حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
ای کاش انقلاب نمی کردیم!

January 29, 2013

سه شنبه 10 بهمن 2571 = January 29, 2013

محمد نوری زاد محمد نوری زاد
 

مردم، اگر انقلاب نمی شد، به خدا نزدیکتر بودند. و یعنی: انقلاب مردم را از خدا راند و مردم را به سمت نفرتی ناگزیر از مقدسات و مذهب هدایت کرد و آنچه را که باقی گذاشت پوسته ای آذین شده به شعارهای پوک و سطحیِ مذهبی است. به هیاهوی مداحان و مرثیه خوانان و روضه خوانان و پیدا شدن هفده هزار امامزاده ی تازه تأسیس دقت کنید!

گفتن این “ای کاش” برای همچو منی بسیار ناگوار است. اما می گویم برای آنانی که درپی انقلابند. معتقدم: دگرگونی های ناگهانی – بی آنکه از رشد و پختگیِ جمعی بهره مند باشند – هدردهنده ی سرمایه های ملی اند. این دگرگونی های ناگهانی، هم جمعیت نخبگان و شایستگان را از پا درمی آورند و به حاشیه می برند، و هم اندوخته های ملی و مالی کشور را ضایع می کنند.
براستی اگر در سال پنجاه و هفت انقلاب نمی کردیم، اکنون – در سال نود و یک شمسی – در کدام نقطه و در کجا ایستاده بودیم؟

۱ – اگر انقلاب نکرده بودیم، امروز حداقل پنج نیروگاه هسته ایِ پیشرفته در پنج نقطه از کشورمان دایر بود. این نیروگاهها با آنکه پیمانکارانشان آلمانی ها و ژاپنی ها بودند، علاوه بر تأمین برق، سطح علمی ما را خواه ناخواه ارتقا می بخشودند. و همچنین سطح مشاغل حرفه ای و علمیِ متخصصین ما را، و مرتبتِ جهانیِ اندیشمندان ما را.

۲ – اگر انقلاب نشده بود، امروز وزنِ علمیِ دانشگاههای ما در مقایسه با دانشگاههای مطرح خاورمیانه و حتی شرق آسیا، از رتبه و اعتبار قابل اعتنایی برخوردار بود. همچنانکه میانگین سطح علمی دانشگاههای تهران و شریف (آریامهر) و شیراز و اصفهان و مشهد و تبریزدر سال پنجاه و شش بسیار فراتر از سطح علمی دانشگاههای مطرح منطقه بود.

۳ – اگر انقلاب نکرده بودیم، امروزه ظهور چند بچندِ شخصیت های برجسته و نام آور ایرانی در زمینه های علمی و فرهنگی و اقتصادی و هنری، نام ایران را در اذهان مردمان جهان با احترام و تواضع همراه کرده بود. همچنانکه در این سی و سه سال، ما انقلاب کرده ها، عمدتاً از تربیت شدگان و فراورده های علمی و تخصصیِ رژیم گذشته در اغلب زمینه ها سود برده ایم و بر سر جهانیان منت نهاده و فخر باریده ایم. حتی روحانیان انقلاب کرده ی ما نیز تربیت شده در فرهنگ آن دوره بوده اند و از همان فرهنگ بهره ها داشته اند. بهره ای که در این سالها هرگز نصیب کسی نشد. آزادی را می گویم. با همه ی کمبودهایش در آن دوره. و چیزی که نیست در این دوره.

۴ – اگر انقلاب سال پنجاه و هفت صورت نمی پذیرفت، سطح صنعتِ ما با عنایت به شتابی که تا سال پنجاه و هفت گرفته بود، ایران را در تراز کشورهایی چون کره ی جنوبی، و حتماً برتر از ترکیه ی فعلی قرار می داد. در سالهای پس از انقلاب، ما غیرمنصفانه کیفیتِ صنعتِ پیشین را بسیار کوفتیم. که: آن صنعت، صنعت مونتاژ بود. شما بگو اکنون چیست؟ کدام صنعت است که استعدادها را برنیاورد و راه های ناگشوده را پیش روی نیاورد؟ انقلاب اسلامی، مردان و زنان کارآمد خود را از کجا آورد؟ مگر نه این که همگانشان درس آموخته و کارآزموده ی همان دوران بودند؟

۵ – اگر انقلاب نمی شد، امروزه کشور ما در بخش صنعت نفت و صنعت پتروشیمی، به یکی از قطب های محوریِ جهان تغییر چهره داده بود. تجربه های ناشی از قدمت صنعت نفت در ایران، و ظهور صنعت نوپای پتروشیمی در این اواخر، می رفت که ایران را ابتدا در منطقه و بعد در کل دنیا، در تراز یکی از قطب های مسلمِ استخراج و تولید فراورده های نفتی قرار دهد.

۶ – اگر انقلاب نمی شد صنایع نظامی ما با همه ی وابستگی اش به آمریکا، کیفیت مطلوب تری می داشت. حداقل این که از صنایع کم کیفیت چینی و کره ای (شمالی) برتر بود. با کارشناسانی که همان صنایع را پشتیبانی می کردند. و با این ترجیح که: مشکل قطعات یدکی نیز نمی داشتیم. هم درصنایع نظامی وهم درسایرصنایع. شاید بصورت ظاهر من خیلی بی رگ و بی غیرت شده ام که وابستگی به حضورخارجیان را نوعی برتری نسبت به وضعیت موجود می دانم. اما کدام استقلال؟ شما بگو استعماریعنی چه؟ این بلایی که روسها برسرما باریده اند مگرآیا استعمارنیست؟ مگر روسها ما را کم دوشیده اند وچیزی درکاسه ی گدایی وبی کیاستی ما ننهاده اند؟ در این سالها ما عمدتاً بر بومی سازی تکنولوژی تأکید کرده ایم و لابد به توفیقاتی نیز نائل آمده ایم. شما بفرما من چگونه نخندم به این عبارتِ بی نوای “بومی سازی دانش هسته ای”؟

۷ – اگر انقلاب نمی کردیم، آبادانی و رفاه عمومی و رونق اقتصادی حتماً بسیار مطلوب تر از امروز بود. به دلایلی که برشمردم. تجلی سرمایه و کار و علم و فرهنگ و هنر، حتماً به معیشت و امنیت و رفاه و رشد می انجامد.

۸– اگر انقلاب نمی شد، روحانیان و اساساً نظام حوزه ها حتماً از امروز مقبول تر و با آبروتر بودند. چرا که روحانیت، در تمام دوره ی پنجاه ساله ی پهلوی، علاوه بر ساماندهی مراتب مذهبی مردم، نقش ناظر منتقدی را داشت که در سمت مردم قرارگرفته بود و حاکمیت باید مراعات همان مردم را – و به تبع مردم مراعات روحانیت را – می کرد. اگرانقلاب نمی کردیم، برای نخستین بار دست روحانیان درتاریخ به خون مردم آلوده نمی شد. وساحتِ آنان به دزدی ودروغ، وترویج ریاکاری وبرآوردن آدمهای کودن نمی آلود. واین البته خسارت کمی نیست. روحانی وآدم کشی؟ به عکس ها وفیلمهای خلخالی ازیکسووچهره ی فلاحیان وحسینیان ازدیگرسوی بنگرید!

۹ – انقلاب اگر نشده بود، خدا و اسلام و قرآن، و پیامبران و امامان و کل مقدسات از امروز خواستنی تر و عمیق تر و دلنشین تر بودند. بهمین خاطر، سطح ایمان و ادب و فرهنگ مردم نیز بسیار فراتر از امروز بود. یعنی مردم، اگر انقلاب نمی شد، به خدا نزدیکتر بودند. و یعنی: انقلاب مردم را از خدا راند و مردم را به سمت نفرتی ناگزیر از مقدسات و مذهب هدایت کرد و آنچه را که باقی گذاشت پوسته ای پوک و آذین شده به شعارهای پوک و سطحیِ مذهبی است. به هیاهوی مداحان و مرثیه خوانان و روضه خوانان و پیدا شدن هفده هزار امامزاده ی تازه تأسیس دقت کنید!

۱۰ – اگر انقلاب نمی شد، رفته رفته در سایه ی فهم وخواست مردم میزان اقتدار رژیم سلطنتی از یکسوی و میزان وابستگی و سرسپردگی اش به اجانب از سوی دیگر کم رنگتر می شد و حتی به حداقل می رسید. و قانون و اجرای قانون سال به سال مظهریت بیشتری می یافت. درست برخلاف رویه ای که در این سی و چهار سال باعث شده ما به معبری از نقطه ی آغازین یک جامعه ی مدنی نیز ورود نکنیم. در یک قلم به زبونی و خفت نمایندگان مجلس دقیق شوید. کجاست “مدرّس”ی که در زمان رضا شاه به تجلی درآمد و از اقتدار او نهراسید؟ و در قلم بعدی به خمیرگونگی دستگاه قضا بنگرید!

۱۱ – اگر انقلاب نمی شد، جنگی درنمی گرفت و بهترین و صادق ترین و قانع ترین جوانان ما شهید و مجروح نمی شدند و سالها به اسارت نمی رفتند و امروز صحیح و سالم در کنار ما بودند و همانها شتاب رشد کشورشان را صد چندان می کردند.

۱۲ – اگر انقلاب نشده بود، امروز حجاب بانوان از اعتباربیشتری بهره داشت. چرا که آزاد بود و اختیاری. و حتماً حرمت و احترام فراوان تری نیز داشت. برخلاف امروز که متأسفانه با خدشه ی اجبارِ حاکمیت، آسیب بسیار دیده است.

۱۳ – اگر انقلاب نمی شد، حتماً خدای خوب به ما لبخند بیشتری می زد. و راههای کشف نشده را پیش پای ما می گشود. برخلاف امروز که ما او را به خاک انداخته ایم و از جانب او برای خود او و مردم بی پناه و گرفتار این سرزمین تعیین تکلیف می کنیم.

و اما سخن پایانیِ من: افسوس که ما انقلابیون، از نعمت عقل، بهره ی فراوانی نداشتیم. و با انقلابی غیرضروری، بختِ مهیا و عنقریبِ خود را تاراندیم. جوری که هم خود را و سرمایه های خود را تباه کردیم، و هم اعتبار خدا و دین خدا را در این ملک فروکاستیم.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

؛ایکاش انقلاب نمی کردیم؛ آقای نوریزاد محترم!؟ یا ایکاش انقلاب مخملین سبز ما را در سال ۸۸ ، جناح هاشمی رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی و گنجی و مهاجرانی و کدیور عمدا به شکست در میدان مبارزه (کف خیابانی) نمی کشاندند و نمی کشاندید!؟ رک و پوست کنده بگویید که در سال ۸۸ خواستید مردم را بازی دهید بنفع جناح خودتان ولی از مردم رودستی خوردید و اوباما هم بدادتان رسید. چرا نمی گویید وقتی نتوانستید مردم را در کنترل خودتان داشته باشید تا در چانه زنی در بالا با خامنه ای بجایی برسید مردم را مثل گوشت دم توپ به خامنه ای واگذار کردید. چرا بخاطر منافع ملی و حقوق ملت همان موقع اعلام نکردید ؛صدای انقلاب مردم را شنیده اید و همزمان انتظار دارید جهان هم صدای انقلاب سبز مخملین ملت ایران را بشنوند و از کلیت نظام جمهوری اسلامی در جامعه بین المللی سلب مشروعیت کنند بویژه که پروسه کناره گیری سفرا و کاردارها در سفارت خانه ها آغاز شده بود!؟

آرزو و ایکاش هایتان را چرا در رابطه با انقلاب سبز ملت ایران که بوسیله هر دو جناح رژیم تان و بوسیله جهان به ریاست اوباما سرکوب شد اعلام نمی کنید!؟ چرا اعلام نمی کنید:-

؛ایکاش انقلاب مخملین سبز ملت ایران در سال ۸۸ را سرکوب نمی کردیم!؛

راستی امروز ایران در کجا می بود اگر شماها انقلاب مخملین سبز ملت ایران را در سال ۸۸ سرکوب نمی کردید!؟ و همانطور شماها که در جناح رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی هستید امروز کجا می بودید!؟

امیدوارم این نظرم به بالاترین، همه شبکه های اجتماعی و در همه رسانه ها راه یابد. امیدوارم مبارزان سیاسی راستین بویژه آنانیکه قدرت نویسندگی دارند همین حضرات را درباره نقش شان در شکست و سرکوب انقلاب مخملین سبز ملت ایران مؤاخذه کنند و پرسشها و ایکاش های مرا با آنها در میان بگذارند. آیا این خواسته و آرزو و ایکاش بزرگی از مبارزان سیاسی از سوی منست!؟

----------------------------
سپاس و درود بر شیر و خورشید و تاج و یکایک دوستان و هموطنان در این سامانه برای همه نظرهای لطفشان درین روزهای سخت.

February 03, 2013 03:15:36 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** پایان - "امان نامه" مجانی‌ تقسیم نمی‌‌کنیم *****

مهم این است که ما چه میتوانیم بکنیم که وزنه به سود ملت سنگین شود، و به ملت فرصت داده شود تا دوباره برخیزد و این بار با درس و تجربه‌ای که اندوخته کار را تمام کند و این بار تا کار تمام نشده به خانه باز نگردد.

وگرنه الان جای این نیست که ما مو شکافی کنیم که آیا فردی واقعا پشیمان شده یا اینکه بازی جدید و هدف دیگری را دنبال می‌‌کند.

آنهایی که امروز به هر زبانی مدعی میشوند که حال پشیمان هستند و از رژیم جدا شده‌اند میدانند که این ملت با حرف و سخن از سر گناهان آنها نخواهد گذشت، و آنها میدانند که در روز آزادی میهن، و در برابر قانون و دادگاه قضاوت ملت آنها باید بتوانند با اتکا به مدارک دست کم ثابت کنند که قبل از سرنگونی رژیم با عملکرد خود به این ملت پیوسته بودند و در سرنگونی رژیم قدم مثبتی برداشته بودند.

این ملت را دیگر نمی‌‌شود با حرف و سخن گول زد. آنهایی که از رژیم بریده‌اند اگر نگران عاقبت خود هستند میدانند که باید از هم اکنون با عملکرد خود (ولو اینکه به دلائلی که همه میدانیم نتوانند امروز آن را علنی کنند) اما در آینده باید بتوانند نشان دهند که تا لحظه آخر در کنار این رژیم نبودند.

وگرنه ما قرار نیست به آنهائی که سی‌ و سه سال با عملکرد خود بردند و کشتند و سوزاندند، در یک شبانه روز کارت سفید بدهیم صرفاً به این دلیل که می‌گویند به موقع از رژیم جدا شدند. آنها میدانند که باید بتوانند در قبال "امان نامه‌ای" که از سوی این ملت بزرگ دریافت میکنند - مدرک یا مدارکی به ملت تقدیم کنند که نشان دهد آنها در این زمان که ملت میرود تا این رژیم را سرنگون کند، آنها هم در کنار ملت نقش خود را به سود ملت ایفا کردند.

همانطور که آزدیخواهان با مقاومت و مبارزه تاریخی‌، حق خود را از این رژیم خواهند گرفت، از رژیم بریده‌ها هم باید "امان نامه" خود را از ملت با ارائه مدارک بگیرند، و میدانند که ما "امان نامه" مجانی‌ تقسیم نمی‌‌کنیم.

شیر و خورشید و تاج

February 03, 2013 02:17:22 AM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** بخش اول - "امان نامه" مجانی‌ تقسیم نمی‌‌کنیم *****

حق گرامی‌،

تا آنجا که از یک سو به این رژیم و عملکرد این رژیم ارتباط پیدا می‌کند و از سوی‌‌ دیگر به شیوه و استراتژی مبارزه آزدیخواهان در برابر این رژیم مربوط میشود، باید گفت نه اکثر، بلکه همه میهنپرستان همان درد شما را دارند.

اما، حال به اینجا رسیده‌ایم که رسیده‌ایم و بقول انگلیسی زبان‌ها It is what it is به این معنی‌ که در هشتاد و هشت هم نه انتخاباتی در کار بود، نه کاندید انتخابی مردم، و نه رای آزاد مردم، اما مردم دروغ و نمایش رژیم را برداشتند و با آن دویدند و کّل ماجرا‌ را از دست رژیم و عروسک‌هایش در آوردند و به سود خود تمام کردند.

درست است که بدلیل نبود یک رهبری ملی‌ در صحنه، رژیم و حامیانش و عروسک‌هایش توانستند ملت را کنترل کنند و رژیم را از سرنگون شدن برای مدتی‌ دیگر نجات دهند، اما هشیاری ملت و خارج کردن بازی از دست رژیم در آن زمان باعث شد که یک بار برای همیشه همگان دانستند این ملت پشتیبان این رژیم نیست، و ملت خواهان تغییر نظام در ایران است.

حال امروز بسیاری که با این رژیم هستند یا صادقانه وجدانشان بیدار شده و متوجه شده‌اند که عملکرد آنها چه خیانت بزرگی‌ به این میهن بوده، یا اینکه نگران عاقبت و سرنوشت خود هستند، یا اینکه میخواهند به خیال خودشان با طرفند‌های جدید این رژیم را برای مدتی‌ دیگر بر سر پا نگاه دارند... در هر حال هر کدام که باشد از این سه حالت اصلی‌ خارج نیست...

مهم این است که ما هم همان کاری را بکنیم که مردم در هشتاد و هشت در برابر دروغ‌های رژیم انجام دادند. اگر ما هشیار عمل کنیم مهم نیست که طرف با خلوص نیت از رژیم جدا شده یا با برنامه، یا حتی هدفش جدا شدن از رژیم هست یا نیست - مهم این است که ما با آنچه که در توان داریم چه میتوانیم بکنیم که این رژیم نه دیرتر بلکه زودتر سرنگون شود.

February 03, 2013 02:13:56 AM
---------------------------

حق

با درود، مسئله ملی ایران کلیت جمهوری اسلامی است که تا بزودی بکلی نرود و جایش را یک نظام متعهد و پایبند به حفظ تمامیت ارضی ایران، یکپارچگی ملی، دمکراسی پارلمانی، و یک قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر نگیرد، دیگر از ایران و ایرانی چیزی باقی نخواهد ماند. آنانیکه ایران و ایرانی را به این روز سیاه نشاندند و حاضر نبوده اند مسئولیتشان را در اینمورد اعلام کنند و در جهت رفع اشتباهاتشان برآیند، ترجیح می دهند که ایران و ایرانی ای نباشد تا یقه شان را دادگاههای صالحه بگیرد یا امروز نان مزدوریشان را کسی اجر کند. اینکه باید یا نباید انقلاب می شد چه ربطی به نجات ایران از شر جمهوری اسلامی کهریزکی دارد و استقرار دمکراسی و آزادی و امنیت و رفاه در ایران که یکی مثل نوریزاد ایکاش انقلاب نکرده بودیم و چند روز بعدش سید مجتبی واحدی خوب شد انقلاب کردیم می کنند!؟ نجات ایران و آینده ایران و ایرانی را ول کردن و چسبیدن به اینکه باید و نباید انقلاب می شد بوسیله ایندو اگر برای به انحراف کشیدن مردم نباشد و تفرقه افکنی بین مردم، چه گره ای را از کار ما و ایران می گشاید که بجان هم بیفتیم. سالها در بین ما با شاه یا مصدق بازی هایشان بجان هم انداختند تا به حواسمان از اصل موضوع که همانا رژیم است را پرت کنند و حالا بیم آنرا دارم که در آستانه انتخابات کذایی شان و برای بقای جمهوری اسلامیشان و بقدرت رساندن جناح رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی، این توپ باید یا نباید انقلاب می شد را در میان ما مردم پرت کرده اند تا بین مان تفرقه بیاندازند و حواس ما را پرت کنند و ما را سر کار بگذارند. در سیاست همه چیز محتمل است و یکی از احتمالات در این باب هم اینست که از کجا معلوم نوریزاد از داخل کشور و سید مجتبی واحدی از بیرون سر دسته این بازیها نشده باشند و هماهنگی نکرده باشند!؟ احتمالات اینچنینی در سیاست همیشه بوده و باید در نظر گرفته شوند تا آمادگی لازم در برخورد با آنها را داشته باشیم. این تخریب و اتهام زنی نیست و در رابطه با احتمالات سیاسی باید حرف زد و حرف شنید.

February 02, 2013 01:49:26 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

با درود به پانیرانیست گرامی‌،

بستن در‌ها کار رژیم اسلامی است. این مبارزه برای باز کردن در‌ها است، و هر فردی، هر‌چه زودتر و قبل از سرنگونی رژیم به ملت بپیوندد در بر او باز است.

ما اگر میخواستیم انتقام جویی‌ کنیم این مبارزه شکل دیگری بخود می‌گرفت و چه بسا ایران تا بحال آزاد شده بود. اما با چه آینده‌ای؟

انتقام جویی‌ قهر آمیز پس از مرگ سهراب و ویرانی ایرانزمین در حال حاضر دردی را از درد‌های نسل امروز و فردا دوا نمی‌‌کند. چه بسی‌ کار نسل فردا را مشکل تر هم بکند.

بهترین انتقام برای ما که در راه ایران خون عزیزانمان ریخته شد، همان آزادی و استقلال و سر بلندی و بقای این ملت و این سرزمین است. ما ایرانی‌ هستیم، ما سازنده هستیم و نه متخرب و ویران گر.

در این لحظات تاریخی‌ که به پیروزی نهایی‌ نزدیک می‌شویم، هدف همه آزادیخواهان در وحله اول آزادی ایران است و هر فردی در هر مقامی که به ملت بپیوندد و روشنگری کند و یا مستقیم و غیر مستقیم از این رژیم بریده و در راه آزادی این ملت از هم اکنون تلاش کند؛ باید به خاطر نسل فردا هم که شده آن فرد را با صبر و شکیبایی و از خود گذشتگی و فداکاری پذیرفت، و نگاه‌ها و امید را به ایران فردا دوخت که باید دوباره ساخته شود.

آنهایی که در راه ایران بر خاک افتادند تمام هدفشان نجات ایران و بقای ایران برای ایرانیان میهن‌پرست و نسل فردا بود، و ما وظیفه سنگینی‌ داریم که با درایت و تحمل و گذشت این مهم را بثمر برسانیم و عملی‌ کنیم.

ایران فردا یک ایران قانونمند خواهد بود، ما باید دوران کینه را بخاطر بقای ایران و ایرانی‌ هم که شده پشت سر بگذاریم.

ما ایرانی‌ هستیم و پس از گذشت هزارو چهار صد سال و گذشت این سی‌ و سه سال جهنمی اخیر، حال فرصتی گران بها با پرداخت هزینه سنگین پیدا کرده‌ایم که زندگانی‌ به شیوه عادلانه و خردمندانه ایرانی‌ را دوباره به سرزمین خود باز گردانیم.

پاینده باد سرزمین کورش بزرگ،

شیر و خورشید و تاج

February 02, 2013 01:06:29 PM
---------------------------

پان ایرانیست

با درود به نوریزاد و همه افرادی که وجدان دارند
از همه کسانی که شرف دارند تا از اشتباهاتشان دست کشند و برپایه وجدان نظر می دهند باید سپاسگزار بود. درست است که آن انقلاب این عوارض را بدنبال داشت اما از همه هم میهنان و بویژه دوستان طرفدار پادشاهی و شاهزاده رضا پهلوی می خواهم که از این رویکرد نوریزاد و دیگر کسانی که از راه نادرست پیشین برگشته اند استقبال کنند . اگر ما بخواهیم به کسانیکه درصدد جبران گذاشته اند و از کرده پیشین خویش پشیمان هستند توهین کنیم و فحاشی کنیم که حالا چرا این حرفها را میزنید ، آنگاه افراد کمتری به نقطه ای میرسند که نوریزاد و اسماعیل خویی و ... رسیده اند. بیایید از تمام کسانیکه برخلاف گذشته ، درباره شاه نظر نیک می دهند استقبال کنیم تا راه برای اعتلای بیشتر خاندان پهلوی باز شود. هوشیار عمل کنیم و افراد را با توهین نرانیم. پاینده ایران.

February 02, 2013 08:36:16 AM
---------------------------

حق

آقای نوریزاد، آنچه شما نسل ۵۷ ها کردید، انقلاب نبود بلکه ضد انقلاب بود. انقلاب را مشروطه خواهان در ۱۹۰۶ کردند وقتی آخوندها را از عرصه آموزشی و قضائی و سیاسی دور انداختند. انقلاب را شاه فقید با انقلاب سفید شاه و مردم اش کرد چون هر دو مترقی بودند. شماها بر ضد آندو انقلاب در سال ۵۷ قیام کردید. ضد انقلاب، انقلاب اسلامی واپسگرای نسل ۵۷ ای شماست که باعث شد کره جنوبی که از ایران عقبتر بود امروز بجای ایران به یکی از غولهای اقتصادی و لیبرال دمکراسی تبدیل شود و ایران امروز هر روز بیشتر شبیه به ملغمه ای از کره شمالی و عربستان سعودی شود. ما را امروز از انقلاب نترسانید تا همچنان گرفتار ضد انقلاب شماها بمانیم. انقلاب هم لزوما با خونریزی همراه نیست همانطور که انقلاب سفید شاه و ملت و انقلابهای مخملین دهه های اخیر خونین نبوده اند. ما نه خامنه ای و جناحش را می خواهیم و نه رفسنجانی و جناحش را. ما لایق بیش از آنیم که انتخاب مان بین بدتر و بدترین شماها باشد بلکه ما لایق انتخاب بین خوبتر و خوبترین هستیم تا دیگر مجبور نشویم از ترس مار به عقرب و از ترس عقرب به مار پناه ببریم. این ترفند شماها که ما برای رسیدن به اهداف مان باید بجای انقلاب تن به اصلاحاتچی های حکومتی بدهیم دیگر نخ نما شده حتی اگر دوباره مثل سال ۸۸ بوسیله ملت ایران مورد استفاده قرار گیرد و دوباره همه شماها و حامیان و غربی و شرقی تان را غافلگیر کند. ما راهمان را همچنان ادامه می دهیم تا ایران را از شر رژیم کهریزکی نجات دهیم و به جرگه کشورهای آزاد جهان غرب بیافزاییم چه غرب اینرا بخواهد یا نخواهد. وقتی می گویم ما، منظورم همفکرانم است. و همه آنانیکه منافع ملی ایران را از صدر انقلاب مشروطه تشخیص داده و دین، مذهب، ایدئولوژی (امور شخصی) خود را در عرصه عمومی یعنی سیاست و کشورداری دخالت نمی داده اند و حاضر بوده اند علایق و امور شخصی خود را فدای ایران کنند و نه برعکس چون ایران از همه چیز و همه کس برایشان بالاتر بوده. در نامه نگاریتان با سید علی گدا موفق باشید! ما را هم از انقلاب نترسانید.

January 30, 2013 11:24:16 PM
---------------------------

فرزند ایران

روحاني راه مسجد را گم کرده بود . از کودکی خردسال پرسید :فرزندم !
مسجد این محل کجاست ؟
کودک گفت: آخر همین خیابان ،به طرف چپ بپیچید ،آن جا گنبد مسجد را خواهی دید
روحاني گفت: آفرین فرزند! من هم اکنون در آنجا سخنرانی دارم ، تو میخواهی به سخنانم گوش دهی ؟
کودک پرسید : درباره چه چیزی صحبت میکنی ،حاج آقا !؟
روحاني گفت: می خواهم راه بهشت را به مردم نشان دهم .

کودک خندید و گفت:تو راه مسجد را بلد نیستی ،می خواهی راه بهشت را به مردم نشان بدهی!

January 30, 2013 05:05:12 PM
---------------------------

ط_ش

ضمن تشکر از اقای نوری زاد
سوال این است که چگونه نظر یک انقلابی ساکن ایران تغییر میکند ولی نگرش خیلی از مهاجرین ایرانی به خارج تغییر نمیکند؟ آیا محیط خارج فرصت اندیشیدن را از انها گرفته است؟بهرام مشیری و غیره منتظر جواب هستم.

January 29, 2013 06:46:12 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites