم نهفته است، در این قسمت از بحث بنده لازم می‏دانم که به صورت خلاصه به تعریف فدرالیسم و تحلیل عناصر آن پرداخته و در نهایت نتیجه‏گیری کنیم که آیا فدرالیسم در ایران می‏تواند نتایجی همانند آنچه که مدافعان فدرالیسم ایرانی مطرح می‏کنند به همراه داشته باشد یا اینکه فدرالیسم ایرانی سرابی بیش نیست .
در تعریف فدرالیسم گفته می‏شود که :

« هر گاه دو یا چد کشور مستقل به منظور پایدار ماندن و نیرومند شدن خود بخواهند سرنوشت دفاعی،اقتصادی،نظامی،و سیاسی خود را به هم پیوند بدهند و با کمک و همکاری هم قدرت بزرگتری را در صحنۀ بین الملل بوجود بیاورند فدرالیسم را بوجود آورده اند »

پس فدرالیسم دارای عناصر زیر است :

1 ـ دو یا چند کشور مستقل .
2 ـ هدف ایجاد یک کشور بزرگتر در سطح بین الملل است.
3 ـ تدوین قانون اساسی فدرال در کنار قوانین اساسی کشورهای عضو .
4 ـ ایجاد یک دولت مرکزی فدرال و واگذاری بخشی ار حاکمیت هر عضو به به دولت فدرال.
5 ـ چشم پوشی از شخصیت بین المللی اعضاء

بنابر این فدرالیسم عبارت است از گرایش جماعات متمایز انسانی به سوی یکدیگر با اتحاد بین دو میل متضاد حاکمیت :

اول- میل به حفظ خود مختاری
دوم-کشش به سوی تشکیل قدرتهای جدید .
باز می‏گردیم به ایران و بحث فدرالیسم ایرانی دوستان عزیز اگر به ابتدای تعریف فدرالیسم توجه کنیم اولین عنصر برای تشکیل فدرالیسم « وجود دو یا چند کشور مستقل است » و چنین عنصری اصولاً در ایران وجود ندارد یعنی ماهیت فدرالیسم اتحاد کشورها است نه تقسیم یک کشور واحد به چند کشور کوچکتر و سپس برقراری اتحاد بین آنها .
از نظر تاریخی چنین تجربه‏ای املاً شکست خورده است و نتیجه‏ای جز تجزیه و فروپاشی یک کشور وجود ندارد تاریخ هم بر این حقیقت گواهی می‏دهد با مطالعه تحولات تاریخی در کشورهای متمرکز که سعی کرده‏اند نوعی فدرالیسم را تجربه کنند مانند شوری سابق و یوگسلاوی متوجه می‏شویم که فدرالیسم در این نوع کشورها نتیجه‏ای جز فروپاشی و تجزیه و حتی جنگ و کشتار نداشته است .
برای اثبات اینکه فدرالیسم ایرانی سرابی بیش نیست همین دلیل کفایت می‏کند و نیازی به بحث‏های دیگر مانند نوع بافت جمعیتی و فرهنگی و جمعیتی ایران ، اندیشه و فرهنگ سیاسی ایران ، تاریخ سیاسی ایران و مانند آن نیست .


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

درود. فدرالیسم برای ایران سرابی بیش نیست. ایران ؛چند ملت و ملیتی؛ دروغی بیش نیست همانطور که فقط نظام جمهوری، دمکراتیک است، دروغی بیش نیست. هر چه زودتر ملت دریابد این بحثها کاملا انحرافی اند، زودتر مهره های حامل این افکار انحرافی را می سوزاند و از بازی بیرون می کند. و چه بهتر از اینکه مردم با آگاهی های مستمر و درستی که دریافت می کنند خود این مهره را بسوزانند و اپوزیسیون را از این عناصر انحرافی نامطوب پالایش دهند تا توجه به اصل مطلب جلب شود. اصل مطلب نجات ایران در تمامیت ارضی و یگانگی ملیش از شر رژیم و حامیان ایرانی! و بیگانه اش است و سپس برقراری یک نظام دمکراتیک مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر در ایران. اگر خوب توجه کنیم فدرالیست های ملت و ملیت تراش تمامیت ارضی ایران و یگانگی ملی ما را هدف قرار داده اند. با آگاهی بخشی و شفافیت نمی گذاریم به اهداف شومشان که تقسیم سهم خود از غنیمتی بنام ایران است جلوگیری کنیم. هر کدام نظر به یک گوشه از ایران دارند تا تحت لوای فدرالیسم عدالت پرور! شان آن بخش را مادام العمر از آن خود و سپس به فرزندانشان واگذار کنند. سودان، نیجریه، عراق، افغانستان و پاکستان فدرال شده همه جلو چشم ما هستند تا پیش بینی کنیم که چه بر سر ایران فدرال شده خواهد آمد. ایران نه مثل یوگسلاوی سابق کشوری جدید التاسیس برآمده از خاکستر امپراطوری های در هم شکسته است که در یک قرن سه نوع نظام و دوران را گذرانده باشد و آخرسر هم تکه و پاره شده باشد، و نه مثل چکسلواکی سابق که چک، بخش پیشرفته و اسلواکی بخش عقب مانده ولی با منابعی بدردبخور باشد که منفعت هر دو با چسبیدن بهم تامین می شد و در مقابل آلمان امنیت بیشتری می توانست حس کند. پس از جنگ جهانی اول مهمترین دلیلی که اجزاء یوگسلاوی تصمیم گرفتند بهم بچسبند و یک کشور واحد را تشکیل دهند ترس یکایکشان از نیات ایتالیا نسبت به تمامیت ارشی شان بود. جلوی کسانیکه در مورد این تجربیات خود را به کری و کوری می زنند ایستاده و می ایستیم تا ایران را از منجلاب این رژیم به منجلاب فدرالیسم شان نکشانند.

December 31, 2012 09:45:54 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


کسانی که شعار "یا فدرالیسم یا هیچ" را سرلوحه فعالیت و مبارزات سیاسی خود قرار داده اند، یا افرادی استبداد طلب هستند یا فاقد هرگونه اندیشه و تفکر دمکراسی خواهی می باشند.
حامیان نظام فدرال بر مبنای دمکراسی و حقوق بشر شعار و فریاد "یا فدرالیسم یا هیچ" سرنمی دهند بلکه تکیه کلامشان یا آنچه را که خواهانند "گزینه نظام فدرالی در مجاورت همه گزینه ها" می باشد.

اما گذشته از همه این بحث ها و تفسیرها، ما در برهه ای از زمان به گفتگوها یا جروبحث ها پرداختهایم که هنوز فرسنگها از گذار از دشمن اصلی و متفق مان دوریم و هنوز نسخه درمان این عارضه صعب العلاج را پیدا نکرده ایم. بقول معروف ما پیش از آنکه اسب تازی را بخریم، اول زین اش را تهیه کرده ایم.

حامیان نظام فدرال بر اساس ترویج آزادی و دمکراسی با رعایت حقوق شهروندی و حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی کشور با درنظرگرفتن کلیه آزادیهای قومی و فرهنگی، زبان و آداب و رسوم محلی، هیچگاه خواسته های خود را برهیچکس از هر طیف و حزبی، گروهی یا سازمانی تحمیل نکرده و هیچگونه اصرار و عجله ای هم از هم اکنون تا زمانی که رژیم کنونی دینی حاکم بر کشور ساقط و از اریکه حکومت سرنگون نشده است، برای پیشبرد برنامه ها و اهداف سیاسی خود ندارند. این دسته از حامیان نظام فدرال، فدرالیست های واقعی و همگرا هستند که منافع ملی و تمامیت ارضی و یکپارچگی خاک ایران را مد نظر داشته و به اصول آن پایبندند. آنهایی که جز این فکر یا تلاش می کنند، بدون تردید فدرالیست های واگرا و تجزیه طلب اند که منافع قومی و ایالتی بیش از منافع ملی کشور برایشان حائز اهمیت است. به تصورمن اینها هستند که البته حق اظهار نظر و به گفته دوستمان جناب ایرانی، حلاجی و ارزیابی مسایل موجود را دارند اما گمان نمی رود که در آینده پایگاه و پشتوانه ای میان مردم و ملت ایران داشته یا اینکه بسیارضعیف بنظر می رسد.

سال نو میلادی بر همه مبارک و پرنعمت باد!

December 31, 2012 04:38:41 PM
---------------------------

ایرانی

با درود خدمت دوستان
حق عزیزم، دوست و سرور نانین. عجله جماعت فدرال چی به دلیل شرایط حاکم بر ایران است. ایران در آستانه یک تحول قرار دارد که می تواند دو صورت مختلف داشته باشد. یکی تحول در درون جمهوری اسلامی انجام شود و جز نام چیز دیگری از آن باقی نماند و دوم سرنگونی و جایگزینی آن با حکومتی دیگر. در این شرایط، حزب توده هم پیدایش می شود و سازمان جوانان! و ارگان می آراید. متاسفانه شرایط درست مانند یک سال پیش از قیام رضاشاه کبیر است. امیدورام وارث خلف او با کمک همه ملیون، به همان راهی برود که پدربزرگ تاجدارش رفت که آن راه سرافرازی ایران است.
پاینده ایران

December 31, 2012 09:24:34 AM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** بخش پایانی - اگر راست می‌گوییم ایران را قبل از محو شدن پس بگیریم فدرالیسم پیشکشمان *****

این ملت تازه دارد دوباره با اینکه فردوسی‌ و کوروش و ملکه کاساندان تا آریامهر میهن‌پرست و رضا خان ایران پدر، و اینکه آنها که بودند و چه می‌گفتند و چه‌ها کردند آشنا میشود - آنوقت برخی‌ از ما‌ها تازه رفتیم دنبال داد و ستد با پنجاه و هفتی ها و و و... ما نمیگوییم آنها نباشند اما از دید این ملت کار نامه پنجاه و هفت و داستان "انقلاب شکوهمندشان" بپایان رسیده است.

امیدوارم آنکه باید بیدار شود بیدار شود تا این ملت هم تکلیف خودش را با این رژیم روشن کند. و اگر هم بیدار نمی‌شود.... پس ملت شما باید بیدارش کنید...

حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مهمل...

December 31, 2012 07:13:32 AM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** بخش سه - اگر راست می‌گوییم ایران را قبل از محو شدن پس بگیریم فدرالیسم پیشکشمان *****

نتیجه اینکه، تا زمانی‌ که این منشور‌ها در راه انکار کردن حضور شاهزاده رضا پهلوی بعنوان تنها رهبر تاریخی‌ ملی‌ این مبارزه تنظیم میشوند - نتیجه همین خواهد بود که با آن مواجه هستیم.

مشکل مردم ایران این نیست که نمیدانند چه میخواهند، مشکل آنها این است که ما با رفتار خود به آنها می‌گوییم چه نخواهند، و چه و که پشتیبانی نکنند.

اگر برخی‌ از ما‌ها تکلیف خود را با خودمان روشن کنیم، آنوقت خواهیم دید که مردم هم با صدای رسا به ما خواهند پیوست و تار و پود این رژیم را بر باد خواهند داد.

آنوقت از خود می‌پرسید چرا وقتی‌ به ملت می‌گوییم برای پشتیبانی از زندانیان سیاسی بیرون بیایند فقط این تعداد حاضر میشوند؟ دلیلش ساده است، این ملت در فکر باز کردن در زندان بزرگ یعنی‌ ایران است، اما بعضی‌‌ها هنوز در پی‌ کوچه پس کوچه‌های اصلاح طلبان و پنجاه و هفتی‌ها در پی‌ باز کردن در زندان کوچک تر در خیابانی بی‌ نام و نشان هستید.

این ملت اگر بخواهد با آنهائی که این بلا را بر سرش آوردند یکی‌ شود خوب مگر دیوانه است که پنجاه و هفتی‌ها و و و از خارج از کشور به ایران بیاورد؟ پنجاه و هفتی‌های داخل ایران هستند دیگه...

این ملت دنبال رهبری میگردد ایرانی‌، تاریخ و هویت نگاهدار و نه تاریخ و هویت ستیز که جانش را در راه او بدهد و بداند که با آن کار نسل فردا آزاد و سر بلند زندگی‌ خواهد کرد - این ملت دنبال افرادی نیست که خودشان هم نمیدانند برای چه کاری در این زمان خطیر در صحنه سیاسی اجتمایی‌ ایران وجود دارند...

هر کسی‌ از تاریخ و هویت ایران دفاع کند در کنار این ملت تشنه فردوسی‌ است... هر کسی‌ بخواهد با پنجاه و هفتی و نیمه اصلاح طلب و هزار داستان بی‌ سر و ته دیگر وارد میدان ایرانیان شود... وقت خودش و این ملت را تلف کرده است.

December 31, 2012 07:09:20 AM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** بخش دو، اگر راست می‌گوییم ایران را قبل از محو شدن پس بگیریم فدرالیسم پیشکشمان *****

این یک بحثی‌ است که تمام جزئیات آن، چه مثبت چه منفی‌، باید در حضور ملت انجام شود و سپس از طریق رای گیری عادلانه و آزاد به ملت فرصت داده شود که رای خود را پس از شنیدن و سبک سنگین نظرات مختلف ارائه دهد.

این بحثی‌ است که بقای ایران و ایرانی‌ به آن بستگی دارد. و بحثی‌ نیست که یک نفر و دو نفر و صد نفر و و و آن را به پیشنهاد ملت هشتاد میلیونی بگذارند.

ما ایرانیان برای همبستگی‌ در راه سرنگونی رژیم اسلامی مخرج مشترک‌های بسیار زیادی را میتوانیم پیدا کنیم. این رژیم بقدری منفور است و بقدری ضدیت خود را با ایران و ایرانی‌ ثابت کرده که برای ایرانیان پیدا کردن مخرج مشترک برای سرنگون کردن این رژیم و رسیدن به ایران آزاد و رای آزاد و و و کار دشواری نمی‌تواند باشد... اما گنجاندن بحث در مورد اختیارات حکومت و حاکمیت آینده و فرق بین این و آن و محدودیت هر کدام و چرا آری و چرا نه "ها" را نمی‌شود و نباید در زمانی‌ انجام داد که ایران در اسارت دشمنان بسر میبرد.

مشکل در این نیست که ما با اندازه کافی‌ برای هم بستگی مخرج مشترک نداریم، مشکل در این است که برخی‌ مشروعیت و رهبری شاهزاده رضا پهلوی را نمی‌خواهند بپذیرند و میخواهند از طریق این منشور‌ها راه ۳۴ ساله را در یک شب طی‌ کنند. یعنی‌ از طریق این منشور‌ها هم پرونده سیاسی خود را به پاکی پرونده سیاسی شاهزاده برسانند و هم اینکه برای خود در حد شاهزاده رضا پهلوی مشروعیت سیاسی در سطح رهبری کسب کنند.

و تا زمانی‌ که مردم ایران در مورد آینده خود تصمیم نگیرند و یک بار برای همیشه بجای یا حسین میر حسین گفتن، رسما رهبری این مبارزه ملی‌ را برای آزاد کردن ایران به شاهزاده نسپارند، شاهزاده هم مجبور است به همین سیاستی که پیش گرفته ادامه دهد. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مهمل...

December 31, 2012 07:02:13 AM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** بخش اول - اگر راست می‌گوییم ایران را قبل از محو شدن پس بگیریم فدرالیسم پیشکشمان *****

با درود به هم میهنان و با سپاس از نویسنده "سراب فدرالیسم"،

گذشته از مبحثی که این مقاله با آن اشاره می‌کند و بحث کلی‌ در مورد "فدرالیسم" یا "عدم تمرکز و حقوق اقوام" یا فرق بین "تقسیم حکومت و حاکمیت..."، و و و

میخواهم این بحث را با منشور‌های پیشنهادی شورای "ملی‌" پیوند زده و مختصر و مفید به عرض پیشنهاد دهندگان این منشور‌های پیشنهادی شورای همبستگی‌ (یا هر آن چه که نامش را گذشته‌اند) برسانم، که دلیل استقبال سرد ایرانیان از آن منشور‌های پیشنهادی "دقیقا" اشاره هر کدام از آن منشور‌ها به همین بحث "عدم تمرکز و تقسیم حکومت و نه حاکمیت و و و" است.

با در نظر گرفتن اوضاع متلاشی میهن از هر نظر، با در نظر گرفتن دشمنی رژیم با ایران و ایرانی‌ و اینکه این رژیم حاضر است ایران و ایرانی‌ را با خاک یکی‌ کند تا به مقاصد پلید خود برسد، و با در نظر گرفتن منافع ملی‌ برخی‌ کشور‌های خارجی‌ که منافع دور خود را در تجزیه ایران جستجو میکنند، و با در نظر گرفتن خود فروختگان بی‌ وطنی که حاضر هستند همه چیز را فدای ثروت و مقام برای خود کنند...، و با در نظر گرفتن بسیاری مسائل کلیدی که همگان با آن آشنا هستند...

جای این بحث در هیچ منشور و شورایی قبل از سرنگونی این رژیم جهل و جنون نیست.

این یک بحثی‌ است که تمامی ایرانیان باید شانس و انتخاب شرکت در آن را داشته باشند، در یک ایران آزاد، در پارلمان آزاد مردمی، با حضور یک ملت آزاد، آن زمان میشود در یک گفتگوی سالم و دمکراتیک بحث در مورد اختیارات و محدودیت‌ها بین حکومت و حاکمیت را پیش کشید، و سپس نتیجه بحث‌ها را به رای آزاد ملت گذشت...

این بحث، از هر نظر که به آن بنگرید، بحثی‌ است حیاتی‌ برای آینده ایران، و بحثی‌ نیست که در یک جمله یا دو جمله در یک منشور، قابل بحث و حل باشد.

December 31, 2012 06:57:10 AM
---------------------------

حق

امیدوارم نوشتار ؛سراب فدرالیسم؛ ، مقدمه ای باشد برای یک سری نوشتارهای دیگر در مورد سابقه، شیوه و فرصت طلبی عده ای ایرانی و بیگانگانی که فدرالیسم را برای ایران در زمانی تجویز می کنند که ایران گرفتار سفاک ترین رژیم تاریخ ایران و بشریت است. راستی چرا اینان انقدر اصرار و عجله دارند که امضاء ها را از حالا بگیرند، آنهم پشت درهای بسته و با چانه زنی هایشان در بالا، که درست همان رفتار دار و دسته خامنه ای با دار و دسته خاتمی و رفسنجانی است!؟ چه تفاوتی بین ایندو در محل سگ نکردن به ملت ایران است!؟ برای هر دو، ملت ایران تنها ابزاریست برای رسیدن به اهداف شومشان.

راستی چرا حامیان فدرالیسم از حالا دیکته می کنند که ؛یا فدرالیسم یا هیچ؛ !؟ چرا با ؛فدرالیسم یا هیچ؛ و ایران ؛چند ملت و ملیتی؛ شان، سدی شده اند که از یکسو حافظ رژیم کهریزکی شده اند و از سوی دیگر با جا زدن خود در صف اپوزیسیون، جلوی هر نوع ائتلافی بر سر اصول را گرفته و به سهم خود اپوزیسیون را اخته کرده اند!؟

راستی این ؛یا فدرالیسم یا هیچ؛ ها از چه می ترسند!؟ از رفتن جمهوری اسلامی، یا از یکپارچگی ایران و یگانگی ملی ما!؟ چرا برای اینها انقدر ناخوشایندست که ایران فارغ از جمهوری اسلامی باشد، همچنان در تمامیت ارضی اش یکپارچه بماند و یگانگی ملی اش را حفظ کند، و با همت همین ملت و سرآمدن ملی اش برای استقرار دمکراسی و یک قانون اساسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر بکوشد!؟ این چه منافعی است که این ؛یا فدرالیسم یا هیچ؛ های ملت و ملیت تراش دارند که اینچنین در تضاد با منافع ملی ایران قرار گرفته است!؟

اگر این فدرالیستهای ملت و ملیت تراش ریگی به کفش و ترسی از ملت ایران نداشتند، بی شک در همه این سالها تمام انرژی شان را صرف نجات ایران از شر رژیم کهریزکی و استقرار دمکراسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر می کردند، و نه اینکه بجایش با ؛فدرالیسم یا هیچ؛ شان از اپوزیسیون و ملت ایران گروکشی کنند!؟ چرا این موضوع را به پس از نجات ایران و استقرار دمکراسی و حقوق بشر در ایران محول نکرده و نمی کنند!؟

December 30, 2012 09:12:40 PM
---------------------------

ایرانی

بخش ۳: در مورد آلمان، آنچه عرض کردم برگرفته از آمارهای رسمی نهادهای قانونی آن کشور در ارتباط با موضوعات مطرح شده مانند سطح درآمد و آموزش و مشاغل بود. البته به دلیل شغلی، پروژه های بازسازی برلین شرقی را نیز دنبال کرده ام. یک نکته را بسیار درست فرمودید. سال ها گذشته است تا مردم به سبک زندگی در غرب آلمان عادت کرده اند. جال شما ببینید، در یک کشور توسعه یافته، انطباق مردم شرق آلمان و غرب آن، با آن نظام فرهنگی و اقتصادی مدرن، سالها زمان برده است. حال ایران را تصور بفرمایید پس از حکومت جهل و جور آخوند. کاری بس مشکل در پیش داریم که چنانچه منازعات محلی را به آن بیفزاییم و کسانی را که در پی قدرت های موروثی برای خود هستند تحت نام دموکراسی و فدرالیزم، آزاد بگذاریم تکلیف چه می شود؟ چرا آمریکا به عنوان مثال با شدت تمام گروه های تجزیه طلب ایالتی را سرکوب می کند؟ این یعنی در آمریکا دموکراسی موجود نیست؟. در مورد گروه نخبگان، اگر چه من به حزب مشروطه ایران علاقه دارم، اما بگذارید بحث را شخصی نکنیم. هر فرد و یا گروهی می تواند و باید مسائل محتلف را حلاجی کند، در شرایط آزادی بیان، قلم و اندیشه، تضارب آرا و عقاید راهگشای مردم برای انتخاب درست است و نه اینکه گوش به فرمان رهبر (چه پادشاه چه آخوند) باشیم تا او هرچه گفت ما هم همان را تکرار کنیم. منظور بنده از حلاجی نخبگان بی غرض، کسانی است که با تکیه بر اندیشه علمی، مسائل را از منظر خود بدون حب و بغض تحلیل می کنند، حال مردم در این فضای روشن و بدون ریاکاری می توانند انتخاب کنند. درست مانند همان کاری که احزاب در کشور آلمان انجام می دهند. مسائل را با تکیه بر اصول خودشان به صورت ساده برای مردم می گویند و از آنها در صندوق های رای پاسخ می گیرند. در ارتباط با تجربه نظام فدرال، هم نوع ایرانی ان را برای شما شرح دادم و هم می توان با نگاه به کشورهای جنوب فدرال، آینده را پیش بینی کرد. در یک کیس استادی (مطالعات تطبيقی در شرايط يکسان) تحليل و پیش بینی ایران فدرال زیاد سخت نیست.
پاینده ایران

December 30, 2012 08:15:39 PM
---------------------------

ایرانی

بخش دوم: اندیشمندان صدر مشروطیت، در یافته بودند برای توسعه (به لفظ آنها ترقی) باید شرایطی را فراهم نمود. موضوع اول امنیت است، متصل نبودن حیات و ممات یک انسان به مزاج شاه که اگز خوشحال باشد طرف هرچند جانی بخشیده شود و اگر عصبانی، بی گناهی را روانه دیار عدم نماید. بنابراین، امنیت و شقوق آن مهمترین خاست و رویکرد انقلاب «شروطه است. امنیت فردی و امنیت اجتماعی. دوم، ثبات که در پناه آن امنیت ایجاد می شود. سوم، تحول از فئودالیته به مراحل تاریخی جلوتر و حرکت به سمت صنعتی شدن که این با تمرکز، انباشت ثروت و تبدیل شدن ثروت به سرمایه مولد، سپس رشد مستمر و توسعه پس از آن امکانپذیر است. بنابراین، آنچه رضاشاه کبیر انجام داد، خاست تمام روشنفکران و متفکرینی بود که یا از او حمایت کردند و یا در انجام اموری که همه می دانیم کمکش نمودند. نفت در ایران موجب توسعه نشد، زیرا چنانچه دقت فرمایید، درآمد حاصل از نفت، به جیب ایرانی نرفت. درآمد نفت در دوران قاجاریه که یا اصلا قابل بحث نیست و یا صرف عیاشی شاهان قجری می شود. در دوران رضاشاه کبیر، علی رغم همه تلاش ها درآمد ایران از نفت تنها اندکی بیشتر شد. در دوران محمدرضاشاه، تنها از ۹ مرداد ۱۳۵۲ به این سو در آمد نفت ایران، قابل توجه است و آن رشد اقتصادی حیرت انگیز ایران پیش از آن، از طریق درامد نفت حاصل نشده است. بنابراین، سرمایه های زیرزمینی ایران توسط انگلستان و دیگران غارت شد تا آنها به توسعه برسند. ظریفی می گفت، غرب باید کمتر به توسعه خود بنازد، زیرا سرمایه اش را از اکناف جهان غازت کرده است و نیروی کارش را از آفریقا. بنابراین اصلی ترین عوامل توسعه نیافتگی در ایران، ۱) فرهنگی ۲) عدم ثبات خارجی و داخلی ۳) استعمار، می باشد. همان زمان که اروپا با تکیه بر دانش کسب کرده از شرق در حال خروج از قرون وسطا بود، آخوندها برای ما می گفتند حد آب کر چقدر است!. انحطات اندیشه در ایران، در وحله اول بدلیل وجود پدیده آخوند و سیطره آن بر همه چیز از دوران صفویه است.

December 30, 2012 08:12:49 PM
---------------------------

ایرانی

با درود خدمت دوستان
بخش ۱: جمشاد گرامی، چنانچه دقت فرمایید من بهمن خان زاهدی را نیز با همین عنوان خطاب می کنم و این به معنای کمال احترام من است. اگر شما تلقی توهین فرموده اید، پوزش مرا بپذیرید. سپس، دلایل توسعه نیافتگی ایران متعدد است و تاکنون از جهات مختلفی مورد بررسی تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی واقع شده است که می توان به کتاب های منتشر شده در این زمینه ها مراجعه کرد. مثلا کتاب ؛ایران در مدار توسعه نیافتگی؛. یا درآمدی بر توسعه و سرمایه و امثالهم. ذکر یک نکته ضروری است، پس از صفویه، ایران دارای نوعی نظام فدارلی شد که در متون تاریخی از آن به عنوان ؛ملوک الطوایفی؛ نام برده می شود. در این نظام، ایران به ممالک مختلفی تبدیل شده که آن بخش ها نیز به تیول و اربابی های متفاوتی تقسیم شده اند. یعنی در راس، شاه قرار دارد، سپس آن شاه بزرگ مالک و فئودال است که حق بهره برداری از زمین های خود را (که کل ایران است) به کس یا کسانی از خاندان خود تفحیض می کند. این ایالت ها در چهارچوبه خود به صورت خودمختار عمل می کنند و تنها خراجگذار و رعیت شاه ایران هستند و باید سالانه مبالغ معینی را بپردازند. در طی زمان، منتفذین محلی آنچنان جان گرفتند که در زمان قاجاریه، عملا ایران به ؛ممالک محروسه؛ تبدیل شده بود و قدرت حکومت مرکزی تا پشت دروازه های پایتخت نیز نبود. راهزنی، پااندازی، گردنه بگیری، سرکتاب بازکردن و... شعل اکثر مردم بود. یک اشاره کلی نیز به دلیل فرهنگی این اضمحلال کنم. تبدیل شدن شیعه به دین رسمی ایران توسط صفویه و برپایی رسانه منبر و پروپاگاندایی که همه کس و همه چیز را تحت اختیار حکومت می خواست. دلیل سقوط فرهنگی ایران و به طبع آن سترون شدن جامعه پس از صفویه است. منبع سخن در کتاب بسیار وزین ؛ایران در جهار کهکشان ارتباطی؛ جلد دوم است که در کمال تعجب در همین ایران چاپ شده. آنچه ملیون ایران را در انقلاب مشروطیت به فکر دولت مقتدر مرکزی انداخت، تجربه همین مسئله ملوک الطوایفی است که من آن را فدارلیسم ایرانی نام می گذارم.

December 30, 2012 08:10:48 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


... راستی از آنجایی که از واژه تجربه استفاده نمودید، لازم به یادآوری ست که انسان تا چیزی را تجربه نکرده است نمی تواند در باره خوب یا بدش، فواید یا مضراتش قضاوت کرده یا پیشاپیش به ارزیابی آن بپردازد.
ایران حکومت ها و نظام های مختلفی را تجربه کرده و می کند غیر از فدرالیسم. بنابراین نمی توان و نباید به هیچ عنوان تنها به خاطر برخی شرایط اقلیمی و قومی و مذهبی و غیره آنرا پیشاپیش مردود دانست یا آنرا سرابی بیش ندانست و کسانی را هم که به باورهای خود از فدرالیسم حمایت می کنند و شاید آنرا بهترین نوع نظام حکومتی برای ایران تصور می کنند، مورد حملات لفظی و گاهی همراه با سرزنش و توهین قرار داد.

December 30, 2012 05:49:35 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


... تقریبا همه شهروندان آلمان شرقی سابق درآغاز دگرگونی های سال ٨٩ میلادی که با خودروهای اوراق و زواردررفته به سمت شهرهای مرزی دو بخش آلمان هجوم آورده و هریک مبلغ یکصد مارک آلمان غربی به عنوان پول خوش آمد دریافت می کردند، هنوز حتا به قوانین ترافیک آلمان غربی آشنایی نداشته و به سبک بیشتر رانندگان ایرانی در خیابان های کشور رانندگی نموده و هرجا که می خواستند در پیاده روها و معابر ممنوعه پارک یا توقف می کردند. اکنون ولی با گذشت بیش از بیست سال دیگر چنین نیست. انسان های ناراضی و نق نقو درهمه جای دنیا وجود دارند. آنهایی که از سبک و وضعیت زندگی شان گله دارند و دائم آه و ناله سر می دهند، در هر مقام و مکان و موقعیتی که باشند همانگونه رفتار می کنند. این امر هیچ ارتباطی با نظام سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره ندارد. اتفاقا من بسیاری از شهروندان ساکن برلین شرقی و آلمان شرقی سابق را می شناسم که دراین بین به زندگی و رفتار عادی همانند ساکنان بخش غرب این کشور خو گرفته و همه چیز برایشان برعکس بیست سال پیش کاملا معمولی و عادی شده است (البته به استثنای ناراضی ها!)

منظوراز پرداختن به این مطلب، روشن ساختن مسایل اجتماعی و اقتصادی فارغ از نوع نظام ها و تنها درراستای سیاست های اتخاذ شده از جانب حکومت و دولت کشوری ست که انسان ها در آن روزگار می گذرانند. بارزترین نمونه در حال حاضر تفاوت فاحش بین کره شمالی و کره جنوبی را می توان نام برد که مردمانشان از یک نژاد و زبان و فرهنگ می باشند اما از نظر آسایش و رفاه و زندگی اجتماعی، زمین تا آسمان با یکدیگر فاصله دارند.

در ضمن، چنانچه از تجربه سیاسی نخبگانی صحبت می کنید که قرا است ابعاد هر انتخابی را برای ملت بی غرضانه حلاجی کنند، بد نیست که نامی هم از این نخبگان و نقش بارز آنها در حال حاضر و بویژه در آینده برای ما و سایر مردم ایران ببرید تا قبل از اینکه مردم حلاجی و نظرات آنها را پذیرفته و تایید کنند، با این افراد و یا لااقل با نامشان آشنا شوند. ادامه ...

December 30, 2012 05:48:36 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


هموطن گرامی، ایرانی؛
در پاسخ به نظر اخیرتان، نخست اینکه من "جمشاد خان" نیستم بلکه جمشاد پرچمشاهی. من هم شما را "ایرانی خان" خطاب نمی کنم!
دوم اینکه شما ایران را یک کشور"جنوب" توسعه نیافته می نامید. چرا به نظر شما تا بحال توسعه نیافته است؟ اگر دلیلش را به رژیم و نظام جمهوری اسلامی ربط می دهید، چرا در ادوار گذشته با حکومت های پادشاهی و ملی و ثروت های سرشار حاصل از منابع عظیم نفت و گاز به مرحله توسعه دست نیافت؟ توسعه و پیشرفت های اقتصادی یک کشورعلاوه بر وجود یک دولت کارآمد و مسئولیت پذیر و کارشناسان زبده و خبره، نیاز به نیروهای مردمی فعال و ساعی دارد.
کشورهای صنعتی جهان، پیشرفت های اقتصادی چشمگیر خود را مدیون سیاست های درست و عاقلانه دولت هایشان (نه نظامشان) و کوشش و پشتکاری شبانه روزی مردمانشان می دانند. برای مثال: آلمان، ژاپن، کره جنوبی، کشورهای اسکاندیناوی و غیره که همگی دارای نظام سیاسی و حکومتی متفاوت بوده ولی از شکوفایی نسبی اقتصادی برخوردارند.

شما برای نمونه کشورآلمان را با تفاوت نگاه ها و کیفیت و سبک زندگی شهروندان آن مثال زدید. فراموش نکنید که اهالی آلمان شرقی و ساکنان برلین شرقی پس از تقسیم آلمان در زمان جنگ تا روزی که اتحاد مجدد برقرار شود زیر یوغ رژیم دیکتاتوری سوسیالیستی و کمونیستی با یک اقتصاد ورشکسته برنامه ریزی شده دولتی به مدت بیش از چهل سال یعنی چهار نسل زندگی می کردند. در بیست سال اخیر تحولات محسوسی در نحوه و سبک زندگی آنها به شیوه و طرز زندگی هموطنانشان درغرب کشور صورت گرفته است. ادامه .....

December 30, 2012 05:45:59 PM
---------------------------

حق

با سپاس از نویسنده این نوشتار کوتاه و در عین حال بسیار روان و ساده و قابل فهم همگان.

درود بر ایرانی نازنینم، با تایید و سپاس از نظرتان. من به این نتیجه رسیده ام اپوزیسیون نماها برای جلوگیری از شکل گیری یک ائتلاف ملی بواقع ایرانی علیه کلیت جمهوری اسلامی کارشان شده بهانه تراشی. ؛یا فدرالیسم یا هیچ؛ و ؛یا ایران چند ملت و ملیتی است یا هیچ؛ منافع ملی ایران را نشانه گرفته و ضد ایرانی ترین بهانه های این اپوزیسیون نماهاست که سوداهای دیگری در سر دارند. تقریبا همه سرشناسان شان پس مانده های انقلابی ۵۷ ای اند. اگر این فدرالیست های اپوزیسیون نما ریگی به کفش نداشتند از تعداد موانع موجود در براندازی جمهوری اسلامی می کاستند و نه اینکه عمدا با پیش کشیدن سراب فدرالیسم و دروغهایی مثل ایران ؛چند ملت و ملیتی است به تعداد موانع برای برانداختن رژیم نمی افزودند. اگر این کارشان را به حساب بلاهت شان نگذاریم حتما باید بحساب غرض ورزی شان بگذاریم. چگونه ممکنست اینهمه مثلا دکتر و مهندس و حقوقدان که فدرالیسم را علم کرده اند و تقریبا همگی شان دهه هاست در لیبرال دمکرات ترین کشورهای غربی زندگی کرده اند هنوز نفهمیده باشند که برای براندازی رژیم کهریزکی در ایران باید از تعداد موانع ائتلاف ملی کاست و نه اینکه به تعدادشان افزود!؟ سراب فدرالیسم مثل همان در سبز اسلام است که سال ۵۷ به مردم نشان دادند. نه اسلام هیچ ارتباطی با دمکراسی و حقوق بشر و تمرکز زدایی و صلح و صفا داشت و نه این فدرالیسمی که امروز علم کرده اند. شرم بر همه آن ؛خواصی؛ که بجای انتقاد ازین حضرات و شفاف سازی، ترجیح داده اند با دگراندیش جلوه دادن این حضرات، خود را دمکرات جا بزنند، آنهم با مغلطه درباره اصول دگراندیشی و دمکراسی و حقوق بشر. با هم رودربایستی و روابط و ضوابط شخصی دارند که در عرصه سیاسی و اقتصادی بر علیه منافع ملی ایران بوده، نتیجه اش هم جز خیانت و جنایت و فساد نبوده. اگر ریگی به کفش نداشتند با فدرالیسم شان به تعداد موانع در براندازی رژیم نمی افزودند و اپوزیسیون را اخته نمی کردند.

December 30, 2012 03:22:20 PM
---------------------------

ایرانی

بخش دوم: فراموش نفرمایید ایران یک کشور جنوب و توسعه نیافته در تمامی زمینه هاست. سیاست تفحیض اختیار بیشتر به استان ها در دوره احمدی نژاد را در یک مقاله بررسی خواهم کرد، اما همین را اینجا اشاره کنم، تنها چیزی که این سیاست به ارمقان آورد، فساد و ویرانی بیشتر بود. دلایل آن روشن است، کسی که پولی در شهرستان ها بدست بیاورد، موجب تولید و کسب و کار در آن استان نمی شود، بلکه در اولین فرصت راهی تهران و سایر شهرهای بزرگ می شود و پولی را که بدست آورده صرف خرید خانه های چند ده ملیاردی و ماشین های چند ده ملیونی می کند. اگر به تهران نگاه کنید، انبوهی از مهاجرین در دهه اخیر را می بینید که البته مانند سابق گدایی نمی کنند، بلکه با رانت و زدو بند، بسیار پولدار هم هستند. حال بحث من بر سر چیز دیگری است. ما با فدارلیزم پدرکشتگی نداریم، بحث آن است که به دلایل امنیت ملی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخی و سرزمینی، فدرالیزم چیزی مانند جمهوری اسلامی است که نه تنها به حال ملک و ملت نافع نیست، بلکه مشلات را چند برابر می کند. نقش نخبگان در این میان بسیار مهم است، انتخاب مردم جایی به درستی معنا می دهد، که ابعاد هر انتخابی توسط نخبگان ملت بی غرضانه حلاجی شده و مردم بدانند به چه رای می دهند و به چه نمی دهند. و الا جمهوری اسلامی دیگری در راه است که نه تنها مشکلات را حل نمی کند، بلکه مشکلات بزرگتری نیز می آفریند.
پاینده ایران

December 30, 2012 09:26:29 AM
---------------------------

ایرانی

با درود خدمت دوستان
بخش ۱: جمشاد خان، چنانچه توجه فرمایید، بحث فدرال شدن ایران، یک بحث برخاسته از طیف چپ است و سابقه ای بس طولانی دارد. از احزاب کردی که جتی پیش از انقلاب نیر خواستار اتونومی (خود مختاری) بودند تا جمهوری فدرال خلق ایران که در اول شورش ۵۷ توسط گروه های مختلف تجزیه طلب قومی مطرح می شد. در این شرایط، تنها مفهوم ؛خلق؛ که دیگر واژه های از مد افتاده است، به روز شده و جایش را با ؛ملت؛ و ؛ملیت؛ تعویض کرده است. یعنی کسانی که دم از فدرالیزم می زنند، سابقه مشخصی در فعالیت های سیاسی دارند، بنابراین حدث زدن اینکه در پس این فدرالیزم چه می خواهند، زیاد سخت نیست. مسئله بعدی، موضوع توسعه است. فراموش نکنید که پذیرش و یا پیش کشیدن بحث فدرالیزم، به معنای پذیرش مدلی از توسعه اقتصادی است که در هیچ جای جهان تجربه نشده. همان آلمان که شما در آن زندگی می کنید را مثال بیاورم، فراموش نکنیند طی سال های جدایی دو آلمان، جدایی در بین ملت آن نیز افتاده است. کافی است سری به بخش های شرقی و غربی برلین بزنید تا تفاوت نگاه شهروندان، کیفیت و سبک زندگی آنها را با هم مشاهده کنید. بنابراین پر بیراه نیست اگر بگوییم، پس از تجزیه امپراطوری آلمان و تقسیم آن به بخش هایی که از اطریش تا لهاستان کشیده شده، بخش هایی از آن با هم کشور فدرال جدیدی را تشکیل داد. در ارتباط با مدل توسعه (اقتصادی)، چنانچه دقت شود، کشورهای فدرال ابتدا به توسعه رسیده اند و سپس فدرال شده اند. یعنی دوره ها تمرکز، انباشت سرمایه و ... را گذرانده اند. آیا تا به حال دیده و یا شنیده اید کشوری توسعه نیافته متعلق به جهان جنوب، با نظام فدرال که شکل معینی از نظام اقتصادی را نیز دیکته می کند، به توسعه رسیده باشد؟ تجربه احمدی نژاد در انحلال سازمان برنامه و تفخیض اختیارات وسیع به استانداران تا جایی که خبرگزاری های بین المللی در همان اوان آن را گامی در جهت فدرالی شدن ایران ارزیابی کردند، فجایعی از بعد فساد اقتصادی آفریده است که دامن زدن به پدیده مهاجرت تنها بخشی از آن است.

December 30, 2012 09:16:10 AM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


... کشور ایران تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی در سی و چهار سال پیش همواره توسط نظام های پادشاهی سلسله ها و سلاطین متعدد و مختلف اداره می شد. آیا چهل سال پیش هرگز کسی فکر میکرد که یکباره نظام های کهن جای خود را به یک نظام جمهوری آنهم از قماش اسلامی متحجر و واپسگرا بدهند؟ قطعا خیر! اگرهم کسی چنین تفکری را در ذهنش می داشت و یا پیش بینی و پیش گویی میکرد، بدون شک او را ابله یا دیوانه می خواندند. ولی متاسفانه دیدیم که چنین شد.

بدون شک در گذشته های دور افرادی بودند که موضوع جمهوریت و جمهوری خواهی (البته نه اسلامی) را مطرح کرده یا آنرا به میان کشیدند. اما به احتمال قوی مخالفان زیادی هم بودند که شاید مثل امروز این چنین ایده و تفکری را نفی کرده و برای ایران غیرممکن یا غیرعملی می پنداشتند.

یقین دارم که هیچ ایرانی حامی فدرالیسم، خواهان تجزیه و چند پارچگی شدن کشورش نیست. آنها از نظامی حمایت می کنند که مانند همه نظام های بالقوه برای آینده ایران نباید از نظر بدور داشت. حال اگر استقرار چنین نظامی خاصه برای ایران درحال حاضرغیرمتصور به نظر می رسد یا "سرابی" بیش نیست، اینرا آینده باید پاسخ دهد. ولی به هرحال پیشتر لازمه آن برچیده شدن نظام و حکومت فعلی از صحنه سیاست و اقتصاد مملکت است. آنگاه هنگام آن فراخواهد رسید که کدام نظام و حکومتی برای ایران و ایرانیان مناسب تر و مطلوب تر از سایر گزینه ها می تواند باشد لیکن هر نظام و سیستم حکومتی جز نظام پادشاهی پارلمانی و جمهوری را پیشاپیش مردود دانستن، جایز نیست. بگذارید مردمان کشور خود در انتخابات آزاد آینده که همه بدون استثنا خواهان آن هستند، تصمیم بگیرند و راه آینده شان را انتخاب کنند!

December 29, 2012 07:30:49 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


جناب نگارنده در تعریف معانی و مفهوم فدرالیسم دو اصل را باهم قاطی کرده اند: آنچه که مربوط به نظام سیاسی و نوع حکومت کشورهای نامبرده از جمله آمریکا، آلمان، برزیل و هند می شود، نظام فدرالیستی یا فدرالیسم است.
درمورد شوروی و یوگسلاوی سابق نظام "فدراتیوی" یا "فدراسیونی" صدق می کرد که براصل دولت ائتلافی، متشکل از کشورهای قبلا مستقل استوار بود. دراین نظام کشورهای عضو که نخست مستقل و دارای شخصیت یگانگی بودند به حالت کشورهای موتلفه درآمده و با عناوین مختلفی مانند "جمهوری فدراتیو یوگسلاوی" یا "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" درعرصه بین المللی ظاهر گردیدند که پس از سالیان دراز به فروپاشی انجامیدند چون هریک از آنها به ریشه اصلی جغرافیایی، فرهنگی، نژادی با زبان های رسمی و محلی خود باز گشتند.

اما کدام یک از پنج بند ذکر شده شامل کشورهای فدرالیستی آمریکا، آلمان، برزیل یا هند می گردد؟ برای مثال کشور آلمان؛ مگر آلمان از دو یا چند کشور مستقل تشکیل شده است؟ آلمان امروز همان آلمان سابق قبل از جنگ جهانی دوم است که ابتدا به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد و از حدود بیست سال پیش بازهم به همان شکل با نقشه جغرفیایی پیشینش باز گشت. اینرا نباید به هیچوجه با یوگسلاوی و شوروی سابق مقایسه کرد. آلمان در گذشته هم شامل شانزده استان یا ایالت بود و حالا هم همان شانزده ایالت را دارا می باشد که هریک از آنها علاوه بر حکومت های محلی خود، تابع دولت مرکزی نیز هستند، به ویژه در امور سیاست های خارجی و دفاعی مرزهای کشور یکپارچه آلمان و نه فقط مختص ایالت خودشان. ادامه ....

December 29, 2012 07:29:47 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites