طرح مسأله: مطابق فلسفه ویتگنشتاین متأخر، «معنا» چیزی جز «کاربرد» نیست. در عالم انسانی، ایدئولوژی- و دیگر اصطلاحات- به معانی گوناگون به کار برده میشود. هیچ یک از آن معانی، ذاتی واژگان نیستند. بدین ترتیب، وقتی فردی از اصطلاحی استفاده میکند، باید بگوید که آن واژه را به چه معنایی به کار میبرد. در عین حال، باید موجه بودن کاربرد خود را هم بازگو کند.
به اصطلاحات زیر بنگرید: آمریکا ستیزی، اسرائیل ستیزی، ایران ستیزی، اسلام ستیزی، یهودستیزی، چپ ستیزی، لیبرال ستیزی. این مفاهیم به چه معنایی به کار میروند؟
یکم- کاربران باید:
الف- در تعریف «ستیز» یک بام و دو هوایی نباشند. اگر مخالفت با سیاست خارجی دولت آمریکا، آمریکاستیزی است، مخالفت با سیاست خارجی دولت ایران هم ایران ستیزی است.
ب- نقد را از ستیز تفکیک نمایند. نقد یک دولت، جامعه، آئین و فرهنگ، ستیز با آن دولت، جامعه، آئین و فرهنگ نیست.
پ- دولت را از جامعه تفکیک نمایند. دولت و جامعه، حتی در بهترین دموکراسیها، یکسان نیستند. ستیز با هژمونی یک دولت، لزوماً به معنای ستیز با مردم آن کشور نیست.
ت- سیاست خارجی دولت را از سیاست داخلیاش تفکیک کنند. ممکن است دولتی که در داخل- خصوصاً نسبت به شهروندان خود- دموکراتیک عمل میکند، در سطح روابط بین الملل استعمارگر، اشغال گر، متجاوز یا دبل استاندارد باشد. ستیز با استعمارگری، اشغالگری، تجاوز نظامی و یک بام و دو هوایی بودن، ستیز با یک کشور و یک دین نیست.
ث- آئین و ایدئولوژی را از کشور تفکیک نماید. نمیتوان مدعی شد که چپ ستیزی، لیبرال ستیزی و دین ستیزی به طور قطع به نابودی پیروان ایدئولوژیها و ادیان منتهی خواهد شد. اما آیا ستیز با یک کشور لزوماً به معنای نابودی آن کشور و مردمش نیست؟
دوم- آمریکاستیزی، اسرائیل ستیزی و ایران ستیزی: با توجه به آنچه در بند یکم گفته شد، چه معنای موجهی از این اصطلاحات میتوان ارائه کرد؟
الف- کشور یاد شده-آمریکا یا اسرائیل یا ایران و… – مسئول بخش مهمی از مسائل و مشکلات جهان است.
ب- این کشور باید نابود شود تا مسائل و مشکلات حل و رفع شوند.
سوم- ما و دیگری: ستیزگران همیشه از راه کلیشه سازی- فروکاستن تفاوتهای پیچیده به تصویری یک بعدی- طرح خود را پیش میبرند. ساده سازی اغراق آمیز؛ همه تفاوتها، شواهد و قرائن مبطل را نادیده گرفته و با «دوگانه انگاری کلیشهای» یا ایدئولوژیک به دنبال پاکسازی و نابودی است. «ما» در سویه خوب و «دیگری» در سویه بد قرار میگیرد. متمدن- نامتمدن، بافرهنگ- بیفرهنگ، دوست- دشمن، بیگناه- فاسد، پاک- اهریمن و انسان- حیوان، برخی از دوگانه انگاریهای کلیشهای هستند.
سرخ پوستان صاحبان آمریکا را استعمارگران اروپایی چگونه میتوانستند نابود سازند؟ از طریق «انسانیت زدایی» از آنها و «نامتمدن» به شمار آوردنشان. جان لاک گفته بود: «در آغاز، تمام جهان آمریکا بود». یعنی تمام جهان مراحلی چون مراحل آغازین کشف آمریکا- «دوران کودکی بشر» – را پشت سر نهاده است. دستور العمل لاک صریح و شفاف بود: سرخ پوستان را باید با «کودکان، احمقها، بیسوادها در یک ردیف قرار داد چرا که در تفکر انتزاعی و نظرورزی ناتواناند» (برای گزارشی مستند از نسل کشی سرخ پوستان توسط کریستف کلمپ، بنگرید به فصل اول کتاب: هاوارد زین، تاریخ آمریکا، از ۱۴۹۲ تا ۲۰۰۱، ترجمه مانی صالحی علامه، صص ۳۵- ۷).
سیاه پوستان اگر انسان به شمار میرفتند، در آمریکا به بردگی گرفته نمیشدند. منشور کمپانی سلطنتی آفریقا- مسئول سامان دادن به تجارت برده انگلیسی ها- برده را «شاتل» – کالا یا شیء- قلمداد میکرد، نه شخص. حتی جان استیورات میل- که ۳۵ سال در کپانی هند شرقی کار کرد- حکومت استعماری بریتانیا بر هند را با «بربرگونه» خواندن مردم آن کشور توجیه میکرد و اگر آن بربرها را به «سطوح بالاتر تعالی» دهد، «به اندازه هر حکومت دیگری مشروع میبود».
جان راولز به شدت «بمباران ژاپن با بمبهای آتشزا در بهار و تابستان ۱۹۴۵ و بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی» را به نقد گرفته و آنها را «خطاهای عظیم» به شمار آورده است (جان راولز، قانون مردمان، ص ۱۵۲). میگوید: «آماج همگی آنها در درجه نخست جمعیتهای غیرنظامی بود» (قانون مردمان، ص ۱۴۲). میگوید آمریکا برای این «خطای بسیار عظیم»، «توجیهی نداشت» (قانون مردمان، ص ۱۴۷).
راولز همه دلایل رهبران آمریکا را شکست خورده به شمار آورده و به دنبال آن است تا «مسبب این شکست» را برملا سازد. مینویسد: «ترومن [رئیس جمهور آمریکا] زمانی ژاپنیها را وحشی خواند و گفت که باید با آنها به منزله موجوداتی وحشی برخورد کرد؛ با وجود این، اکنون چقدر احمقانه به نظر میرسد که آلمانیها و ژاپنیها را کلاً بربر و وحشی بدانیم» (قانون مردمان، ص ۱۴۸).
چهارم- ایران ستیزی و ایران ستیزان: ایران ستیزان به دنبال نابودی ایران هستند. برای رسیدن به این هدف، تصویری اهریمنی از ایران میسازند. هدف اصلی آنان تجزیه ایران است و اینک آن را به صراحت یا به طور ضمنی بیان میکنند. دستورالعمل روشن است: «ایران باید تجزیه شود».
چگونه؟ با مدعیات زیر:
الف- ایران در حال ساختن بمب اتمی است.
ب- ایران مرتکب «جنایت علیه بشریت» شده است.
پ- ایران مرتکب «جنایت جنگی» شده است.
ت- دولت ایران، «دولت یاغی» است.
ث- ایران صلح و امنیت جهان را به خطر انداخته است.
ج- ایران باید مورد تحریمهای فلج کننده قرار گیرد.
چ- مناطقی از ایران باید «منطقه پرواز ممنوع» اعلام شود.
ح- راهی جز تهاجم نظامی به ایران وجود ندارد.
خ- بهترین راه حل برای جهان و منطقه، تجزیه ایران است.
د- دولتهای غربی باید اپوزیسیون همسوی با خود را مورد پشتیبانی مالی و تسلیحاتی قرار دهند.
تمامی این نکات در رسانههای مشهور انتشار یافته و مستندات آن موجود است. پیش از این بارها توضیح دادهایم که تهاجم نظامی به ایران به احتمال زیاد به تجزیه ایران منتهی خواهد شد. تجزیه ایران نیز عملی به شدت خونین خواهد بود که طی آن میلیونها تن کشته، زخمی و آواره خواهند شد. سوریه در برابر چشمان ما قرار دارد. اما ایران ستیزان به گونهای سخن میگویند که گویی ایران ستیزی آنان بدون هزینه است.
پنجم- ایران ستیزی افتخارآمیز: آیا یک اسرائیلی میتواند این سخنان را درباره اسرائیل بیان کند؟ اگر بیان کند، مردم و دولت اسرائیل با او چه خواهند کرد؟ جان راولز یکی از مدافعان «دخالت بشردوستانه» است. به معیارهای او بنگرید که بر ایران صدق میکند یا بر اسرائیل؟
اشغالگری یکی از معیارهای راولز است. سازمان ملل- از جمله دولت آمریکا- اسرائیل را دولتی اشغالگر به شمار میآورند که مطابق قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل- از جمله قطعنامه ۲۴۲ در ۱۹۶۷ و قطعنامه ۳۳۸ در ۱۹۷۳ و قطعنامه ۴۶۵ در ۱۹۸۰- باید از سرزمینهای اشغالی خارج شده و آن را به فلسطینیان تحویل دهد. آیا یک اسرائیلی تاکنون گفته است- یا خواهد گفت- به دلیل اشغالگربودن کشورمن، دولتهای قدرتمند جهان باید اسرائیل را بمباران یا اشغال کنند؟
مطابق مصوبه «شورای حقوق بشر سازمان ملل»، اسرائیل در غزه مرتکب «جنایات جنگی» شده است. آیا یک اسرائیلی تاکنون گفته است که به دلیل ارتکاب جنایات جنگی توسط دولت ما، باید به اسرائیل حمله نظامی کرد؟
قطعنامه ۴۶۵ شورای امنیت سازمان ملل در سال ۱۹۸۰، شهرک سازی اسرائیل در مناطق اشغالی را مصداق «نقض عامدانه معاهده چهارم ژنو» به شمار آورده است که باید به سرعت از آن خودداری کرده و شهرکها جمع آوری شوند. معاهده چهارم ژنو- که اسرائیل هم عضو آن است- شهرک سازی در مناطق اشغالی را «جنایت جنگی» به شمار آورده است. اخیراً که دولت اسرائیل پروژه جدید شهرک سازی در مناطق اشغالی را اعلام کرد و توسط ۱۴ عضو شورای امنیت سازمان ملل محکوم گردید، وزارت امورخارجه انگلیس این عمل را مصداق نقض معاهده چهارم ژنو به شمار آورد و تایمز اسرائیل نوشت که بریتانیا اسرائیل را به ارتکاب جنایت جنگی متهم کرده است. آیا یک اسرائیلی به استناد به این شواهد و قرائن مورد تأیید سازمان ملل و دولتهای غربی- از جمله دولت آمریکا- تاکنون گفته است که باید به اسرائیل حمله شود یا اسرائیل باید تجزیه شود؟
ایران نه تنها به هیچ کشوری تاکنون حمله نکرده و هیچ کشوری را اشغال نکرده است، بلکه مطابق قطعنامه شورای امنیت مورد تجاوز نظامی عراق قرار گرفته است. هیچگاه شورای امنیت یا شورای حقوق بشر سازمان ملل ایران را به ارتکاب جنایات جنگی محکوم نساختهاند.
گفته میشود که اسرائیل دارای ۳۰۰- ۲۰۰ بمب اتمی است. این کشور در عین حال عضو ان.پی.تی نیست. در کنفرانس بازنگری ان.پی.تی در سال ۲۰۱۰ در نیویورک تصویب شد که کنفرانس «منع تسلیحات هستهای در خاورمیانه» در دسامبر ۲۰۱۲ در هلسینکی- پایتخت فنلاند – برگزار شود. اما به دلیل مخالفت اسرائیل، دولت آمریکا آن کنفرانس را لغو کرد. همه دولتهای منطقه- جز اسرائیل- موافق پاکسازی خاورمیانه از سلاحهای هستهایاند. آیا هیچ اسرائیلی یا غیر اسرائیلی تاکنون گفته است به دلیل این یاغیگری باید به اسرائیل حمله نظامی صورت گیرد؟
حتی دولت اسرائیل مدعی نیست که ایران دارای بمب اتمی است. حداکثر ادعای نتانیاهو در نقاشی کودکانهاش در مجمع عمومی سازمان ملل چه بود؟ او گفت: ایران در حال غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم است، «غنی سازی با درصد بالا» خط قرمز ماست. کل مدعای نتانیاهو این بود: «ایران به دستیابی به اورانیوم غنی شده لازم برای ساخت سلاح هستهای نزدیک است». نزدیک شدن به «دستیابی به اورانیوم غنی شده لازم» یک مدعا است، «ساخت سلاح هستهای» مدعایی دیگر. به همین دلیل، این «خط قرمز» به صراحت تمام از سوی دولت آمریکا رد شد.
اهود باراک- وزیر دفاع اسرائیل- در ۹/۸/۹۱ در مصاحبه با روزنامه دیلی تلگراف انگلیس گفت: در تابستان سال ۲۰۱۲، تهران از «۱۸۹ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصدی» که انبار کرده بود، «۳۸ درصد» را به میلههای سوخت مورد استفاده در رآکتور تحقیقاتی تبدیل کرده است، بنابراین ایران به طور موقت از تلاش برای تولید سلاح هستهای دست کشیده است.
هفده نهاد اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در سال ۲۰۰۷ – دوران ریاست جمهوری جرج بوش- اعلام کردند که ایران از سال ۲۰۰۳ به بعد هیچ گونه فعالیت نظامی در زمینه هستهای نداشته است. در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ دولت اوباما مجدداً گزارش سال ۲۰۰۷ را تأیید کرد. در مرداد ماه سال جاری، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید به رویترز گفت جمهوری اسلامی نه در آستانه دستیابی به سلاح هستهای است و نه تاکنون تصمیمی در این باره گرفته است. در مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری میان معاون اوباما- جوبایدن- و معاون رامنی- پل رایان – درباره پروژه هستهای ایران، بایدن خطاب به او گفت: ما از تمامی فعالیتهای هستهای ایران اطلاع کامل داریم، با تحریمهای صورت گرفته ایران نمیتواند بمب اتمی بسازد. منابع نظامی و اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا کاملاً با یکدیگر توافق دارند که ایران فاصله بسیار زیادی با ساخت سلاح هستهای دارد. در این باره هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. ایران نه تنها به حجم زیادی اورانیوم غنی شده بالای ۲۰ درصد نیازمند است، بلکه نیازمند تسلیحات استفاده از آن است. اینک آنها فاقد چنین تسلیحاتی هستند و اگر بخواهند ساختن چنین تسلیحاتی را آغاز کنند، ما و اسرائیلیها آگاه خواهیم شد. بنابراین هیاهو به راه انداختن در این مورد برای چیست؟
ایران ستیزان به شواهد و قرائن کاری ندارند، مدعیات کاذبی میسازند و دستور کار سیاسیای را دنبال میکنند که نابودی ایران و ایرانیان پیامد منطقی آن است. اگر نیست، توجیه و تشویق تحریمهای فلج کننده، تهاجم نظامی، اپوزیسیون سازی دولتهای بیگانه و تجزیه ایران چه معنایی دارد؟ اگر کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا، بلوچستان، آذربایجان، گیلان و رشت، به کشورهای مستقل تبدیل شوند، دیگر ایرانی وجود نخواهد داشت. بالا رفتن چند درصد تورم زندگی مردم فقیر و طبقه متوسط جوامع کاملاً توسعه یافته را دچار اضطرار میسازد. آیا «نابود کردن کل اقتصاد یک کشور» جهان سومی هیچ صدمهای به مردم آن کشور نمیزند؟ هدف تحریمها نابودی اقتصاد ایران است. دور جدید تحریمها که از ۱۸ بهمن ماه آغاز میشود، همین تعداد محدود خریداران نفت ایران را هم مجبور میسازد که هیچ ارزی به ایران ندهند و تقریباً ایران را به وضعیت «نفت در برابر غذا» برسانند.
مارک دوبوویتز، مدیرعامل «بنیاد دفاع از دموکراسیها» که با مارک استیون کرک و رابرت منندز- دوسناتور پیشنهاد دهنده تحریمهای الحاقی به بودجه ۲۰۱۳ آمریکا- کار کرده، در این خصوص میگوید: «ما در صدد افزایش تدریجی تحریمها نیستیم. زمان برای تدریجگرایی به پایان رسیده است. تحریمها به ایران میگوید ما قصد داریم اقتصاد شما را ساقط کنیم. ما میخواهیم آن را از هم بپاشیم و قصد داریم این کار را سریع انجام دهیم».
مسئله ما، مسئله گذار از رژیم استبداد دینی جمهوری اسلامی به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است- یعنی رژیمی که حقوق همه اقلیتهای قومی و جنسی و مذهبی را به رسمیت بشناسد- نه نابودی ایران و ایرانیان. ایران و ایرانیان به دموکراسی، حقوق بشر، کثرت گرایی، آزادی، جدایی نهاد دین از نهاد دولت و صلح نیازمند هستند، نه ایران ستیزانی که نابودی ایران و ایرانیان را تجویز میکنند. رادیکالترین شعارهای جوانان ایران زمین در دوران جنبش سبز به قرار زیر بود: «مرگ بر دیکتاتور»، «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «جمهوری ایرانی».
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
... گفتی ایران مورد تجاوز نظامی عراق قرار گرفته بود. این درست است. ولی چه کسی زمینه را برای این "تجاوز نظامی" فراهم آورد؟ گذشته از آن، صدام حسین با حمله نظامی به ایران قصد داشت که به صورت یک حمله برق آسا در ظرف کوتاه مدتی آنرا نیز به پایان برساند اما دیدیم که آخوند های جنگ طلب ایران ستیز به سر کردگی امام خمینی تان و یاری و آتش
بیار معرکه رفسنجانی روباه جنگ را تا هشت سال "کش" دادند و صدها هزار جوانان و کودکان ایرانی را قربانی کردند.
آیا اسراییل هرگز چنین کاری را کرده یا خواهد کرد؟ قطعا خیر! اسراییل در ازای یک سرباز ساده و معمولی ربوده شده توسط تروریست های انسان ستیز و گرگ صفت، پس از ده ها سال اسارت بیش از هزار نفر تروریست های آدم کش و جانی را از زندان های کشورش آزاد کرد. جمهوری اسلامی برای ٤٨ نفر گروگان های ایرانی (ولو از قماش سپاه پاسداران) ککش هم نگزید و کمترین واکنشی از خود نشان نداد.
بله، ایران یا بهتر بگوییم رژیم جمهوری اسلامی ایران کشوری را اشغال نکرده ولی بیش از سی و اندی سال است که سرزمین و ملتی را به اشغال و اسارت خود درآورده که نظر آنرا در هیچ کجای جهان نمی توان یافت.
جمهوری اسلامی اگر مستقیما به کشوری حمله نظامی نکرده ولی بطور غیرمستقیم از طریق همان گروه ها و سازمان های آدم کش و تروریستی درحال جنگ در منطقه و در آرزوی پیشبرد اهداف شومش یعنی نابودی کشور و ملتی به نام اسرائیل بسر میبرد. اما زمان رسیدن به این آرزوهای واهی و خام فعلا سر می برد!
January 30, 2013 09:54:46 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
"... ایران نه تنها به هیچ کشوری تاکنون حمله نکرده و هیچ کشوری را اشغال نکرده است، بلکه مطابق قطعنامه شورای امنیت مورد تجاوز نظامی عراق قرار گرفته است. هیچگاه شورای امنیت یا شورای حقوق بشر سازمان ملل ایران را به ارتکاب جنایات جنگی محکوم نساختهاند."
اسرائیل به کدام کشور تا بحال حمله کرده است؟ اگر حملات و بمباران های نظامی اسرائیل علیه حزب الله لبنان و گروهای تروریستی حماس و جهاد اسلامی و غیره که دست پرورده و جیره خوارهای نظام جمهوری اسلامی هستند، حمله به کشورهای بیگانه می دانید، سخت در اشتباهید. اسراییل به تجاوزهای بی وقفه موشکی و خمپاره ها و سلاح متعددی که گروه های تروریستی نامبرده از جمهوری اسلامی برای نابودی اسراییل به خرج ملت دربند کشیده و مفلوک ایران و بقای رژیم ستمگر و ایران ستیز واقعی اش دریافت می کنند، پاسخ میدهد و از ملت و خاک کشورش دفاع می کند - برخلاف رژیم بدخیم و ددمنش جمهوری اسلامی که جان و زندگی هیچ ایرانیبرایش پشیزی ارزش ندارد! ادامه ...
January 30, 2013 09:53:34 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود،
مشکل اساسی «ایران» نیست بلکه «جمهوری اسلامی» میباشد که آقای گنجی با زیرکی تمام به آن پرادخته است. برای مثال اگر در جملات آقای گنجی به جای نام ایران، نام ناهماهنگ جمهوری اسلامی را جایگزین کنیم، مفهوم رساتر خواهد شد.
الف- جمهوری اسلامی در حال ساختن بمب اتمی است.
ب- جمهوری اسلامی مرتکب «جنایت علیه بشریت» شده است.
پ- جمهوری اسلامی مرتکب «جنایت جنگی» شده است.
ت- دولت جمهوری اسلامی ، «دولت یاغی» است.
ث- جمهوری اسلامی صلح و امنیت جهان را به خطر انداخته است.
ج- جمهوری اسلامی باید مورد تحریمهای فلج کننده قرار گیرد.
استفاده آقای گنجی از حس ملیگرایانه ایرانیان در دفاع از جمهوری اسلامی و چادر کشیدن به روی جمهوری اسلامی عقلانی نیست. من فکر نمیکنم ایران ستیزی در اپوزیسیون ایران وجود داشته باشد، حتا در جهان هم ایران ستیزی وجود ندارد. بلکه ستیز اصلی با جمهوری اسلامی و فاشیسم اسلامیست، که آقای گنجی نمیخواهد به آن بپردازد و سعی در این دارد که افکار عمومی را سردرگم نگاه دارد.
ارادتمند
بهمن زاهدی
January 30, 2013 09:37:58 AM
---------------------------
|