حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America

  صفحه نخست  |  تالارهای نوشتاری  |  بحث جدید  |   حالت باز شده  
بحث آزاد
برگشت به تالار  |  می خواهید پاسخ بدهید؟
نویسنده  عرفان   تا کنون  29  بار خوانده شده است.(Dec 06,12) پنچ شنبه 16 آذر 1391 = December 6, 2012

جامعه ایرانی در گذر زمان  


براستی تا به کی باید حقیقت ها را وارونه جلوه دهیم و بسان کبک سر خود را زیر برف کنیم. مگر ممکن است که دستاوردهای دوران پهلوی را هیچ شمرد و مدام استبداد استبداد کرد. بله هیچ کس منکر فضای بسته سیاسی در ان دوران نبوده و نیست اما باید مسائل را از دریچه ای نو ببینیم و واقعیات ان زمان را بصورت علمی و جامعه شناسانه مورد قضاوت و بررسی قرار دهیم.
مگر ممکن است که شرایط و اوضاع یک مملکت را در 50 سال پیش با شرایط و اوضاع عصر ارتباطات و تکنولوژی کنونی قیاس کرد. بزرگترین دستاورد گذر زمان تحول و تغییر است و این اصلی انکار ناشدنی ست. بنابراین قیاس تحولات کنونی که در اثر گذر زمان بوجود امده با گذشته های دور کاری احمقانه بنظر میرسد. اما متاسفانه این رویه اشتباه کماکان در بین عده ای باب است و با هیچ منطقی نمیتوان انها را قانع کرد.
دومین اشتباه ما از انجا اغاز میشود که ما دید درستی از جامعه مان چه در زمان حال و چه در گذشته نداشته و نداریم. بنظر من اشراف به علم جامعه شناسی مهمترین فاکتور یک انسان سیاستمدار میباشد و ما در قضاوتمان در رابطه با علمکرد یک سیاستمدار باید این فاکتور را هم لحاظ کنیم چرا که گاهی محدودیت هایی که از طرف یک سیاستمدار اعمال میشود برامده از دید جامعه شناسانه وی میباشد.
این پیشگفتار را عرض کردم تا تحولات جامعه ایرانی را در گذر زمان خاصه دوران پادشاهان پهلوی مورد بررسی قرار دهیم چرا که روند تحول جامعه از ان زمان تا کنون با هم ارتباط مستقیمی دارند و جامعه کنونی ایران و بلاخص زنان ایران بشدت تحت تاثیر این دوران توان شکوفایی و عرض اندام را پیدا کردند که این نظام فاشیستی هم توان مبارزه با این تحول شگرف و میمون را ندارد.
اینکه جامعه ایرانی پس از دوران قاجار جامعه ای در اوج انحطاط بود و شرایط جامعه دران زمان چگونه بود را کمتر ایرانی ای هست که نداند لذا بازگویی ان ملال اور خواهد بود و از حوصله خواننده خارج به همین روی اگر نیک بنگریم دستاوردی که رضا شاه در ازاد کردن زنان از بند ارتجاع خلق کرد تا ابد زنان را وام دار او قرار خواهد داد. این اقدام رضا شاه تحولی روبه جلو و مطابق تحولاتی بود که سالها پیش در دنیای متمدن پس از عصر رنسانس رقم خورده بود که متاسفانه ارتجاع چرخه تحول را در ایران سالها بود که متوقف کرده بود (از زمان حمله اعراب) و از این نظر بی انصافی است که اگر این اقدام شجاعانه را لااقل برای بانوان انقلابی عظیم از طرف رضا شاه ننامیم.
اقدام دیگری که میتوان به ان پرداخت قطع ید روحانیت فاسد و خونخوار بود که سالهای سال در حال مکیدن خون جامعه ایرانی بودند هرچند این امر در بین عده ای از جامعه تحمیق شده ایرانی خوشایند نبود اما همانطور در بالا به ان اشاره کردم این همان دید جامعه شناسانه ی یک سیاستمدار میباشد که گاهی محدودیت و فشار را بر خلاف میل جامعه طلب میکند و این همان چیزی ست که تاریخ نگار در قضاوت تاریخی خود باید مد نظر قرار دهد.
این دو اقدامی که به انها اشاره شد مهمترین دستاوردهایی بود که رضا شاه برای جامعه ایرانی خلق کرد و ایرانی نوین که تا رسیدن به دموکراسی ای پویا و پایدار فرسنگ ها فاصله داشت در حال شکل گیری بود. چرا که روند تحول در یک جامعه ملزوماتی را طلب میکند که یک روزه نمیتوان به انها دست یافت و شاید سالها بطول بیانجامد. گواه این مدعا تاریخ است و خوشبختانه با بررسی اجمالی تحول در جوامع پیشرفته ای که از قهقرا به سوی مدرنیته و دموکراسی پیش رفته اند این ادعا را ثابت میکند هرچند در مواردی ما روند تحولات در این کشورها را گاها خونبار میبینیم.
باری دوران محمدرضا شاه دستخوش تحولات بسیاری بود که متاسفانه سایه ی بدخواهان بشدت بر سر جامعه ایرانی سنگینی میکرد و جامعه ایرانی را دستخوش تنش و تشنج فراوانی کرد از استعمار پیر گرفته تا پیروان قبله استالین و ... به هر روی در دوران محمدرضا شاه ضمن مخالفت های فراوانی که وجود داشت و خمینی که یکی از مخالفان سرسخت ان بود با دادن حق رای به زنان جامعه همه انچه که سالیان سال از بانوان ایرانی صلب شده بود به طور تمام و کمال به انها اعطا شد و برای اولین بار حس برابری با مردان در انها متجلی شد.
و بالاخره در زمان محمدرضا شاه مهمترین چیزی که لازمه تحقق تمامی ارمان های انقلاب مشروطیت و رسیدن به ازادی و دموکراسی بود در حال تحقق و شکل گیری بود و ان ایجاد قشر متوسط و جامعه ای پویا و تحصیل کرده بود که با اعزام دانشجو به خارج از کشور از زمان پدرش کلید خورده بود. تحولات و اصلاحات عظیم و روبه رشد اقتصادی که زمینه را برای شکل گیری قشر متوسط در جامعه فراهم اورد و بورس های فراوان دولتی برای جامعه ایرانی جهت تحصیل در بهترین مراکز علمی دنیا ما را قدم به قدم به سمت دروازه های دموکراسی نزدیک تر میکرد . محمدرضا شاه در کتاب پاسخ به تاریخ اشاره میکند که قصد او بر ان بوده که پس از ایجاد قشر متوسط و جامعه ای اگاه که به موازات اقتصاد شکوفا و روبه رشد ایران در حال شکل گیری بود فضای جامعه را باز کند.
اکنون پس از گذشت 33 سال از عمر حکومت جهل و جنون تنها چیزی که جامعه ایرانی را از دیگر جوامع خاورمیانه متمایز میکند بیداری جامعه ایرانی و وجود فعال زنان در عرصه های اجتماعی است که مسیر ما را در دوران گذار اگاهانه از جمهوری اسلامی نسبت به بقیه کشورهای خاورمیانه هموار تر میکند و همه اینها را جامعه ایرانی مدیون اصلاحات اجتماعی دوران گذشته است.
کافی است شما در جامعه کنونی از عوام سوال کنید که نظر شما راجع به سکولاریسم چیست؟ در بسیاری از موارد جوابی که شما میشنوید اینست : ---مگر در دوران پهلوی دین از سیاست جدا نبود کسی با کسی کاری نداشت نماز خون نمازشو میخوند و مشروب خور هم مشروبشو --- بنابراین اکنون برای جامعه ایرانی سکولاریسم یک تابو نیست و جامعه ایرانی ان را با گوشت و خون خود لمس کرده و هراسی از ان ندارد و همه اینها مدیون دوران 50 ساله پهلوی میباشد.
جامعه ایرانی چه بخواهد چه نخواهد وام دار دوران پهلوی است و نمیتواند تحولات مثبت اجتماعی ای را که در ان زمان به وقوع پیوست و اثار ان کماکان باقی است را نادیده بگیرد.
پاینده ایران