هنگامی که خیابانهای ایران از تظاهرکنندگان خواهان دموکراسی پر میشود، گزینه ایالات متحده بیش از پیش در حمایت از جنبش سبز روشنتر میگردد.
اقلیت حاکم در ایران سخت تلاش کردهاند که از گسترش دموکراسی به ایران جلوگیری کنند.
شاید به آسانی و مستقیما نتوانیم نشان دهیم که جنبش سبز سرچشمه جنبشهای خاورمیانه بوده است ولی به راحتی میتوان دید که ایران برای رسیدن به آزادی عقب نخواهد ماند.
خاورمیانه آماده تحولاتی مهم درجهت رهایی از حکومتهای استبدادیست. اگر چه صاحبنظران و سیاستگزاران پیوسته در مورد " ترس از حکومتهای اسلامی" میگویند، ولی به یقین میتوان گفت که این ملتها خودشیفتگی یا نگرش ايدئولوژيک را پشت سر گذاشتهاند. ما در کشورهای عربی عبور از عصر ايدئولوژي را مشاهده میکنیم. نه اسلام با تعهدات خود از اصالت، نه پانعربها با وعدههای خود از مدرنیته میتوانند اقتدارگرایان منطقه را نجات دهند. جوانان ناآرام و طبقه متوسط که این بار گران را تا کنون تحمل کردهاند دیگر فریب این دروغ ها را نمیخورند، این دروغها جز سرکوب و فساد ،چیز دیگری برایشان به ارمغان نیاورده است.
جنبش سبز در ایران اگر کاتالیزور تحولات کشورهای عربی نبوده باشد؛ پرچمدار و پیشرو این عصر جدید است. گرچه این تحولات در نگاه اول مثبت است ولی گزینههای موجود در برخورد با تهدید برنامه هستهای را محدود میکند. کشورهای چین و روسیه بدلیل ثبات ناحیه، حاضر به تحریمهای اقتصادی بیشتر نمیباشند. کشورهای عربی نیز خود درگیرند و حاضر نیستند جمهوری اسلامی را بیشتر منزوی کنند، گزینه نظامی نیز از حالت نامطلوب به نامحتمل تبدیل شده است، حمله به تاسیسات هستهای ایران میتواند وزنه را بسوی نیروهای رادیکال و نه نوپای دموکراتیک عربی سوق دهد. تنها راه حل پایدار به معمای هستهای ایران، همواره قدرت بخشیدن به جنبش سبز بوده است. رهبران سنگدل ایران، بی تفاوت به مجازاتهای مالی و تحریمهای اقتصادی، حاضر نبودهاند در مذاکرات سازنده شرکت کنند.
هرچند این اواخر در آمریکا، پیوسته میگفتند "جنبش سبز مرده است" ولی این جنبش سبز کتک خورده، مشروعیت را از رژیم مذهبی گرفته و شکاف در طرفداران رژیم ایجاد کرده است. این شکست ايدئولوژي در ساختار سرکوبگر رژیم، فروپاشی سازمانهای سرکوبگر رژیم را در پی خواهد داشت. خامنهای، محروم از اعتبار مردمی، حتی ممکن است قادر به اعمال قدرت خود از طریق ترس نباشد.
چالش اصلی برای آمریکا یافتن راههایی برای برقراری ارتباط با جنبش سبز است. گرچه رسانههای اجتماعی و اظهار نظرها مهم هستند ولی برد محدودی دارند. مدل اروپای شرقی آموزنده است، غرب موفق شد بصورت مخفی از طریق نهادهایی مانند کلیساهای کاتولیک و سندیکاهای کارگری به مخالفان کمک کند. نهادهای مختلف جامه مدنی ایران مانند سندیکاهای کارگری، جوانان زیرک و دانا، دگراندیشان، روزنامهنگاران، معترضان لیبرال و دانشگاهها در حالت قیام قرار دارند. غرب باید متوجه باشد که تنها مانع بین ملاها و بمب اتم ، جنبش سبز است.
مرگ جمهوری اسلامی اجتناب ناپذیر است. اگر خاورمیانه به سمت تحقق آرمانهای شهروندان خود برود و با آغوش باز، کثرتگرایی و مسوولیتپذیری را بپذیرد، سخت است باور کرد که استبداد واپسگرای مذهبی در منطقه باقی بماند. در این گذار دموکراتیک، هنوز چالشهای مبارزه با تروریسم وجود خواهد داشت، خیال واهی "راه دیپلماتیک" دیگر نباید چشمهای جامعه بینالمللی را در آسیبپذیریهای حکومت اسلامی کور کند.
در پایان، موثرترین راه خلع سلاح حکومت اسلامی و پایان دادن به حکومت وحشت، سرمایهگذاری کردن در جنبش سبز تسخیر ناپذیر است.
RAY TAKEYH مشاور ارشد وزارت امور خارجه آمریکا، دکترا از اکسفورد و متخصص در امور خلیج فارس و سیاست خارجی آمریکا.
http://www.cfr.org/iran/us-must-empower-green-movement/p24155
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|