این مسابقه نیز تمام شد به مانند تمام مسابقههای دیگری که در این چند سال شاهد آن بودیم. نگاهی به گذشته بیاندازیم. از مسابقه سازمانهای سیاسی تا مسابقه تلوزیونهای سیاسی تا مسابقه جنبشها و سپس مسابقه نشستها و وبسایتهای سیاسی و در آخر نیز مسابقه شوراها.
عجب سکوت زشت و مرموزی فضای اپوزسیون را فرا گرفته است. سکوتی که پس از هر مسابقه حاکم میشود. کجا هستند کسانی که میخواستند شوراهای مختلف را بسازند؟ چرا هیچ نشان و اثری از آنها نیست. چند روز پیش دیدم دو تن از آنهایی که دست اندر کار شورای ملی بودند اکنون در برنامه آقای میبدی نشستهاند و شدهاند تحلیلگر مسائل سوریه و مصر! جالب است.
آن دیگران هم که میگفتند ما طرح داریم همه اش دم از انحلال میزدند به همان کار قبلی خود بازگشتند و رفتند مقاله بنویسند و این و آن را نقد کنند که انحلال بهتر است یا سرنگونی!
آن چند تن دیگر هم که از سالها پیش طرح شورا در سر داشتند که اصلا پیدا نیستند. گویا فهمیدند که این مسابقه هم به پایان رسیده است و دیگر حرفی نمیزنند.
نمیدانم به عنوان یک فعال درون مرز چگونه به سوال هم وطن خود پاسخ بدهم که وقتی از آنها میخواهم که برای انجام حرکات آزادی خواهانه همراه شوند اولین پرسش از من این هست: اینها بروند چه کسی میآید؟ و من مثل همیشه شرمگین از اینکه نمیتوانم پاسخ هموطن را بدهم یا بحث را میپیچانم یا جوابی نمیدهم چونکه جوابی ندارم که بدهم. چونکه نمیتوانم بگویم که مثل سوریه اپوزسیون ما هم شورای ملی تشکیل داد و بهجای این حکومت شورا موقتا ضمام امور را به دست میگیرد.
چه کردند این سران اپوزسیون با ما داخل کشوریها ؟ چقدر ما را بازی دادند و هی این ماه و آن ماه این سال و آن سال کردند؟ و چه گرد یاس و نامیدی روی فضای داخل کشور پاشیدند تا ما به انتخابات کذایی رژیم برسیم و باز هم بحث بد و بدتر و باز هم ملتی که ذرهای آزادی میخواهد و لقمهای نان شب.
جالب اینجاست که با نوشتن این مقاله مورد تمسخر هم دوستان داخل کشور که همیشه گفتند به اینها دل نبندید واقع میشوم و هم مورد حملات آن سرکردگان اپوزسیون ولی حقیقت را باید گفت هر چند به ضرر انسان باشد. در این میان هم اگر جمهوری اسلامی پوزخندی رضایت آمیز زد بگذار بزند زیرا که ما هم بیتفاوت بودیم هم خود خواه هم ریاستطلب و من من گرا و منیت را کنار نگذاشتیم تا ما بشویم.
اپوزسیونی که فصلی و ساعتی مبارزه میکند معلوم است که به نتیجه نمیرسد. در این ایام کریسمس که انگار نه انگار خبری باشد. چون تعطیلات زمستانی شروع شده است. چند صباح دیگر عید نوروز است و تعطیلات عید مدتی دیگر تعطیلات تابستان و این بود عمر و جوانی ما که روی وعدههای پوچ عدهای تلف شد.
در این میان فقط چند گروه انگشت شمار ماندهاند که هنوز علم مبارزات را به زمین نگذاشتهاند. هنوز انسانهایی نیز ماندهاند که هنوز تا آزادی کامل زندانیان سیاسی تظاهرات میکنند هر چند اندک باشند. هنوز مبارزینی دیده میشوند که تا سرنگونی کامل به مبارزه ادامه میدهند ولی باید با جرات گفت که این مسابقهها نتیجهاش فقط ریزش و درگیری و ضعف مبارزان بوده است بس.
نمیگویم دیگر مسابقه نگذارید و نمیگویم بیایید سر یک میز بنشینید چونکه میدانم عرضه هیچکدام را ندارید و بارها نشان دادهاید که ندارید .ولی میگویم واقعا اگر مبارزه شما فصلی است و اگر برای دلخوش کردن خود در این فضا هستید بهتر است یک استعفای بزرگ بدهید و کنار بروید شاید جوانانی پیدا شوند که حاضر باشند تمام وقت برای آزادی ملت ایران مبارزه کنند. جوانانی که فضای داخل را خوب میشناسند و میدانند مردم ما چه میخواهند و چه نمیخواهند. یا لاقل تکلیف خود را با مردم ایران روشن کنید. شما که حتی حاضر نیستید برای آزادی زندانیان سیاسی یک شمع به دست بگیرید من مطمئن هستم برای آزادی ملت ایران نیز کاری نخواهید کرد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
مبارز نستوه گرامی، سرانجام یک شورای بواقع ملی که پشتیبانش اکثریت ملت ایران باشد باید شکل گیرد تا برای کنار زدن کلیت جمهوری اسلامی کهریزکی برنامه ریزی کند. لازمه آن بنظر من،یک منشور ملی گرا، و همانطور شخصیت ها و کادری ملی گرا و با کفایت است که پشتش بایستند. منشور و شخصیتها و کادر چنین شورایی باید بتوانند اعتماد اکثریت ملت ایران را بخود جلب کنند. این امکان پذیر نیست مگر آنکه ملت هم منشور را ملی گرایانه یعنی ۱۰۰ در ۱۰۰ همسو با حفظ و گسترش منافع ملی ایران ارزیابی کند و هم شخصیت ها و کادرش را بسیار جدی، میهنپرست، کارشناس، با کفایت، با تجربه و آزاده. منشوری که بازتاب شعارهای ساختار شکنی که طی ۸ ماه تظاهرات ایرانیان برون و درون مرزی را در قلب خود نداشته باشد با مردم غریبه خواهد بود و با استقبال ملت ایران روبرو نخواهد شد.
موسوی و کروبی عمدا با به بیراهه کشاندن تظاهرکنندگان و مطالبات مردم که در شعارهای ساختارشکن تبلور یافت، مردم را به سکوت مرگبار امروز و یاس و افسردگی کشاندند. کسانیکه می خواهند شورای ملی تشکیل دهند و منشور تدوین کنند نباید عمدا یا سهوا با ندانم کاریهایشان با ملت ایران همانکاری را بکنند که موسوی و کروبی کردند. این خواهی نخواهی بازی دادن مردم است که به فرسایش هر چه بیشتر مردم می انجامد که هم اکنون به نقطه خطرناکی رسیده و ادامه اش ملت ایران را نابود خواهد کرد. وقتی امید ملتی را بگیرند دیگر ملتی باقی نمی ماند که بخاطر بقای ملت تلاش کند. اهریمنانی هستند که دقیقا برنامه شان همین است تا کشور را راحت تر غارت و تجزیه کنند. وقتی هیچ امید و نایی برای ملتی برای مبارزه نماند و مرتب بفرسایندش چه انتظاری از آن ملت می توان داشت بغیر از فرار از کار گروهی برای نجات خود و ملتش، و هر کسی فقط به فکر خودش بودن!؟
تمامیت ارضی ایران طبق سال ۵۷، ایران یک کشور با یک ملت، نباید پیشنهاد شوند بلکه در هر منشوری باید اصل ۱ و ۲،و غیر قابل مذاکره باشند. سپس قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی پیشنهاد نمی شوند بلکه غیرقابل مذاکره است.
January 01, 2013 07:32:34 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود بر کوشان گرامی،
رابطه عکس با نوشته را خود شما به نحو احسان توضیح دادهاید:
چون کسانی که مدیریت ان را به عهده دارند صلاحیت و کفایت سیاسی و حتی اجتماعی کافی برای این مهم را ندارند.
ارادتمند
بهمن زاهدی
January 01, 2013 12:58:26 PM
---------------------------
کوشان
باید شفاف حرف زد.اولا ارتباط نوشته با عکس اقای پیرزاده چه بود.دوم مفهوم مسابقه شوراسازی با کل نوشته چه بود.شورای ملی طرحی بود که از ابتدا توسط شاهزاده روی میز اپوزیسیون قرار گرفت.بله موفق نشده چون کسانی که مدیریت ان را به عهده دارند صلاحیت و کفایت سیاسی و حتی اجتماعی کافی برای این مهم را ندارند.اشتباه نشود برای همه این دوستان زحمتکش احترام قائلم ولی هر کسی را بهر کاری ساختند
بنده باید در حد خودم عمل کنم مبارزه کنم و اکسیون راه اندازی کنم.
یادم هست در همین سامانه حقیر چه درگیریها داشتم با جناب همایون برای هجمه اش به شاهزاده در مورد نشست با برخی فدرالیست ها.حالا فکر میکنم شاید اگر شخصی با وزن همایون زنده بود حتما شاهزاده را در این مورد مهم شورا مورد سوال و خطاب و عتاب قرار میداد.این بار کج نه تنها به منزلش نمی رسد ظاهرا روز به روز از منزلش دور تر میشود.
ولی تیتر را با موضوع و عکس انتخابی سامانه اصلا متناسب ندیدم
January 01, 2013 12:16:20 PM
---------------------------
وجدانی
هموطن شجاع، مبارز نستوه، دشمنت شرمنده باشد!
در اینکه اکثر قریب باتفاقِ جوانان دلیر و قهرمان ایران همیشه به فکر نجات و رهایی وطن خود از دست ضحاکانِ خون آشام و تازی صفت حاکم بر ایران و ایرانی هستند، هیچگونه شک و تردیدی وجود نداشته و ندارد. آن سلحشوران و آن مبارزینِ نستوه همانند شما، هیچوقت برای شروع و ادامۀ عملیات و اقدامات رهایی بخش منتظر اجازه و یا دستور صادره از سوی شخص، گروه، سازمان و یا حزب سیاسی و غیر سیاسی ننشسته و باز نخواهند نشست. بقول معروف "مه فشاند نور و سگ عوعو کند". جوانان غیور ایرانی هرگز از مقاومت و مبارزه بر علیه ستمگران و آنانی که به ناحق بر سریر حکومت نشسته و شاهد قدرت را به بر گرفته اند، دست بر نخواهند داشت حتی اگر جانشان را فدا کنند که میکنند. بگذار منِ مغرض، منِ خود خواه، منِ فرومایه و هر منِ بی وطنی هر گلی که میخواهد بر سر خود و امثال خود بزند، مهم آن است که تو ای مبارز نستوه، مدام به فکر ایران باشی و در راه آزادی آن حداکثرِ جانفشانی را بنمایی و هر گز شرمنده نباشی. تو بهتر است جوانی غیور، دلاور، نترس، جان بر کف نهاده و مخلصی همانند شاهزادۀ محبوب ایران رضا پهلوی را سرمشق و اسلوب خود قرار بدهی، که حتم دارم همینطور هم هست، و همانند او از مشکلات نهراسی و از مقابله و روبرو گردیدن با آنها رویگدان نشده و روز بروز بر عزمت جهت نجات ایران این معشوقۀ ازلی و ابدیمان راسخ تر گردد. دنیا و سپهرِ سیاست و سیاسیون پر از بازیها و بازیگران چه بسا ناجور و نادرست بوده و خواهد بود اما حقیقت و مطلب مهم و شیرین آن است که عاقبت ملت ایران و سیاستمداران راستینش پیروز خواهند شد و تمامی نیرنگ بازان و دشمنان ایران و ایرانی را به درک واصل خواهند کرد. بنابراین از این امتحانات و آزمایشهایی که مدام بر سر راه مبارزینی همانند شما قرار میگیرند نباید واهمه داشته باشیم. این آزمایشها (برای نمونه عدمِ تشکیلِ شورا ها) در برابر رنجها و شکنجه هایی که خیلِ زندانیان در اوین، کهریزک، ... و دیگر جاهای مملکت متحمل میشوند بسیار ناچیزند. تا بعد.
December 31, 2012 07:42:21 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** پایان - آزادی غیرت میخواد *****
آزادی غیرت میخواد - به همین سادهگی. میگوئید نه؟ از کورش هخامنشی بپرسید. نه؟ از رضا شاه بزرگ بپرسید، نه؟ از فرخرو پارسا بپرسید. نه؟ از فرخزاد بپرسید. نه؟ از ستار خان بپرسید. نه؟ از فردوسی بپرسید. نه؟ از چشمان گریان شاهنشاه آریامهر بپرسید... درد یکی دو تا نیست... به کی باید این دردها را گفت که بفهمد؟
بدتر نیاید؟ بد تر از کدام بدبختی میخواهد بیاید که شما باید با خود و فرزندان فردای میهن چنین کنید؟ اپوزیسیون خارج افتضاح تاریخی بود اما خودمانیم اپوزیسیون داخل هم شاهکاری نبود...
۳۴ سال تو سری و پذیرش خفت؟ در سرزمین کورش؟ که چه؟ بدتر نیاید؟ جهنم آمده بر روی سرت بیدار شو هم میهن...
در بیش از ۲۵۵۰ سال فقط یک بار در تاریخ ایرانزمین نوروز را جشن نگرفتیم، و آن در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی (به زبان شما در داخل ایران تاریخ را نوشتم که خودتان حساب کنید)، به نشانه اعتراض به حضور نیروهای انگلستان و روسیه در خاک ایران مراسم رسمی نوروز در ایران لغو و عزای ملی اعلام شد.
هم میهن گرامی، حال تقدیر ما را ببین که امروز هم کشور ما ایران، نزدیک به سی چهار سال است که در عزای ملی بسر میبرد ... حال خود دانید که در انتظار اتحاد که با چه نشستهاید...
شیر و خورشید و تاج
December 31, 2012 05:52:52 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش چهار - آزادی غیرت میخواد *****
میخواهید بدتر نیاید دست کم بهتر را صدا بزنید که آن هم جانی بگیرد و بجای اینکه بگوید هر میهن فروشی به ایران برود من به نود و پنج در صد از آرزوهای خود میرسم ... بگوید من میایم که در کنار هم ایران را به نود و پنج در صد نه بلکه به صد در صد از آرزوهایش برسانیم... و این خاک را از نو شخم ایرانی بزنیم...
ما ملتی بخشنده هستیم - اما در هیچ کجای تاریخ دست خائن را به گرمی نمیفشرند که ما اولین ملت باشیم. خون ریزی نمیکنیم اما انتظار اینکه خودمان و هویت خودمان را هم به پنجاه و هفتیها بفروشیم را هم از ما نداشته باشید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مهمل...
کار را بجایی رساندهاند که همه فکر میکنند دموکراسی یعنی شرافت را هم بفروش که همه راضی شوند... نه جانم اتفاقا دموکراسی بسیار هم عالی، هم از هویت خود، هم از شرف خود و هم از غیرت خود و تاریخ خود و و و دفاع میکند و از هیچ کسی هم نمیخورد...
اگر اپوزیسیون خارج بقول شما بی غیرت بی خاصیت است، شما هفتاد و اندی میلیون چرا خودتان را اسیر این ننگ کردهاید؟ از ما که گذشت به حال خودتان و آینده فرزندان این خاک رحم کنید و تکانی بخورید.
شرمنده هم میشوید دست کم از آنها که به نام ایران بر خاک افتادند و به امید شما پرچم مبارزه را رها کردند شرمنده شوید، نه از آنهائی که ننگ را میبینند و میپرسند، چه کنیم؟
اجدادتان که این میهن را با چنگ و دندان بیش از هفت هزار سال نگاه داشتند چه کردند؟ شما هم همان کار را بکنید...
چنان میگویند بدتر نیاید مثل اینکه الان دارند در بهشت زندگی میکنند، فقط یکی از درختهایش کمی کج از زمین روئیده... این ۳۴ سال را باید در تاریخ ایران نه بلکه در تاریخ جهان با جوهر ننگ نوشت...
December 31, 2012 05:50:24 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش سه - آزادی غیرت میخواد *****
اگر این رژیم واقعا تا این حد در ۳۴ سال توانسته قدرت تشخیص بین بد و خوب و سبک سنگین کردن را از شما بگیرد - اطمینان داشته باشید ایرانیان خارج که هیچ اگر تمام جهان هم متحد شود شماها در داخل باز هم اسیر خواهید ماند.
کار ایران فقط با حضور میهنپرستان در خاک ایران باز خواهد شد - اگر شما در داخل ایران پس از ۳۴ سال نمیدانید این میهنپرست و میهنپرستان که شما باید از او و از آنها پشتیبانی کنید تا ایران و ایرانی از دست این رژیم ضد ملی نجات پیدا کند، کدامین هستند - پس پیشنهاد میکنم هم ایرانیان خارج را فراموش کنید، هم آزادی را، و هم ایران را...
پیشنهاد میکنم شما نه به حرف شاه گوش کنید، نه به حرف شهروند - و فقط به اصل خود نگاهی کن و با آن چه که در برابر چشمانت ۳۴ سال تجربه کردهاید مقایسه و سپس تصمیم بگیر کدام به شما شانس بهتری میدهد تا اینکه شما دوباره آینده و زندگی خود را بدست خود تعیین کنید و زمانی که به نتیجه رسیدید گرد و غبار را از سر و روی خود پاک کنید و بروید بجای میر حسین فریاد ایران ایران و فریاد ملی میهنی سر دهید و رهبر ایرانی و ملی خود را فرا بخوانید که او هم از این گیج خوردن نجات پیدا کند، آنوقت خواهیم دید کدام رژیم در برابر اراده شما میتواند دوام بیاورد.
فقط بدانید و اطمینان داشته باشید که اگر این کهن دیار به اصل خود باز نگردد - راه به هیچ کجا نخواهد برد... ببینیم این بار که به خیابانها ریختید باز خواهید گفت الله و اکبر و میر حسین، یا اینکه این بار کاوه وار وارد میدان جنگ با دشمنان ایران خواهید شد و نام کسی را صدا خواهید زد که تاریخ توانایی نجات ایران را بر دوش او گذاشته... آنوقت نه نیازی به این اپوزیسیون نیمه پنجاه و هفتی که هنوز هم افکار پلید خمینی را در سر میپروراند احتیاج خواهید داشت، و نه نگرانی از اینکه بدتر از این جهنم بر سرتان بیاید.
December 31, 2012 05:48:42 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دو - آزادی غیرت میخواد *****
این ایرانی که شماها دارید امروز در آن جان میکنید، ایرانی نیست که من آن را آخرین بار دیدم... این یک خرابهای است که برخی فکر میکنند دارند در آن زندگی میکنند.. این یک ننگ در تاریخ ایران که هیچ در تاریخ بشریت است. این خود گول زدنها و بهانهها را کنار بگذارید - که آیا بدتر نشود؟ - شما دارید در بد بدتر از بد عمر را سپری میکنید.... هم میهن گرامی...
در حکومت ظلم و ستم آخوندی که رهبرش یک مردک بینوا خامنهای است و رئیس جمهورش یک بینواتر از او احمدی نژاد است - در چنین کشوری شما در داخل به انتظار ظهور چه رهبر و چه اتحادی نشستهاید، که آن اتحاد به شما چه بگوید که شما خود نمیدانید؟
آیا شما هفتاد و اندی میلیون که در خط اول مبارزه هستید - نمیدانید که با اپوزیسیون خارج یا بی اپوزیسیون خارج، در نهایت این شما هستید که باید با این رژیم دست و پنجه نرم کنید و خود را از این فلاکت نجات دهید؟ آیا باید این را اپوزیسیون از خارج به شما بگوید تا این را بدانید؟
یا اینکه شما نمیدانید فرق بین یک شاهزاده که تاریخ یک کشور بر شانههای او سنگینی میکند با میر حسین و خامنهای و خاتمی و و و و در کجاست و در چیست؟
آیا شما نمیدانید که نیمی از اپوزیسیون خارج از کشور روزی دست بوس خمینی بودند و از همان جنس خاتمیها و بازرگانها و یزدیها و کیانوری ها و و و هستند؟ شما در انتظار اتحاد اینان هستید که خود را از کلیه فروشی و کارتن خوابی نجات دهید؟
آیا شما ایرانیان داخل فرق بین خادم و خائن را هنوز نمیتوانید پس از ۳۴ سال تجربه تشخیص دهید؟ آیا شما هنوز نمیدانید چه کسی توان این را دارد که در کنار شما دوباره ایران را بسازد و چه کسی هر دو روز یک بار با تغییر جهت باد، جهت سیاسی خود را تغییر میدهد؟
آیا اپوزیسیون خارج از کشور باید اتحاد کند تا شما هفتاد و اندی میلیون ستم کشیده و اسیر فرق بین الله و اکبر و جاوید شاه را بدانید؟
December 31, 2012 05:46:20 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول - آزادی غیرت میخواد *****
مبارز نستوه گرامی،
هر چه در مورد ایرانیان خارج یا به قول شما "اپوزیسیون خارج" از کشور گفتید را چشم بسته میپذیرم. اما شما هم لطف کنید در صورت امکان توضیح دهید که چرا در برابر پرسش هم میهن که میپرسد: "بعد از اینها که خواهد آمد؟" شما شرمنده و بی پاسخ میمانید؟
چرا به او نمیگویید - ما در ایران نزدیک به هفتاد و اندی هستیم - بعد از اینها آن حکومتی خواهد آمد که ما بخواهیم و از آن پشتیبانی کنیم.
جداً شما هفتاد و اندی در داخل ایران در انتظار چه اتحادی از طرف اپوزیسیون خارج نشستهاید و همی ستم میپذیرید، خفت میپذیرید، کلیه فروشی میکنید، از زن و بچه و همه چیز خود گذشتهاید و هزار بدبختی دیگر بجان خریدهاید، که خود بهتر میدانید...؟ نگران این هستید که بدتر از خامنهای بر سرتان آید؟ بدتر از خامنهای یک خامنهای دیگر خواهد بود...
هم میهن گرامی شما دارید در نه تنها بدترین در تاریخ ایران بلکه در جهنمیترین در تاریخ بشریت زندگی میکنید... بد تر از این که هست ... اگر به فرض محال شما خیلی دوباره انتخاب بد کنید - تازه دوباره همین خواهد بود...
از این میهن فقط یک نام خشک و خالی مانده - نه شرفی مانده، نه غروری مانده، نه آبرو مانده، نه جان مانده، نه مال مانده، نه فرهنگ مانده، نه زبان مانده، نه تاریخ مانده، نه ادب مانده، حتی آب و هوا هم محض نمونه نمانده که بگوییم دست به ترکیب این فساد و ننگ نزنیم که مبادا بد تر از این بیاید؟ بد بد را هم که حساب کنیم و بگوییم شماها آنقدر خواب تشریف دارید که بگذرید مجاهدین بیایند، آن مجاهد بدبخت هم خیلی زور بزند تازه همین کار را خواهد کرد که اینها دارند امروز بر سر شما میاورند... ۳۰ سال پیش میشد گفت بدتر نیاید اما امروز که به ایران نگاه میکنیم تنها چیزی که بدتر است - تجزیه ایران است که اگر ایرانیان تکان نخورند آن هم خواهد آمد... همین.
هندی هم تکان خورد و شماها هنوز نگران بدتر هستید؟ بدتر از چی؟ چه دارید که بدتر شود؟
December 31, 2012 05:44:28 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود خدمت مبارز نستوده،
حقیقت را آنگونه که میبینید، واقعیتی میباشد تلخ، در حالی که شیرینی واقعیت را در حقیقت نمیخواهید ببینید.
باید خوشحال باشیم که دام دیگری اسیر نشدهایم و هنوز آینده را میتوانیم با هم ترسیم کنیم.
با خشنودی به آینده بنگریم تا کامروا شویم.
سال نو میلادی را به شما هموطن عزیزم تبریک گفته و بهترینها را برای شما و ایرانمان آرزومندم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
December 31, 2012 12:14:14 PM
---------------------------
|