حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
پایکوبی و دست‏افشانی و باده‏نوشی کنفدراسیون و کنفدراسیونی‏ها بر روی گور ایران و ملت ایران!

January 05, 2013

شنبه 16 دی 2571 = January 5, 2013

حق
 

سه پیام شادباش هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) ، کمیته‏ی مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، و سازمان سوسیالیستهای ایران (سوسیالیستهای مصدقی) و جشن امروزشان شنبه در ساعت سیزده در شهر فرانفکورت به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین ایرانی در خارج از کشور چیزی بجز نمک و اسید پاشی بر زخم مهلک ایران و ایرانی و رقصیدن بر گور ایران و ایرانی نیست!

بجای اینکه کنفدراسیون و کنفدراسیونی‏ها پس از 50 سال که از تاسیس کنفدراسیون و پیوستن‏شان به آن می‏گذرد یک نقد جدی و بیغرض و سازنده را در چندین جلد به ملت ایران تقدیم می‏کردند و از پیشگاه ملت ایران بخاطر خطاهای سیاسی‏شان در گذشته و بویژه در 34 سال گذشته عذرخواهی می‏کردند با کمال وقاحت نه تنها به هیچ خطایی اعتراف نمی‏کنند بلکه به کنفدراسیون و خودشان مهر تایید می‏زنند و بخود مدال‏های افتخار آویزان می‏کنند که شاه را سرنگون کردند و جمهوری‏اسلامی کهریزکی را آوردند. کجای بر تخت نشاندن مشتی از بی‏وطن‏ترین، ضد‏انسانی‏ترین، خونخوارترین، روانپریش‏ترین، بچه‏بازترین، ضد‏زن‏ترین، واپسگراترین و مرتجعترین ترین‏هایی مثل خمینی، خلخالی، رفسنجانی، بنی‏صدر، خاتمی، ولایتی، اژه‏ای، مرتضوی و و و چه افتخارست آخر!؟ آیا بر تخت نشاندن اینان افتخارست که برایشان ایران یک "هیچ" بزرگ، ملی‏گرایی کفر، اقتصاد مال خر، کراوات دم خر، جنگ نعمت خدا، و دختر 9 ساله زن بالغ برای شهوترانی بچه‏بازان بود و هست؛ و زن در کل چیزی بجز مایه شهوت مردان و ماشین جوجه کشی نبود و نیست، منشور جهانی حقوق بشر پشیزی نمی‏ارزید و نمی‏ارزد، و ملت ایران کفر و امت و گوسفند کردنش همه چیز بود و هست!؟ کجای روس و چین محوری و گروگان این دو شدن امروز ایران به ننگین‏ترین شکلش افتخارست که کنفدراسیونی‏ها در بوجود آوردن این وضعیت نقش بسزایی داشته و دارند!؟

دیکتاتوری نیم بند شاه فقید ولی متجدد، مترقی، سکولار، اصلاح و انعطاف‏پذیر، و پایبند به بسیاری از مفاد منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل را از بین بردن و بجایش دهشتناک‏ترین و ضد‏انسانی‏ترین رژیم توتالیتر فاشیست مذهبی در تاریخ بشریت که طبیعتا اصلاح و انعطاف ناپذیرست، و منافع ملی ایران را عمدا بر بادن سیاستش است را بر سر کار آوردن که افتخار نیست که بهم شادباش بگویند و برایش جشن بگیرند. این یک خودکشی ملی بود که کنفدراسیون و اعضائش در ایجاد زمینه این خودکشی ملی سهم بسزایی داشتند و باید بابت آن شرمنده باشند و نه اینکه شادباش بهم گویند و جشن بگیرند که کشور و ملتی را با عمل‏کردهایشان امروز به ورطه نابودی کشانده‏اند!

کنفدراسیون اگر به ادعای انسان‏گرایی و ارزش‏های انسانی خود پایبند بود از همان زمانیکه سینما رکس آبادان بوسیله اسلامیست‏ها و یاران سکولارشان و سکوت و زیر سبیل انداختن این سکولارها به آتش کشیده شد و 400 زن مرد و کودک بیگناه را در آن زنده زنده سوزاندند باید به خطای سیاسی خود که هم پیاله شدن با خمینی متحجر ضدانسان بود پی می‏برد و کنار می‏کشید و رسوایشان می‏کرد. نه اینکه عمدا تا به امروز آنرا فاجعه‏ای بس دهشتناکتر از سرنوشت گلسرخی و بیژن جزنی ارزیابی نکند و هر ساله یاد سینما رکس را زنده نگاه ندارد و در این مورد سکوت مرگبار را سیاست خود کند. با تایید و تشویق و اجازه کنفدراسیون و کنفدراسیونی‏ها بود که اعدام هویدا و فرخ رو پارسا و صدها نیروهای ارتشی و انتظامی و اداری بوسیله خمینی میسر شد و راه برای نسل کشی دهه 60 باز شد. بجای آنکه به خمینی و خلخالی ایراد بگیرند و بگویند که مبارزه و ادعای کنفدراسیون برای دمکراسی و آزادی و حقوق بشر بود که اجازه انتقام‏جویی و آدم‏کشی و و و را نمی‏دهد، کنفدراسیونی‏ها به خمینی و خلخالی اعتراض کردند که چرا ماشین کشتار و انتقام‏جویی‏تان آنقدر کُند است و چرا برای سرعت کار این ماشین پاکسازی! به تعداد بیشتری سلاح گرم مجهزمان نمی‏کنید تا زودتر این مفسدان فی الارض را به درک واصل کنیم!؟ این بود آزادی، دمکراسی و حقوق بشری که کنفدراسیون و اعضائش برای ایران و ایرانی می‏خواستند و شاه نمی‏گذاشت!؟ واقعا کدامشان دمکرات‏تر بودند و درک درست‏تری از معانی این مقولات داشتند!؟

کنفدراسیون و کنفدراسیونی‏ها حداقل امروز باید هم پیاله شدن خود با خمینی را بزرگترین خطای سیاسی خود در گذشته بشمار آورند. خطایی را که بایستی در اولین فرصت بدان اعتراف می‏کردند و راهشان را از اسلامیست‏ها به سرکردگی جانی بالفطره خمینی گجستک جدا می‏کردند، و بواقع در برابر ادعاهای خود نسبت به حفظ تمامیت ارضی ایران و استقلال ایران و دمکراسی و آزادی و حقوق بشر برای ایران پایبندی و پایمردی از خود نشان می‏دادند. باید زنگ خطر را پس از فاجعه سینما رکس آبادان می‏شنیدند و وجدانشان بیدار می‏شد... یا اقلا امروز نقد جدی ولی سازنده‏ای از عمل‏کردهای کنفدراسیون و اعضائش می‏کردند که به سهم خود مسئول وضع کنونی اسفبار ایران هستند. نه اینکه بجای اعتراف به خطاهایشان که تبدیل به خیانت‏ها شدند و مشاهده کارنامه سیاه 34 ساله جمهوری‏اسلامی کهریزکی شان، نه تنها از کرده‏های خود پشیمان و دچار عذاب وجدان نشده باشند بلکه با کمال وقاحت خطاهای سیاسی نجومی خود را درایتهای سیاسی تمام عیاری جلوه دهند که فقط از جماعتی نابغه سیاسی برمی‏آمده که چنین جشنی در پنجاهمین سال تاسیس‏شان کمترین جایزه و مدالی است که لایقش هستند!

هرگاه صدها هزار قربانی جنگ 8 ساله ایران و عراق، و میلیون‏ها ایرانی‏ای که جنبش سبز ملی ایران را تشکیل دادند و شعارهای ساختار شکنشان کمر رژیم و همه ایران ستیزان را برای همیشه شکست، به سینه شما کنفدراسیونی‏ها مدال افتخار آویزان کرد آنوقت جشن بگیرید. نه اینکه در تاریکی و بدون اطلاع ملت ایران، و بدون اینکه خود را به کسی پاسخگو بدانید در چهاردیواری کوچکی در برون مرز بدور از دسترس ملت ایران جشن بگیرید و بخود ببالید که چه کارنامه پرافتخاری دارید! شماها فقط جایی می‏توانید جشن بگیرید که دست ملت ایران از شما کوتاه باشد و پاسخگو به احدی نباشید تا کسی نتواند بگوید آنچه شما کردید را خدمت ارزیابی می‏کند یا خیانت یا خطایی سیاسی!

با این جشن‏تان و این غیرپاسخگو بودنتان پس از 34 سال مشاهده روزانه کارنامه سیاه رژیمی که بر سر ملت ایران خراب کردید، نشان داده‏اید که هرگز به هیچکدام از ادعاهایی که می‏کردید باور نداشتید و تعاریف شما از تمامیت ارضی ایران، منافع ملی ایران، استقلال، آزادی، جمهوری، دمکراسی، حقوق بشر، عدالت هیچ تطابقی با آنچه در کشورهای آزاد و آباد و مستقل و خوشبخت هست نداشته و ندارد. شماها نه تنها پشیمان نیستید و اصلا قبول ندارید که مرتکب بزرگترین خطای سیاسی‏ای که ممکن بود شدید بلکه در درست بودنش هم اصرار می‏ورزید تا مجبور به روبرو شدن با حقایق و پاسخگو بودن نباشید تا از گذشته‏تان عبور کنید. در گذشته ماندن منافع‏تان را تامین می‏کند و بس و همین برایتان ارضاء کننده است و پر منفعت.

شما کنفدراسیونی‏ها با جعل و تحریف تاریخ کنفدراسیون برای خود تاریخی پرافتخار که افسانه‏ای بیش نیست آفریده‏اید که به آن باور ندارید ولی برای مردمفریبی آنرا حقیقت محض جلوه می‏دهید تا منافع شخصی و گروهی‏تان حفظ شود .اما با اسناد و مدارک موجود که در دسترس هستند چه می‏کنید که افسانه‏هایتان را دود هوا می‏کند!؟ مدارکی مثل به ثبت رساندن خلیج ع ر ب ی بجای خلیج فارس بوسیله کنفدراسیون و اعضائتان!؟ یا حمایت‏تان از مشتی کمونیست تروریست بنام ظفار در عمان که می‏خواستند این کشور را به سرنوشت ترکمنستان و قزاقستان و آلبانی و کره شمالی تبدیل کنند تا شوروی و چین امپراطوریشان را بگسترانند و ایران را هم هدف قرار دهند و آنها را بخشی از اقمار چین و شوروی کنند!؟ بفرمایید اصلا با معیار این دو شخصیت چگونه حمایت‏تان از ظفار و تغییر نام خلیج فارس به خلیج ع ر ب ی را توجیه می‏کنید!؟

در رابطه با خلیج فارس و نفوذ ایران در این آبراه مهم و حیاتی، آیا بدنبال افتادن کنفدراسیون و شماهایی که پشت خمینی گجستک متحجر، و ملی‏گرا ستیز ایستادید و رخ کریه‏اش را در ماه دید و به مردم نشان دادید، را می‏توان بحساب خدمت و مبارزه با جهل و خرافه، و در راه آزادی و استقلال و حقوق بشر در ایران گذاشت یا خیانت به بدترین وجه ممکن!؟ مارکس چطور این حرکت‏های شما را ارزیابی می‏کرد!؟ مصدق چطور!؟ آیا ایندو برایتان پیام‏های شادباش می‏فرستادند، برای شما جشن می‏گرفتند، در جشن شما شرکت می‏جستند و بشماها مدال افتخار می‏دادند!؟

آیا با معیار مصدقی که پشت عکس و نام او پنهان شده و می‏شوید این عمل‏کردهای شما را می‏توان بحساب خدمت به میهن‏تان ایران، و حفظ منافع ملی ایران و استقلال ایران گذاشت!؟ چگونه می‏توان با معیارهای کارل مارکس اتحاد و هم پیمانی شماها با خمینی و وارثانش به اشکال و عناوین متفاوتی که تا به امروز ادامه داشته را بحساب پیوستن کنفدراسیون به نیروهای مترقی و پیشرو و علم و انسان‏گرای شما گذاشت!؟ ثابت کنید با معیارهای مارکس و مصدق، کنفدراسیون می‏تواند توجیه گر هم پیمانی اش با خمینی و وارثانش باشد! آیا بغیر از اینست که خمینی و وارثانش مشتی از مرتجع‏ترین، متحجرترین، قدرت و ثروت پرست‏ترین، جنایتکارترین، خائن‏ترین، ضد انسانی ترین، ضد ایرانی‏ترین، و جهل و خرافه پراکن ترین ها بودند و هستند!؟

به باور من، عمل‏کردهای کنفدراسیون را اول با محک و معیار کارل مارکس و دکتر مصدق باید سنجید چون کنفدراسیونی‏ها این دو را توجیه‏گر عمل‏کردها و دفاع از عمل‏کردهایشان تا به امروز معرفی کرده و می‏کنند و پشت این دو شخصیت پنهان شده‏اند!؟

کلام آخر اینکه درست می‏گویید که جهان آنروز از شوروی و چین گرفته تا یاسرعرفات و چگورا و کاستروها تا دوستان‏تان در جهان غرب، همه و همه پشتیبان شما و اهداف شما برای ایران بودند. آیا هرگز از خود پرسیده‏اید که چرا آنروز آنطور بود و از کاه کوه می‏ساختید و برایتان می‏ساختند ولی امروز حتی کوهی که جلوی چشمتان و چشمشان است را انکار می‏کنند!؟ آنروزها بدروغ می‏گفتند 100 هزار زندانی سیاسی در زندان‏های شاه آب خنک نوش جان می‏کنند تا به شما یاری کنند و با شما همدل و همصدا می‏شدند که شاه باید برود و شاه می‏رود. چرا فکر می‏کنید همان‏ها امروز اینطور نیستند و وقتی مردم با پرداختن بهای سنگینی بگوش جهانیان می‏رسانند که کلیت این رژیم را نمی‏خواهند هیچکس محل سگشان نمی‏کند و نمی‏گوید که جمهوری‏اسلامی باید برود!؟ چرا فکر می‏کنید امروز اوباما محل سگ نمی‏کند وقتی مردم شعار می‏دهند که "اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما" !؟ و هنوز می‏خواهد با خامنه‏ای مماشات و مذاکره کند وقتی مردم شعار می‏دهند که "مرگ بر اصل ولایت فقیه" و "مرگ بر جمهوری‏اسلامی" و "مرگ بر دیکتاتور" و "مجتبی بمیری و رهبری را نبینی" و "سیدعلی قاتله، ولایتش باطله" و "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" و و و!؟ بله، با کمک‏های آنها بود که "انقلاب شکوهمند" کنفدراسیون پیروز شد و مزه پیروزیش را چشیدید و تا امروز می‏چشد. آیا شاه فقید از خمینی و خامنه‏ای بدتر بود که جهان آنروز آنقدر تشویق‏تان می‏کردند و با شما همیاری و همدلی می‏کرد!؟ چرا امروز که وضع ایران اصلا قابل قیاس با آنروز نیست، جهان کک‏اش هم نمی‏گزد و از جمهوری‏اسلامی حمایت می‏کند مبادا خودبخود خشک شود و بیفتد!؟ آیا بغیر از این است که این رژیم عاجز و زیر دست چین و روسیه و جهان غرب، رژیم ایده‏آل برای همه اینهاست چون منافع ملی همه اینها را در ایران کاملا تامین می‏کند و خوب باج می‏دهد و به ضرر این کشورهاست که این رژیم برود!؟ بقول خودتان در دوران شاه، سری بلندبالا در میان سرها در دنیا داشتید. هرگز فکر کرده‏اید که همه اینها هندوانه زیر بغل شما گذاشتن بوسیله آنها بود تا با دست خودتان منافع ملی ایران را از بین ببرید و منافع ملی آنها را تامین کنید!؟ نگاهی به دستاوردهای آن جامعه بین‏المللی و شخصیت‏های آنروزش بکنید که شما را تشویق و گُنده می‏کردند. مقایسه دستاوردهای آنها با دستاوردهای ایران در این 34 سال باید برایتان بس باشد تا دریابید که آلت دست آنها قرار گرفتید و اسیر جهل سیاسی و تاریخی شده بودید و این وسط کدامین کشورها با استفاده از شماها منافع خود را در ایران و در کل خاورمیانه نفت و گاز خیز و خلیج فارس و آسیای میانه تامین کردند و می‏کنند و شدند ابرقدرتهای ثروتمند امروز. همه آن تشویق‏ها و احترام‏ها و کمک‏های بین‏المللی به شما در زمان شاه فقید برای حفظ منافع ملی بیگانگان در ایران بود و بهترین نتیجه را برایشان داد می‏دهد. نتیجه رفتن دیو شما برود و آمدن فرشته شما برای ایران همین بود که امروز ایران در ورطه نابودی قرار گرفته و کنفدراسیون عاجز از انجام وظیفه ملی خود به ایران فقط جشن سالگرد تاسیس خود را بگیرد و بر روی قبر ایران دست افشانی کند و باده‏نوشی! همینش کم بود که با این جشن کامل شد!

این سه پیام و هر پیام شادباش دیگری چیزی بجز نمک و اسید پاشیدن به زخم وارده عمیق به ایران و ایرانی بوسیله کنفدراسیون و اعضائش نیست! نمک و اسید پاشی بر زخم عمیقی که کنفدراسیون نقش بسزایی در وارد کردنش به ایران و ایرانی داشته است. این سه پیام بخودی خود نشان می‏دهد که پس از 50 سال که از تاسیس کنفدراسیون می‏گذرد، کنفدراسیونی‏های غیرنادم، نقد ناپذیر و غیرپاسخگو و مفتخر از اعمال خود یا هنوز هیچی یاد نگرفته‏اند، یا منافعشان ایجاب می‏کند بروی مبارکشان نیاورند، و یا اگر احتمالا واقعا ایران و ایرانی را دوست داشته و دارند، دوستیشان، دوستی خاله خرسه بوده است که صاحب را با نادانیش کشت. اما کشتن یک نفر کجا و کشتن یک کشور و یک ملت 75 میلیونی کجا!؟

من به عنوان یک جمهوریخواه سوسیال دمکرات ملی‏گرا بشما می‏گویم که جشن شما و این پیام‏های سه گانه شما و هر پیامی که در راستای این سه پیام باشد و هر سکوتی در مقابل عمل‏کردهای شما در تاریخ معاصر ایران را بیش از آنکه پاشیدن خاک به چشم ملت ایران و پاشیدن نمک و اسید بر زخم مهلک ایران و ایرانی بدانم که شما نقش مهمی در وارد کردن این زخم داشتید، این جشن‏تان را پایکوبی بر روی گور ایران و گور ملت ایران بوسیله کلیت کنفدراسیون و اعضائش می‏دانم!

پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

پاسخ به mandehzad
بمن می گویید؛خود را پوشانده ای زیر نام حق و خود را نشان داده ای تحت عنوان جمهوریخواه سوسیال دموکرات و ملی گرا. آن پوشیدن را می شود ناشی از مصلحتی فهمید ولی این نشان دادن هم مصلحتی داشته است؟ آن مصلحت را نمی پرسم ولی چرا این عناوین را مطرح کرده اید چه مصلحتی وجود داشته است؛؟

پاسخ: چرا کشف!تان از آنچه فکر می کنید پشت نام و عناوینم خفته را صریح برملا کنید تا جوابتان را بدهم!؟ در لفافه حرف زدن در اینموارد در شان هیچکسی نیست. مشکل چیست؛ جمهوریخواه قرن بیست و یکمی بودن من!؟

می فرمایید؛فرض کنید که همه ان چه فرموده اید درست باشد و کنفدراسیون و کنفدراسیونی ها خمینی و دستگاه شوم ان را آورده باشند؛.

پاسخ: بی صبرانه منتظر مقاله ای نقدی از شما در رد ؛فرض؛ هایم هستم. چرا نه وقتی به این راحتی وانمود می کنید که حق با شماست و من دجار ؛فرض؛ شده ام!؟

نوشته اید:این کنفدراسیون و کنفدراسیونی ها و آن خمینی از چه امکاناتی برخوردار بودند که ملت را بسیج کردند و سلطنت محمدرضا شاهی را سرنگون کردند؟ ایا دولتی که با همه امکانات دولتی و در امد های نفتی و دستگاه ساواک و امکانات نظامی و پلیسی و حمایت جهانی نتوانست از پس این تشکیلات دانشجویی و ان تشکیلات آخوندی بر آید، گیری نداشته است؟ بهتر نیست که سوزنی به خود زد و جوالدوزی به دیگران؟

رجوع کنید به:- ۱.آن پاراگرافی در نوشتارم که با "کلام آخر اینکه درست می‏گویید که جهان آنروز از شوروی و چین گرفته تا یاسرعرفات و چگورا و کاستروها تا دوستان‏تان در جهان غرب، همه و همه پشتیبان شما و اهداف شما برای ایران بودند. آیا هرگز از خود پرسیده‏اید که چرا آنروز آنطور بود" آغاز می شود؛ ۲. لینکی که ناشناس داده:- خیانت های کنفدراسیون دانشجویی در آینه اسناد
http://yekavazi.blogspot.co.uk/2013/01/blog-post_4304.htm ؛ ۳. نوشتار رضا چراندابی:- http://www.irancpi.net/digran/matn_5959_0.html و دیگرانی که عضو کنفدراسیون بوده اند. کنفدراسیونی ها از غرب رودستی خوردند اما تاوانش را ملت تاکنون داده.

January 09, 2013 01:18:04 PM
---------------------------

ایرانی

با درود خدمت دوستان
دست حمایت خارجی، تنها همین کلام در پاسخ به کامنت قبلی کافی است. تا جایی که به حکومت و مخالفین آن مربوط می شد، گروه هایی که از سر ناچاری به مبارزه مسلحانه روی آوردند و مائوئیست هایی که رفتند تا شهرها را از طریق روستاها محاصره کنند، درایت نیروهای حکومت در مبارزه و کنترل دشمنان ایران به خوبی می دانستند. عمر چریک تروریست مسلح در آن زمان که دست خارجی کمتر پشت آنها بود، ظرف ۵ ماه خاتمه می یافت و این نهایت تسلط نهادهای امنیتی بر اوضاع را نشان می دهد. این را می شود یا سال های آشوب بعد از شورش ۵۷ که عملا تروریست های خلقی و مجاهد (مزاحم) بر خیابان ها حکومت می کردند و ترور می کردند و آدم می کشتند، مقایسه کرد. قبل از شورش، بارها عملیات ترور، دزدی و آدمکشی کشف و خنثی گردید. اما زمانیکه پادشاه فقید، قرار داد جدید نفت را نپذیرفت، شمشیرها از رو بسته شد. در فضای باز سیاسی که عملا نهادهای امنیتی مسئول توسط خود سیستم، خنثی شده بودند، عربده کشی در خیابان چه آسان می نمود. به یاد داشته باشیم، شورش خیابانی آخرین پرده نمایشی است که پرده شروع آن در گوادالوپ شکل گرفته است. والا نیروهای تروریست مبارزه مسلحانه پیشگام و گروه های اقلیت و اکثریت دیگر، در سال ۵۴ به طور کامل تحت کنترل درآمدند و دیگر کاری از آنها ساخته نبود. حال اگر با حمایت خارجی بهترین امام تاریخ با کسانی که زیر عبایش خزیده بودند با خدعه این ملت را استحمار کرد، آن خرف دیگری است. دیکتاتوری محمدرضاشاهی اگر هم بود، برای مبارزه با وابستگان به برادر بزرگتر و سایر ارتحاعیون سرخ و استحمار کنندگان این ملت در قالب ارتجاع سیاه بود. نه برای مردم این کشور.
پاینده ایران

January 07, 2013 07:43:54 PM
---------------------------

mandehzad

خود را پوشانده ای زیر نام حق و خود را نشان داده ای تحت عنوان جمهوریخواه سوسیال دموکرات و ملی گرا. آن پوشیدن را می شود ناشی از مصلحتی فهمید ولی این نشان دادن هم مصلحتی داشته است؟ آن مصلحت را نمی پرسم ولی چرا این عناوین را مطرح کرده اید چه مصلحتی وجود داشته است؟

فرض کنید که همه ان چه فرموده اید درست باشد و کنفدراسیون و کنفدراسیونی ها خمینی و دستگاه شوم ان را آورده باشند.

این کنفدراسیون و کنفدراسیونی ها و آن خمینی از چه امکاناتی برخوردار بودند که ملت را بسیج کردند و سلطنت محمدرضا شاهی را سرنگون کردند؟ ایا دولتی که با همه امکانات دولتی و در امد های نفتی و دستگاه ساواک و امکانات نظامی و پلیسی و حمایت جهانی نتوانست از پس این تشکیلات دانشجویی و ان تشکیلات آخوندی بر آید، گیری نداشته است؟ بهتر نیست که سوزنی به خود زد و جوالدوزی به دیگران؟

آیا این حذف غیر خودی های که ادامه می دهید همان روش نیست که به استبداد محمدرضاشاهی انجامید و به آن جا رسید که امروز ازش به حق شکایت می کنید؟

January 07, 2013 05:55:59 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

حق گرامی‌،

اینجا بودید روی گل شما را می‌بوسیدیم از این نوشته زیبا. حرف دل ما را زدید. ما که سی‌ و سه‌ سال است که می‌گوییم اینها آدم بشو نیستند، اما کجاست آن گوش شنوا... ما اگر می‌گوییم بازگشت اینها به ایران یک فاجعه خواهد بود به همین دلایل است که می‌بینید. بدبختی در اینجاست که امثال اینها را نمی‌شود حتی هم میهن خطاب کرد. معلوم نیست که چگونه اینها سی‌ و سه‌ سال تجربه تلخ ایران را دیده‌اند و باز از این افکار و رفتار پوچ خود دست بر نمی‌‌دارند؟

امکان ندارد یک انسان تا این حد از هر نظر بی‌ محتوا باشد. وقتی‌ رفتار اینها را می‌‌بینیم تنها چیزی که با منطق جور در می‌‌آید این است که بپذیریم اینها بقدری خود فروخته و نسبت به ایران و ایرانی‌ بیگانه هستند که اگر بخواهند هم نمیتوانند یک قدم مثبت در راه این ملت و میهن بر دارند.

و متأسفانه امثال اینها بقدری از هر طرف حمایت میشوند که حضور جمهوریخواهانی امثال شما (حق ها) را هم خنثی تحت شعاع قرار میدهند.

وگرنه ما هم به راحتی‌ بعضی‌‌ها می‌گفتیم اگر ایران فردا جمهوری شود ما به نود و پنج در صد از آرزوهای خود میرسیم. اما با حضور اینها، و قدرت‌هایی‌ که از اینها حمایت میکنند است که ما معتقدیم یک جمهوری دیگر پس از رژیم آخوندی دوباره یک فاجعه بد تر از بد برای ایران خواهد بود.

با این نسل امروزی الله و اکبری و پس مانده‌های پنجاه و هفت که سخت در صحنه پشتیبانی میشوند تنها راه باقی‌ مانده در برابر سناریوی تحمیلی پنجاه و هفت، همان بازگشت به اصل و ناسیونالیسم ایرانی‌ است.

تنها شعاری که این مبارزه نیاز دارد، همان شعار ملی‌، فراگیر، و دشمن شکن، جاوید شاه است. زمانی‌ که این ملت این شعار را سر دهد، این رژیم و آنهائی که این رژیم را آوردند در هم خواهند شکست. این تنها پاد زهر سناریوی ضد ایران و ضد ایرانی‌ پنجاه هفت و پنجاه و هفتی‌ها است.

January 07, 2013 02:10:36 PM
---------------------------

unknown

خیانت های کنفدراسیون دانشجویی در آینه اسناد
http://yekavazi.blogspot.co.uk/2013/01/blog-post_4304.htm

l

January 06, 2013 08:32:09 PM
---------------------------

ایرانی

با درود خدمت دوستان
حق عزیزم، نوشتاری بسیار شفاف و روشنگر را قلمی نموده اید. یخ بستگان سیاسی در دهه های سی و چهل شمسی، در پیرانه سری یاد مبارزات قهرمانانه! خود نموده اند تا گیلاسی در جهان امپریالیستی روبه نابودی! سرمایه داری بزنند و دمی خوش باشند و بقای سوسیالیزم واقعا موجود! را نیز پیگیری کنند. حال به این ها بگو پدر جان، ایران و ایرانی را با مرام جهان وطنی و وابسته به مسکو خود به باد دادید، در این پیرانه سری کمی خرد و منطق بیابید و برای جشن ها و دورهمی هایتان، دلیلی دیگر بجویید.جوان امروزین ایران، نه شما را می شناسد و نه شما برایش کمترین اهمیتی دارید، این را از کسی بشنوید که هر روز خود را با جوانان برومند ایران سپری می کند. حق عزیزم، در مورد کنفدراسیون، نکته جالبی برایت بگویم. خانم مهناز افخمی از وزرای دولت هویداست و مسئول امور زنان، هم زمان برادر او از ارکان مهم کنفدراسیون در خارج از کشور است. اما این موضوع نه مزاحمتی برای خانم افخمی ایجاد می کند و نه رزیم شاه مانند رژیم آخوندی که برادر بهمن قبادی را به جای او بازداشت کرده است، با او کاری دارد و او را رد صلاحیت می کند. خسرو گلسرخی شوهر خواهر شادروان گرگین است، اما پس از گلسرخی برای گرگین مشکلی پیش نمی آید و همواره در سفرها به همراه شاهنشاه و شهبانوست. به قول ظریفی، دیکتاتوری محمدرضاشاهی اگر هم بود نه برای ملت ایران، که برضد وطن فروشانی بود که خاست و هدفی جز تسلیم کردن ایران به برادر بزرگتر نداشتند. طرفداری حضرات از مصدق السلطنه را نیز زیاد جدی نگیر، حزب توده با وجود اینکه از شبکه وسیع افسران و چماقداران متعدد برخوردار بود، اما در عصر ۲۸ مرداد نه خواست و نه توانست کاری بکند.
درضمن، کامنت قبلی که با نام ایرانی ارسال شده است از اینجانب نیست. البته چیزی که نوشته شده مورد تایید من هم هست.

January 06, 2013 11:02:31 AM
---------------------------

ایرانی

اینها ایرانی نیستند . یه مشت خودباخته بی وطن که سور مرگ وطن میگیرند

January 06, 2013 02:25:35 AM
---------------------------

بهمن زاهدی

با دورود به حق گرامی،

اینها حق دارند پای‏کوبی کنند! به هدف خود رسیده‏اند. هدفشان نابودی ایران و حراج منافع و ثروت‏های ملی ایران بوده و هست.

درست است که در غرب زندگی می‏کنند ولی هنوز برده کمونیست‏های کاپیتالیست شده هستند و بوی از ایرانیت نبرده‏اند.

اگر ایران برای این جهان‏وطنی‏ها ارزشی می‏داشت رهبرشان نامه «فدایت شوم رهبر» برای خامنه‏ای نمی‏فرستاد و اصلاح‏طلب جمهوری‏اسلامی نمی‏شد.

جمهوری‏اسلامی حتا به این برده‏های مجانی خودش هم اجازه این را نداده که در ایران جشن بگیرند.

ارادتمند
بهمن زاهدی

January 05, 2013 10:34:57 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites