حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
تجزیه ایران را جدی گرفته‌اند

January 20, 2013

یک شنبه 1 بهمن 2571 = January 20, 2013

محمدرضا یزدان پناه روزآنلاین
 

کنفرانس قاهره در گفت‌وگوی "روز" با کورش زعیم:

کورش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران در گفت و گو با "روز" درباره آنچه "برنامه تجزیه ایران" با نقش آفرینی برخی دولت های خارجی، رسانه های بین المللی و فعالان تجزیه طلب خواند، هشدار داد. این فعال سیاسی در واکنش به برگزاری کنفرانسی در قاهره مصر با حمایت معاون رئیس جمهور این کشور و با حضور تعدادی از گروه های تندروی سلفی و وهابی و افرادی که خواهان تجزیه خوزستان از ایران هستند، از سکوت وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که همزمان با برگزاری این کنفرانس در مصر حضور داشت، به شدت انتقاد کرد.

کورش زعیم که از اعضای شناخته شده جبهه ملی ایران و از مدافعان حقوق بشر در کشور است، تاکنون بارها دستگیر، بازجویی و زندانی شده است. او روز چهارشنبه اول آذر ۱۳۹۱ نیز همراه با سه تن از اعضای دیگر جبهه ملی ایران در اسفراین بازداشت اما پس از ساعاتی آزاد شد. زعیم پیش از این و در فروردین سال جاری توسط دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، فعالیت تبلیغی علیه نظام و تجمیع پرونده‌های دستگیری و زندان در سال‌های ۱۳۶۱، ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ به سه سال حبس تعلیقی و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های سیاسی و رسانه‌ای محکوم شد که این حکم به علت "کهولت سن" او به مدت پنج سال تعلیق شده است.


در هفته گذشته کنفرانسی در مصر و با حمایت تعدادی از نهادها و گروه های تندروی اسلامگرا و مقام های ارشد دولتی این کشور در حمایت از تجزیه مناطق عرب زبان ایران برگزار شد. تعدادی از ناظران، برگزاری چنین کنفرانسی در کشوری که از نمادهای بهار عربی به شمار می آید را نشانه ای از گسترش تلاش ها برای تجزیه ایران قلمداد کردند. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟


برنامه تجزیه ایران که از سال ۲۰۰۶ بطور جدی توسط نومحافظه کاران آمریکا و تندروان یهود در اسراییل مطرح شده (که البته انگلستان هم همیشه در این محفل بوده و هست) اکنون با ناتوان‌تر شدن اقتصادی ایران و انزوای جمهوری اسلامی، محاصره ایران توسط بزرگ‌ترین بسیج نیروهای نظامی در تاریخ بشریت و خریدهای خارق العاده تسلیحات مدرن توسط کشورهای همسایه، وارد مرحله جدیدی شده است. عربستان هم این دو سه ساله وارد معرکه شده و تا کنون حدود ۴۸۰ میلیون دلار برای فراهم آوری زمینه تجزیه در ایران هزینه کرده است. دولت ترکیه که در زمان حکومت ارتشیان حدود ۲۰۰ میلیون دلار برای فعالیت پان ترکیست‌ها بودجه تخصیص داده بود، اکنون کمتر هزینه می‌کند، ولی پول‌های کلانی توسط الهام علیف هزینه می شود. بخشی از این هزینه ها برای تامین تسلیحات پنهان است، هم در شمال غرب و هم در جنوب غرب. افزایش چشمگیر تبلیغات ضد ایرانی، شدت گرفتن قوم گرایی توسط فعالان تجزیه طلب و برخی رسانه های جهانی و افزایش چشمگیر شوخی های توهین آمیز قومیتی برای تحریک عوام، شکل جدی تری بخود گرفته است. نخست سه جزیره در خطر است و سپس خوزستان برای از پای درآوردن جمهوری اسلامی با محروم کردنش از منابع نفتی.


برپا کننده اصلی کنفرانس قاهره، معاون رئیس جمهور مصر بود اما دولت این کشور درباره آن سکوت کرده است. آیا می توان عدم حمایت دولت مصر از این کنفرانس را پذیرفت؟


نه، نمی توان پذیرفت. اگر حسنی مبارک بود که اصلن اجازه نمی داد این کنفرانس در قاهره تشکیل شود، ولی محمد مرسی با همگام شدن ظاهری با عربستان و قطر و امارات می خواهد موقعیت لرزان خودش را در مصر تقویت کند و اخوان المسلمین را به عنوان یک تکیه گاه در جهان عرب معرفی نماید. هرچند که بلندپروازی های مرکزیت اخوان المسلمین با تشکیل سلول های عملیاتی در عربستان و امارات و قطر برای تغییر حکومت به حکومت اخوان، این دولت ها را بسیار خشمگین کرده است.


کنفرانس قاهره دقیقا همزمان با سفر وزیر امور خارجه ایران به مصر برگزار شد اما برابر گزارش های رسمی آقای صالحی هیچ اعتراضی به چنین مسئله ای نداشته اند. دلیل این سکوت چیست؟


اگر وزیر خارجه با سیاستی می داشتیم، یا اگر یک ذره رگ میهن پرستی و غرور ملی می داشت، یا اگر دستکم برای نظام حکومتی خودش احترام قایل بود؛ یا به مصر نمی رفت و یا با برگزار شدن کنفرانس در قاهره، مصر را با اعتراض ترک می کرد. ولی برای این آقایان همه جا "بلاد اسلام" است، چه ایران باشد چه نباشد. من مطمئن هستم که آقای صالحی با دست خالی و جیبی پر از تحقیر و توهین برگشته است.


بحث تجزیه ایران را که در ماه های اخیر هم توسط برخی گروه های قومی و هم توسط شخصیت های بانفوذ و نهادهای نزدیک به دولت های خارجی دنبال می شود را تا چه اندازه جدی می دانید؟


این بحث بطور جدی از سال ۱۹۹۶ به شکل جدیدش خاورمیانه نوین مطرح بوده، ولی از سال ۲۰۰۶، به عنوان یکی از اهرم های فشار برای خرد کردن قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی وارد مرحله اجرایی شده است. مسئله بسیار جدی است، زیرا دو کشور قدرتمند غربی و سه کشور ثروتمند عرب و دو کشور مدعی همسایه با کمک جاسوسان و عوامل خود در داخل کشور که برخی در مقام های موثر شاغل هستند دنبال می شود.


آیا حفظ تمامیت ارضی کشور آنگونه که بعضا عنوان می شود در برابر اصول حقوق بشر، مفهوم حق تعیین سرنوشت و به طور مشخص حقوق اقوام ایرانی قرار دارد؟


حقوق بشر یعنی همه مردم در درون مرزهای سیاسی یک کشور باید از حقوق برابر و بدون هرگونه تبعیض برخوردار باشند. معنای تعیین سرنوشت خود همین است که همه مردم از راه انتخابات آزاد در تصمیم گیری اداره کشور مشارکت داشته باشند و هیچ شهروندی را برتری بر دیگری نباشد. حقوق بشر معنایش این نیست که اعضای یک خانواده خانه خودشان را خراب کنند و هر کدام یک تکه آن را مالک شود. این کار را فقط بیگانگان می توانند برنامه ریزی کنند.


به جز نظام حاکم، آیا مجموعه شخصیت ها و گروه های منتقد یا مخالف وضع موجود در داخل و خارج از کشور، می توانند نقشی در کاهش تهدید تجزیه ایران بر عهده داشته باشند؟


اگر خطر تجزیه درونی و به علت ستمگری حکومت مرکزی باشد، همه فعالان سیاسی و مدنی و حقوق بشری می توانستند برای رفع محرومیت ها تلاش کنند. وقتی خطر انحصارا توطئه بیگانگان باشد، آنگاه برنامه ریزی و اجرای یک سیاست خارجی خردمندانه و قدرتمندانه می تواند کارساز باشد. راه موثری که این چند ساله برای ایجاد نفاق و دشمنی در میان مردم ما بکار برده اند، دروغ پردازی و تحریف و وارونه نشان دادن واقعیات فرهنگی و تاریخی کشور با ساختن فیلم های توهین آمیز علیه ایران، برنامه های رادیویی و تلویزیونی و مقاله هایی در نشریه های پرشمارگان غرب و حتا در کشور خودمان، تحریک مردم برخی استان ها به خودداری از کاربرد زبان رسمی و مشترک کشور با هدف جداسازی مردم از راه زبان (پروژه ختنه)، انتشار گسترده و پیوسته توهین ها و شوخی های زشت قومی برای ایجاد کینه و اقدامات دیگر است. اپوزیسیون کشور چه داخل و چه خارج باید با تقبیح اینگونه ترفندها و رسواکردن آنها، با ادبیاتی مستند، خردمندانه و غیرتهاجمی با اینگونه توطئه ها رویارویی کنند. رسواکردن مستندانه و مودبانه موثرتر از تندخویی و ناسزاگویی است. ما هرچه می گوییم و ادعا می کنیم باید تا حدی قابل اثبات و باورکردن باشد. ولی در شرایط کنونی، افزون بر این اقدامات، باید تحولاتی عمده و بسیار سریع در سیاست خارجی نابخردانه کنونی رخ دهد. در غیر این صورت، ادامه انزوا و بی اعتمادی نسبت به جمهوری اسلامی اقدامات و توطئه های تجزیه طلبانه را مشروعیت خواهد بخشید و تسریع خواهد کرد. وقتی سد شکست هیچ چیز نخواهد توانست جلوی یک سیل خانمان برانداز را بگیرد.


برخی منتقدان می گویند حکومت کنونی اراده و توانایی لازم را برای دفاع از تمامیت ارضی ایران ندارد یا لااقل این اراده را به نمایش نمی گذارد. شما چنین اراده ای را مشاهده می کنید؟


سیاست ها و عملکرد حکومت کنونی آنقدر ضد و نقیض، ناکارآمد و ضد منافع ملی است که من روزنه ای از خرد در آنها نمی بینم. حکومت کنونی برای حفظ تمامیت ارضی فقط متکی به نیروی نظامی است. به باور من در رویارویی با شرایطی که می تواند تمامیت ارضی کشور را تهدید کند، نیروی نظامی آخرین ابزار با کمترین تاثیر است. اگر بدنه نیروهای نظامی در پشتیبانی از هسته های عملیاتی تجزیه طلب که بی تردید با برنامه ریزی و لجستیک بیگانگان خواهند بود از هم بپاشد، همان سیل است که به آن اشاره کرده ام.


در سال های اخیر گزارش های بسیاری از توهین و برخوردهای تند با شهروندان ایرانی در فرودگاه ها و خاک کشورهای دیگر یا رفتار خلاف عرف دیپلماتیک با مقام های سیاسی جمهوری اسلامی در خارج از ایران گزارش شده است. از دید شما چه دلایلی به شکل گیری این وضعیت منجر شده است؟


این وضعیت از سال ۱۳۶۰ آغاز شد و همچنان بطور تساعدی رو به افزایش بوده است. شهروندان ایرانی که پیشتر از بالاترین احترام برخوردار بودند، در سه دهه اخیر چوب شرایط انزوا، توهین و تحقیر نسبت به جمهوری اسلامی را می خورند.


موارد بدرفتاری و اهانت به ایرانیان در سراسر جهان به خصوص در فرودگاه ها و حتی سفارت خانه های خارجی مستقر در تهران به طور مرتب تکرار می شود. چرا حکومت ایران واکنشی به این مسائل نشان نمی دهد؟


واکنش جمهوری اسلامی تاثیری که ندارد هیچ، به دشمنان فرصت می دهد که بیشتر توهین و تحقیر خود را ابراز کنند. هیچ کدام از شخصیت ها و نهادهای جمهوری اسلامی نسبت به تغییر نام خلیج پارس، و تبلیغات و فیلم ها و برنامه تلویزیونی و مقاله ها و کتاب هایی که با پشتیبانی گروه های خاصی که طرح ایجاد نفاق قومی و تجزیه ایران را دارند، علیه فرهنگ و تاریخ ایران تولید شده است، واکنشی نشان نداده اند. این نشانه اهمیت دادن آنها به ایران است.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

آقای زعیم محترم، شما بهتر از من می دانید،پس از فاجعه سال ۵۷ ،ماهیت تجزیه طلبان، آخوندها و چپهای بیوطن و جهان وطن رو شد و بهترین سیاست برای جبهه ملی آن بود که با شاپور بختیار، شاهزاده و دیگران بر سر اصول زیر به توافق و همکاری کند:- جمهوری اسلامی باید برود؛ قانون اساسی نوین باید مبتنی بر منشور جهانی باشد؛ و واگذاری انتخاب بین پادشاهی و جمهوری به ملت ایران. شما خوب می دانید، منافع ملی ایران در این اصول می گنجد و پاسخگوی مبارزات ۱۰۰ ساله ایران از انقلاب مشروطه به اینطرف بوده ولی قهر سیاسی تاکنونی جبهه ملی با پادشاهی خواهان و بیطرفان بین پادشاهی و جمهوری باعث شده جبهه ملی با همین رژیم و تجزیه طلب نوازان مماشات کند، و از منافع ملی ایران بگذرد. اگر جبهه ملی در همه این دهه ها بجای مماشات با آخوندها و هر از چندگاه تشری به تجزیه طلبان و تجزیه طلب پروران زدن (برای خالی نبودن عریضه)، با بختیار، شاهزاده، داریوش همایون و حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) بر سر اصول توافق و همکاری می کرد چه شانس بزرگی دیروز و امروز پیدا می کرد تا به نیرویی محبوب ملت ایران درآید! آنوقت، میدان متعلق به نیروهایی مثل جبهه ملی، شاهزاده، شاپور بختیار، داریوش همایون و احزابشان در ایران می شد تا با هم مثل همه کشورهای لیبرال دمکرات در جهان برای کسب قدرت سیاسی دوره ای به رقابت بپردازند. آنوقت ما در درون ایران با این نیروهای سیاسی روبرو می بودیم که در عین وفاداری مطلق به اصول (حفظ تمامیت ارضی ایران بهرقیمتی، ایران یک کشور با یک ملت، لیبرال دمکراسی برای ایران و قانون اساسی مبتنی بر همه مفاد منشور جهانی بودند) در فروع (برنامه حزبی) به رقابت سیاسی می پرداختند. چرا نکردید!؟ افسوس که نه آنروز جبهه ملی درایت سیاسی داشت و نه امروز پس از ۳۴ سال. کجای جبهه شما، ملیست وقتی می بینید ایران در ورطه نابودیست ولی برایتان جنگ با پهلویها مهمتر از جنگ برای نجات و حفظ ایران می شود!؟ پاسختان به تاریخ و به پرسش الاهه بقراط ؛از چه می ترسید!؟ آمدن پادشاهی یا رفتن جمهوری اسلامی!؟؛ چیست؟

January 21, 2013 09:53:08 PM
---------------------------

حق

درود بر هم میهنانم، بنظرم علامت تعجب/تمسخر/طعنه ی؛!؛ از جمله آخر این گفتگو افتاده. بنظرم، کورش زعیم قصد طعنه به بی غیرتی و اختگی رژیم داشته و اگر جمله آخر در این گفتگو را با علامت ! بخوانیم درست باشد:- ؛ این نشانه اهمیت دادن آنها به ایران است!!!؛

اگر کورش زعیم و جبهه ملی دغدغه تمامیت ارضی ایران و ایران یک کشور با یک ملت را داشتند، طبیعی ترین بخش اپوزیسیون را حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) ارزیابی می کردند و با این حزب به توافق و همکاری بر سر اصول ۴ گانه زیر می رسدند: حفظ تمامیت ارضی ایران بهر قیمتی بگونه ای که در سال ۵۷ بود. این مهمترین اصل غیرقابل پیشنهاد و مذاکره است؛ ایران یک کشور با یک ملت؛ استقرار نظامی لیبرال دمکرات در ایران؛ تدوین یک قانون اساسی نوین و لازم الاجرا مبتنی بر ۳۰ ماده منشور جهانی حقوق بشر. اگر جبهه ملی بجای تحمیل جمهوریخواهیش (دیکتاتوریش) بر ملت ایران و قهر با پادشاهی خواهان، به اصول لیبرال دمکراسی که ادعایشان را دارد پایبند بود، انتخاب بین پادشاهی و جمهوری را به ملت ایران در یک رفراندوم واگذار می کرد. شما نمی توانید ادعای لیبرال دمکراسی داشته باشید ولی حق و حقوق قشر پادشاهی خواه کشور که به آن اصول ۴ گانه باورمندند را نادیده بگیرید. حتی اگر این قشر در اقلیت باشد. اصول لیبرال دمکراسی و منشور جهانی حقوق بشر بدون دفاع و پاسداشت حقوق دیگران صرفنظر از اینکه تا چه حد در اقلیت باشند ممکن نیست. اگر کورش زعیم، جبهه ملی و امثال محمد امینی و بهرام مشیری بواقع لیبرال دمکرات بودند، منشور جهانی حقوق بشر را برای ایران می خواستند و منافع ملی را درک می کردند هرگز حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) و بویژه زنده یاد داریوش همایون را با افتخار دفع نمی کردند، و بجایش با تجزیه طلبان و تجزیه طلب نوازان مماشات کنند. جبهه ملی نتیجه مماشات با اینها را هم در سال ۵۷ دید و هم در همه این ۳۴ سال نکتبار دیده ولی دست بردار نیست. امیدوارم این نظر بدست کورش زعیم برسد و بداند جمهوریخواهان لیبرال و سوسیال دمکرات منتقدشان کم نیستند.

January 21, 2013 08:25:57 PM
---------------------------

بهمن زاهدی

با دورود خدمت جمشاد پرچمشاهی گرامی،

ما در متن مقاله دست نمی‏بریم. ولی این یک اشتباه چاپی می‏باشد که شما با دقت خود به آن پی‏برده‏اید.
منبع خبر یک سایتی از اصلاح‏طلب جمهوری‏اسلامی می‏باشد، به آنها اعتمادی نیست چون جهان‏وطنی هستند و برای نوشتن حقوق هم می‏گیرند. اگر منبع دیگری را پیدا کردم حتما جایگزین خواهم کرد.

ارادتمند
بهمن زاهدی

January 20, 2013 05:09:13 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


قبل از هرچیز لازم به ذکر است که جمله ی آخر متن این گفتگو یعنی ".. این نشانه اهمیت دادن آنها به ایران است." درست نیست یا اشتباه چاپی و یا از قلم افتاده است.
نظام جمهوری اسلامی حاکم بر ایران از آنجایی که هرگز ارزشی برای کشور و ملت ایران در هیچ زمینه ای قائل نبوده و نیست، بنابراین بایستی که در جمله آخر چنین می آمد که: این نشانه بی تفاوتی و اهمیت ندادن آنها به ایران است.

طرح تجزیه طلبی و تجزیه خاک ایران اگر طرحی جدی و امکانپذیر باشد، بدون شک در زمان حاکمیت همین رژیم عرب پرست ضد ایرانی ممکنست صورت گیرد. همانگونه که سکوت و عدم واکنش اعتراضی وزیر امور خارجه رژیم در "کنفرانس" نیمه رسمی یا غیررسمی قاهره در مصر نشان داد، این خود دلیل بارز بر بی اعتنایی و بی تفاوتی همه سران رژیم در قبال تجزیه ایران بویژه خوزستان است. آنها شاید در خفا چنین می اندیشند که در فردای سقوط نظام شان و درصورت موفقیت فرار از کشور به "جمهوری خوزستان" عرب نشین پناهنده شوند!؟

اما شوخی به کنار، برخلاف کسانی که معتقدند پس از سرنگونی و اضمحلال نظام جمهوری اسلامی خطر تجزیه و از هم پاشیدگی خاک ایران بیش از پیش وجود دارد، به تصور من عکس قضیه محتملتر است، یعنی چنین خطری تازمانی که این رژیم سر کار باشد، روز به روز بیشتر و امکان پذیرتر به نظر می رسد تا در یک حکومت و نظام مردمسالاری در پی انتخابات آزاد و آرای مردمی. البته شکی نیست که باید در برنامه ها و مراحل بعدی تمام تلاش های جدی را بکار گرفت تا از طریق عملکرد خردمندانه و منطقی و مستندانه، اختلافات قومی در زمینه های مختلف را برطرف ساخته و با فراهم آوردن امکانات و شرایط لازم اقوام و هموطنان را متقاعد ساخت که سراسر خاک ایران متعلق به همه ایرانی ها از هر قوم و قبیله ای بوده و می باشد و در قالب تحکیم نیروهای اتحاد و همبستگی ملی برای همیشه خواهد ماند - همانگونه که جزایر سه گانه و خلیج همیشه فارس در جنوب کشور متعلق به ایران و ایرانی هستند و خواهند بود.

January 20, 2013 04:42:51 PM
---------------------------

هايده توكلى

اينك برنامه براندازى رژيم جمهورى اسلامى ايران همه جوره در حال پايه گذاريست. جوامع بين الملل هر روز بيشتر از پيش متقاعد ميشوند كه اين رژيم امنيت جهانى را به خطر انداخته است ، آنچه كه مهم است برنامه و مراحل از اين گذار است . بديهىست كه دولتمردان جهان مايلند كم خطر ترين يا كم ريسكترين راه را انتخاب كنند. كشورهاى غربى، عربى ، اسرائيل و همه آنهائيكه مشغول بررسى و پيدا كردن بهترين برنامه هستند اگر راحتترين طرح تجزيه ايران باشد آنها هم همان را دنبال خواهند كرد . در اينجا وظيفه ما اپوزيسيون است كه مردم ايران را هوشيار كرده و تا آخرين توان و با ارائه برنامه اى مناسب تر جلوى اين كار را بگيريم. ايران يك كشور و يك ملت است. پاينده ايران و ايرانى

January 20, 2013 12:00:33 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites