لاشخور خمین، که به او «پیر خمین» هم گفتهاند، از تیره کرکسها، علاقه ویژهای به خوردن موجودات زنده و مرده داشت. گفته میشود این لاشخور اصالتا هندی است، اما لاشخورهای هندی فقط لاشه مرده میخورند و علاقهای به کشتن نداشته و ندارند! لاشخور خمین از خوردن خون جوانان محارب لذت ویژهای میبرد...
این لاشخور که در سالهای آخر عمرش از بس نمرد به «نمیر المومنین» معروف شده بود، در سنه ۱۲۸۱ شمسی از تخم بیرون آمد. تا مدتها علاقهاش به خوردن جنازه را پنهان نمود و در حوزه علمیه قم لانه کرد. با آنکه نر بود، اما روی تخم بقیه نشست و بسیاری از طلبههایی که از تخم بیرون آمدند تا مدتها(درون تخم البته) زیر او بودهاند.
لاشخور به تبعیض و کاپیتولاسیون معترض شد و بعد از اندکی تحمل حبس، از قم اخراجش کردند... وقتی به نجف پناهنده شد، بچه لاشخورها را هم با خود به عراق برد. جوجه ارشدش که مصطفی نام داشت، از بس کله پاچه خورد، سکته کرد، ولی لاشخور خمین گفت که امیدش را شهید کردهاند.
او که دیگر در سالهای پیری پر پرواز نداشت، بعد از اندکی اقامت در باغ وحشی در فرانسه، سوار بر ار فرانس آوردند و البته ۱۰-۱۱ سال بعدش با ارتحال رفت.
وقتی پیر خمین جای سلطان جنگل نشست، کفتارها و خوکها میداندار شدند. یکی از خوکهای بازمانده از قلعه حیوانات اورول که اهل رفسنجان بود، اداره امور را به دست گرفت و هر کاری دلش میخواست، به نام لاشخور خمین میکرد و لاشخور خمین هم وقت کافی برای شعر گفتن و لاشه خوردن در لانه جدیدش در جماران یافته بود.
لاشخور خمین، شباهت زیادی به «ناپلئون» در قلعه حیوانات داشت و سگهای هار را به پاسداری از انقلابش وا داشت. این سگها هم مانند لاشخور اعظم، علاقه زیادی به خونریزی و خونخواری داشتند.
لاشخور خمین قوانین جنگل را تغییر داد. این قوانین در دوران حکومت او مقدس شدند:
- همسایه میتواند جاسوسی همسایه را بکند
- فرزند میتواند پدر و مادر و برادرش را برای انقلاب لو بدهد
- دروغ گفتن برای حفظ نظام واجب است
- حفظ نظام از اوجب واجبات است
- اعدام کنید ولو اینکه طرف بیگناه باشد. امام گرسنه است
- شهادت خوب است، البته برای فرزندان رعایا
- همه جانوران با هم برابرند، ولی روحانیون برابرترند
- دموکراسی دروغ است! مردمسالاری دینی را بچسبید!
- میزان، رای املت است. ملت کجا بوده؟
- اگر من مردم، از کسی پیروی کنید که مخالف استمنا باشد!
و دهها قانون دیگر...
لاشخور کبیر انقلاب که در سال ۱۳۵۷ به سلطنت رسید، تا هنگام مرگ، باعث مرگ صدها هزار نفر در جنگ و اعدام دهها هزار نفر در زندان شد.
وقتی در بستر بیماری بود، خوک رفسنجان پا روی لوله اکسیژنش گذاشت و او در حالی که داشت احوال فامیلهای او را میپرسد و «خوا...خوا...» میگفت. خوک رفسنجان خیال کرد خمینی میگوید «خامنهای رهبر شود»...اما اکسیژن به پیر خمین نرسید و جان به جان آفرین تسلیم کرد. در تشیع جنازهاش، کفتارهایی کفنش را پاره پاره کردند و وقتی جنازهاش لخت مادرزاد شد، همه گفتند ماشالا!
نتیجه اخلاقی هم اینکه خامنهای رهبر شد! او هم جانور عجیبی است!
از لاشخور خمین، دهها فرزند خوانده باقی مانده است که هر گونه رابطه او با مادران این جانورها تکذیب میشود!
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|