کشف حجاب در ایران پدیدهای شگرف بود که حرف و حدیث های و تاثیرات آن تا زمانه ی کنونی ادامه یافته و ناشی از افکار مترقی و تجدد خواهانه ی رضا شاه بزرگ سازنده ی ایران نوین بود . در آن دوره اقدامات زیادی از سوی این مرد بزرگ انجام پذیرفت از جمله این اقدامات میتوان به تأسیس مدارس جدید و تعلیمات ابتدایی اجباری ، فرستادن تحصیل کردگان به فرنگ، تأسیس کانونها و انجمنهای روشنفکری، برپایی نظام آموزشی نوین و از همه مهمتر برداشتن حجاب بانوان و رهنمون نمون آنها به درون فعالیت های اجتماعی اشاره کرد. رضا شاه تعصبات بیهوده مذهبی با ریشه های 1400 ساله اسلامی واپس گرای حاکم بر جامعه ایرانی را مانعی جدی بر سر راه فرآیند مدرنسازی میپنداشت، پس از سفر خارجیاش به ترکیه و دیدار با آتاتورک در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات تجددگرایانه قرار گرفت. از این رو پس از بازگشت به ایران عزم خود را برای مدرن نمودن جامعه ایرانی جزم نمود .
درباره انتخاب و پیشنهاد روز هفده دی ماه به رضاشاه در خاطرات دو عنصر اصلی مراسم یعنی وزیر معارف و نخستوزیر وقت تفاوتهایی مشاهده میشود؛ چنانکه هر دو میکوشند پیشنهاد این روز به شاه را به خود منتسب سازند. در هر حال پس از ارائه چنین پیشنهادی به شاه وی اظهار میدارد: «باید این موضوع در هیأت وزراء مطرح شود و به تصویب برسد… این مسأله سادهای نیست؛ خیلی مهم است و باید حتماً انجام شود. منتها این انقلاب بزرگ باید با فکر و تدبیر صورت بگیرد» این سخنان حاکی از نگرانی شاه از نتیجه عمل است؛ اما تردیدی در انجام عمل نیست. محمود جم نیز در خاطراتش از تردید و نگرانی خود و سایر اعضای هیأت دولت یاد کرده، مینویسد: «مهمترین نگرانی که نه تنها (گریبانگیر) من، بلکه گریبانگیر سایر اعضاء دولت نیز بود، مسأله عکسالعمل افراد متعصب در برابر این اقدام بود»(۱)
خبر این نگرانی و تردید در انجام طرح به شاه میرسد و او ضمن تأیید آن اظهار میکند: «ممکن است اقداماتی علیه این کار صورت بگیرد و مسأله عفت و نجابت زن را پیش بکشند، اما نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست. مگر میلیونها زن بیحجاب که در ممالک خارجه هستند، نانجیبند؟ از این گذشته همسر من و دختران من در این کار پیش قدم هستند.: «زن ایرانی باید به هر قیمتی که شده است از این چادر سیاه آزاد شود… برای آزادی زنان ایرانی هر گونه مانعی را از سر راه آنها برخواهم داشت… (چادر) دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».(سخنان رضاشاه خطاب به محمود جم)(۲) اصرار رضاشاه و مصمم بودن او در اجرای طرح بیسابقه خویش از این جملات به خوبی پیداست.از این رو بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضا شاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول دی سال دستور العمل اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. آنگاه رضا شاه علت شرکت خانواده خود را در جشن آن روز بیان میکند:«شرکت همسر و دختران من در جشن دانشسرای مقدماتی بدون حجاب باید سرمشق همه زنان و دختران ایرانی مخصوصاً خانمهای شما وزرای مملکت باشد.» (۳).
رضا شاه بزرگ پیش از رفتن به مراسم به نزدیکان خود می گفت: امروز ننگ بی آبروی و بی غیرتی را برای خود به جان می خرم اما این کار را برای آینده ی ایران می کنم، زن ایرانی باید آزاد و رها گردد و به درون اجتماع بیاید. این سخنان از یک رو به اخلاق مرد شرقی با ویژگی غیرت و تعصب به زن و دختر خود و از سوی دیگر به اندیشه های متجدد این مرد بزرگ برای ایران باز می گردد.
بنا بود رضا شاه بزرگ در روز هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ برای اعطای گواهینامه فارغ التحصیلان به دانشسرای عالی برود و در آن روز خبر برداشته شدن حجاب را به ملت بدهد؛ قبل از مراسم هفده دی قرار بود که بانوان بدون چادر و حجاب و حتی روسری (چارقد) در مراسم حاضر شوند، اما به واسطه نگرانی از برانگیخته شدن احساسات مخالفین در آخرین روزها تصمیم گرفته شد که بانوان به کلی سربرهنه نباشند، بلکه کلاه بر سر بگذارند و به آن ترتیب در مراسم حضور یابند (۴). با این تمهیدات و آماده باش قبلی نیروهای امنیتی، روز هفدهم دیماه سال ۱۳۱۴ که در تاریخ پوشش و حجاب زن ایرانی مقطع سرنوشتسازی به شمار میرود، فرا رسید. در این روز «از ساعتها قبل دو سلمانی مردانه در یکی از اتاقهای دانشسرا آماده کار بودند؛ مو شانه میکردند، اضافهها را میزدند و سر خانمها را چون تازه از زیر چادر درآمده بود و جلوهای نداشت به سبک مردانه میآراستند» (۵). در این روز دانشسرای مقدماتی شکل دیگری پیدا کرده بود. «محصلین و معلمان و مدیران مدارس در صفهای منظم منتظر ورود رضا شاه به اتفاق خانوادهاش بودند. مراسم به مناسبت اعطای دانشنامه به بانوانی که از دانشسرا فارغ التحصیل میشدند، منعقد گردیده بود و موقع و مکان بسیار مناسبی برای اعلام تصمیم (کشف حجاب) بود» (به نقل از محمد رضاشاه پهلوی به مناسبت ۱۷ دیماه۱۳۱۴)(۶ ).بالاخره پس از مدتی انتظار «رضاشاه به اتفاق ملکه و دو دخترش که رفع حجاب کرده بودند و لباس اروپائی به تن داشتند، در دانشسرای مقدماتی حضور یافت و ضمن اعطای دیپلمها به محصلیـن، کشـف حجـاب را رسماً اعلام کرد: شما زنها باید این روز را که روز سعادت و موفقیت شماست روز بزرگی بدانید و از فرصتی که بدست آورده اید برای خدمت به کشور خود از آن استفاده کنید… شما خواهران و دختران من حالا که داخل جامعه شدهاید و برای پیشرفت خود و کشورتان این قدم را برداشتهاید باید بفهمید که وظیفه شما این است که برای کشور خودتان کار کنید، سعادت آینده در دست شماست.» (۷)
تصویب و ابلاغ قانون کشف حجاب بیش از پیش جامعه روحانیت را با محدودیت مواجه کرده بود، اعتراضات علما و روحانیون و برخی مخالفتهای مردمی را نیز در سراسر کشور و در شهرهایی نظیر قم، اصفهان و شیراز در پی داشت که تصمیم قاطع رضا شاه و برخورد شدید حکومت از جمله عواملی به شمار میآیند که نه تنها این اعتراضات را ناکام گذاشتند بلکه رضاشاه را نیز مصمم به اجرای کشف حجاب نمودند.
محمود جم در خاطرات خود در ارتباط با نظر رضا شاه نسبت به مراسم هفده دی در دانشسرای مقدماتی مینویسد: «(رضاشاه) مرا احضار فرمودند و گفتند… ما میلههای زندان را شکستیم. حالا خود زندانی که آزاد شده است، وظیفه دارد که برای خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد… دقت کنید که این قبیل مراسم و جلسات تکرار شود تا خانمها مرتب در آنها حضور یابند و بیشتر با آداب و رسوم اجتماع و معاشرت عادت کنند» (۸).روزنامه تجدد، در فردای آن روز نوشت: «قرنها زنان این کشور در حالت خمود و مذلت به سر برده و در حقیقت نیمی از پیکر این اجتماع فلج و از کار افتاده بود. دیروز به این سیه بختی و جهالت خاتمه داده شد» (۹).
در پایان بد نیست دیدگاه روح الله خمینی رهبر مرتجع و بنیادگرای انقلاب اسلامی در این مورد را نیز بدانیم: «در رژیم طاغوتی پهلوی آن ظلمی که به بانوانی که مقید بودند به اینکه بر طبق اسلام عمل کنند و موافق آنچه که اسلام امر کرده ذی خودشان را قرار دهند، در آن زمان رضا شاه به وضعی و در زمان محمدرضا به وضع دیگر. و بحمدالله بانوان ایران مقاومت کردند و جز یک دستهای که جزء دار و دسته خود آنها بودند! و غربزده بودند و با رژیم او مناسب بودند، سایر خواهرها مقاومت کردند. بنابراین اسلام در ایران زنده شد، آن خدمتی که به بانوان کرده است و خواهد کرد ارزشش به اندازهای است که نمیتوانیم ما توصیف کنیم. اگر نبود این انقلاب و نبود این تغییر و تحولی که در ایران واقع شده بود، بعد از چند سال دیگر اثری از اخلاق اسلامی در ایران نبود.» (۱۰)
سرچشمه ها:
۱-«خاطرات صدرالاشراف»، ، انتشارات وحید، ۱۳۶۴
۲-«خاطرات صدرالاشراف»
۳- «خاطرات صدرالاشراف»
۴- «رستاخیز»، شماره ۵۱۱، (۱۶ دیماه ۲۵۳۵)
۵- «زن روز»، شماره ۴۵، (شنبه ۱۱ دیماه ۱۳۴۴)
۶-«رستاخیز»،همان
۷- آوری، پیتر،«تاریخ معاصر ایران»، ج۲، رفیعی مهرآبادی، تهران، انتشارات مدرسه عطایی، ۱۳۶۶٫
۸-«رستاخیز»، همان
۹- «تجدد ایران»، شماره ۱۸۰۲، (۱۹ دیماه ۱۳۱۴)
۱۰- خمینی،روح الله،«صحیفه نور»، ج ۱۸، ص ۲۶۱
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
... این ها همه از جهالت و نادانی و ندانم کاری های سیاسی دولت و سردمداران نظام فقاهتی سرچشمه می گیرند که در نهایت تحت فشار و تحمیل حجاب اجباری برای زنان ایران نه تنها آنها را از ورود و فعالیت در جامعه منع یا محدود می کند بلکه بیش از پیش به روند فساد اخلاقی و اجتماعی در جامعه می افزاید.
برتولد برشت (Berthold Brecht )، نمایشنامه نویس و شاعر آلمانی می گوید:
... بدترین نوع بیسواد، بیسواد سیاسی است که کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمیداند که هزینههای زندگی از قبیل قیمت نان، هزینه های مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو داده و می گوید: “از سیاست بیزار است”. چنین آدم سبک مغزی نمیفهمد که بیتوجهی به سیاست است که زنــان فــاحــشه و کــودکان خــیابانــی میسازد، قتــل و غــارت را زیاد میکند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت میافزاید …
چه گفتار حکیمانه ای!؟ کاملا در قالب سیاست و عملکرد حاکمان کنونی ایران می گنجد. رضا شاه فقید زنان را از قفس آزاد کرد، خمینی آنها را دوباره به درون قفس ها راند. این دو مرد تاریخ (یکی سپید و دیگری سیه) ایران سرها را از گور بیرون آورند تا ببینید امروز چه به سر ملت ایران بویژه زنان این دیار رفته است. یکی (رضا شاه) کلاه را جایگزین حجاب بانوان کرد، آن دیگری (خمینی) کلاه بر سر همه ملت گذاشت و تا گردن شان پایین کشید!
January 05, 2013 06:53:02 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
بنا بر تجربیات و برآوردهای اجتماعی و فرهنگی به دست آمده درسال های انقلاب اسلامی و سال های پیش از آن، تاکنون تخلفات اخلاقی، بیعفتی و بی نجابتی بیشتر از سوی زنان چادری (البته نه همه) صورت گرفته است تا توسط زنان بی حجاب.
اگر روح الله خمینی از اثر اخلاق اسلامی در ایران حرف زده است، بطور یقین نمی دانست که پس از گذشت سه دهه از حادثه شوم انقلابش فحشا، دزدی، فساد اخلاقی و هرگونه کثافت کاری های دیگر به یمن همین انقلاب، امروز تا مرز انفجار و حتا عبور از آن رسیده است.
در رژیم پیشین با وجود آزادی حجاب، بیشترین سرقت ها و دزدی های اموال و کالاها از فروشگاه ها و مغازه ها توسط زنان چادری انجام می گرفت چون آنها اجناس را بمراتب راحت تر زیر چادرهایشان مخفی کرده و اگر فروشنده ی مغازه یا کارآگاه فروشگاهی درصورت مشکوک شدن به آنها قصد بازرسی زیر چادر حجاب را داشتند، با جیغ و داد زنان مبنی براینکه مورد آزار و یا قصد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، اکثرا خود را از مهلکه نجات می دادند.
ضمن اینکه در شهرهای بزرگ از جمله تهران "فاحشه خانه" های رسمی وجود داشتند، برخی زنان "ظاهرا با حجاب" در نقاط مختلف شهر به روسپیگری می پرداختند که تعداشان در مقایسه با امروز با درنظر گرفتن جمعیت شهروندان آنزمان بسیار قلیل بود. گزارشهای متعدد حاکی از آنست که امروزه تقریبا در هر کوچه پس کوچه ای دختران زیر ١٤ سال و حتا زنان شوهردار جهت امرار معاش به روسپیگری روی می آورند که البته دلیل اصلی آن فقر و تنگدستی بوده ولی بی کفایتی و بی عرضه گی حکومت موجب شده است که نه تنها "اثری از اخلاق اسلامی" در ایران نیست بلکه به اشاعه و ترویج آن دامن زده شده و می شود. ادامه ...
January 05, 2013 06:52:01 PM
---------------------------
|