در 28 سال پیش یک مشت روشنفکر بی فکر غرق در ماجراجویی های سیاسی غافل یا آگاهانه از سیاستهای خارجی با سوءاستفاده از اعتقادات و احساسات پاک مردمی سرزمینمان را که تازه در اثر تلاشهای نیکمردان ایرانی شکوفا و در جهان از نام و اعتبار خاصی برخوردار شده بود رابه دست آخوند مرتجع خمینی سپردند و اکثرا خود آنها هم به نوعی قربانیان این خوناشامان تاریخ ایران شدند. آنان که در حین فروزندگی ایران فریاد از کمبود و نقصان و فقر و نبود آزادی سر میدادند و بجای پیشنهاد راهکردهای صحبح برای ارتقاء بهتر سطح جامعه به لجاجت با حکومت زمانه در افتادند و از راست و چپی به دروغ متوسل شده و لقب یزید زمانه را به او نسبت دادند. حال کجا هستند آنان که ایرانی بهتر بدون پهلوی را آرزو میکردند ؟ آیا اینان براستی خواهان پیشرفت مملکت بودند ویا بیشتر خواهان مقام و ... ؟
یکسری جوانان مارا که خام بودند قربانی جاه طلبیهای خویش قرار دادند و از احساسات داغداران به نفع تئوریهای خود استفاده بردند و آن را نشانه ای از ظلم پهلوی به جهان معرفی کردند. تعدادی را با وعده های کاذب دلخوش کردند و تعدادی را با به آتش کشاندن مراکز و کشتار عزیزان تحریک کرده و آنان را بدین طریق به خیابانها کشاندند و توانستند انقلاب یا بهتر بگویم کودتا 57 را بوجود بیاورند. هم اکنون بعد از 28 سال کارنامه مردودی از سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی در رابطه با حقوق بشر، تجارت و سرمایه گذاری ، نحوه ارتباطات با ملل مختلف را جلوی دیدگان خود داریم . حال جای آن دارد که ما مردم ایران با هوشیاری و نگاه و تامل به تاریخ کشورمان درباره به انتخابی غلط دست نزده و کسانی را برگزینیم که مانند شاه فقید در ایران دوستی و سیاستهایش با جوامع مختلف زباتزد باشند .
|