فرانسویان بر شاهی قانونی و مهربان با چنان خشونت و بیرحمی شوریدند كه مردم كشورهای دیگر بر خونخوارترین خودكامهها نشوریده بودند، مردم فرانسه قانونها را نسخ كردند، دادگاهها را از میان بردند، پایه صناعات را سست و تجارت را دستخوش ركود كردند؛ مالیاتها پرداخت نشد و بدین سان، مردم در تنگدستی افتادند، كلیساها را بیآنكه نفعی برای دولت داشته باشد، غارت كردند و هرج و مرج در كشور و در میان ارتشیان به اصلی در قانون كشور تبدیل شد و این همه نیز جز «ورشكستگی ملی» به دنبال نیاورد.
تاملاتی درباره انقلاب فرانسه. ادموند برک(1)
سی و چهار سال پس از انقلاب اسلامی بار دیگر کلیه نیروهای درگیر در این انقلاب باید از خود بپرسند چه دستاوردی برای ایران حاصل شد، چه تحول مثبتی صورت گرفت، کدام مشکل از مشکلات متعدد ایران در این سی و چهار سال حل گردید.
اگر رضاشاه توانست وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی را به ایران بازگرداند و یک ساختار حقوقی عرفی برای ایران تاسیس کند و محمدرضاشاه با وجود تمام کاستی ها توانست ایران را در مسیر صنعتی شدن و اعتباریابی بین المللی قرار دهد، مدعیان و سینه چاکان انقلاب اسلامی بگویند که «جمهوری اسلامی» چه دستاورد استراتژیکی برای جامعه، کشور و جغرافیای سیاسی ایران داشته است.
مضحک آن است مباشران انقلاب اسلامی به دروغ مدعی میشوند که "دموکراسی و آزادی" هدف اصلی آنان بوده است حال آن که گفتمان غالب بر انقلاب اسلامی یک گفتمان ضد غرب، ضد دموکراسی و آزادیکُش بود، قرار بود تمام سلیقهها، ابتکارها، اندیشهها در یک شخص به اسم خمینی مستحیل شود، جمهوری اسلامی امروز رژیمی ایدئولوژیک و استبدادی نشده، از روز نخست ملت "بت ساز" ، نخبگان "بد سواد" و نیروهای سیاسی "کج اندیش" ایران بنای این خراب آباد را بنا نهادند.
امروز کشور ایران نه تنها ذرهای از سال 1357 جلوتر نیست بلکه در همه زمینهها کشوری عقب افتاده، سرزمینی منزوی و دارای ملتی بی تفاوت و نخبگانی منحرف است که هزاران مشکل حل نشده بیش از سال 57 دارد، تفکر "ضد خارجی"، انداختن "همه" مشکلات به گردن خارجیها و مباحث «تک متغیری» نشانه ذهن علیل و ناتوان روزنامه نگاران و منتقدان ایرانی از تحلیل، بررسی و نقد انقلاب اسلامی و تمامی حوادث قبل و بعد تاریخ ایران است.
ذهنیت ابتدایی(2) و ساده انگار تمام معادلات را با یک مجهول حل می کند، اعتقاد افراطی به دست "پنهان خارجی"، دردی از دردهای عدیده ملی ما باز نمی کند، بیست و شش دی یادآور روز تلخی است چه موافق محمدرضاشاه باشیم چه مخالف او، ذهن ناتوان، علیل، یکسویه نگر و افراطی نخبگان سیاسی ایران هنوز از بررسی "همه جانبه" دوره محمدرضاشاهی ناتوان است، انگاره های "مبتذل" و "سیاه و سفید" کردن های از سر بد سوادی هنوز مانعی عمده بر سر راه نیروهای سیاسی ایران برای یک تحلیل دقیق و کارشناسی است.
در حالی که امروز مشخص شده دکتر مصدق آن تصویر اسطوره ای را نداشته و در موارد گوناگون دچار اشتباه و قانون شکنی شده، سینه چاکانش هنوز می خواهند مصدق را "تنها" !! نخست وزیر دموکراتیک ایران بنامند، در حالی که امروز مشخص شده نیروهای چپ ایران اندیشه "دموکراسی، حکومت پارلمانی و حکومت قانون" نداشته اند هنوز در محافل سیاسی مدعی هستند که برای دموکراسی !! قیام نموده اند، در حالی که آمار و ارقام نشان می دهد دوره محمدرضاشاهی به لحاظ اقتصادی دستاوردهای زیادی برای ایران از جمله کنترل نقدینگی، رشد اقتصادی، توسعه صنعتی، کاهش شکاف طبقاتی، افزایش پس انداز ملی و مواردی از این دست داشته، اما دشمنان لجوج آن دوران هنوز می خواهند خاک در چشم ایرانیان بپاشند و یکسره دوره او را سیاه و بی دستاورد معرفی کنند.
در دوره پهلوی ایران از یک کشور آشفته و نیمه مستعمره توانست به یک کشور مستقل، نیمه صنعتی و با روند مدرنیته افتان و خیزان تبدیل شود، مشکلات مرزی و امنیتی ایران با موافقت نامه هایی نظیر توافقنامه سعد آباد در دوره رضاشاهی و قرارداد 1975 الجزایر با عراق تا حدودی حل شده بود، گذار از حکومت توسعه گرای آمرانه به حکومت دموکراتیک به مراتب آسان تر از گذار از حکومت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی به حکومت دموکراتیک بود، طبقه متوسط زمان شاه امروز دیگر وجود ندارد، عظیمی ترین شکاف طبقاتی تاریخ ایران نه در حکومت های پادشاهی قبلی بلکه در "جمهوری" اسلامی اتفاق افتاد، عمیق ترین شکلهای تبعیض در "جمهوری" اسلامی تجربه شد، امروز ایران با جمهوری اسلامی کشوری بی اعتبار و بازیگری منزوی است که در هیچ پروژه صلح، آشتی و تحول خاورمیانه نقشی ندارد و بر عکس به عامل بی ثباتی و تروریسم منطقه ای تبدیل شده است.
بیست و شش دی ماه نه فقط روز خروج شاه از ایران بلکه روز خروج ایران از روند توسعه، مدرن سازی، ساختار حقوقی عرفی و اعتبار بین المللی است، دوره محمد رضاشاهی با همه کمبودها و اشتباهات از هر نظر به جمهوری اسلامی برتری دارد، جا دارد نخبگان سیاسی ایران فارغ از "حب و بغض ها" دوره پهلوی را تحلیل کنند و اسیر ذهنیت های بسته خود نشوند.
آری 26 دی 57 شاید یکی از تلخ ترین روزهای تاریخ ایران باشد ولی روزگار ملت ایران در چنگال حکومت جهل و جنون جمهوری اسلامی سرنوشتی بسی تلخ تر است که تنها با پیمانی دوباره بین تمام آزادی خواهان می توان از این دوران سیاه عبور کرد هرچند محمدرضا شاه در روزی سرد و با دلی پر غصه ایران را ترک کرد اما هرچه زمان می گذرد خدمات او به کشور ایران و وطن دوستی اش بیش از پیش آشکار می گردد و مشخص می شود بسیاری از کارهای او که در زمان خودش با بی انصافی مورد بی اعتنایی نخبگان سیاسی قرار گرفت چه قدر به سود منافع ملی و امنیتی ایران بوده است.
آغاز مقاله را با جملاتی از رساله «تاملاتی درباره انقلاب فرانسه» ادموند برک فیلسوف ایرلندی آغاز کردم، در پایان مقاله هم به فقره ای از نظرات آلکسی توکویل (3) فیلسوف فرانسوی اشاره می کنم که بسیار نزدیک به حال و هوای تاریخ معاصر ایران است، توکویل در کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن» می نویسد:« استاندار سال 1780 علایقی کاملا متفاوت با علایق استاندار دوره پیش داشت، او پیوسته در صدد تنظیم طرح هایی برای افزدون ثروت استانش بود، راه ها، آبراه ها، صنایع و داد و ستد بیشتر وقت و فکر او را به خود مشغول می داشتند ... اغماض های مالیاتی غالبا صورت می گرفتند، در این دوره، شاه بودجه تاسیس کارگاههای خیریه را در مناطق روستایی افزایش داده بود ... ولتر به یکی از دوستانش نوشته بود:"فرمان شاه در بردارنده بسیاری اصلاحات عالی است، لغو خرید سمت ها، رایگان ساختن عدالت، خلاص نمودن دادخواهان از هزینه سنگین ... من از رفتار غفت آمیز طبقه متوسط گستاخ و لجام گسیخته مان به راستی در شگفت شده ام، من شخصا مجاب شده ام که شاه بر حق است..." ... پیشرفت سریع و بی سابقه ای در رفاه ملت به چشم می خورد ... یک بررسی آماری تطبیقی آشکار می سازد که در هیچ یک از دهه های پس از انقلاب، به اندازه دو دهه پیش از انقلاب، در امر پیشرفت ملی ما چنین گام های سریعی به جلو برداشته نشده بود ... کشور ثروتمند تر و شرایط زندگی در سراسر فرانسه بهبود یافته بود؛ شاه گرچه هنوز به زبان یک سرور سخن می گفت اما در عمل همیشه به افکار عمومی احترام می گذاشت و در سر و سامان دادن امور روزنه اش از راهنمایی آن استفاده می کرد»؛ شکست همه جانبه انقلاب اسلامی و انحطاط ملی باید یک بار دیگر نیروهای سیاسی ایران را به "تاملی دوباره" درباره مشکلات فراروی "فرهنگ سیاسی" ایران وادار ، فراهم شدن مقدمات آموختن از مفاهیم برجسته و ارزشمند فلاسفه سیاسی دنیا به ویژه فیلسوفان سیاسی دوره روشنگری به بعد می تواند "اولین گام" ما باشد.
زیرنویس
1- ادموند برک، (1729 - 1797)، سیاستمدار، نظریهپرداز فلسفه سیاسی و سخنور ایرلندی بود برک عضو حزب ویگ و نماینده پارلمان بریتانیا از 1765 تا پایان عمر بود
2- لوسین لوی برول در کتابش «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده» خصوصیات ذهنیت ابتدایی را بر می شمارد، ویژگی هایی مانند پایبند نبودن ذهنیت ابتدایی به اصل امتناع تناقض، تحلیلی و استدلالی نبودنش، احساسی بودنش، عقلانی نبودنش، وحشتش از نوآوری و هر چیز جدید
3- آلکسی دوتوکویل، (1805- 1859)، فیلسوف و از مهمترین متفکران قرن نوزدهم فرانسه
نویسنده:کوروش از تهران
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
وجدانی
این جبرِ زمانه است که چون "هیچ" بیاید "همه چیز" رود! (۲)
هواپیمای مسافرتی ایر فرانس AIR FRANCE آیت الله خمینی و یارانش را در آن روز از پاریس به تهران میبرد. هنوز تا رسیدن به فرودگاه مهرآباد دقایقی باقیست. خبرنگاری از آیت الله خمینی می پرسد: حال که پس از سالها دوری به ایران باز می گردید چه احساسی دارید؟ آیت الله بی درنگ پاسخ میدهد: هیچ!
چند روز قبل شاه با چشمانی گریان ایران را ترک کرده بود و آیت الله خمینی با هیچ احساسی به ایران می آمد!!! آیت الله خمینی در محل گورستانِ بهشتِ زهرا در میانِ ازدهامِ مردمِ ایران (تهران درست است) با صدای بلند اعلام میکند (صدای خمین): من دولت تعیین میکنم! من تو دهنِ این دولت میزنم! من دولت تعیین میکنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم! (بعد از چهار بار من من گفتن تازه به یادِ ملت می افتد و برای خالی نبودن عریضه نامی از ملت میبرد)... و این چنین آخرین دولتِ منتخبِ شاه فرو میریزد (هرج و مرج و آتش سوزیهای فراوان)... و انقلابِ اسلامی به رهبری آیت الله خمینی با پشتیبانی گروههای سیاسی مخالفِ شاه و اقشار گوناگون به پیروزی میرسد (و در یک کلام دشمنان شاه و ایران عطش انتقام جوئی خویش از این دو را بدست خمینی به درجۀ نهایت میرسانند).»»
منبع مزبور:
http://www.youtube.com/watch?v=uxr7n3yLXAY
January 14, 2013 05:06:01 PM
---------------------------
وجدانی
این جبرِ زمانه است که چون "هیچ" بیاید "همه چیز" رَود! (۱)
بیادِ رفتن شاه فقید در ۲۶ دی ماهِ ۱۳۵۷ از ایران و ورود سیاهی و مستولی شدن پوچی و تباهی بر سرتاسر میهنمان، مطلبی تهیه گردیده که در ادامه تقدیم میشود. این مطلب بر اساس و پایۀ ویدئو کلیپی پیاده شده است که آدرس آن را در پایان مشاهده مینمایید.
«« تهران ۱۶ ژانویه ۱۹۷۹، کاخِ نیاوران در فضای غمگین فرو رفته است. کوشش شاه برای آرام ساختن مردمِ شهرهای بزرگ و کوچکِ ایران به نتیجه نرسیده است. به نظر میرسد همۀ آرزوهایِ شاه و تلاشهایش برای پیشرفتهای بیشترِ ایران بدست باد سپرده شده است. شاه همراه با همسرش شهبانو فرح پهلوی بوسیلۀ هلیکوپتر از کاخ نیاوران به سوی فرودگاهِ مهرآباد پرواز میکند. گروه کوچکی از شخصیتهای کشوری و لشگری، شاه و شهبانو را در فرودگاه مهرآباد تا نزدیکی پلکانِ هواپیمایِ سلطنتی همراهی میکنند.
(از فرمایشاتِ شاهانه هنگام ترک ایران): "یک مدتی است که احساس خستگی میکنم و احتیاج به استراحت. ضمنآ هم گفته بودم که تا خیالم راحت بشود و دولت مستقر بشود، بعد مسافرت خواهم کرد... حرفی غیر از حس وضعیت مملکت و انجام وظیفه بر اساس میهنپرستی ندارم..."
گویی شاه میداندکه این آخرین لحظاتی است که در خاک ایران به سر میبرد. شاه نمی تواند احساساتِ درونی خود را پنهان کند. شاید این نخستین باری است که در برابرِ دوربین های عکاسی و فیلمبرداری خبرنگاران اشک میریزد و گریه میکند. روزنامه های دولتی در همان روز با تیترِ درشت نوشتند: "شاه رفت". (رقص و پایکوبی گروههای بویژه سیاسی و ضد شاه در خیابانهای تهران و لابد احساس غرور که ایران را توانستند بالاخره بر باد دهند)
January 14, 2013 04:56:30 PM
---------------------------
|