حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America

  صفحه نخست  |  تالارهای نوشتاری  |  بحث جدید  |   حالت بسته شده  
بحث آزاد
برگشت به تالار  |  می خواهید پاسخ بدهید؟
نویسنده  بهمن زاهدی   تا کنون  99  بار خوانده شده است.(Sep 05,12) چهارشنبه 15 شهریور 1391 = September 5, 2012

خر‏مهره‏های غرب  


از زمانیکه اروپا و امریکا، سیاست شوروی سابق را برای از بین بردن قدرت‏های منطقه‏ای (حاکمیت‏های ملی) بکار می‏برند، واژه «فدارلیسم» و ملت‏سازی در غرب مُد روز شده. آنان که زمانی در مبارزه با امپریالیسم امریکا دست به اسلحه می‏بردند (چریک، پیش‏مرگ، مجاهد) و به عنوان مبارزه برای آزادی خلق‏های زحمت‏کش و تحت‏ستم! در گوشه کنار ایران جمهوری‏های خلقی به پشتوانه اتحاد جماهیر شوروی بر پا می‏کردند و می‏خواستند که جهانی شدن خود را به رخ ایرانیان بکشند، امروزه خر‏مهره همان امپریالیسمی شده‏اند که زمانی برای مبارزه با آن، ایرانیان را می‏کشتند و خود را هم قهرمانان انترناسیونالیم جهانی نامگذاری می‏کردند‏. آنان در آن زمان مهره‏ای بیش نبوده‏اند و امروزه با پیوند دادن خود با سیاست‏های غرب خر‏مهره‏گی خویش را هم جشن گرفته‏اند....

«خرمهره» بی‏ارزش است و نشان از خود‏فرینی، غلو، ریا و لاف‏زدن بیش از اندازه می‏دهد. این مشخصات را می‏توان در گروه‏های که می‏خواهند ایران را به پشتوانه سیاست‏های غرب در مقابله با جمهوری‏اسلامی، ما‏بین خود تقسیم کنند، پیدا کرد. آنان می‏خواهند با کمک غرب کشور‏های جدیدی را در منطقه خاورمیانه بوجود آورند، در حالیکه سیاست غرب برای از بین بردن حاکمیت‏های ملی کشورهای بزرگ مانند ایران می‏باشد و ایجاد کشور جدیدی که از پیوند دادن مناطقی از کشورهای دیگر بوجود آید، با گزینه از بین بردن حاکمیت‏های ملی غرب در تناقص است. غرب نمی‏خواهد حاکمیت ملی کشوری مانند ایران را از بین ببرد تا کشور قدرتمند جدیدی سر از خاک بیرون بیاورد. گروه‏های که مهره‏های مسلح غرب برای مقابله با جمهوری‏اسلامی شده‏اند، فراموش کرده‏اند که غرب خواستار بوجود آمدن کشورهای کوچک و کوچکتر است و نه کشوری که بتواند قدرت منطقه‏ای بشود! آن هم به پشتوانه احزابی مسلح، که اندیشه‏ای از خود ندارند و فقط با زور اسلحه می‏خواهند به قدرت برسند. این احزاب از قبل «دموکراسی»ی که از آن صحبت می‏کنند، ترور کرده‏اند و در نهایت همان می‏شوند که امروز حافظ اسد در سوریه یا قذافی در لیبی شده بود.

دو حزب مسلح (منابع مالی برای مسلح شدن‏شان همان امپریالیسم امریکا و اسرائیل می‏باشند) از اقوام ایرانی در غرب کشور با هم پیمان کرده‏اند تا بعد از سرنگونی جمهوری‏اسلامی، ایران را هم به همان صورت که غرب در عراق، افغانستان و یوگوسلاوی سابق از حاکمیت ملی‏شان ساقط کرد و در دراز مدت به کشورهای کوچک با حاکمیت‏های منطقه‏ای و عشایری تبدیل کرده، مبدل کنند. با این پیمان آنان خود را در صف پیاده نظام امریکا در آورده‏اند و مانند سازمان مجاهدین خلق، از خرمهره‏های غرب اعلام کرده‏اند. جایگاه آنان ما‏بین ایرانیان به زودی مشخص خواهد شد. همانگونه که سقوط حافظ اسد به آن دو حزب مسلح ثابت خواهد کرد که آنان بیش از خرمهره‏ای برای غرب ارزش ندارند!

باید به کسانیکه خواسته یا نخواسته برای آینده ایران از واژه «فدرالیسم» و یا «ملت‏های» ایران استفاده می‏کنند دوری جوست. تمامیت ارضی ایران نه تنها خط قرمز ماست بلکه اگر سرنگونی جمهوری‏اسلامی بخواهد حاکمیت ملی ایران را خدشه‏دار کند همان بهتر که جمهوری‏اسلامی بماند ولی تمامیت ارضی کشور آسیبی نبیند. «ایران» برای ما مهمتر از هر کسی و هر اندیشه‏ای می‏باشد. اگر سیاستمدارن امروز ایران لیاقت و قدرت براندازی جمهوری‏اسلامی را ندارند، همان بهتر که این دیو آخوندی در ایران بماند تا آینده‏گانی با احساس مسئولیت، ایران‏دوستی و با اعتقاد به ناسیونالیسم ایرانی در باره آن تصمیم خود را بگیرند. تا آن زمان خرمهره‏ها غرب می‏توانند به هویت خرمهره‏گی خویش افتخار کنند، پیمان‏نامه بنویسند و هویت اصلی خود را هر چه بیشتر برای ایرانیان آزاده هویدا کنند.

مبارزه ما در حال حاضر برای رسیدن به قدرت در ایران نیست. مبارزه اصلی ما برای برقرار ماندن کشوری به نام ایران است که گُرگان چه در داخل و چه در خارج آن در حال دریدن و غارت آن هستند و از بد روزگار ما فقط نگارنده این تهاجم و تجاوز شده‏ایم.

پاینده ایران




برآورد خرمهره آواز شیر
دماغ از دم گاودم گشت سیر.
نظامی