ایران یك مشكل اساسی دارد؛ مشكلی كه به غارت هویت ایرانی دست یازیده و اخلاقیات را میخواهد از بین ببرد و اعمال ضدانسانی را در قالبهای مذهبی به خورد جامعه بدهد؛ این مشكل «جمهوری اسلامی» است؛ حاكمیتی كه به هیچ اصولی پایبند نیست و كشور را اشغالگرانه، به توبره كشیده است. در حكومت اسلامیان جان مردم هیچ ارزشی ندارد. ناموس و شخصیت انسانی به بازی گرفته میشود. حریم شخصی و حوزه خصوصی مورد تجاوز و تعرض قرار میگیرند. اعتقادات سرپوشی برای تحكیم اختناق و تحكم آمرانه سركوبگران به كار گرفته میشود. بر اجتماع و گستره همگانی، اوباشان و چماق بدستان حاكمیت دارند. دانش و دانایی در این نظام، دشمن شمرده شده و شادی و آزادی، ضدارزش نامیده میشود. هر آن چیزی كه در ذهن و زبان انسانی ارتجاع و مانع رشد شخصیت و عامل بازدارنده پیشرفت جامعه خوانده میشود، در قامت مشمئز كننده و تهوع آور «جمهوری اسلامی» نمایان است.
در شرایطی كه جوامع انسانی با شتاب و آگاهی از گذشتههای فرهنگی- سیاسی- اخلاقی و اعتقادی- اقتصادی دور میشوند، سردمداران «جمهوری اسلامی» با بی توجهی به خواستهها و مطالبات مردم ایران كه خواستار زندگی در دنیای آزاد و برآمده از پیشرفتهای تمدنی هستند، بر باورهای بیپایه و ضد فرهنگ پایان یافته، اصرار و در نهادینه كردن دنیای سپری شده برای جامعه و فرهنگ ایرانی پای میفشارند؛ ضدفرهنگی كه از چاه جمكران بیرون كشیده و در باززایی خرافههای دینی و استبداد سیاسی ظاهر شده و بر تعالی و رشد انسانیت ایرانیان، موانع جدی و غیر قابل جبرانی فراهم ساخته است. این حربهها سرپوسی بر غارت اموال ملی و فساد ریشه دوانده در سرتاسر نظام هیئتی جمهوری اسلامی است كه بیش از سه دهه بر سرزمین به یغمارفته ایران مستولی شده است. «جمهوری اسلامی» علیه قوانین طبیعت تمدنی و مخالف ذات انسانیت در سیر تاریخی آزادی و پیشرفت در معیارهای زندگی مدنی و حقطلبانه است. سیری كه از توحش ابتدائی آغازیده و با گذار از سنگلاخهای تمدنی و فرهنگهای مختلف، اكنون در تمدن مدرن مأوا گزیده است؛ تمدنی حاصل و حامل انسانیتی با پشتوانه حقوق طبیعی و آزادیهای اجتماعی و توزیع عادلانه فرصتهای اخلاقی؛ انسانیتی برآمده از احترام به همنوع، حفاظت از محیط زیست و رواداری اعتقادی و اخلاقی؛ دارای فرهنگی جهانشمول بر پایه اعلامیه حقوق بشر، چونان ثمره و نتیجه خلاقیت و خردورزی انسانها در طول سالیانی به قدمت هزاران ساله.
در فراگیری معیارهای زندگی مدرن و آگاهی كه ایرانیان از این موقعیت به دست آوردهاند، «جمهوری اسلامی» مانعی جدی و حیاتی در ورود ایران زمین به ضیافت انسانها در گستره سیارهای است؛ نظامی كه بر آن چه نشانهای از تمدن و مدنیت است، هجوم آورده و توحش را در شكل عریان آن و به تعابیر ارزشی مندرس و منسوخ شده نمایندگی میكند؛ در «جمهوری اسلامی» حقوق طبیعی انسانها نادیده گرفته میشود. قراردادهای اجتماعی از واقعیت خود تهی شدهاند؛ نهادهای فرهنگی عاری از حقیقت و تن سپرده به وانمودههایی از ارزشهای قبیلهای و گرفتار در چنبره سانسور و خفقاناند. در این حكومت قبیلهای- هیئتی، اقتصاد برای جامعه ناممكن و برای حاكمان دستمایه غارت و فساد شمرده شده و شهروندان ایرانی برای تأمین معاش روزانه خویش دست در گریبان فقر و نابرابری و در اعتراض، دعوت به خویشنداری و تن به سرنوشت دادن میشوند؛ در حالی كه سردمداران حكومت ولایی، از غارت خود، در تنآسایی و تنعم خدادادی بسر میبرند. سیاست نیز در «جمهوری اسلامی» عوام فریبی و یكسو و عاری از معیارهای دموكراتیك در اتصال به متافیزیك خودساخته و در خدمت اهداف مردم ستیزانه و ضدوطن پرستانه قرار گرفته است. این همه كه بخش كوچكی از ناگفتههای ماهیت ضدانسانی و غیردموكراتیك «جمهوری اسلامی» در ایران امروز است، ضرورت پایداری مردم ایران در دستیابی به حق انسانی و ایجاد نظام دموكراتیك و دسترسی به مدنیت را در گذار از «جمهوری اسلامی» اولویت میدهد و جنبش مدنی ایران را در اتصال به سرچشمههای حقطلبانه آن، به نتایج دموكراتیك و آزادیخواهانه میرساند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|