انچه که امروزه روز برای ما مسجل شده اینست که اکثر تحولاتی که در جهان رخ میدهد طبق برنامه های از قبل طرح و برنامه ریزی شده ابر قدرت هاست یا اینکه اگر تحولی انها را غافلگیر کند انها سعی در کنترل و مدیریت ان را خواهند داشت که نمونه های ان را اخیرا در تحولات خاورمیانه شاهد هستیم.
چیزی که دست کم تجربه تاریخی و شواهد تاریخی ما نشان میدهد اینست که ایران بدلیل موقعیت استراتژیک و ژئوپولیتیکی حساسش در خاورمیانه همواره در کانون توجه قدرت های غربی بوده و همواره سعی در اعمال نفوذ و کنترل ان را داشته اند. بهمین روی تخطی دولتمردان و سیاستمداران ایرانی از خط قرمز ها و مشی سیاسی ابر قدرت ها همواره انان را بر اقدامی مداخله جویانه و متاسفانه تخریب وارانه واداشته است.
انچه که تحت عنوان حقوق بشر و مردم سالاری بعنوان شعار اصلی قدرت های غربی درامده و بصورت تمام و کمال در ان را در کشورهای خود مورد اجرا قرار داده اند بهیچ وجه در مورد سیاست خارجی انها صادق نیست و فی الواقع سیاست خارجی انها بسیار بیرحم و دهشتناک است چیزی که متاسفانه اکثر مردمان جهان سومی ان را درنیافته اند و برای رهایی از چنگ دیکتاتور گاها به استقبال توپ و موشک های انها میروند.
یکی از مهم ترین سیاست های ابرقدرت ها در قبال خاورمیانه تضعیف بیش از پیش کشورهای خاورمیانه و حفظ نفوذ کارتل های نفتی جهت کسب سودهای میلیارد دلاری از طریق مدیریت صنعت نفت با ارائه تکنولوژی های روز و استخراج و پالایش فراورده های نفتی میباشد. چیزی که خاورمیانه ای های جهان سومی هرگز توانایی ان را نداشته و قرار نیست داشته باشند.
یکی از مهمترین عوامل وقوع فاجعه 57 در افتادن شاه ایران با کارتل های نفتی در اوج بحران اقتصادی جهانی بود چیزی که خواب شب را از چشمان عالیجنابان گرفته بود کار تا بدانجا پیش رفته بود که ایران در صدد استقلال و خودکفایی در زمینه تکنولوژی های استخراج و پالایش نفتی بود چیزی که غرب بشدت از ان وحشت داشت چرا که بیم ان داشت دیگر کشورهای خاورمیانه هم با تاثیر پذیری از ایران به راهی که ایران میپیمود دیر یا زود کشیده شوند و نقش و واسطه گری کمپانی های بزرگ نفتی بیش از پیش کمرنگ شود.
در طول 33 سال حکومت جنون و وحشت اخوندهای مرتجع طبق اطلاعات فاش شده از این سو و ان سو دریافتیم که گروهک های تجزیه طلب اکثرا توسط واسطه های غربی تغذیه و حمایت مالی میشوند. مدل مطلوب ابر قدرت ها در خاورمیانه همواره این بوده که در صورت امکان کشورهایی که پتانسیل ابر قدرت شدن را دارند را تجزیه نموده و به واحد های کوچکتر تبدیل کند تا کنترل پذیرتر و کم خطر تر باشند. چیزی که اکنون مانع حمایت امریکا برای تشکیل کردستان بزرگ جهت تضعیف ایران و سوریه و عراق شده ترکیه میباشد چرا که ترکیه اکنون بزرگترین همپیمان امریکا در خاورمیانه و مهره ای کلیدی برای انها میباشد و در صورت حمایت امریکا از کردستان بزرگ ترکیه ارزشمند را از دست خواهد داد. اما چیزی که از شواهد و قرائن پیداست جغرافیای سیاسی خاورمیانه به احتمال فراوان در اینده دست خوش تغییراتی خواهد شد.
همانطور که میدانیم اکنون اقلیم کردستان با دولت مرکزی عراق در شرف جنگی اعلام نشده قرار دارند و اتفاقات کلیدی و مهمی با توجه به عدم حل بحران سیاسی در عراق در حال وقوع میباشد از طرف دیگر بحران داخلی سوریه و رها کردن کردها به حال خود از طرف بشار اسد و ایجاد بستر لازم برای گروه پ ک ک جهت مقابله با ترکیه عملا کنترل کردستان سوریه کاملا از دست بشار اسد خارج شده و بصورت خود مختار اداره میشود و بر فرض محال اگر بشار اسد بتوانند بر مسند قدرت باقی بماند کنترل مجدد کردستان سوریه نامحتمل خواهد بود.
سناریوی دیگری که احتمال ان میرود اینست که با توجه به یاوه های اخیر خامنه ای مبنی بر افزایش جمعیت تا مرز 150 میلیون نفر شاید جمهوری اسلامی پیش بینی فروپاشی عراق را کرده باشد و در راستای هدف امپراطوری شیعی خود قصد ان را دارد که مرزهای مملکت را بروی شیعیان عراقی بگشاید چرا که از جانب حمایت و پشتیبانی مردم ایران کاملا ناامید گشته است.
اخیرا اوباما طرح حمله به ایران را از طریق مشاور خود به نتانیانهو ارائه داده و از طرفی هم رامنی به کررات اذعان داشته که در صورت انتخاب شدن گزینه نظامی را بصورت جدی مدنظر خواهد داشت پیش بینی ما اینست که سناریوی حمله نظامی بعد از انتخابات ریاست جمهوری بسیار جدی و حتمی خواهد بود.
هموطن گرامی قطعا ایالات متحده امریکا کاملا از وضعیت انفجاری و انقلابی درون ایران اگاهی داشته و با علم به همین موضوع تا زمانی که ما برنخیزیم و کماکان به امید غرب بنشینیم انها خود را لحظه به لحظه به حمله نظامی نزدیک تر خواهند کرد و یقین بدانید قدرت های غربی هیچگاه دوست نداشته و ندارند که ایران صاحب دولتی دموکراتیک و مردمی باشد که حافظ منافع ملی اش باشد بنابراین فکر های خام و بچگانه و جهان سومی را از سر خود بدر کنید و غیرتمندانه برخیزیم تا یکبار برای همیشه خود را از چنگال این خون اشام ها برهانیم.
نهایتا یک نکته را هم لازم میبینم که عرض کنم و ان اینست که درست است ابرقدرت ها همواره سیاست بیشرمانه و ننگینی را در قبال جهان سومی ها اعمال میکنند اما چه کنیم که این جبر زمانه است.باید توجه داشته باشیم که پس از باز پس گیری ایرانمان قطعا باید از سیاست ضد امپریالیسم و غرب ستیزی که مخصوص چپی ها و توده ای ها و اسلامیست ها بوده مطلقا دوری بجوییم و با مسالمت و تعامل خردمندانه خود را به جهانیان تثبیت کنیم.
پاینده ایران
|