در بررسی خبر ها و مباحث رسانه های فارسی زبان موضوع نشست نه سازمان سیاسی در هانوفر مورد توجه قرارگرفت و توضیح داده شد که به جائی نرسیده است زیرا در میان آن سازمان ها در موضوع مرکزی بحث در اوضاع و احوال کنونی توافقی نیست. این موضوع مرکزی نزدیک شدن خطر جنگ در ایران است که همه چیز را زیر سایه گرفته است. برخی از سازمان های سیاسی که در هانوفر هم شرکت داشتند عملا تشیق کننده حمله امریکا به ایران هستند و دیگران در عین مخالفت با این نظر باز با آنها می نشینند که به باورپذیری شان کمکی نمی کند. هر چه شبح جنگ نزدیک تر شود فشار بیشتر می شود که درصورت حمله امریکا چه موضعی باید گرفت. فرمول های کلی و مبهم جنبه رفع تکلیف دارد و در لحظه نهائی سودی نخواهد داشت.
در مورد اقدامات چند تنی برای اعلام شاهزاده به عنوان رهبر مبارزه گفته شد که تا وقتی عموم سازمان های سیاسی و کوشندگان به رهبری کسی گردن نگذارند سودی در هیچ اعلامی از این گونه نیست. اگر کسانی به عنوان نمایندگان و منصوب شدگان با دیگران وارد چنین مذاکراتی شوند از سوی خودشان خواهد بود. از این صحبت ها بار هاشده است.
دستور نشست دنباله گفتار آقای مختاری درباره موضع حزب دربرابر دین بود. سخنران به تضاد باور های دینی با تفکر علمی و اراده آزاد انسانی اشاره کرد و خرافاتی را که به نام دین به خورد مردم داده می شود مانع عمده پیشرفت جامعه ایرانی در گذشته و اکنون دانست. وی گفت جلوگیری از طرح پرسش ها و ترس افراد از شک کردن در مطالبی که به نظرشان درست می آید بزرگ ترین اسلحه متولیان دینی برای نگهداشتن مردم در نادانی است. سخنران سپس به تجربه شخصی خود با دین به عنوان پرورش یافته یک خانواده مذهبی در پرتو آنچه به عنوان دین در جمهوری اسلامس مس گذرد پرداخت که نماینده نسل جوانی است که در فضای سراپا دینی بار می آید و از همیشه گشاده نظر تر است.
در طرح پرسش ها و نظرات اشاره شد که دین را می باید به عنوان یک امر شخصی پذیرفت. هیچ دینی نه تاب باریک شدن در جزئیات را دارد و نه به کار اداره اجتماعات می خورد. مسائلی که بیشتر دین ها با آن روبرو هستند مانند وجود و چیرگی بدی در جهان، و بدبختی بیشتر آفریدگان، و جبر و اختیار، و مقصود از آفرینش جهان، و اینکه پیامبران تنها برای گروه های گوچک انسانی و ده ها هزار سال پس از پیدا شدن نوع انسان به صورت امروزی فرستاده شدند، از حوزه استدلال بیرون است. ایرانی ها با آموزه های زرتشت برای نخستین بار کوشیدند پاسخ منطقی برای مهم ترین مسائل یعنی وجود بدی و نقش انسان در جهان بیابند. باور داشتن به اهریمن به عنوان نیروی همزاد خداوند و آفریننده بدی ها، و خویشکاری یا وظیفه انسان در یاری دادن به اهورا مزدا که بر اهریمن پیروز شود از بسیاری ابهامات جلوگیری می کرد. ولی آئین زرتشت در واقع دین نبود و یک ایدئولوژی اخلاقی بود و نمی توانست توده ها را جلب کند و به این سبب موبدان آن را به زودی آلوده خرافاتی کردند که آثارش تا شیعیگری کشیده است. با اینهمه زرتشتی گری در صورت ناب آن یک ایدئولوژی اخلاقی مدرن است که به قول یک نویسنده تاجیک امکان دارد در چند نسل آینده جهانگیر شود.
ما به عنوان یک سازمان سیاسی هیچ کاری با اعتقادات دینی نداریم و حق هر کسی را محترم می داریم که هر نظری درباره این موضوعات و دین بطور کلی داشته باشد و مدافع حق آزادی گفتار هر کسی هستیم که در این مسائل و مانند هایش اندیشه و اظهار نظر کند. در ایران می باید آزادی گفتار را در عرصه دین نیز به حکم قانون اساسی برقرار داشت، قئرت پایگان مذهبی (آخوند ها) را محدود و مانند کشور های اسلامی دیگر رفتار کرد. دولت باید از خمس و زکات و سهم امام مالیات بگیرد و اجازه ندهد صد ها هزار تن به نام طلبه با گرفتن پول اسباب دست آخوند ها بشوند. اگر پرسیده شود که مرز میان آزادی گفتار و توهین چیست پاسخ این است که کم و بیش مانند مورد اشخاص است. درباره افراد می توان حقایق را نوشت ولی لازم نیست عبارات زننده بکار برد. با توجه به حساسیت مذهبی مردم در بحث دین رعایت بیشتری لازم است ولی سخن محترمانه می باید آزاد باشد.
یکی از شرکت کنندگان توجه داد که وقتی ده میلیون تن به چاه جمکران می روند چگونه می توان مذهب را امر خصوصی و آخوند ها را محدود کرد. در پاسخ توضیح داده شد که میان موقعیت آخوند ها و جای خرافات در جامعه باید فرق گذاشت.
آخوندبازی در جامعه ایرانی به پایان رسیده است ولی خرافات سرجایش می ماند. تا هنگامی که مردم احساس درماندگی کنند به جمکران و مانند هایش خواهند رفت. آن را هم باید با بالا بردن سطح زندگی و دانش مردم اصلاح کرد.
دستور نشست آینده جمله احتمالی به ایران و موضع حزب در آن هنگام تعیین شد که آقای رحیمی برعهده گرفتند.
|