حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
انقلاب اسلامی

February 14, 2013

پنچ شنبه 26 بهمن 2571 = February 14, 2013

بهزاد مهرانی بامدادخبر
 

من در این بخش از جهان و در این برهه از تاریخ امیدوارم که در آینده که شاید همین فردا و یا هر وقت دیگر باشد انقلابی جهانی به نفع حقیقت عدالت و توده‌های مستضعف روی دهد. انقلابی که من نیز باید در آن به ایفای نقش بپردازم. انقلابی که نه با دعا بلکه در سایه بیرق و شمشیر و جهادی مقدس با شرکت تمامی مومنان به دست می‌‌اید. من ایمان دارم که این جنبش به طور طبیعی پیروز خواهد شد. «دکتر علی شریعتی – انتظار مذهب اعتراض»

در بررسی هر انقلاب و عوامل و علل پیدایش و شکل‌گیری آن، دو نگاه عمده قابل تشخیص است. اول: نگاهی که انقلاب را ماحصل کوشش و جد و جهد پیگیر می‌داند که از دل یک برنامه‌ریزی مدون و حساب شده بیرون می‌آید. در این نگاه عنصر «خودانگیختگی» بسیار جلوه‌نمایی می‌کند. نگاه دیگر اما انقلاب را نتیجه توطئه‌های پی در پی و هماهنگی می‌داند که توسط کشور‌ها و عناصر بیگانه و با هم‌دستی گروهی محدود و معدود در داخل کشور به وقوع می‌پیوندد. نظر اول عمدتا مربوط به انقلابیون وابسته و دوست‌دار انقلاب محقق می‌باشد و نظر دوم از آن آنانی است که با انقلاب مخالفند و یا وابستگی و علقه‌ای با نظام پیشین دارند.

در شناخت انقلاب ۱۹۷۹ ایران نیز می‌توان این دو دیدگاه را تمیز داد. گروهی را نظر بر آن است که سبب‌ساز انقلاب همت و حمیت مردمی بوده است که از ستم‌کاری رژیم سلطنتی به تنگ آمده و خواستار رهایی از تنگنا‌ها بوده‌اند. این مردم ناراضی به کمک رهبران آگاه از سال‌ها پیش -خرداد ۴۲- به کمک یک برنامه‌ریزی دقیق و با تلاش‌ها و جانفشانی‌های بسیار توانستند که سکان این کشتی پر تلاطم را به ساحل امن انقلاب رهنمون شوند. جمعی دیگر را اما نظر این است که اگر توطئه‌های بیگانگان -کارتر و سولیوان و ژیسکار دستن و…- نبود و به نارضایتی‌های اندک موجود دامن نمی‌زد هرگز انقلابی به و قوع نمی‌پیوست. اینان نقش عناصر خارجی را بسیار برجسته می‌سازند. البته در کنار این دو دیدگاه کلان می‌توان به نظرات دیگر بسیاری نیز اشاره کرد. اصولا در علوم اجتماعی حفظ بی‌طرفی آن‌گونه که در علوم تجربی امکان دارد امکان‌نا‌پذیر است. با این حال باید تلاش نمود تا این بی‌طرفی را در بررسی انقلاب‌ها -عدم تداخل آنچه دوست داریم اتفاق افتاده باشد با آنچه که در واقعیت رخ داده است- حفظ نمود. بررسی پدیده انقلاب و دلایل پیدایش آن کار بسیار دشواری است که به باور بعضی از پژوهش‌گران کاری ناشدنی است.

«نکته مهم این است که هیچ فرمولی نمی‌توان یافت که بر طبق آن بشود پیش بینی کرد که در چه شرایطی چه میزان از این شروط کافی در کنار آن شروط لازم می‌تواند یک انقلاب را به راه اندازد یا موفق کند… به دلیل آگاهی ناقص ما از شبکه علل اعم از ساختاری یا فرایندی و به دلیل عدم امکان بر اورد کم وکیف یا اندازه گیری عوامل قابل شناخت این شبکه شرایطی پیش می‌آید که در کنار هم قرار گرفتن شرایط کافی نامی جز قران احتمال شانس و نظایر آن نمی‌تواند به خود بگیرد.» مرتضی مردیها ماهنامه آفتاب شماره سی و دوم ص ۲۱

مدعای ما این است: «علت نهایی انقلاب هیچ نیست جز یک قران به غایت اتفاقی و تصادفی…‌‌» همان ص۲۳

محققان عرصه علوم اجتماعی دلایل و علل بسیاری را در به وجود آمدن یک انقلاب دخیل می‌دانند. اما از طرفی می‌توان جوامعی را مثال زد که این دلایل و عوامل در آنجا منجر به پیدایش یک انقلاب نشده است.

«نتیجه مهم استدلال ما این است که کلیه نظریه پردازی‌هایی که می‌کوشد انقلاب ایران را به ویژه از منظری تاریخی ایجاب شده ضروری و غیر قابل اجتناب جلوه دهد دچار خطایی تاسف بار است.‌‌» همان ص ۲۳

کرین برینتون در کتاب “کالبد شکافی چهار انقلاب” می‌گوید: «تشخیص نخستین مرحله‌های انقلاب بسیار دشوار است و نمی‌توان در این زمینه به یک فرمول نسخه یا رشته قواعد اکتفا کرد… انقلاب بالفعل همیشه یک رویداد غیر مترقبه است.» (انتشارات زریاب تهران ۱۳۸۲ ص ۷۸).

با توجه به اینکه موضوع انقلاب و دلایل پیدایش آن همچون دیگر موضوعات مورد تحقیق علوم اجتماعی چند فاکتوری است در اینجا به یکی از عوامل آن اشاره می‌کنم:

انقلاب ایران را به باور من باید یک «انقلاب مذهبی» دانست. «انقلابی اسلامی» که از دل یک برداشت انقلابی از اسلام متولد شد -این بدان معنا نیست که تمامی گروه‌های مخالف نظام پیشین و روشنفکران معارض مذهبی بوده‌اند. عموم مردم -به دلایل بسیاری که ذکر آن‌ها از حوصله این نوشته خارج است- به این باور رسیدند که عمده دلایل ناکامی‌ها و هزیمت‌های آنان این است که حاکمیت نسبت به شعائر و شئونات دینی بی‌توجه است و اگر مردم بتوانند حاکمیتی مذهبی را بر راس امور بگمارند بسیاری از معضلات و مشکلات لاینحل آنان حل خواهد شد. آنان روحانیت را به سبب پیوندهای عاطفی و معیشتی و.. عمیقی که بین‌شان برقرار بود حل‌المسائل خود یافتند و پیروی بی‌قید و شرط از آنان را مفاتیح جنان رشد و شکوفایی اخروی و دنیوی خود شناختند؛ آزادی نسبی روحانیون در حکومت شاه نیز راه را بر این مهم هموار‌تر نموده بود.

«در سال ۱۹۷۵ تنها در تهران حدود ۹۸۳ مسجد وجود داشت که هر یک دارای یک پیش‌نماز و هر پیش‌نماز نیز به فراخور محبوبیت خویش واجد ارادتمندان و مریدان بسیار بود. روی هم رفته بیش از ۸۴۳۹ مسجد در سراسر ایران وجود داشت. همچنین حدود ۱۶۴ تکیه سالانه در تهران بر پا بود که هر یک جمعیت قابل توجهی را به خود جذب کرده بود… علما یکی از مهم‌ترین فروشندگان دوره گرد انقلاب ایران بودند و مذهب شیعه چتری ایدئولوژیک بود که مخالفان شاه تحت لوای آن دور هم گرد آمده و توانستند با تشکیل ائتلافی از گروه‌های متفرق با یکدیگر متحد شوند.» (شکل گیری انقلاب اسلامی نوشته محسن میلانی انتشارات گام نو ۱۳۸۱ ص ۵۴).

مردم تحقق همه آمال و آرزوهای خود را در چهره روحانیت و آیت‌الله خمینی یافتند و به او اقبال نشان دادند. مردم بر این باور شدند که اگر فقیهی در راس نهاد حکومت قرار گیرد و زمینه برپایی احکام اسلام را فراهم سازد خواهند توانست بهشت موعود ادیان را در زمین بر پا سازند. مردم اسلام وحکومت اسلامی و روح الله خمینی را «روح یک جهان بی‌روح دانستند».

«پس باید گفت که اسلام در آن سال ۱۹۷۸ افیون مردم نبوده است دقیقا از آن رو که روح یک جهان بی‌روح بوده است.» (ایران روح یک جهان بی‌روح: میشل فوکو نشر نی ص ۶۱)

آری مردم آیت الله خمینی را روح جهان بی‌روح خویش یافتند و یک‌صدا فریاد زدند «هر چه آن خسرو کند شیرین کند». از فردای پیروزی انقلاب. اسلامی کردن همه شئونات غیر اسلامی جامعه در دستور کار قرار گرفت. آرام آرام سینما‌ها دچار محدودیت شد. میکده‌ها و کاباره‌ها و روسپی‌خانه‌ها تعطیل شد. کم کم حجاب و پوشش سر زنان اجباری شد. مردان باید از پوشیدن پیراهن‌های آستین کوتاه خودداری می‌کردند. گذاشتن ریش به ارزشی مذهبی تبدیل شد. موسیقی و ابزار و ادوات آن ممنوع گردید. و بسیاری موارد دیگر. البته این امور در انقلاب‌های دیگر نیز اتفاق افتاده است اما تفاوتی که وجود داشت این بود که در انقلاب ایران این اعمال در جهت بر قراری بیرق اسلام انجام می‌پذیرفت.

میانه‌رو‌ها -دولت بازرگان- سد راه برقراری اهداف اسلام و انقلاب شناخته شده و از گردونه انقلاب خارج شدند. ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء شناخته شد. آیت‌الله خمینی در پاسخ مخالفان ولایت فقیه که آن را نوعی دیکتاتوری می‌دانستند اظهار داشت: «آیا پیامبر اکرم که جایگاه ولایت فقیه را در اختیار داشتند دیکتاتور بودند؟» (روزنامه اطلاعات ۱۲ آبان ۱۳۵۸ ص ۱۰)

حکومت اسلامی که آمال و خواسته یک ملت بود حاکمیت تام و تمام یافت.

امروز بیست و هشت سال* از آن روزگار گذشته است. تمامی منابر و معابر و مساجد و میادین و… در اختیار روحانیت است. احکام اسلام در برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی و توسعه کشور -با برداشت روحانیت از اسلام- به کار گرفته شده است. امروز می‌توانیم به نتایج به بار آمده از این حکومت مذهبی بیاندیشیم. آیا استقلال و آزادی و توزیع عادلانه ثروت و… که وعده‌های انقلاب اسلامی بود محقق شده است؟ امروز بهتر از همیشه تاریخ می‌توانیم به قضاوت بنشینیم که آیا امتزاج دین و دولت پدیده‌ای خوشایند و میمون است یا نه؟ بیاندیشیم از اینکه آن روز‌ها «نمی‌توانستیم کلمه دموکراتیک را ادا کنیم» سود بردیم یا زیان؟

«این مردم… اسلام را می‌خواهند. ۹۸ در صد مردم ایران حتی بلد نیستند کلمه “دموکراتیک” را ادا کنند. چیزی بگویید که مردم آن را بفهمند و برای آن انقلاب کرده باشند.» (نقل قول هاشمی از آیت الله خمینی) (انقلاب یا بعثت جدید: علی اکبر هاشمی رفسنجانی ص ۱۶۲)

----------------------------

* این یادداشت نخستین بار در ۲۰ بهمن ۱۳۸۵ و به مناسبت بیست‌وهشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران منتشر شد.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

ایرانی

با دورد خدمت دوستان
نکته قابل توجه آن است که، امروز کسانی می خواهند شورش سال ۵۷ را چیزی نشان دهند که نبود. با نویسنده موافقم که این شورش از ابتدا اسلامی بود. لازم است یاذآوری کنم، حمله به کافه ها و آتش زدن سینما و کاباره و میکده، نه پس از انقلاب که در جریان انقلاب انجام شد. کسانی مانند من که آن روزها را به یاد دارند، صحنه های حمله به می فروشی ها در جریان انقلاب را به یاد دارند. مسئله دوم، بحث حجاب است. به تصاویر انقلاب (آنها که آن روزها نبوده اند) نگاه کنید، زنانی که توسط رضاشاه آزاد شده بودند، توسط محمدرضاشاه صاحب حق رای شده و سواد دانشگاهی آموخته بودند، با اختیار خود چادر و روسری به سر می کردند و در تظاهرات شرکت می نمودند! این یعنی بی خودی ما را از خانه در آورده اید، حقوق اساسی داده اید و باسواد کرده اید، ما همان مادر بچه ها، منزل و ضعیفه هستیم!.
پاینده ایران

February 14, 2013 05:18:07 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites