حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
رقابت با جنبش سبز بدترین ارمغان ما برونیان خواهد بود!
مهرداد احسانی پور

April 11, 2011

دوشنبه 22 فروردین 2570 = April 11, 2011

 

شاهزاده گرامی! جنبش سبز پایان دوره طفولیت ملت ایران و خاتمه دوران رهبرآمرانه و از بالاست. جنبش سبز بهترین حادثه و اتفاق برای مردم ایران است. تضعیف و رقابت با آن بدترین ارمغان ما برونیان برای جنبش درون خواهد بود!


مدتی است دوباره بحث آلترناتیو‌سازی میان ایرانیان بیرون جای ویژه‌ای به خود گرفته است. سال‌ها پیش این بالا و پائین پریدن‌های کودکانه بیشتر در آمریکا صورت می‌گرفت، اما به نظر می‌رسد با ساکن شدن شاهزاده رضا پهلوی در پاریس این پرپر زدن‌ها به کشورهای اروپایی نیز سرایت کرده است. از جمله جدیدترین این آلترناتیو‌سازی‌ها، اعلام موجویت "کنگرۀ دموکرات‌های سبز" در نشستی در بنای مجلس ملی فرانسه در پاریس می‌باشد.

دریافت این اطلاعات ذهن هر هوادار مشروطه‌خواه با گرایش به پادشاهی را که حوادث ایران را به دقت دنبال می‌کند و حافظه تاریخی‌اش به امروز و دیروز ختم نمی‌گردد با پرسش‌هایی اساسی روبرو می‌سازد. با توجه به اینکه تنها عضو علنی شده از اعضای شورای مرکزی "کنگرۀ دموکرات های سبز" یکی از نزدیکترین افراد به شاهزاده رضا پهلوی بوده و چنین به نظر می‌رسد که در دفتر ایشان پست‌های کلیدی داشته و ارتباط تنگاتنگ با دبیرخانه وی دارد و تا جایی که ما می‌دانیم سمینارها، کنفرانسهای مطبوعاتی اخیر وی در اروپا را نیز این فرد سازماندهی می‌کند، ضروریست، برای جلوگیری از سوء برداشتها و بدفهمی‌ها، شاهزاده نسبت خود را با چنین جریانی روشن و به پرسش‌های ما هواداران مشروطه پادشاهی پاسخ دهند.

پرسش اساسی این است که راز حضور شخص شاهزاده رضا پهلوی و افراد موثر در دفتر ایشان در تشکل‌هایی به قصد آلترناتیو‌سازی و موازی با جنبش سبز، یا راه‌اندازی شورای رهبری و کلون سازی و... چیست؟ توضیح شاهزاده رضا پهلوی از نشست‌های موسوم به لندن و پاریس در سال‌های پیش و حضور آشکار و پنهان ایشان در این جلسات چیست؟ پاسخ شاهزاده نسبت به نشست و برخاست و همگامی با حزب دمکرات کردستان ایران که سودانیزه کردن ایران را الگو و نمونه‌ی خود و «سایر ملت‌های ایران» قرار داده است چه می‌تواند باشد؟

واقعیت این است که برای ما، مناسبات شاهزاده با مشاوران و حلقه‌های نزدیک ایشان کاملا غیرشفاف و نادقیق می‌باشد. شاهزاده و دبیرخانه وی تا کنون قادر به ایجاد و راه‌اندازی سیستم و ساختاری شفاف و مدرن و پاسخگو به پرسش‌های هواداران خود در این زمینه نبوده است. مدتهاست که توانایی و ظرفیت‌های شاهزاده در روابط وی با محافل ایرانی ناروشن است و راه فهم ارتباط ایشان با ایرانیان عاری از روابط مدرن و مبتنی بر ارتباطات تودرتوی شخصی و قدیمی و لابیرنت‌های پیچیده است. لذا افکار عمومی این حق را دارد که پیرامون حضور یا عدم حضور ایشان و منصوبانشان در پروژه‌های سیاسی دربسته و نا روشن آگاهی کسب کند.

ما هواداران مشروطه پادشاهی از خود می‌پرسیم، آیا وظیفه شاهزاده این است که در امر فرهنگ‌سازی و ساختن ارزش‌های جدید و نوین با دیگر اعضای جنبش سیاسی ایران سهیم و شریک گردد و در مورد خود و جایگاهش تعریفی دقیق و واضح به دست دهد تا مردم بدانند که او تنها بعنوان وارث پادشاهی به عنوان نماد نهادی که تاریخ ایران را با خود حمل می‌کند، ضامن یکپارچگی ارزی و ملی ایران است و نقش تاریخی خود را بویژه در این ایام که متاع چند پاره‌گی ایران زیر محمل فدرالیسم قومی زبانی به بازار آمده، برای حفظ یکپارچگی ارزی و ملی ایران بکار می‌بندد و هشیار است تا ایران گزندی نبیند و یا اینکه فعال سیاسی است که سر از هر نشست و تشکلی در می‌آورد و گاه با کُردهای شمال آمریکا که در پی تجزیه ایرانند ملاقات می‌کند و عهدنامه می‌بندد و گاه از نشست لندن و پاریس که بدست نئوکانهای آمریکایی صورت گرفته بود حمایت می‌کند و گاه نیز در «کنگره دمکراتهای سبز» نقش خود را تا حد برنامه ریز و تدارکاتچی فرو می‌کاهد.

پرسش ما از شاهزاده به حضور وی در کنگره‌ها و نشست‌ها و تشکیلاتی که به قصد و نیت جمع کردن ایرانیان زیر یک چتر جهت ایجاد آلترناتیو تحت عناوینی چون شورای رهبری، دولت در تبعید و عناوین دهن پرکن دیگری از این دست بر می‌گردد. امروزه هر اکابر رفته‌ای می‌داند که آلترناتیو‌سازی در خارج فقط می‌تواند در خدمت نیروهای بیگانه قرار گرفته و ابزاری در خدمت تجزیه کشور و تضعیف جنبش مدنی و سبز ایران باشد. آیا درک این امر مهم و حیاتی خارج از توان و ظرفیت ذهنی شاهزاده است؟ و یا اینکه رسیدن به قدرت به هر وسیله چنان روح و روان وی را تسخیر کرده است که نمی‌داند با حضور و حمایت خود از چنین پروژه‌هایی از پیش ورشکسته عملا گام در نابودی اعتبار خود برداشته و دانسته و نداسته آب به آسیاب رژیم اسلامی می‌ریزد.

به نظر می‌رسد درک ایشان و حلقه پیرامونی وی از جنبش سبز از جنس دیگری است. گویا جان مایه و گوهر این جنبش را وی درنیافته‌اند. جمع آوردن عده‌ای در زیر یک سقف به امید هدایت ملت ایران و فراخوان دادن برای تشکیل آلترناتیو و شورای رهبری اصولا با ماهیت جنبش سبز همخوانی ندارد. بستن شال سبز سخن از سبز گفتن دلیل درک و فهم ماهیت تحولات ایران و همراهی با جنبش اجتماعی عظیم و سبز ملت ایران نیست. آنان که در پی ولایت و قیمومیت مردم ایرانند بیش از همه از این جنبش به دورند.

جنبش سبز پدیده‌ای ایستا نیست که در آزمایشگاه خارج از کشور با افزودن پسوند یا پیشوند سکولار و دمکرات از روی آن کلون‌های بی‌جان و مشابهی ساخته شود. جنبش سبز رود عظیمی است که هیچ سنگ و کلوخی را یارای باز ایستاندن آن نیست، همچنان که حصر موسوی و کروبی نیز چراغ جنبش سبز را خاموش نساخت. این جنبش اجتماعی بزرگ جریان پویا و زنده‌ئی است که از صد و اندی سال پیش راه می‌پیماید و قائم به فرد نیست و افراد را به دنبال خود می‌کشاند. گویا این آن نکته‌ئی است که بیرون از ظرفیت ذهنی حضرات در خارج از کشور می‌باشد و آنان را به خطا می‌اندازد که گویا هرکس که کج کلاهی نهاد رهبر و زعیمی است!!

شاهزاده گرامی! جنبش سبز پایان دوره طفولیت ملت ایران و خاتمه دوران رهبرآمرانه و از بالاست. جنبش سبز بهترین حادثه و اتفاق برای مردم ایران است. تضعیف و رقابت با آن بدترین ارمغان ما برونیان برای جنبش درون خواهد بود! اگر قصد همراهی با جنبش سبز را در سر نداریم بهتر است که با افسانه سازی و نهادن نام‌ها و تراشیدن تشکل‌ها و راه‌اندازی کاریکاتورهای بی‌جان و بی‌محتوا، زمان را به گذشته بازنگردانیم. شاهزاده گرامی شما نیز بهتر است برای روشن شدن افکار عمومی بفرمایید به کجا می‌نگرید و به چه می‌اندیشید و قصدتان از حضور پیدا و پنهان در کنار موازی سازان با جنبش سبز چیست؟

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

احمد ابراهیمی

با سلام به اقای احسانی پور
جناب اگر نگران تفرقه در جنبش سبز هستید لطفا به سایت "پیک نت" مراجعه فرمائید که معلوم نیست به چه کسی تعلق دارد و نوشته است که در خارج عده ای سلطنت طلب با عوامل جمهوری اسالامی توطئه میکنند.از این سایت بپرسید که نام این افراد چیست؟یا اینکه سایت بالاترین هر روز از وبلاگهای مشکوک بر علیه نظام پادشاهی مطلب منعکس میکند.ایا اینها تفرقه افکنی نیست؟

April 14, 2011 07:42:33 PM
---------------------------

سیامک

به آقای داریوش
یکی از سوالات آقای مهرداد این بود که چرا در پشت نشست لندن و پاریس شاهزاده پهلوی قرار داشتند. شما یا بگویید نداشتند یا بگویید کار درستی کرده اند یا بگویید نمیدانید. کلی گویی که چیزی را روشن نمیکند. حرف هایی از قبیل اینکه گفته اند از هر جریان مخالف و منطقی علیه جمهوری اسلامی دفاع میکنند به جایی نمی رسد. اگر یک جریانی برای آینده ایران خطرناک است هیج ایرانی نباید با آن همکاری کند حتی اگر مخالف جمهوری اسلامی باشد. بد نیست به نصایح خودتان به دیگران خودتان هم عمل کنید که گفتید وقتی بیش از حد به خودمان حق بدهیم باعث اشتباه خواهد شد. این حد را کی تعیین میکند؟ داریوش؟ مهرداد؟ من؟
اینکه نوشته اید شاهزاده اولین کسی بودند که ماهیت جنبش سبز را تشخیص دادند وقتی دیگران متحیر مانده بودند واقعیت ندارد. بسیاری قبلا بودند که نوشتند و سخنرانی کردند. مسابقه هم نبوده است شاهزاده هم پشتیبانی کرد و کار خوبی کرد. این وسط بنظر می رسد حکایت - آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری میکنید.
در آخر هم بباید گفت هم آقای مهرداد و هم شما میتوانستید همین حرف ها را بزنید ولی کلمات نفهم و نفهمی و .. را بکار نبرده باشید.به بند سه لطفا توجه بفرمایید

April 12, 2011 10:22:52 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود برهم میهنان گرامی.اگر بر این باور هستیم که پادشاهی نهادی برای حفظ یکپارچگی ایران است پس این نهاد باید با همه گروه ها وسازمان های ایرانی ارتباط داشته باشد. چرا که با خواستهای آنها وتبادل نظر با دیدگاه های گوناگون ایرانیان آشنایی بیشتری پیدا می کند وبه درک بهتری از نیات گروهایی که ادعای حقوق قومی وزبانی دارند می رسد واز این مهمتر این است که در این دوره از مبارزه هر جایی که سخن از ایران هست باید شاهزاده خودش یا نماینده اش حضور داشته باشد تا بداند آن اشخاص یا سازمان هایی که میزبان گروه یا سازمان های ایرانی هستند چه کسانی هستند وآیا صرفا نیت کمک به مبارزات دمکراسی خواهی ایرانیان دارند یا اینکه می خواهند از این نمد برای خود کلاهی ببافند؟بهر حال رژیم ننگین آخوندی نظامی دیر یا زود باید که غزل خداحافظی را بخواند واروپایی ها هم حالا خوب به این نتیجه رسیدند که دیگر نمی توانند رژیم رانگهدارند. به باورم من علاقه ای هم ندارند که یک دولت مردمی ملی جایگزین رژیم فاشیستی شود چون درآن صورت فقط می توانند یک رابطه برابر با ایران داشته باشند و از زیاده خواهی شان کاسته خواهد شد اروپاییان بدنبال یک جایگزین نیمچه دمکرات درایران هستند مثل اصلاح طلبها که دیدیم چقدر هم اصلاح طلبها را تروخشکشان کردند اما نتوانستند به هدفشان برسند. من فکر می کنم نه تنها شاهزاده بلکه همه ایرانیان آزادیخواه مخصوصا اعضای حزب مشروطه که من نیز عضو کوچکی از این حزب هستم باید شش دانگ حواسمان جمع باشد هرجایی که سخن از ایران رانده می شود زودتر از همه در آنجا حضور داشته باشیم تا به اهمیت موضوعات پی ببریم ومراقب باشیم که هم میهنانمان در دام بیگا نگان فرصت طلب وتفرقه انداز نیافتند. چون داشتن آگاهی از چند وچون ارتباطات بیگانگان با گروه های ایرانی یکی از ارکان مبارزه است وبیگانگان هم بفهمند که نخواهند توانست این جنبش عظیم ایران را به کجراهه سوق دهند. حقیقتا من هیچ اعتمادی به اروپاییان ندارم که آنها دلشان بحال ملت ایران بسوزد وخواهان کمک به ملت ایران باشند واین وظیفه ما هست که به حمایت از هم میهنانمان در ایران که زیز شلاق رژیم هستند حضور فعال در همه محافل داشته باشیم. پیروز جنبش ملی پاینده ایران.

April 12, 2011 09:03:48 AM
---------------------------

آرا . ز

با درود


جای شگفتیست دیدن این مقاله در تارنمای حزب مشروطه با این ادبیات سخیف که به دور از زبان نقد ، شخص شاهزاده رضا پهلوی را نشانه گرفته .

براستی آیا نگارنده مطلب فوق نمیدانند که آلترناتیو سازی در جهت پویایی و پشتوانه ای برای جنبش آزادی خواهی گام بر میدارد نه در جهت موازی سازی ؟!

پاینده ایران

April 12, 2011 04:05:58 AM
---------------------------

آريوبرزن داريوش

بدفهمی نويسندۀ مقاله ای با عنوان « رقابت با جنبش سبز بدترین ارمغان ما برونیان خواهد بود!» ازسياستهای شاهزاده رضا پهلوی درقبال «جنبش سبز» که درسامانۀ « حزب مشروطه ايران »درج شده بود،مرا واداشت تا دررابطه با اين نوشته بسيارمختصر چند جهت روشن شدن اذهان خوانندگان اين نوشتار، بنگارم.
آنچه که کاملاً مشخص است ، نقش روشن شاهزاده رضا پهلوی است، که به کرات درطول سالهای مبارزه بر آن تاکيد ورزيده اند، قبول حمايت و پشتيبانی از پيشنهادات ايرانيان با نظرات گوناگون سياسی که برنامه ای منطقی برای پيشبرد وچگونگی مبارزه طرح و تدوين کرده اند، بوده است. و دربرابرلزوم ايجاد و تاسيس نهادهائی رقابتی فرساينده وهمچنين آلترناتيوسازی دربرابرسازمانها وسيستمهای مبارزاتی که دربرابر رژيم حاکم بر ايران به فعاليت و تلاش موثرمشغولند، ، ابداً درتوصيه های مبارزاتی ايشان تاکنون جائی نداشته است.
انتساب " تضعیف جنبش سبز و رقابت با آن" به دليل اعلام برگزاری "کنگرۀ دموکرات‌های سبز" درفرانسه و مرتبط دانستن سکونت شاهزاده درپاريس با اين تلاشها!!، از ادعاهای واهی و بی پايه ايست، که تنها از يک ذهن توهم گرای بی منطق تراوش ميکند.
طرح سئوالهای بی اساس و قضاوت نسنجيده و رای نينديشيدۀ آقای احسانی پوربدينترتيب ، که چون رضا پيرزاده برابر استباط او "یکی از نزدیکترین افراد به شاهزاده رضا پهلوی و به نظر می‌رسد که در دفتر ایشان پست‌های کلیدی دارند و ارتباط تنگاتنگ با دبیرخانه وی دارد تا جایی که ما می‌دانیم سمینارها، کنفرانسهای مطبوعاتی اخیر وی در اروپا را نیز این فرد سازماندهی می‌کند." ميتواند دليلی مدقن برای دخالت شاهزاده رضا پهلوی دربرگزاری اين کنگره باشد؟ پرسش اساسی نويسندۀ مقاله این است که "راز حضور شخص شاهزاده رضا پهلوی و افراد موثر در دفتر ایشان در تشکل‌هایی به قصد آلترناتیو‌سازی و موازی با جنبش سبز، یا راه‌اندازی شورای رهبری و کلون سازی و... چیست؟" او قبل از آنکه اين موارد را مستدلاًاثبات کند، درخيال خود آنرا واقع دانسته و به طرح سئوال دربارۀ آنها ميپردازد.البته بنظر من نويسنده بعللی درخصوص جريانات واقع شده بعد ازخرداد 1388 وتلاش وسيع اصلاح طلبان حکومتی برای تصاحب « جنبش سبز» و باوراندن اين توهم به مردم ايران که اين حرکت فقط درانحصار و هدايت آنها بوده وهيچ گرايشات سياسی ديگری را نمايندگی نميکند، که با پروپاکاند وتبليغات وسيع به توسط عوامل گسيل داده شدۀ آنها دررسانه های جمعی خارج از کشورمانند مهاجرانی،کديور، گنجی وديگراهالی مطبوعات به تعطيل کشانيده شدۀ اصلاح طلبان که به برون مرز مهاجرت کرده اند راتجاهل ويا ناديده ميانگارد.
اما اگرشاهزاده رضا پهلوی فرضاً دربرابر اين فعاليتهای مخرب سياسی، احياناً درصدد ايجاد نهادی باشند، که عليرغم سياستهای تفرقه افکنانه و انحصارطلبانۀ اصلاح طلبان حکومتی ، کوشش برای حفظ يکپارچگی و اتحادمستحکم مردم در«جنبش سبز» را به پيش ببرد، از آن به عنوان "بدترين ارمغان مخالفان برون مرزی و رقابت با جنبش سبز ياد ميشود." آقای احسانی پوردراادامۀ سئوالات خود ميپرسد:" توضیح شاهزاده رضا پهلوی از نشست‌های موسوم به لندن و پاریس در سال‌های پیش و حضور آشکار و پنهان ایشان در این جلسات چیست؟"
او که به نظرميرسد از هواداران « مشروطه پادشاهی» است، غافل از نيات راستين شاهزاده رضا پهلوی است که به جد همواره عنوان نموده اند، که ازتلاشهای سياسی ومنطقی همۀ ايرانيان مخالف رژيم حکومت جمهوری اسلامی درمبارزه پشتيبانی و حمايت مينمايند. شاهزاده رضا پهلوی عليرغم نگاههای يکسوگرايانۀ عده ای خود را متعلق به همۀ ايرانيان با عقايد گوناگون و متفاوت دانسته ولذا شرکت درديالوگ با همۀ سازمانهای سياسی درخصوص مسائل امروزين ايران راضروری ميانگارند. عملکرد شاهزاده رضا پهلوی با مجموعۀ ستادی شان بنام « دبيرخانه» کاملاً روان و امروزين وبا بکارگيری روشهای مدرن سايبری امکان ارتباطات معمول و معقول برای همۀ ايرانيان
فراهم شده است. ايشان به مناسبتهای گوناگون ودر فرصتهای پيش آمده دررسانه های جمعی ايرانی، خارجی و مطبوعات دائماً به روشنی وشفافيت وبدون " ارتباطات تودرتوی شخصی و قدیمی و لابیرنت‌های پیچیده"سياستهای خويش را برای علاقمندان و هواداران خويش توضيح داده و آناليزکرده اند.
عدم درک نويسنده در شناخت نيات شاهزاده و جايگاه ويژه ايشان در آينده ايران که بارها به درستی تشريح وتفسيرشده است. مورد ديگری ازناآگاهی عمومی وی وطرح سئوالات قبلاً پاسخ داده شده است.
اوبا سطحی انگاری اين اتهام را به شاهزاده وارد مينمايد که:" به نظر می‌رسد درک ایشان « شاهزاده» و حلقه پیرامونی وی از جنبش سبز از جنس دیگری است. گویا جان مایه و گوهر این جنبش را وی درنیافته‌اند."
اقای احسانی پور بايد آگاه باشند، آنروزها که سياسيون و ارباب قلم از درک واقعی «جنبش سبز» عاجزو ناتوان و از انجام آن بسيارمتحيربودند،اين شاهزاده رضا پهلوی بود که بدرستی ارزش ، اهميت وقدرت اين حرکت مردمی را درک وبا روشنی چگونگی آنرا به روشنی تشريح ، توصيف ومجددانه به حمايت از آن برخاستند.
آقای احسانی پور، بدانند! وقتی در موضوعی بیش از حد ممکن به خودمان حق بدهيم، درباره ماهیت واقعی مسائل قضاوت نادرست و نسنجیده کسب کرده ايم ،اين امر باعث میشود تا حقی غيرواقعی برای خودمان قائل شویم که معالاً نتايج نادرست به بار ميآورد.
درخاتمه به ايشان توصيه دارم، کتابهای منتشرشده از سوی شاهزاده رضا پهلوی را بدرستی مطالعه نمايند، تا ابهامات و ناآگاهی شان دربارۀ ديدگاههای و مواضع سياسی و مبارزاتی شاهزاده بدرستی مرتفع گردد.
دوشنبه ۲۲ فروردين ماه 2570 - ۱۱ماه آوريل ۲۰۱۱

April 11, 2011 04:28:05 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites