رضا شاه ، محمد رضاشاه بر بایدهای تاریخی ایران لباس قانون پوشانیدند.
در استانة تاریخ ایران_زن در جایگاهی بلند و امن ایستاده است، در مقام یک مادر و با شکوهی که شایسته یک شهروند در زیر چتر آیین شاهنشاهی است .در اعلامیه جهانی حقوق بشر و در اسناد و الواحی که از تخت جمشید بدست امده است میتوان حرمت یک ایرانی بویژه مقام یک زن را ملاحظه کرد.
چتر حفاظتی آیین شاهنشاهی ایران از عصر هخامنشی تا ساسانی، آزادی و آزادگی و عدالت اجتماعی و تامین رفاه اقتصادی زن را فراهم ساخته بود و زن ،مقامی رفیع در همه صحنه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داشت ..شاید ادامه دوران مادر سالاری سبب شده بود که زن ایرانی از تخت پادشاهی و فرماندهی نظامی تا کنار گهواره ـ بتواند فرزندان خردمند و شایسته ای برای ایران زمین تربیت و هدایت و راهبری کند ،در چنین فضایی که آیین شاهنشاهی ایران برای تآمین ازادی اندیشه ها و باورها و فرهنگ جامعه فراهم دیده بود ،زن ایرانی حدود بیست قرن تا قبل از حمله اعراب پاسدار و نگهبان شکوه و مدنیت و عظمت ایران بود.
اما ..با فرو پاشی نظام شاهنشاهی در عصر ساسانی و هجوم ایدو لوژیک بیگانگان بدوی که بکلی از قواعد و آداب جامعه بدور بودند ساختار شکنی آغاز گشت و پایه حرمت ها و باورهای انسان ساز ان دوران که زن در مرکزیت آن قرار داشت , در هم شکسته شد ؛ زن به اسارت رفت ؛ شرافت و مقام مادر دستخوش امیال مشتی بیابانگرد گردید و نظام مقدس خانواده که در پناه آیین شاهنشاهی از استواری و منزلت برخوردار بود فرو پاشید!
ویرانی و ناهنجاری های حمله اعراب به یک جامعه مدنی و متمدن تنها در شکست نظامی آن خلاصه نمیشد بلکه تجاوز به حریم خانواده یعنی پایگاه مقدس زن سبب ویرانی همه ارزشها گردید و مادر از جایگاه رفیع حرمت به ذلت سقوط کرد و نظامات دیگر نیز دستخوش ابتذال و شهوت و غارت و چپاول و کشتار شدند.
آنچه که پس از فرو پاشی نظام شاهنشاهی بر ایران حکومت کرد یک ساختار سیاسی و یا یک دولت نبود بلکه یک اندیشه غارتگرانه و عقب مانده از تاریخ نظام سلطه و خلیفه گری را بر جامعه ایران مسلط گردانید و بدیهی است که در چنین فضایی هیچیک از مراکزی که زن در محوریت آن قرار داشت نمیتوانست پایدار بماند.
خشونت قوم مهاجم و آداب احکام سلطه گرانه آن؛ زن ایرانی را بکلی منزوی کرد و به یک خدمتگزار برای مرد خانه مبدل ساخت ..و دیگر زن از آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برخوردار نبود...دیگر زن در عرصه سیاست و قضا و فرهنگ جایگاهی نداشت..سقوط خانواده وفرو پاشی مقام زن ؛ از مصیبتهای بزرگی است که در طول تاریخ به جامعه ایرانی تحمیل گردیده و متاسفانه درازای این فاجعه غم انگیز یکهزار و چهارصد سال طول کشید و فرصت هرگونه بازسازی و بازیابی تمدن را از ایرانیان گرفت.
اما پس از گذشت قرنهای پر رنج و ویرانگر ؛ یک فرصت استثنایی پدید آمد و از قلب آرزوهای یک ملت برای بازگشت به دوران پرشکوه ؛ مردی پای به عرصه سیاست و فرماندهی گذارد.
رضا شاه نوری بود در تاریکی که از قلب ظلمت پردوام ایران تابید, گویی همه آرمانهای یک ملت را برای حکومتی نو به دوش کشیده بود...و تنها او بود که یک بار دیگر ؛ زن را در محور حرکت اجتماعی ایران قرار داد و غرور شکسته اش را سامان بخشید و جایگاهی برای حضور بانوان در جامعه فراهم ساخت.
هفده دیماه یکی از آن روزهای پرشکوه تاریخ ایران است که به اسارت هزار و چهارصد ساله زن خاتمه داد و دیوار بلند تحجر و تعصب بفرمان فرزند کورش کبیر با صدای بلند شکست...فرو ریزی این دیوار سیاه ؛ کاری بزرگ و اقدامی شجاعانه و تاریخساز بود؛ آنهم در فضایی بشدت بسته و تاریک...! رضا شاه تنها زن را به جامعه و در خدمت کشورش باز نگردانید بلکه موانعی را که پس از حمله بیگانگان و دینمداران به ایران در سر راه حیات سیاسی و اجتماعی بانوان پدید آمده بود را برداشت و چشمها را متوجه دستاورد های نظام آیین شاهنشاهی ساخت و هویت ایرانی را آشکار گردانید در چنین شرایطی بود که محمدرضا شاه فرزند خردمند و آزاده رضا شاه کبیر توانست بر باید های تاریخی و آرزوهای جامعه زنان ایران لباس قانون بپوشاند و یک بار دیگر زن بر کرسی های وزارت و وکالت و قضاوت تکیه زند...
اما.... گویی سیاهی و تباهی نمیخواست به دوران حمله اعراب و مغول و تاتار بسنده کند و اقوامی دیگر با نگاهی مغولانه و اندیشه کاملا بیگانه در آستانه هزاره سوم میلادی و در آغاز ورود به قرن بیست و یکم ( عصر تکنولوژی) به کشور ما تاختند ؛ هجومی دیگر با اندیشه ای واپسگرا ولی با ابزاری مدرن تحت حمایت سیاستهایی که منافع خود را در لابلای خرابه ها و آتش و بحران ...جستجو میکنند.
تجاوز ایدیو لوژیکی به ایران آباد و آزاد دوران پهلوی که گام برداشتن در جاده دموکراسی را تمرین میکرد همه تلاشها و کوشش های هفتاد ساله خاندان پهلوی را که زاییده نهضت مشروطیت و خالق و راهبر دستاوردهای این اولین نهضت دموکراتیک منطقه بشمار میرفتند؛ نقش بر آب کرد و آیین همیشه مدرن شاهنشاهی ایران را که میرفت از میان خاکستر های قرون و اعصار سر بیرون آورد تا تمدنی (بزرگ) را بنا نهد ؛ بدست جریانهای مرموز بیگانه و مافیای اقتصادی سیاسی جهانی و گروهی عقب مانده و واپسگرا ,سرکوب شد و نظم زندگی ساز عصر پهلوی به تروریسم مذهبی ویرانگر مبدل گردید.
اما دنیا بداند از آغاز روز واقعه بهمن پنجاه و هفت ؛ تا به امروز ملت ایران لحظه ای از مقاومت و پایداری در برابر این سیل ویرانگر دست برنداشته است بویژه جامعه زنان که شدید ترین آسیبها را از این مصیبت دیده اند با خردمندی و هوشیاری از دستاورد های رضا شاه کبیر و محمد رضا شاه فقید پاسداری میکند و اجازه نداده اند هویت زن ایرانی دستخوش منافع و امیال سیاستهای استعماری بیگانگان و خشونتهای واپسگرایانه بنیاد گرایی دینی گردد....برای حفظ همان ارزشهای فرهنگی و ملی است که روز هفدهم دیماه را بسان یک روز تاریخی گرامی میدارند و بر بنیانگزاران ایران نوین یعنی رضا شاه کبیر و محمد رضا شاه پهلوی درود میفرستند ( و همیشه واژه خدا بیامرز را بر لب دارند) و برای برپایی نظام شکوهمند آیین شاهنشاهی که نجات بخش و غرور آفرین است به مبارزات خود ادامه میدهند.
بجاست این روز بزرگ مبدا و نمونه روشن برای دفاع از حقوق بانوان میهنمان قرار گرفته و این رخداد تاریخی را برای جهانیان و دیگر فرهنگها آگاهی رسانی نمود تا لیاقتمندی ملت ایران بخصوص بانوان ایران برای دستیابی به دموکراسی و آزادی های فردی و مدنی در چارچوب یک آیین حکومتی مدرن و حافظ تمامیت ارضی کشور و جدای از باورهای دینی ( سکولار) برای همگان روشن گردد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|