جنگها ادامه حالت صلح است در روابط دیپلماتیك (كلاوزیتس) و با خود همیشه فلاكت و بدبختی میآورد، نه آن كه چیز خوبی باشد (آنگونه كه خمینی میدانست!) وقتی كه روابط دوستانه كشورها به بنبستهای جدی دچار میشود، روابط متخاصمانه و جنگی شروع میشود؛ در واقع جنگها میان كشورها پدیدار میشود. اگر چه در داخل كشورهایی كه حاكمان نالایق، اشغالگر و یا ضددموكراتیك بر اریكه قدرت قرار دارند هم میتوان از جنگ نیروهای دموكراتیك و جنبشهای مدنی نام برد؛ در این مواقع شورشها، انقلابات، جنبشها و اعتراضات مدنی هم چونان جنگ و جدال دموكراسی و دیكتاتوری نمایان میشود. باز اگر رژیمی در اداره كشور با مشكلات جدی مواجه باشد و ارتباطات دموكراتیك را وانهاده و شهروندان را غیر و رعیت بداند، وقوع و پدیداری جنگی در روابط بینالمللی میتواند به استحكام حكومت یاری رسانده و مطالبات مردمی را دچار وقفه گرداند؛ در حقیقت جنگ و تجاوز خارجی به كمك استحكام دیكتاتوری میآید و انسداد سیاسی و ركود فرهنگی را در داخل بیش از پیش باعث میشود.
حاكمیت نالایق ایران اكنون كه در فرایند فروپاشی قرار گرفته و مطالبات مدنی ایرانیان در برههای تازه، شعار سرنگونی و ایجاد نظام سیاسی دموكراتیك را در برنامه خود قرار داده است، به تهاجم خارجی- چه كوتاه مدت و چه فرسایشی- به عنوان معجزه نجاتگر خویش مینگرد و با وقوع آن میتواند چند مدتی بر عمر تأسفآور خود بیافزاید. در مورد جمهوریاسلامی از آن جا كه وطن و حیثیت ملی ایران و ایرانیان برایشان ارزشی ندارد، دخالت نظامی میتواند مرثیه مظلوم نمایی مذهبی-سیاسی آنان را ارضاء كرده و بر غارت باقیمانده ثروت ملی و كشتار و شكنجه نیروهای مخالف افزوده و ایرانی ویرانتر از این كه پدید آوردهانده، بر جای گذارد. این همه از مواردی است كه حالت جنگی منجر به استحكام دیكتاتوری اسلامیان در كوتاه مدت و خسارات خانمان برافكن در دراز مدت گردیده و در اولین ضرباتش، نیروهای دموكراتیك را با موانع جدی و چه بسا غیرقابل جبران رودر رو خواهد كرد.
تردیدی نیست كه انسجام و ارتقای جنبش مدنی ایران، اصلیترین مخالفت با جمهوریاسلامی را در خود جای داده است؛ جدالی میان دموكراسی و دیكتاتوری، خصوصا كه با طرح نظام سیاسی لیبرال در جایگزینی برای حكومت اسلامی و رویكرد دموكراتیك برآمده از منشور جهانی حقوق بشر برای ایران آینده كه در میان بخشی از نیروهای مخالف حكومت غیرانسانی در حال گسترش است، چشماندازهای واقعی و امیدوار كنندهای به صحنه سیاسی ایران گشوده شده است. بنابراین در همراهی و تقویت جنبش مدنی ایران و طرد انگیزهها و انگیختههای جداییطلبانه، است كه میتوان به نقش محرك و تقویت كننده دیگر كشورها و مجامع بینالمللی نظر كرد. محدود كردن دایره محاصره اقتصادی و دیپلماتیك جمهوریاسلامی و اولویت دادن به موارد نقض حقوق بشری و مطالبات آزادیخواهانه ایرانیان و ایجاد مكانیسم ارتباط بینالمللی برای نیروهای دموكراتیك ایرانی در خارج از كشور و در پهنه جهانی، از موارد هستند كه خواب ویرانگر رژیم در كشاندن دیگر كشورها به مداخله نظامی را در زمانگیری انتقام جویانهاش نسبت به جنبش دموكراتیك و مدنی مردم ایران، بیتعبیر و فروپاشی آن را روزآمدتر خواهد كرد.
با توجه به شرایط خاصی كه ایران در منطقه دارد، ابراز نگرانی و كنشهای دموكراتیك خارجی از نقض حقوق بشر در ایران به جای مداخله نظامی مینشیند و مداخلات نظامی كه در لیبی و ساحل عاج جریان دارد، در مورد ایران از اساس منتفی و جایی هیچ اگر و امایی را باقی نمیگذارد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|