حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
جامعه مذ کری که دهانش پریود شده!

March 01, 2013

جمعه 11 اسفند 2571 = March 1, 2013

الاهه بقراط الاهه بقراط
 

یک حکومت دینی پدیده غم‌انگیز اما ناگزیری بود که می‌بایست یک بار، گنداب این جامعه مذکر را به هم می‌زد تا دیگر نتوان جانمازهای خونالود آب کشید و جای مُهرهای دروغین بر پیشانی‌های مذکر را نشانه ایمان و پاکی دانست. من در متن «پریود» چیزی جز واقعیت یک جامعه مذکر مبتنی بر سکسیسم، ریا، چاپلوسی، فرصت طلبی و برده‌داری ندیدم که با همکاری «خاک برسرانِ با سواد» البته بدونِ «شرم بر جبین» همچنان تداوم می‌یابد.

*****

نخست این را بگویم که وقتی از «مذکر» سخن می‌رود، منظور نه این یا آن مرد یا حتا مردان به طور کلی بلکه یک فرهنگ و یک تاریخ است، فرهنگ و تاریخ مذکر! فرهنگ و تاریخی که زنان نیز در شکل‌گیری و تداوم آن نقش داشته و دارند و نه تنها در ایران بلکه در جهان و جامعه بشری و در میان همه اقوام و مذاهب ریشه دارد. فرهنگ و تاریخی که مذاهب مذکر در آن نقش کلیدی بازی می‌کنند. مذاهبی که در بدو تولد، بنیادهای قدرت سیاسی را به چالش می‌کشند بدون آنکه قصد تصاحب آن را داشته باشند (یهود و مسیحیت) اگرچه بعدها وسوسه قدرت گریبان دکانداران آنها را نیز گرفت، و یا از همان آغاز برای تصاحب قدرت سیاسی با آن در می‌افتند و برای حفظ قدرت به هر قیمت، دین‌ِ روحانیانش عینِ سیاستِ آنان می‌شود.



یک آینه رایگان

شاهین نجفی، محسن نامجو، مانا نیستانی و چند تن از همکارانشان یک «هدیه رایگان» در یوتیوب منتشر کرده‌اند شامل موسیقی، متن و طرح که آینه تمام‌نمای جامعه مذکری است که دهانش پریود شده است (متن این آهنگ را در پایان می‌خوانید).

دست کم اگر از متن صریح و ریتمِ بریده و لنگان موسیقی نتوان به مضمون و پیام آن پی برد، طرح مانا نیستانی گویاتر از آن است که نتوان آن را فهمید: بر زمینه سیاهی، مردی بالابرهنه، چشمان زُق زده، چسبِ زخمی بر سر و دهان خونینی که پریود شده و نوار بهداشتی زنان بر آن چسبانده شده است. عجب تابویی! نوار بهداشتی زنان بر دهان یک مرد! بگذارید من هم از یک اصطلاح مذکر استفاده کنم چون هیچ واژه دیگری نمی‌یابم که بتواند منظور را توضیح دهد: این یعنی «سرویس کردن» دهان یک جامعه مذکر، آن هم توسط خودِ مردان! یک جامعه به شدت سکسیست، متظاهر، دروغگو و ریاکار. دست مریزاد!

به عنوان یک زن که نخستین پریودش در آستانه دهه پنجاه خورشیدی، یعنی اوج شکوفایی حقوق زنان (تصویب حق رأی زنان و قانون حمایت از خانواده در مقابله با احکام شریعت) در ایران و آغاز دهه هفتاد میلادی یعنی اوج جنبش برابری حقوق زنان و مردان در اروپا و آمریکا بود، به شما نسل‌های جوان‌تر می‌گویم، اگر بدانید این پدیده کاملا طبیعی که نشانه بلوغ، نماد باروری و قدرت تولید زنان است، تا چه اندازه شرم‌آور و زشت قلمداد می‌شد تا جایی که باید آن را پنهان کرد، هرگز درباره‌اش با کسی حرف نزد و حتا برایش نام مستعار گذاشت! حال آنکه ختنه و بلوغ پسران را جشن می‌گرفتند و با افتخار دهان به دهان نقل می‌کردند.

در آلمان بود که در دانشگاه شنیدم یک دانشجوی دختر به همکلاسی پسرمان که حال و حوصله نداشت می‌گوید: چته؟ مگه پریود شدی؟! اول خجالت کشیدم، بعد تعجب و آخر سر هم کیف کردم. از همان زمان این موضوع برایم چنان پیش پا افتاده به نظر آمد که دلم برای همه آن نسل‌های زنانی که مجبور به پنهان کردن طبیعی‌ترین کنش بدن خود بودند، به شدت سوخت. برای نسل خودم هم، که پریود طببیعی‌اش نه تنها با درد شدید همراه بود بلکه نهایتا به پریود سیاسی مردان نیز انجامید!

همین است که وقتی بعضی از این جوانترها مرتب نسل‌های گذشته را سرزنش می‌کنند که چرا «انقلاب» کردند، ساده‌ترین و منطقی‌ترین توضیحی که به نظر من می‌رسد این است که: ماها خیلی چیزها داشتیم و برای آن چیزی که نداشتیم، یعنی آزادی سیاسی، «انقلاب» کردیم! شما چه می‌گویید که نه تنها آزادی سیاسی ندارید، بلکه هر آنچه را هم که ما داشتیم، از شما دریغ کردند، ولی انقلاب که پیشکش‌تان، این همه سال صدایتان هم در نمی‌آید! می‌دانم، این برخورد کمی سنگین است. نه رژیم پیشین با این رژیم قابل مقایسه است و نه نسل‌‌ آرمان‌گرای دهه هفتاد میلادی را می‌‌توان با نسل‌های بعدی مقایسه کرد. این تفاوت را در کشورهای اروپایی وجوامع آزاد نیز می‌‌توان دید. ولی آخر مگر به کسی می‌توان ایراد گرفت چرا برای به دست آوردن آنچه نداشته است، اعتراض و حتا انقلاب کرده است؟! این دیگر چه منطقی است؟! در حالی که به نظر من، عکس آن کاملا منطقی است: شما ها که همه چیزتان را گرفته‌اند، چرا انقلاب نمی‌کنید؟! این البته یک پلمیک است. منطق یک بحث و گفت و گوی جدی در آن وجود ندارد وگرنه باید به بسیاری مسائل دیگر پرداخت که به درستی انقلاب سال 57 را به پرسش می‌کشد تا نقش‌ها و مسئولیت‌ها را مشخص کند و درسی برای اکنون و آینده باشد بدون آنکه بتواند در گذشته و وقوع آن انقلاب تأثیری داشته باشد. ولی درست با همین شیوه پلمیک است که آهنگ «پریود» واقعیات جامعه را چون آینه‌ای در برابر خودش می‌گیرد.



هنجارشکنی‌های گران

در زبان و موسیقی، در هنر و ادبیات، و هم چنین سیاست، همواره مرزهایی وجود دارد که وقتی زیر پا نهاده می‌شود، بخشی از جامعه، به ویژه اگر جزو جوامع پریود شده باشد، در تقابل با آن واکنش نشان می‌دهد، زیرا هنجارهایی را که به آن عادت کرده در خطر می‌بیند. اما پس از مدتی اگر این مرز بر اساس الزامات رشد و تکوین «نو» پشت سر نهاده شده باشد، جامعه به تدریج با آن خو می‌گیرد و پس از چندی، به ویژه با تغییر نسل، این مرزشکنی، خود به یک هنجار تازه تبدیل می‌شود که مرزهای خود را اگرچه گسترده‌تر نسبت به گذشته، ولی محدودتر نسبت به آینده، رسم می‌کند.

موسیقی و رقص «تویست» یک هنجارشکنی نامأنوس در دهه پنجاه میلادی بود. پس از آن «راک اند رُل» به میدان آمد و با مقاومت کمتری روبرو شد و پس از آن هر چه گذشت، جوامع باز به ویژه به دلیل تکنولوژی ارتباطات بیش از پیش با خودِ هنجارشکنی و زیر پا نهادن مرزها خو کردند! هنجارشکنی در این جوامع، خود، به هنجار رایج تبدیل شد. این است که مقاومت و نوع آن در برابر شکستن مرزها در جوامع بسته مانند ایران با جوامع باز تفاوت می‌کند. در حالی که نسلی که پس از تجربه جمهوری اسلامی به اروپا و آمریکا مهاجرت کرده است، از یک سو با امکانات مرزشکنی در جوامع باز آشنا می‌شود و پرورش می‌یابد و از سوی دیگر با مقاومت از نوع جوامع بسته روبرو می‌شود. این چالشی است که ایرانیان نوجو و مدرن در تقابل با سنت و واپسماندگی حکومت و جامعه، چه در داخل و چه در خارج باید پیه آن را به تن خود بمالند.

اینکه در اوج جنبش جهانی زنان، در اواخر دهه هفتاد میلادی، یک حکومت دینی و مناسبات سیاسی و حقوقی علیه زنان بر ایران حاکم شد، پدیده غم‌انگیز اما ناگزیری بود که به نظر من می‌بایست یک بار، شاید برای همیشه، گنداب این جامعه مذکر را به هم می‌زد تا دیگر نتوان جانمازهای خونالود آب کشید و جای مُهرهای دروغین بر پیشانی‌های مذکر را نشانه ایمان و پاکی دانست، بلکه برعکس! همه این نمادها به نشانه دروغ و ریا و حقه‌بازی و ثروت اندوزی و مقام‌پرستی و جنایت و تبهکاری تبدیل شدند. دیر یا زود، نسلی به میدان می‌آمد تا این «پرده مقدس» جامعه‌ای را که تا عمق به گند و کثافت آلوده شده بود، پاره کند و چهره واقعی آن را که نظام جمهوری اسلامی و زمامدارانش آینه تمام‌نمای آن هستند، در برابر خودش به نمایش بگذارد. یک هنجارشکنی بس گران!

من در متن آهنگ «پریود» چیزی جز واقعیت یک جامعه مذکر مبتنی بر سکسیسم، ریا، چاپلوسی، فرصت طلبی و برده‌داری ندیدم که با همکاری «خاک برسرانِ با سواد» البته بدونِ «شرم بر جبین» همچنان تداوم می‌یابد، و «حتا توی این شرایط» هم دهانش پریود است و صدایش در نمی‌آید. آن هم در حالی که جامعه دهه پنجاه پریود نبود! آن را پشت سر نهاده و به باروری رسیده بود. جمهوری اسلامی، این حکومت به شدت مذکر که حتا مؤنث‌هایش نیز تمام قد علیه حقوق زنان هستند، واکنش خشن به همین باروری بود و تا زمانی هم که بتواند این «پریود» تاریخی را ادامه خواهد داد:

ما وارثانِ دردِ مشترک لای پا



ما زیر پای گشتِ واجبی با سپاه

ما صیغه‌های زیرِ سنِّ چند ساعته

راحته، شل بگیر، وگرنه درد داره‌ ها!

ما نامه‌های بی جوابِ خیسِ عمقِ چاه

ما تو حرم، زنای محصنَه با نسا

ما و حض انگشت و ماتحت دیگران

ما و شوقِ مرگ با صدای آهنگران

ما روی مین و توی جین و پشت هفت سین

خاک بر سرانِ با سوادِ شرم بر جبین

ما بهتِ خشتک شدن و دردِ پارگی

ما چشم بستن، خفه شدن به سادگی

ببین چگونه درگیره مغزِ من

مرا ببوس، از عشق حرف بزن

تو هم که هر دفعه که ما رو می‌بینی پریودی

ما راندوویِ از شریعتی تا اوین/

ما دخترانِ صادراتی از دُبی تا چین

ما بوقِ تاکسی در عمقِ استخوان

ما جسمِ پژو با مغزِ پیکان

ما سینمای بی‌پناهِ بی ‌پناهی

ما بغض با این جماعتِ فکاهی

ما اجتماعِ زیر نافِ پول محور

ما شاعرانِ دردمندِ بیت رهبر

ما عاشقانِ آوانگارد حسین

ما پیروانِ فشنِ پیرِ خمین

ما مؤمنینِ تیزکرده در اعتکاف

ما داف‌های [کفتران، جوجگان] با حجاب خیس زیر لحاف

مرا و شوقِ آغوش تو

و گریه به گوشیِ خاموش تو

آمدی جانم به قربانت ولی...

تو هم که حتا توی این شرایطم پریودی

تو هم که هر دفعه که ما رو می‌بینی پریودی!


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

شهلا

درود
نوشتاری متفاوت ، نقدی بسیار خوب. برخلاف آنچه که دیگران با اولین بار شنیدن "پریود" از ذهن بیرون میریزند و دادو فغان های فمینیستی ظاهری و بدون ریشه، این نقد براستی دیدگاههای راستین و مفهوم واقعی این کار را بیان و شفاف کرد. یا شفاف بیان کرد!؟
همیشه در فرای آنچه که از هنرمندی میبینیم میتواند معنای دیگری را نیز برداشت کرد. نمادها،کنایه ها و گوشه ها همیشه آنی نیست که ما تصور میکنیم و "پریود" نیز از این دست است. ندای اعتراض به گونه ای تازه و با روشی نوین.
کار مشترک نامجو-نجفی - نیستانی نمیتواند بی اندیشه و حساب شده نباشد. "پریود" "پریود" "پریود" های تکرار شده در این کار و در این طرح با پریودی که زنان اُمُل ایرانی که هنوز جنسیت خودرا نشناخته اند ، فرق دارد یک پریود سیاسی- اجتماعیست، پریودی که گریبان مردان را نیز به همان نسبت چسبیده است که زنان را.
چشمهارا اگر شسته بودیم، دیگر باره اندیشیده بودیم و اجازه داده بودیم که اندیشه هوائی بخورد، با دید باز تری این "پریود" را مینگریستیم.
درود بر نجفی-نیستانی و نامجو با این کار بسیار زیبا ، سپاس از این اعتراض!

March 01, 2013 05:10:43 AM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites