این روزها به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه استعمار سیاه و سرخ یا به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نو شده است. استعمار سرخ و سیاهش، کهنه و نویش، روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با اینکه خصوصیت ذاتی آنان همانند است، خیلی کم اتفاق افتاده است که این دو استعمار شناخته شده تاریخ با یکدیگر همکاری نمایند، مگر در موارد خاصی، که یکی از آنها همکاری نزدیک و صمیمانه و صادقانه هر دو استعمار در برابر انقلاب ایران بخصوص برنامه مترقی اصلاحات ارضی در ایران است. سرآغاز انقلاب شاه و ملت در روز ششم بهمن ماه 2520 شاهنشاهی استعمار سرخ و سیاه ایران را که ظاهرا هر کدام در کشور ما برنامه و نقشه خاصی داشتند با یکدیگر متحد ساخت، که مظهر این همکاری صمیمانه در بلوای روزهای 15 و 16 خرداد ماه۲۵۲۲(۱٣۴۲( در تهران آشکار شد
پس از بلوای شوم 15 خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پایهریزی شده بود، ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه میکردند دچار یک نوع سرگیجی عجیبی شده بودند، زیرا در یک جا رد پای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده میشد. از یک سو عوامل تودهای که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی همه امیدهای خود را برای فریفتن دهقانان و ساختن انجمنهای دهقانی نقش بر آب میدیدند در برابر انقلاب دست به آشوب زدند و از سوی دیگر مالکان بزرگ که سالیان دراز میلیونها دهقان ایرانیرا غارت کرده بودند و به امید شکستن این برنامه و رجعت به وضع سابق، پول در دست عوامل تودهای و ورشکستگان دیگر سیاسی گذارده بودند و جالب اینکه این دسته از کسانیکه باور داشتند میتوانند چرخ انقلاب را از حرکت بازدارند و اراضی واگذار شده به دهقانان را از دست آنها خارج سازند، دست به دامن عالم روحانیت زدند زیرا میپنداشتند که مخالف عالم روحانیت که در جامعه ایران از احترام خاصی برخوردار است، میتواند نه تنها برنامه انقلاب شاه و ملت را دچار مشکل سازد، بلکه همانطور که یکی از مالکان بزرگ تصور کرده بود ( "دهقانان زمینها را به عنوان زمین غصبی پس بدهند!" ) ولی عالم روحانیت هوشیارتر از آن بود که علیه انقلاب شاه و ملت که منطبق با اصول و تعالیم اسلامی و به منظور ایجاد عدالت و موقوف شدن استثمار فرد از فرد توسط رهبر انقلابایران طراحی شده بود برخیزد
مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضهخوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و در نتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند، در صدد یافتن یک "روحانی" برآمدند که مردی ماجراجو و بیاعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاهطلب باشد و بتواند مقصود آنها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند. مردی که سابقهاش مجهول بود و به قشریترین و مرتجعترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالی مقام کشور با همه حمایتهای خاص موقعیتی بدست نیاورده بود در پیفرصت میگشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کرده و اسم و شهرتی پیدا کند
روح الله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او رامناسبترین فرد برای مقابله با انقلاب شاه و ملت ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین 15 خرداد شناخته شد.
روح الله خمینی معروف بود به "سید هندی". درباره انتصاب او به هند هنوز حتی نزدیکترین کسانش توضیحی ندارند، به قولی او مدتی در هندوستان بسر برده و در آنجا با مراکز استعماری انگلیس ارتباطاتی داشته است و بهمین جهت به نام سید هندی معروف شده است. قول دیگر این بود که او در جوانی اشعار عاشقانه میسروده و به نام هندی تخلص میکرده است و به همین جهت به نام هندی معروف شده است و عدهای هم عقیده دارند که چون تعلیمات او در هندوستان بوده فامیل هندی را از آن جهت انتخاب کرده است که از کودکی تحت تعلیمات یک معلم بوده است. آنچه مسلماست شهرت او به نام غائله ساز ۱۵ خرداد به خاطر همگان مانده است، کسی که علیه انقلاب شاه و ملت ایران و به منظور اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه کمر بست و بدست عوامل خاص و شناخته شده علیه تقسیم املاک، آزادی زنان، ملی شدن جنگلها وارد مبارزه شد و خون بیگناهان را ریخت و نشان داد، هستند هنوز کسانی که حاضرند خود را صادقانه در اختیار توطئهگران و عناصر ضدملی بگذارند.
برای ریشه یابی از واقعه 15 خرداد و نقش قهرمان آن، توجه به مفاد یک گزارش و یک اعلامیه و یک مصاحبه کمک موثر خواهد کرد. چند هفته قبل از غائله 15 خرداد گزارشی از طرف سازمان اوپک منتشر شد که در آن ذکر شده بود:" درآمد دولت انگلیس از نفت ایران چند برابر مجموع پولی است که در آن وقت عاید ایران میشد."
چند روز قبل از غائله اعلامیهای در تهران فاش شد که یک ماجراجوی عرب به نام محمد توفیق القیسی با یک چمدان محتوی ده میلیون ریال پول نقد در فرودگاه مهرآباد دستگیر شده که قرار بود این پول در اختیار اشخاص معینی گذارده شود. چند روز پس از غائله نخستوزیر وقت، در یک مصاحبه مطبوعاتی فاش کرد:"برما روشناست که پولی از خارج میآمده و بدست اشخاص میرسیده و در راه اجرای نقشههای پلید بین دستجات مختلف تقسیم میشده است".
خوشبختانه انقلاب ایران پیروز شد. آخرین مقاومت مالکان بزرگ و عوامل تودهای در هم شکسته شد و راه برای پیشرفت و تعالیو اجرای اصول عدالت اجتماعی هموار شد. در تاریخ ایران روز 15 خرداد به عنوان خاطرهای دردناک از دشمنان ملت ایران باقی خواهد ماند و میلیونها مسلمان ایرانی به خاطر خواهند آورد که چگونه دشمنان هر وقت منافعشان اقتضا کند با یکدیگر همدست میشوند حتیدر لباس مقدس و محترم روحانی.
متن مقاله با امضای احمد رشیدی مطلق
این مقاله كه در تاریخ ۱۷ دیماه سال ۱۳۵۷ بمناسبت روز آزادی زنان در روزنامه اطلاعات چاپ شد. به عقیده بسیاری از محققین تاریخ معاصر ایران یكی از عوامل اصلی شورش اسلامی در ایران به شمار میرود.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
ط-ش
این نامه یک حقیقت بود و لی علت اصلی شورش سال 57 نبود با اینحال متن نامه و پیامد های ان ماهیت همه گروه ها را از چپ وراست برملا کرد.مخالفین شاه جنون قدرت داشتند که به جان همدیگر افتادند و در شرایط کنونی هم اب در هاون میکوبند.
January 17, 2013 06:45:25 PM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان
انتشار مقاله فوق بهانه ای شد در دست مخالفان که از مدت ها قبل تشکیلات لازم را در قالب هیئت های مذهبی به وجود آورده بودند. ده ها مقاله و کتاب به اتفاقات پیش و پس از انتشار این مقاله پرداخته است. اما امروز پس از این سالیان که دوباره آن را می خوانی، چیزی جز حقیقت محض از ورای کلمات آن درنمی یابی. جقیقتی محض و مطلق. شاید آن روز که پیک، پاکت زرد رنگ منقش به آرم دربار حاوی مقاله فوق را به دفتر روزنامه تحویل داد و طبق گفتار دست اندرکاران، هیاهویی به وجود آورد که در نهایت با تماس با وزیر دربار وقت (شادروان هویدا) خاتمه یافته و مقاله منتشر شد و تازه هیاهو خیابان ها را در بر گرفت، هیچ کس نمی دانست که اتاکی اینجنین به خمینی، ردپایی از حقیقت محض را در دل تاریخ به یادگار می گذارد. هر چند این یادگاری، زحمی مهلک به همراه دارد برخاسته از گران ترین تجربه ایرانی در سه دهه اخیر. یک نام مستعار (احمد رشیدی مطلق)، برای همیشه در تاریخ ایران باقی ماند و بحث های سالیان را موجب شد. ابعاد ایت الله العظمی ای را به جامعه شناساند که از حیث پیروان، واقعا هم عظمی بود. از چپ های چپ تا راست ها مثلا ملی - مصدقی، کشف این ایت الله العظمی که بهترین اما تاریخ بود نه توسط مذهبیون، که توسط احسان طبری ها صورت گرفت. مرجعیت جهانی شیعه و امامت را ایت الله دیگری برایش دست و پا کرد، آیت الله بی بی سی. امامی که به مومنین رخ در ماه می نمود و به سکولارها و عده جمهوری فرانسه می داد. به مردم عادی متذکر می شد که تنها به این قانع نباشید که آب و برق مجانی باشد، ما دنیا و آخرت شما را آباد خواهیم کرد!، حال با نگاهی به ارقام میلیونی خرید گوری در بهشت زهرای تهران، در می یابی که حتی مرگ هم مفت که نیست بماند، بلکه کیلویی خون باباست، دنیا پیش کش.
پاینده ایران
January 16, 2013 08:30:58 PM
---------------------------
|