روال حکومت های خودکامه بر آن است هنگام گرفتاری در تنگناهای داخلی، به بحران های خارجی دامن بزنند. این رژیم ها موقتا می توانند مسایل اقتصادی کشور را حل کرده ولی همزمان قادر به حل مسایل سیاسی نیز نیستند. علیرغم سعی در پنهان کردن مشکلات سیاسی با کاربرد زور؛ مدتی بعد بحران های در جامعه، این مشکلات را آشکار می کند.
با از میان رفتن مشروعیت رژیم، روی آوری به ایجاد بحران های خارجی، تنها راه باقی مانده نظام خودکامه برای ماندگاری است. کافی است نگاهی به بحران های خارجی موجود در جهان افکنیم. بخش کوچکی از بحران های خارجی مربوط به کشورهای دمکرات می باشد که آن هم از راه های سیاسی، حل و فصل می گردد. تا کنون بحران میان دو کشور دمکرات، به عملیات نظامی ختم نشده است ولی بخش بسیار بزرگ تر بحران های موجود، مربوط به کشورهای خودکامه است. این کشورها با یک دیگر از یک سو و با کشورهای دمکرات از سوی دیگر، مسایل متعددی دارند که در برخی مواقع به خاطر عدم انعطاف، متمرکز کردن افکار عمومی به مسایل خارجی و یا چاره ناپذیری، به جنگ ختم می گردد. چیزی که در این میان مطرح نیست، نخست منافع ملی کشور که قربانی منافع رژیم می گردد و سپس برآورد واقعی از توان ملی دو طرف درگیر می باشد. اگر این دو معیار مورد توجه قرار می گرفت (که کشور خودکامه توانایی چنین امری را ندارد)، بسیاری از جنگ های بیست سال اخیر به احتمال زیاد، رخ نمی داد.
تلاش برای فریب ملت و بسیج آنان پشت سر رژیم، به صورت ایجاد بحران خارجی در نظام اسلامی سابقه دراز داشته است. واقعیت این است که رژیم اسلامی از روز نخست، به هر دلیلی چه موجه و چه ناموجه، در سایه بحران خارجی حتی تا پای جنگ و تهدید دایم به جنگ به سر برده است. به این دلیل و به دلایل داخلی،آسیب هایی از نظر اقتصادی و اجتماعی بر کشور وارد شده و بر استحکام همبستگی ملی حاصل هزاره ها، صدمه زده است.
نظام اسلامی از روز نخست شکل گیری، به بالاترین تهدید امنیت ملی ایران بدل شده است.به تازگی نوشته نماینده ولی فقیه در کیهان در مورد همه پرسی در جمهوری آذربایجان (آران)، گامی بلند در همین راستا و ایجاد بحران خارجی دیگری می باشد. بدون ورود در بحث تاریخی و حقوقی آن سرزمین، باید گفت که چنین نوشته ای از سوی فردی که عنوان نماینده ولی فقیه یا به عبارتی بنا بر واقعیت های موجود در نظام، نماینده بالاترین فرد است، نه در راستای منافع و نه توان ملی است. در حالی که در منطقه موج تجزیه، کشور های حقوقی را به سرعت فرو می پاشد و آنان را به امیر نشین بدل می کند، و در حالی که قدرت های خارجی با همکاری مزدوران ایرانی نما در داخل و خارج کشور در تمامی مرزها، در راه سوریه شدن ایران تلاش می کنند، منافع ایران حکم می کند که تمامی مرزهای کشورهای منطقه دست نخورده و به صورت کنونی حفظ گردد.
نمی توان گفت سردبیر کیهان، فردی که از سران دستگاه های امنیتی کشور است، از چنین واقعیتی آگاه نیست. چندی پیش فرد دیگری از همین گروه امنیتی که کوچک ترین دلبستگی به ایران ندارند، آمادگی بخشیدن خوزستان در مقابل حفظ سوریه را اعلان کرده بود.
خواست همه پرسی در جمهوری آذربایجان، حتا با فرض مناسب بودن شرایط تاریخی و حقوقی، فاقد معیار دوم که توان ملی است بوده و اجازه چنین رخدادی را نمی دهد. جمهوری آذربایجان توسط آمریکا و ترکیه و روسیه پشتیبانی می شود و هر نوع ایجاد بحران با رژیم آن سرزمین که تردیدی در سرشت ضد ایرانی(2) (نه تنها نظام اسلامی) وابستگی و فساد آن نیست، تشدید بحران با غرب و ایجاد بحران با روسیه و ترکیه که در هر حال تا کنون جبهه آشکار ضد ایران به خود نگرفته اند، می باشد(3)
در این واقعیت که جمهوری آذربایجان(آران) اجازه داده به مرکز فعالیت های ضد ایرانی بدل شود، تردیدی نیست. اما واقعیت این است که ایران در محاصره نیروهای خارجی قرار گرفته است و توانایی مقابله را ندارد. این نکته نمی تواند از چشم سردبیر کیهان پوشیده باشد.
پس به چه دلیل در چنین اوضاعی، ناگهان عرق ملی امنیت چی ها به جوش آمده و چنین واکنش تندی از خود به نمایش می گذارند. نخست باید توجه داشت که از پا درآوردن "ایرانیت" در برابر اسلام، پس از سی سال تلاش بدون وقفه، شکست خورده است. امروز ناسیونالیسم ایران که هیچگاه متجاوز نبوده، گرچه با پرده پوشی رژیم، تلاش می گردد که از تبلور آشکار آن تا اندازه ممکن جلوگیری شود، بیش از هرموقع در جامعه ایران سرزنده و شاداب به گسترش ریشه های خود می پردازد. رئیس جمهور کنونی، بدون صداقت، بیش از دیگران در کانون رژیم، این واقعیت را درک کرده و در جهت گسترش دایره نفوذ خود از آن استفاده کرده. اکنون نیز که رژیم و تندروها در تنگنای سیاسی قرار گرفته، با انگشت گذاشتن بر ناسیونالیسم ایران و مطرح کردن شکستی که ایران هنوز نتوانسته از زیر بار تبعات سیاسی و روانی آن خود را نجات دهد، وارد این بازی خطرناک شده است. با خارج کردن ناسیونالیست های واقعی که معیار را بر منافع درازمدت ایران قرار می دهند، بردیاهای دروغین، بدون داشتن غم منافع ملی، تعزیه گردان میدان شده اند.
مساله فوری پیش روی نظام، انتخابات ریاست جمهوری است که کم تر از سه ماه به برگزاری آن مانده است. امنیت چی ها و تندروهای سیاسی همراه با فاسدترین بخش نظام اسلامی که زیر علم "اصولگرایان" گرد آمده و سیاست تنش زدایی در بیرون و درون کشور را مخالف منافع حقیر خود می دانند، این بار با مشکلی بزرگ تر از سال 88 روبرو هستند. مخالفان سیاسی و اجتماعی که در تظاهرات سال 88 در جبهه ی سبز گرد آمده بودند، نه تنها در جامعه حضور کامل دارند بلکه بر تعداد آنان که نتیجه ترک گروه های بسیار از رده های "اصول گرایان" و پیوستن به این جبهه بوده است، افزوده شده است. حتا در رده های بالا و به شدت محافظه کار "اصول گرایان" نیز شکاف ایجاد شده است. بر تعداد مخالفان اجتماعی – سیاسی، باید گروه بزرگ ناراضیان اقتصادی در طبقات کم درآمد که در چند سال گذشته بر مسایل آنان به شدت افزوده شد، را نیز باید در نظر گیریم.
اگر در سال 88 آزادی خواهان ایران با پیشینه یک سده مبارزه، در برابر یک جبهه ی متحد چسبیده به پریروز تاریخ روبرو بودند، این بار با صفوف درهم شکسته این جبهه روبرو هستند. رئیس جمهور پرورده و برگزیده شده این نظام، با اشتهای سیری ناپذیر قدرت، آمادگی خروج از صحنه سیاسی را ندارد و خواستار ادامه نوعی قدرت، در آینده سیاسی ایران می باشد. او و برگزیدگانش که با تقلب و اعمال زور در سال 88 به قدرت رسیدند، اکنون با برداشتن پرچم ملی گرایی و تضمین انتخاباتی آزاد (هر دو بدون صداقت)، با احتمال زیاد، بر رقیب های اصول گرای خود در انتخابات آینده پیشی خواهند گرفت(4) این امر نه به خاطر لیاقت و کاردانی او و یاران، بل به خاطر نفرت از ولایت فقیه و نیروهای امنیتی و بخشی به خاطر شخصیت قاطع رئیس جمهور در مقابله با دشمنان و از همه بالاتر "رهبر" می باشد. با آسیب های فراوانی که در چهار سال گذشته بر پیکر "ولایت فقیه" وارد شده، چنین پیروزی ای به معنای پایان ولایت فقیه می باشد.
برای پیش گیری از این اتفاق، به نظر می رسد که رهبر نظام می کوشد منتقدین و رقبای خود را که به هرحال هنوز به ولایت فقیه و نظام اسلامی معتقد هستند- دو رئیس جمهور پیشین- وارد صحنه کند تا بتواند مقداری از رای هواداران رئیس جمهور را بشکند. با وجود چند حمله وسیله ی افراد وابسته به گروه های امنیتی، اما نشانه های حمایت محافظه کاران، از جمله در میان پاسداران از ورود این افراد به انتخابات، دیده می شود. هنوز "رهبر" و دارودسته، به ورود سخن گویان جنبش سبز به پهنه ی انتخابات رضایت نداده اند. اما اگر نامزدهای انتخاباتی وابسته به رییس جمهور با شعارهای تندتر مورد نظر ملت (مانند حجاب اختیاری) که خاتمی و رفسنجانی قادر یه پشتیبیانی از آن نیستند، وارد شوند شاید حتا "رهبر" مجبور گردد سخن گویان جبهه سبز را برای مقابله با رئیس جمهور وارد صحنه کند.
همزمان، "رهبر" برای کاستن از فشار کمر شکن خارجی، لحن ملایم تری را در رابطه با آمریکا و مساله ی هسته ای به خود گرفته است. فردی که هرگونه مذاکره با آمریکا را نشانه بی غیرتی می دانست، امروز می گوید من با این امر مخالفتی ندارم. رویارویی نظام با مساله ی هسته ای که بنا به یک برآورد، تنها با محاسبه عدم سرمایه گذاری در صنعت نفت و مشکل صادرات آن، موجب سد میلیارد دلار زیان شده است، به نظر می رسد ملایم شده باشد. خط قرمزهای نظام به سرعت در حال فروریزی است. با این وجود، نظام در این مرحله ی سرنوشت ساز به بحران خارجی قابل لمس با حکومتی ضعیف و فاسد نیاز دارد و انتخاب خانواده علی اف از این روست. سخنان نماینده ولی فقیه در کیهان باید براین اساس ارزیابی شود. نظام نتوانسته مانع سوار شدن رئیس جمهور بر موج ناسیونالیسم گردد ولی می کوشد تا بتواند خود نیز بر این موج سوار بشود.
برملت ایران و نیروهای مسلح آن است که اجازه ندهند بزرگ ترین عامل ایجاد کننده تهدید علیه امنیت ملی ایران یعنی نظام اسلامی، از ایجاد بحران خارجی برای دوام خود استفاده کند.
زیرنویس
1- نام تاریخی بخش شمال رود ارس آذربایجان، اران می باشد. استالین در راستای بلعیدن آذربایجان، اران را جمهوری آذربایجان نامید
2- نمی توان تردید داشت که حکومت وابسته جمهوری آذربایجان اجازه داده که آن سرزمین به یکی از مهم ترین پایگاه های تجمع تجزیه طلبان ایران بدل شود
3- نماینده اردبیل در مجلس شورای اسلامی، از بازگشت 17 شهر قفقاز سخن به میان آورده که ارمنستان (متحد طبیعی ایران) را نیز مجبور به جبهه گیری بر علیه آن می کند
4- به نظر نمی رسد که "اصول گرایان" به توانند هواداران رئیس جمهور را رد صلاحیت کنند
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
رژیم فاسد ولایت فقیه پیش از آنکه توسط نماینده ایرانیستیز و ضد ملی اش خواستار "همه پرسی" در جمهوری آذربایجان یا سایر کشورهای دیگر شود، بهتر است که اول در خود ایران همه پرسی سراسری را بمورد اجرا بگذارد (چندی پیش رئیس جمهور بی کفایت و نابخرد رژیم نیز خواهان اجرای "رفراندوم" در برخی کشورها و حتا ایالات متحده آمریکا شده بود - چه افکار خام و حماقت باری؟!) - ضرب المثل بیگانه ای می گوید: اول جلوی درب منزلت را جارو بکش و بعد به دیگران توصیه کن!
بحرانهای داخلی و بین المللی همیشه و درهر برهه زمانی وجود داشته است. پیش از به روی کارآمدن نظام دینی فتنه گر و بحران آفرین جمهوری اسلامی، بندرت از بحران اقتصادی و سیاسی در سراسر جهان بویژه منطقه خاورمیانه صورت دیده و شنیده می شد. و اگر هم بحرانی وجود داشت، غالبا در کوتاه مدت برطرف یا کاهش می یافت که اکثر نیز مثمر ثمر واقع می شد. ولی اکنون با شیطنت ها و موذیگری های مستمر و فتنه انگیزی های بی وقفه و تمام نشدنی رژیم فقاهتی روز به روز و هرچه بیشتر بر دامنه بحرانهای متعدد و مختلف افزوده می شود.
جهان آزاد و دمکرات تنها زمانی به آرامش و آسایش نسبی دست خواهد یافت که ریشه رژیم های سرکش و خودکامه و مست از خودبزرگ بینی، برای همیشه کنده شده و به زباله دان تاریخ سپرده شوند. درغیراینصورت تا زمانی که اینگونه حکومت های وحشتناک و جنایتکار مانند کره شمالی و جمهوری اسلامی و امثالهم که ملت و مردم خود را به اسارت گرفته و به فقر و فحشا می کشانند، پابرجا بمانند، جهان هرگز شاهد صلح و آرامش و عاری از بحران نخواهد بود.
April 08, 2013 12:10:26 PM
---------------------------
|