آنچه که امروز بیش از پیش نیاز رو به فزونی جنبش سبز است میباید که شناساندن آن به عنوان اندیشهای کاملا نو در قالب حفظ دستآوردهای گذشته باشد. جنبش سبز در واقع میراث سالیان دراز مبارزات بیوقفهی ایرانیان برای رسیدن به حقوق خود بوده است و از این روست که گفتمان اصلی خود را بر دستیابی به حقوق شهروندی بنا نهاده است. هر آنچه از جنبش سبز بروز میکند در واقع در پیگیری این اصل مهم است. شعارهای جنبش سبز که برخواسته از شعور و عقلانیت جامعهی ایرانی است به وضوح گویای آنچه ایرانیان شدهاند، است. جامعهی امروز ایران بیش از هر چیزی لزوم حفظ یکپارچگی ایران را از هرگونه خطری اولین اصل خود میداند. و در این رهگذر هر آنچه که تمامیت ارضی ایران را تهدید کند در برابرش خواهد ایستاد. این جنبش به مسئلهی تمامیت ارضی ایران به عنوان یک اصل که بالاتر از هر چیز دیگری قرار میگیرد نگاه میکند. مادامی که ایرانی وجود نداشته باشد تلاش برابر برقراری دموکراسی و حقوق شهروندی و هرگونه تغییر معنادار و ساختاری بیهوده خواهد بود.
امروز جنبش سبز تنها آلترناتیو موجود برای ماست تا با آن به فردایی بهتر دستیابیم. اما عملکرد عدهای لزوم بیشتر شناساندن این جنبش را هر روزه آشکارتر میکند. جنبشی که بیش از یک قرن رشد کرده تا امروز اینگونه نمایان شود را نمیتوان در قالب بودن یا نبود در خیابانها توصیف کرد. بیهوده خواهد بود اگر فکر کنیم که جنبشی به چنین ژرفایی در خیابان تعریف میشود، و پس از آن با این تعریف غیرعاقلانه بخواهیم در جهت آلترناتیوسازی و موازیسازیهایی باشیم. همگانی که پسوندی از سبز به یدک افکار بیهودهی خود میکشند به خوبی میدانند که این سبز بودن چه آبرو و اعتباری دارد. از این رو هرگونه تلاش در جهت رقابت با جنبش سبز امری بلکل بیهوده و به ضرر جنبش سبزی است که امروز عاقلانهترین و کم هزینهترین راه برای رسیدن به فردایی بهتر است.
در این میان و بیشتر در خارج از کشور هستند گروههایی که ماهیتاٌ ره به داخل جنبش سبز نخواهند برد زیرا سودای خام آنان در تضاد کامل است با آنچه که ملت ایران به عنوان یک ملت یکپارچه با علایق و سلایق گوناگون میخواهد. گروههای تجزیهطلبی که بر اندیشههای واهی خود مُهر نشیندن پیام جنبشی سراسر در برگیرنده و آزادی بخش را کوبیدهاند. با این عده ملت ایران حساب خود را در جنبش سبز مشخص کرده است. حفظ تمامیت ارضی ایران به عنوان یک اصلِ فرای اصول دیگر.
اما هستند کسانی که ناخواسته پای در گردابی نهادهاند که جز تجزیه ایران برای آن افقی نیست. امروز گروههای تجزیهطلب سابق، ملتسازان و فدرال خواهان امروز که در اقلیت محض ملت ایران قرار دارند با توسل به کمک خارجی و بودجههای بیپایان برای تجزیهی ایران پای در میدان رقابت نهادهاند. آنچه که در گفتمان سکولارهای سبز وجود دارد در واقع تلاشهای خزندهی عدهای معدود است برای از بین بردن جنبش سبز. میبینم که چهرههای نام آشنای اپوزسیون سنتی ایران متاسفانه درگیر این دام شدهاند که جز تکیه کردن بر جنبش سبز برون رفتی از آن نیست.
پیش از هرکسی روی سخنم با شاهزاده رضا پهلوی ست که برای منِ مشروطهخواه نماد یکپارچگی و حفظ تمامیت ارضی ایران است. رضا پهلوی به عنوان میراثدار نهاد پادشاهی در ایران وظایفی بر دوش میکشد که از هر کس دیگری در اپوزسیون روشنتر و در واقع حساستر است. هیچ شکی نیست که امروز بیشترینهی ملت ایران حفظ تمامیت ارضی برایشان از هر اصل دیگری فراتر است و حال نهاد پادشاهی به عنوان حافظ دیرپا و سنتی این امر و در راس آن شاهزاده ایران به عنوان میراثدار این میراث بزرگ میباید که بیش از هرکس دیگری در حفظ این پرنسیپ و اصل بکوشد. زیرا هرگونه رویکرد دیگری موضوعیت نهاد پادشاهی را زیر سوال خواهد بود. امروز و در این موقعیت حساس جهانی و منطقهای که سیل دسیسهها بر ضد تمامیت ارضی جاری است، رضا پهلوی باید که بتواند بیش از هر سخنی این اصل والا را پاسدار باشد.
لزوم حفظ و شفافیت در اصول در امروز ایران برای هر یک از پویندگان و کنشگران سیاسی انکارناپذیر است. در این میدان، امروز میباید خود را شفاف به مردم عرضه کرد. یا در جبههی جمهوریاسلامی با همهی بی شخصیتیهایش باشیم که هیچ اصولی برای خود جز چپاول قائل نباشیم، یا در جبههی تجزیهی ایران یا فدرال خواهی قرار بگیرم و باز اصولمان فریب ملت ایران باشد به قصد رسیدن به شومیات خود و یا نه، در جبههی جنبش سبز باشیم که میراثدار تجربههای چند صد ساله ی آزادیخواهی است و اصولمان بر حفظ تمامیت ارضی ایران، حقوق شهروندی و در نهایت مبارزات بدور از خشونت باشد.
پرسشی که از شاهزاده رضا پهلوی هست این است که خود را اصولا در چه جایگاهی تعریف میکند؟ ما به خودی خود برای ایشان به واسطهی وظایفی که برای ایشان میشناسیم و میراثی که برای او به جای مانده تعریف خود را از نقش وارث پادشاهی پهلوی میکنیم و فکر میکنیم که شاهزاده نیز جز این نخواهد اندیشید. زیرا گذشتهی او در این دوران طاقتفرسای مبارزات خارج از کشور به ما این نکته را بارها به وضوح نشان داده است. اما حال چه میشود که شاهزادهی ایران، میراثدار نهادی که رسالت والایش حفظ یکپارچگی این مرز و بوم است خود به بازگوگر نگره (تئوری) خطر آفرین دیگران تبدیل میشود؟
آیا وارث پادشاهی پهلوی هیچ به این نکته توجه کردهاند که با بازگویی سخنان تجزیهطلبانی که در لوای فدرالیسم فرو رفتهاند چه ضربهی سنگینی را به جایگاه خود در میان سرآمدان (اِلیت) جامعهی مشروطهخواه و در میان ملت ایران میزند؟ آیا ایشان به این نکته توجه کردهاند که شرکت در کنفرانس سکولارهای سبز چه ضربهای به ایشان وارد کرده است؟
سکولارهای سبزی که منادیاش آقای اسماعیل نوری اعلا ست در واقع همانی است که در مقالهی معمای رضا پهلوی از نماد نهاد پادشاهی خواسته است که این جایگاه را به سمت اردوگاه حجویات آنها ترک کند. او در این کنفرانس نه تنها توانست ضربهای کاری به کارنامهی پهلوی سوم وارد کند، بلکه توانست ایشان را تا جایگاه یکجا نشینی با دشمنان قسم خورده تمامیت ارضی ایران تنزل دهد. اینک در پروپاگاندای جمهوریاسلامی که رسانههای سکولار سبزی امروز هم به آنها اضافه شده معجونی خطرناک برای جایگاه شاهزاده میسازند که دودش به چشم ملت ایران خواهد رفت و بس.
پادشاهی نهادیست که از دیرباز حفظ پرنسیپ در آن از اهّم واجبات بوده است. و اولین این پرنسیپها نیز حفظ یکپارچگی ایران است. در طول چند ماه گذشته شاهزاده چندین بار به هر دلیلی در سخنان خود بدون بیان دیدگاه خود در مخالفت یا موافقت با آن، فدرالیسم را به عنوان یک گزینه در برابر تمرکز گرایی ذکر کردهاند. این مسئله برای ما و برای ایشان بار سنگینی به ارمغان میآورد که دامنهی آن یکپارچگی ایران را در بر میگیرد. حال چگونه است که با تمام دقت نظر شاهزاده این مسئله از زبان ایشان بیان شده است؟ فدرالیسم نه از آنجایی که مطلوب ما نیست بلکه از این جهت که خود به خودی خود برای فردای ایران ما خطر آفرین است، میباید که از دستور کار تمامی گروههای اپوزسیون خارج شود. اگر بهانهی تجزیهطلبان خواست عدم تمرکز در ادارهی فردا کشور است، چرا به جای پذیرفتن طرح حکومتهای محلی به خلق فدرالیسم ایرانی پرداختهاند؟ که در این میان دم خروسشان هم با ملیتسازی، طنز هر محفل اندیشهپردازی شده. ما به خوبی میدانیم که شاهزاده در جایگاه خود میباید که با تمامی گروهها و شخصیتهای ایرانی و غیر ایرانی به گفتگو بپردازد در این نکته هیچ شکی نیست. اصولا منش مشروطه خواهی استوار است بر گفتگو و سلاح ما برای پیش برد اهداف خود گفتگوست. اما این امر کاملا در تضاد با عملکردیست که در پایان هجویات دشمنان را بازگو کنیم. با هر دشمنی میشود به گفتگو پرداخت اما اولین شرط این گفتگوها حفظ اصول خود است.
در نهایت اینگونه عملکردها ره به جایی جز برانگیختن حساسیت ملت ایران نمیبرد. هیچ یادمان نباید برود که در تاریخ همروزگار (معاصر) این مرز و بوم دستکم برای ما نسلهای امروزی نام پهلویها در آمیخته با نگهداشت تمامیت سرزمینی و یگانگی ملی ایران است و درست به همین دلیل ما ملت ایران و شاهزاده رضا پهلوی در جایگاهی قرار داریم که حفظ تمامیت ارضی ایران نخستین اصل مان است و از این رو برای حفظ کشور چندهزار سالهمان در برابر هر دشمنی میایستیم و هر سدی را فرو میشکنیم. ما اجازه نخواهیم داد ایران به رویای سودازدهی شماری نابخرد تبدیل شود. ایران ما امروز در شرایطی قرار دارد که کوچکترین اشتباهی پایان تلاشهای صدها ساله است و از این دیدگاه در برابر هر اشتباهی ولو کوچک با تمام هستیِ مان خواهیم ایستاد. جنبش سبز امروز خواست ملتی ست که از فراسوی شعور چند هزار ساله خود یکپارچه به سمت حفظ این یکپارچگی، حقوق شهروندی و فردایی بهتر خیز برداشته است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
کاوه یزدانی
درود و احترام
حق عزیز امیداوارم تندرستی حاصل شده باشد.دوست گرامی خیلی متاسفم زنده یاد دکتر داریوش همایون زود از میان ما رفت وافسوس که بسیار دیر به کلاس درس آقای دکتر همایون رسیدم. اما هرگز جای نگرانی نیست،چون رهنمودهای ایشان تا همیشه باقی خواهند ماند. من هیچ جایی را جز حزب مشروطه سراغ ندارم، در واقع، تازه بهترین ومحکمترین سنگر موجود برای رسیدن به آزادی ایران ایران اکنون واینده را پیدا کردیم این را نه برای شما که خودتان از من بسیارآگاه تر هستید بلکه برای آنهایی می گویم که با هر بهانه ای سعی در ایجاد تفرقه در حزب را دارند و دوسال است که آشکارا چوب لای چرخ مبارزه آزادیخواهان می کنند وایران را فراموش کردند همچنان در فکر عقده هایشان با خانواده پهلوی هستند گویی هنوز شاه زنده است. امیدوارم کسانی که سالیان زیادی در کنار« زنده یاد دکتر داریوش همایون» بودند بدانند که زمان آن رسیده هر آنچه را آموخته اند اینک به معرض نمایش گذارند فقط در همان حد نباشد که در مراسم های بزرگداشت ویادبود سخنرانی کردند و خاطراتشان با ایشان را تعریف کردند.اگر کوتاه می نویسم به این دلیل است که قلم من به شیوایی قلم جناب عالی نیست.اگر فرصت پیش آمد برنامه چهار شنبه 25 می را در آرشیو صدای امریکا یا در فیس بوک گوش کنید. آدرس ، برنامه افق مصاحبه آقای دهقانپور با «خانم ایرانی بارونس هاله افشار عضو مجلس اعیان انگلیس». تا دیدگاه اکنون اعضای مجلس اعیان وعوام انگلیس وامریکا را از زبان «خانم بارونس هاله افشار» بشنوید. شنیدنش هر چند تلخ ولی ارزنده است. راستش برای من جای بسیار تعجب است که چگونه است که هموطنان ما که سالیانی طولانی در دانشگاه های اروپا و امریکا تحصیلات عالیه را به پایان رسانده اند و تحلیلگر سیاسی نیز هستند شاید دهها کتاب نیز خط خطی کرده اند هنوز نگاه انگلیس وامریکا را نسبت به سرزمین ما درک نکرده اند، وتعداد زیادی نیز در خدمت رسانه های فارسی صدای امریکا وبی بی سی هستند ومی توانند از امکاناتشان بخوبی به خیزش ملی نسل جوان کمک کنند اما دریغا. «اگر زمانی دیگر قرار باشد زاده شوم و اینگونه افراد نیز هموطن من باشند با پوزش فراوان، ترجیح میدهم بجای آدم ایرانی یک «سگ» اصیل ایرانی باشم.با امکانات فراوانی که ایرانیان خارج نشین دارند ودوسال است که شاهد ویرانگری و جنایات عریان رژیم هستند وبر گرد تعریف واژه ها می چرخند درد نا گفتنی است.تندرست باشید. پیروزخیزش ملی نسل جوان. باینده ایران.
May 28, 2011 05:01:31 PM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم،
ازاد گرامی، لطفا با ذکر یک منبع معتبر نشان دهید که فدرالیسم یکی از اصول لیبرال دمکراسی است. در ضمن توضیح دهید که آیا کسی می تواند ادعا کند که چون انگلستان و فرانسه فدرال نیستند بنابراین غیر دمکرات اند؟ لطفا در اسرع وقت این موضوع را برایم روشن بفرمایید. سپاسگزار خواهم شد.
فدرالیسم هیچ ارتباطی با لیبرال دمکراسی ندارد و یک مقوله فرعی است که در رابطه با ایران عمدا بوسیله احزاب قومی زبانی و حامیانشان مطرح می شود تا اتحادی بین اپوزیسیون برون مرزی ایجاد نشود و رژیم چند سالی بیشتر عمر کند یا اینکه عده ای فرصت طلب برای رسیدن به مال و منال و مقام در این و آن استان ایران فدرالیسم را تنها راه برای خود می بینند مثل مصطفی هجری دبیر کل حزب دمکرات کردستان. کشورهای بیگانه را هم که جای خود دارند. قرنهاست که هر وقت توانسته اند گوشه و گوشه هایی از ایران مان را بلعیده اند و امروزه با حمایت از مریم رجوی ها و مصطفی هجری ها و نوری علاء ها و یوسف عزیزی بنی طرف ها و ف. تابان ها و و و طرح سودانیزه کردن ایران را در سر می پرورانند. من در تبادل نظرهایم با ب بی نیاز (داریوش) که رفیق اسماعیل نوری علاء از آب درآمده است گفتم و می گویم که بهترین کاندیداها برای فدرالیزه شدن ترکیه و اسرائیل و روسیه هستند. بروند آنها را فدرال کنند و کاری به ایران ما نداشته باشند. عراق بغل گوش ما را بعد از سرنگونی صدام فدرال کردند. با کمی مطالعه اوضاع بلبشوی ایالت کردستان عراق خواهید دید که فدرال کردن عراق برای کردها لیبرال دمکراسی نیاورده و نخواهد آورد. پاکستان و افغانستان و نیجریه هم همگی از دم فدرال هستند و در فلاکت بسر می برند. سودان هم در سال ۲۰۰۵ فدرال شد ولی لیبرال دمکرات نشد. حالا هم که در شرف تجزیه است. ما به اصول لیبرال دمکراسی می چسبیم و به فروعی مثل فدرالیسم که فقط و فقط ایران ما را بر باد می دهد هیچکاری نداریم. خدا روزی فدرالیست ها را جای دیگری حواله کند.
پاینده ایران و ملت یگانه و یکپارچه ایران
May 28, 2011 02:48:36 AM
---------------------------
ازاد
هموطن گرامی سیامک جان !1
دوست گرامی چرا عصبانی میشوی؟ من کجا از اقای رضا پهلوی دفاع دربست کرده ام !
به یک نکته باید توجه داشته باشیم اصل فدرالیسم در عمل و حرف خودش خارج از دومکراسی نیست اگر با یک فرد خارجی مطلع در باره فدرالیسم به بحث به پردازید و به او بگویید که من با فدرالیسم مخالف هستم به شما به یک دید دیگر نگاه می کند فدرالیسم جز اصول دموکراسی است چه ما دوست داشته باشیم جه نه !
اما فدرالیسم برای مملکت ما با توجه به تاریخ پشت سر خطرناک است . من هم با شما هم عقیده هستم . اما گفتن این حرف از زبان فردی مثل اقای پهلوی هیچ دردی از ما درمان نمی کند . باید با صبر و حوصله و همانطور که نوشتم با سیاست با این مسله برخورد کند .چه فایده ای دارد که او با این موضوع بر خورد خشنی داشته باشد . بجای اینکه خودش را درگیر کند انچنان این مسله را باز کرده که افرادی مثل ما در باره ان به بحث بنشینیم و به فدرالیسم طلبان نشان دهد که به بینید در صد زیادی مخالف هستند برای همین تصمیم در باره این موضوع را به اینده و در ایران موکول می کنیم .
قبلن هم نوشته ام چه حمایتی شخص ایشان بهتر می تواند از لیبرالیسم بکند زمانی که می گوید نوع حکومت را هم باید مردم تعیین بکنند و مثل دیگر گروه ها ار هم اکنون برای دیگران تعیین تکلیف نکرده ینظر من این بهترین نوع رساندن و حمایت از لیبرالیسم است .
در ضمن اقا سیامک واقع بینانه بر خورد کنید هیچ چیزی دراین دنیای وحشی صد در صد نیست امکان تغییر همه چیز وجود دارد انسان ها عوض می شوند ؛ حکومت ها هم یا عوض می شوند یا از بین می روند ایا کسی فکر می کرد شوروی از بین بیرود ایا کسی فکر می کرد در اروپا جنگ شود و یوگوسلاوی به کشور های مختلف تبدیل شود و.........
در ضمن هم مطمین باشید من همه را با شعور می دانم اگر غیر از این بود شما به من جواب نمی دادید
بیایید همه بیشتر از لیبرال دموکراسی بیشتر بگوییم و بیشتر بنویسیم .
زنده باد ایران
May 26, 2011 10:57:44 PM
---------------------------
حق
با درود
تفاوت تعریف و تعبیر ؛مردم ایران؛ به سبک امریکایی و به سبک حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)
امروز در برنامه تفسیر خبر اقای پرویز قاضی سعید در تلویزیون پارس شنیدم که دیروز امروز عده ای فدرالیست قومی زبانی تجزیه طلب به کنگره/ به مجلس ؟؟ وزارت خارجه امریکا دعوت شده بودند.
شاهزاده رضا پهلویو «آ همیشه گفته ایم که جهان باید از مردم ایران حمایت کند و با مردم ایران معامله کند و نه با رژیم. مثل اینکه هر کسی تعبیر خود را از مردم/ملت ایران دارد چون تعبیر ما، یک ملت ۷۵ میلیونی در یک کشور بنام ایران بوده است که خود را اول ایرانی و متعهد به تمامیت ایران و حفظ منافع ملی ایران می داند. مردم ایران را امریکایی ها عمدا حالا تعبیر کرده اند به چیزی که فقط بوی تجزیه ایران از آن به مشام می رسد. حتما فردا خواهند گفت که مگر خودتان نگفتید که ما با مردم ایران مذاکره کنیم! خب این ها (فدرالیست های قومی زبانی) مردم ایران هستند و نمایندگی کل شما را می کنند و همانطور که سالها از ما خواسته بودید که با شما مردم مذاکره کنیم ما هم با شما مردم از طریق اینها مذاکره کردیم.
از حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) تقاضا می کنم که یک تعریف معین از مردم/ملت ایران که منظور ملت ایران و جنبش سبز است را هر چه زودتر فراهم کنند و هم به شاهزاده و هم به مقامات امریکایی ارسال دارند تا این ؛سوء تفاهم ها؛ هر چه زودتر گرفته شود. همانطور خواهشمندم که در اینمورد رسانه های ملی و روشنفکران ملی ایران را از این موضوع اگاه بفرمایید. شاید بد نباشد پتیشنی و یا همایشی صورت بگیرد که تعریف ما از مردم/ملت ایران را دقیقا تبلیغ کند و اعتراض خود را در بزیر سئوال کشیدن ملت ایران که همان بزیر سئوال کشیدن کشور ایران است بیان کند. امیدوارم هر چه زودتر این حزب راهکارهایی در این رابطه ارائه دهد و همه را بسیج کند. بالاخره این کار مهم بر شانه ما برون مرزی هاست که دسترسی به اخبار آزاد داریم. عجب گیری افتادیم که از حرف خود ما بر علیه ما استفاده می کنند و مردم را طوری تعریف و تعبیر می کنند که اصلا هیچ تطابقی با تعریف و تعبیر ما ندارد. به لینک زیر توجه کنید و ببینید که چه کسان/گروههایی مورد نوازش و پذیرائی آقای نوری علاء در همایش شان قرار گرفتند که آقای تقی مختار هیچ اشاره ای به آنها نکرد. http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=38158
آیا این همایش بی ربط بوده است با دعوت همینها به مجلس امریکا؟! این تدارکاتچی ها و لابیست های ایران بر بادده را باید به ملت ایران معرفی کرد. دمکراسی و ازادی بیان و لیبرال دمکراسی هرج و مرج و ولنگاری نیست که هر کسی را که بنام این مقوله ها درخواست تحمل شدن از سوی ما می کند را تحمل کنیم. این حد و حدود ها چیستند که امریکایی ها اجازه خروج هیچ امریکایی را به ان نمی دهند ولی تا ما حرف می زنیم می گویند دمکراسی یعنی این. استاندارد امریکائی را قبول و اجرا کنیم و نه بی استانداردی و گل و گشادی هایی را که در آن حتی صدام حسین و پیشه وری و شیخ خزعل و پوتین هم خود را محق می دانند که در تعیین سرنوشت ما همان حقوقی را داشته باشند که نداها و سهرابها و ما داریم. از حزب می خواهم که ما را در جریان بگذارد که چه کارهایی ما می توانیم برای این حزب در پیشبرد کارهای زیادش بکنیم. من هر خدمتی که بتوانم خواهم کرد.
ارادتمند حق
پاینده ایران و ملت ایران
May 26, 2011 10:51:53 PM
---------------------------
حق
با درود
کاوه عزیز، دوست خوزستانی ما در ساعت ۶.۳۰ دقیقه بعد از ظهر بوقت انگلستان امروز پنجشنبه ۱۹ می چنان تحلیلی از جنبش سبز کرد که شنیدنش برای مهرداد مشایخی و حسن شریعتمداری و چپهای سنتی و احزاب قومی و زبانی و رسانه هایشان که از اول این جنبش را برای خود دشمنی بزرگتر از رژیم برآورد کردند و همه جا گفتند مبادا این جنبش را جدی بگیرید و فکر کنید که این جنبش سراسری است. خرد پیش
پاینده ایران و ملت ایران
May 26, 2011 08:37:12 PM
---------------------------
حق
با درود
کاوه یزدانی گرامی من، نکند ما را تنها بگذاری. دو روز است که بعلت ناخوشی مختصری در بسترم مرتب اخبار و مقالات و نظرها را دنبال می کنم. منهم برنامه دیشب آقای قائم مقامی را شنیدم و همین حالا ساعت ۲.۳۰ که داشتم نظرت را می خواندم در برنامه آقای قائم مقامی بردیا گزارشگر از ایران همان حرف دیشب هموطن خوزستانی ما را زد. پرویز دستمالچی هم از وجود ۳۰ یا ۴۰ رسانه ایرانی برون مرزی در گفتگویش با سیروس ملکوتی ذکر کرده است. کاوه جان بمن بگو که بجز حزب مشروطه کجا جای من و تو می تواند باشد! من امیدوارم که این حزب و این سامانه تلاش بیشتری در درک نگرانی های ما دوستدارانش بکند و چاره ای بیندیشد و با حضور نوبتی اعضائش در این ستون بما کمک کند. این حزب با اصول لیبرال دمکرات خود از آنچنان پتانسیلی در جامعه ایرانی برخوردارست که من فکر نمی کنم خودش بداند وگرنه حضور پررنگتری می داشت. چند شب پیش دوستی بمن گفت که برای اولین بار دید که آقای پاشایی از این حزب و آقای جوادی کمونیست برای تفسیر خبرها در برنامه تلویزیونی آقای توفیقی در تلویزیون پارس شرکت کردند. او از این بابت بسیار هیجان زده شده بود و امیدوار بود که این آغازی باشد برای آشنا شدن مردم با چهره های سیاسی بخصوص مشروطه ای ها تا مردم طرز تفکرشان را با دیگران مقایسه کنند و ببینند که چه بسرعت مردم آنها را بیشتر در بر خواهند گرفت. خلاصه کاوه عزیز ما اگر همدیگر را تنها بگذاریم و کنار و با حزب نمانیم کار مثبتی انجام نداده ایم. حرفهای زنده یاد داریوش همایون باید برای پیوند دادن همه ماها کافی باشد. او همه ما را در این حزب می خواست. خرد پیش
پاینده ایران و ملت ایران
May 26, 2011 04:00:42 PM
---------------------------
حق
با درود خدمت هم میهنانم،
با درود بر هم میهنانم،
ازاد گرامی، من با پاراگراف اول شما کاملا موافقم و در نظر قبلی خود به آن پرداختم. اما با پاراگراف دوم شما که "اقای رضا پهلوی هم به هر حال سیاستمداری می کند او همه را می خواهد چون هدفش ازادی برای مملکت اش است ...." اصلا موافق نیستم. دلیل مخالفتم هم را با بهره گیری از حرف خودتان ابراز می کنم. شما بدرستی می گویید که ""...تمام نگرانی های فدرالیسم طلبان در لیبرالیسم مطرح و حل شده است...". این حرف که هم گویای واقعیت است و هم سیاست درستی است که شاهزاده رضا پهلوی می بایستی همواره با قاطعیت دنبال می کردند تا با این حمایت شان جبهه لیبرال دمکراسی و لیبرال دمکرات ها را تقویت می کردند تا ایران ستیزان حساب کار خود را بدانند و دور و بر ایشان نپلکند. احدی هم نمی توانست با هیچ دلیل و برهانی به ایشان کوچکترین خرده را بگیرد. این سیاست موضع و مقام خودشان را هم بعنوان نماد پادشاهی که فرا حزبی و مسلکی است حفظ می کرد و هم دوستدارانشان را حفظ می کرد و نمی رنجاند و هم او را بعنوان مهمترین و سرشناس ترین نماد لیبرال دمکراسی برای ایران حفظ می کرد و هم هیچ بهانه ای برای تخریب و ترور شخصیت ایشان به دشمنان ایران و خودشان نمی داد.
من شک دارم که ایشان به این حقایق بیشتر و زودتر از امثال من عامی آگاه نبوده باشند بویژه که علوم سیاسی تخصص ایشان است و نه امثال من. اینست که من حس میکنم که ایشان و خاندانشان را تحت فشار قرار داده اند وگرنه ایشان با آن سابقه خوش خود که اینهمه محبوبیت برایشان اورده است هیچوقت از منزلت فراحزبی و مسلکی خود پایین نمی آمدند و اگر هم می آمدند بعنوان اشتباهی لفظی در همان اغاز کار خودشان اعتراف و رفع و رجوع اش می کردند. حضور ایشان هم در محفل ها دو نوع است. یکی حضور شخصی است و یکی حضور پیامی. شاهزاده می دانستند که شبکه سکولارهای سبز که از یکسال و نیم پیش بعنوان یک طرح موازی سازی با جنبش سبز بوسیله آقای نوری علاء آغاز شد لیبرال دمکرات نبود و قرار هم نبود که لیبرال دمکرات باشد. شاهزاده با پیام خود نمی بایستی قند در دل اینها آب می کرد تا همه جا با استفاده از همین پیام کوتاه شاهزاده برای خود اعتبار و مشروعیت بخرند و مردم هم فریبشان را بخورند. اینست که من باز هم می گویم احتمال زیر فشار بودن شاهزاده بسیار زیاد است که به قیمومیت از ملت ایران توافق نامه هایی را امضاء کنند و یا حرفهایی را بزنند که هم به ضرر منافع ملی ایران باشد و هم ابزاری باشد برای بی اعتبار کردن پهلوی ها چون از بازگشت این خاندان بدون لکه ننگی به دامن به ایران خیلی ها وحشت دارند. یادمان باشد که واکنش ملت ایران در درون و برون مرز به درگذشت شاهزاده علیرضا پهلوی برای دشمنان ایران و خاندان پهلوی سخت نگران کننده بود که چرا با اینهمه سرمایه گذاری ها در داخل و خارج ملت ایران دل از این خاندان نکنده اند و آنها را خائن و مسئول اصلی انقلاب برآورد نکرده اند. رادیو فردا در آنزمان اعلام کرد که سیل پیامها بقدری زیاد بود که ظرفیت کامپیوتری انها را شکست. همانطور یادمان باشد که واکنش خارق العاده مردم بود که صدای امریکا و بی بی سی فارسی را مجبور کرد که انعکاس درخوری از این ماجرا از خود نشان دهند. ما اینها را نمی بینیم ولی دشمنانمان خوب می بینند و در صدد مقابله با ان برمی ایند بدون اینکه حتی ما به مغزمان خطور کند که مقابله ای در میان است تا واکنشی از خود نشان دهیم. انگلیسی ها مثل خوبی دارند که ما باید اویزه ی گوش خود کنیم. می گویند که به دوستت نزدیک باش ولی به دشمنانت نزدیکتر تا بر آنها فائق آیی. مشکل ما هم همینست که دوستانمان را بهتر از دشمنان مان می شناسیم و همیشه از غافله عقب می مانیم. بزرگترین سرمایه شخصیتی ما در حال حاضر شاهزاده است و دشمن با کنترل یا زدن او ضربه ای جبران ناپذیر در این لحظات سرنوشت ساز بما می تواند بزند. با دست خود به دشمن یاری نرسانیم و بعد متاسف شویم. درجه احساس امنیت شاهزاده و خاندانش را از گزند این و آن و آنچه می گویند و نمی گویند را در نظر بگیریم و عاقلانه پیش برویم. خرد پیش
پاینده ایران و ملت ایران
May 26, 2011 03:26:07 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
مسئول محترم بخش اظهار ونظرها وخواننده علاقمند.گفتن حقیقت تلخ است.سی و سه سال است خارج نشینان با ادب اندر خم واژه ها دور خودشان می چرخند.کاش ویرانی های روزافزون وقتلعام اجتماعی ایران را هم با همین دقت می دیدند.برنامه پرژین رادیو تاریخ 25 می را در آرشیو سعید قائم مقامی گوش کنید درد دل یک هم میهن از جنوب ایران.صدها بار اینگونه خواستها ودرد دلها را از درون ایران شنیدم.شروع نقل قول «آقای قائم مقامی مردم درون ایران از همه چیز بخوبی خبر دارند آنها هیچ نیازی به مفسر یا تحلیل گر و...ندارند تنها یک رادیوی اف ام نیاز دارند که در درون تاکسی ها و کوچه وبازار همه امکان شنیدنش را داشته باشند و رژیم توان قطع کردنش را نداشته باشد. تا از طریق این صدا بتوانند هماهنگ ویکباره با هم به خیابانها بیایند در این صورت رژیم توان هیچ مقاومتی در برابر خیزش سیل آسای مردم را ندارد. در طی سی وسه سال گذشته هنوز یک صدای ملی که مردم عادی کوچه وبازار امکان شنیدنش راداشته باشند بوجودنیا مده.لب گود در امنیت وآسایش نشستند به مردم درمانده میگن لنگش کن.اگر اینگونه بی پرده سخن گفتن بدور از ادب حضرات است می خواهم که تا آخر عمر بی ادب بمانم. پیروز رستاخیز ملی پاینده ایران.
May 26, 2011 01:17:30 PM
---------------------------
حق
با درود خدمت هم میهنانم
"...سعی کنید با این قلم توانایی که دارید بیشتر مقوله لیبرال دموکراسی را که چندی پیش حزب شما ان را رسمن به نام خود اضافه کرد مطرح کنید . هر چه بیشتر در این باره نوشته شود باز هم کم است . چون همانطور که ملاحظه می فرمایید در بین ایرانیان فدرالیسم بیشتر استفاده می شود تا لیبرالیسم در صورتیکه تمام نگرانی های فدرالیسم طلبان در لیرالیسم مطرح و حل شده است . بنابراین بهتر است در این مورد بیش از بیش صحبت شود و باب گفتگو در این باره باشد."
درود بر آزاد که بموقع توجه ما را به اصل مطلب که لیبرال دمکراسی است جلب کرد.
او بدرستی می گوید که "...تمام نگرانی های فدرالیسم طلبان در لیبرالیسم مطرح و حل شده است...". دکتر پرویز دستمالچی همین حرف را در گفتگویی که سیروس ملکوتی اخیرا با او داشت به او گفت. لینک این گفتگو را در زیر می گذارم و عاجزانه تقاضا می کنم که همه بویژه هر فردی که خود را لیبرال دمکرات می داند و معرفی می کند آنرا بدقت بخواند. پرویز دستمالچی با آن قدرت کلام و آن شیوه شیوای سخنوری اش و آنهمه اطلاعات وسیع درباره تاریخ جهان لیبرال دمکرات و غیر لیبرال دمکرات و آنهمه مثالهای تجربه شده با آنچنان مهارتی سر تا پای گفتگو را در محور و اهمیت لیبرال دمکراسی قرار داد که بجز تحسین حرفی برای خواننده بی غرض و مرض نمی گذارد. او قبل از ورود به این گفتگو بخوبی می دانست که موضع سیروس ملکوتی چیست و ضعفهای مواضع او و شیوه گفتگوهای ملکوتی برای امتیاز گرفتن از مخالفانش چیست. بدین جهت دستمالچی با مهارت کامل میز را کاملا بطرف خود برگرداند و
از آغاز سخنش یک لحظه از استفاده واژه لیبرال دمکراسی و لیبرال دمکراسی برای ایران و اهمیت به زیر پرچم لیبرال دمکراسی گرد آمدن آپوزیسیون و تعهد به آن غافل نماند. کم استعدادترین ها در میان ما با خواندن این گفتگو با دلیل و برهانها و مثالهایی که پرویز دستمالچی ارائه می کند متمایل به لیبرال می شویم. اگر امثال سیروس ملکوتی و نوری علاء پر استعداد و پر تجربه با این گفتگو با دستمالچی هنوز بهمان راه همیشگی خود بروند و مخرج مشترک آپوزیسیون را بجای لیبرال دمکراسی به سکولاریسم نو و کهنه و فدرالیسم فاشیستی تنزل دهند هیچ دلیلی نمی تواند داشته مگر آنکه ریگی به کفش داشته باشند و آنچه در دستور کار خود دارند هیچ ارتباطی با دغدغه های ما که حفظ تمامیت ارضی ایران و حفظ منافع ملی ایران و برقراری یک نظام لیبرال دمکرات است ندارد و بنابراین توجه ما به غیر لیبرال دمکراتها زیاده روی و اتلاف وقت بوده است. کسی را که خواب باشد با یک تلنگر می توان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده است را هرگز نمی توان بیدار کرد. سخنان پرویز دستمالچی در این گفتگو هر کسی را که 100 هم خواب بوده باشد بیدار می کند و مشت کسانیکه که خود را به خواب زده اند را در روز روشن برای برای همه باز می کند. حال ببینیم که نوری علاء ها و سیروس ملکوتی ها چه واکنشی به این حرفهای حساب پرویز دستمالچی که در این جمله کوتاه ولی فوق العاده گویای ازاد که ""...تمام نگرانی های فدرالیسم طلبان در لیبرالیسم مطرح و حل شده است..." خلاصه شده است نشان خواهند داد. من با دقت این واکنش ها را دنبال خواهم کرد.
سیروس ملکوتی تا حالا دو گفتگو تحت عنوان "در تکاپوی همایشی ممکن" انجام داده است، یکی با دکتر کوروش زعیم و دیگری با پرویز دستمالچی بوده است. من هر دو را خوانده ام و خواندن هر دو را برای همه لازم می دانم.
1. در تکاپوی همایشی ممکن
گفتگو با دکتر کوروش زعیم
سیروس ملکوتی
http://www.jamali.info/alternate/120511_4
2. در تکاپوی همایشی ممکن
گفتگو با پرویز دستمالچی
سیروس ملکوتی
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=38136
پاینده ایران و ملت ایران
May 26, 2011 12:42:55 PM
---------------------------
یک خواننده علاقمند
دوستان عزيز مسئول محترم بخش اظهار نظرها
با سلام و خسته نباشيد. لطفا پاسخ دهيد بر سر اظهار نظرها و سئوالات آقای يزدانی پيرامون مسائلی که من مطرح کردم چه آمده و چرا بیکباره از بحش اظهار نظرها حذف شدند؟
.....................................................................................................................................................
درود بر شما:
تنها دلیل حذف پرسشها و نظرات شما از این بخش عدم رعایت ادب در گفتار بوده است. بنابر مشی حزب مشروطه ی ایران (لیبرال دموکرات) ما در برابر توهین، کج خلقی و انگی به دگر اندیشان تحمل نداریم و کما بر مشی حزبی خود برای زدودن چهره ی سیاه اتهامات و کج خلقی ها از صحنه ی سیاست ایران هیچ درنگی در حذف واژگان توهین آمیز نخواهیم کرد. بنابر رسالت خود این حق را برای خود محفوظ می دانیم که اگر کسی در این سامانه اقدام به نشر مطالبی کرد که با روح رواداری سازگار نبود از نمایش عمومی آن خودداری کنیم. از شما و همه ی خوانندگان فهیم سامانه ی حزب مشروطه ی ایران (لیبرال دموکرات) درخواست می شود که پیش از نگارش نظرات خود در بالای همان قسمت مرام ما در نگارش پیام را مطالعه کنند تا اینچنین باعث ایجاد سوال نگردد.
با سپاس از شما
May 26, 2011 09:05:19 AM
---------------------------
سیامک
به آقای آزاد-
دفاع دربست شما از رضا پهلوی چرا؟ می گویید همه چیز را مردم تعیین خواهند کرد چرا به شاهزاده نمیگویید همه چیز را مردم تعیین خواهند کرد تا فدرالیسم را رها کند؟ به نویسنده مقاله میگویید از لیبرالیسم بگوید و فدرالیسم را رها کند همین را به شاهزاده چرا نمیگویید؟ نوشته اید شاهزاده سیاستمداری میکند و ایران را برای همه ایرانیان میخواهد. یعنی به هرکس میرسد میگوید تو راست میگویی و من از تو دفاع میکنم؟ مگر چنین چیزی میشود؟ آقای همایون سالها گفت فدرالیسم در ایران یعنی تجزیه. یکدفعه شاهزاده آمد بگوید فدرالیسم یعنی تجزیه؟ انگشت به دهان مانده ام افرادی مثل شما فکر نمیکنند مخاطبانشان هم آدم هستند و فهم و شعور دارند؟
May 26, 2011 08:20:49 AM
---------------------------
ازاد
با دورود به همه نویسندگان و البته نویسنده مقاله
دوستان این همه قیل و قال برای چه ؟
پادشاهی یا جمهوری ؛ فذرالیسم یا متمرکز ؛ سبز یا سفید همه و همه را در اینده نه چندان دور مردم ایران تعیین خواهند کرد !!
اما نویسنده محترم مقاله بنظر بنده شما بجای اینکه این قدر خرده از شاهزاده بگیرید سعی کنید با این قلم توانایی که دارید بیشتر مقوله لیبرال دموکراسی را که چندی پیش حزب شما ان را رسمن به نام خود اضافه کرد مطرح کنید . هر چه بیشتر در این باره نوشته شود باز هم کم است . چون همانطور که ملاحظه می فرمایید در بین ایرانیان فدرالیسم بیشتر استفاده می شود تا لیبرالیسم در صورتیکه تمام نگرانی های فدرالیسم طلبان در لیرالیسم مطرح و حل شده است . بنابراین بهتر است در این مورد بیش از بیش صحبت شود و باب گفتگو در این باره باشد.
اقای رضا پهلوی هم به هر حال سیاستمداری می کند او همه را می خواهد چون هدفش ازادی برای مملکت اش است . شما بهتر از من می دانید همانطور که مرقوم فرموده اید او ایران را برای همه ایرانیان می خواهد .
زنده باد ایران
May 25, 2011 09:44:49 PM
---------------------------
یک خواننده علاقمند
در پاسخ به «عضو حزب» و اقای یزدانی
«ما با همه مبارزه پیگیر و آشتی ناپذیر خود با جموری اسلامی در برابر حمله به ایران بیطرف نخواهیم ماند. وظیفه ما صدور اعلامیههای خوش ظاهر نیست. اولویت حزب پیش از هر چیز دفاع از موجودیت و یگانگی ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران است و حزب برای دفاع از ایران در کنار هر حکومتی، از جمله موقتا جمهوری اسلامی، خواهد ایستاد.»
«ما یک ویژگی داریم که بسیار بسیار درباره مداخله خارجی در امورمان حساس هستیم. برای اینکه ما کشوری با سابقه خیلی طولانی هستیم و بیشتر از بسیاری دیگر به ما برمیخورد که کشور دیگری سرنوشت ما را تعیین کند. بعد هم از آغاز سده نوزدهم تا اواخر سده بیستم آنقدر خارجیها در کارهای ما مداخله کردند که حقیقتا" یک حساسیت استثنایی پیدا شد. من فکر نمیکنم که مردم تا آنجا حاضر شوند. بله مردم حاضرند سختیهایی را بکشند برای اینکه از شر اینها راحت بشوند و اینها را شکست بدهند ولی نه با دخالت دولت خارجی»
«عضو حزب» گرامی نقل قول های فوق را با سخنان اقای نادر زاهدی قائم مقام دبیرکل حزب در زیر مقایسه کنید و لطفا توصیخ دهید چرا بعد از دو روز متن فارسی آن روی سایت حزب بدون هیچگونه توضیحی روتوش گردید در حالیکه متن آلمانی آن به صورت زیر کماکان در سایت مهر ایران موجود است.
«توصیه کنونی ما اینست که دولتهای اروپایی تمام گروههای مخالف حکومت ایران را (نه اشخاص و منفردین) به دور یک میز جمع نموده و گفتگو با آنها را شروع کند؛ آنگونه که ما در مورد افغانستان نیز دیدیم.»
Jetzt empfehlen wir, dass europäische Regierungen alle iranischen Oppositionsgruppen – keineswegs Einzelpersonen – an einen Tisch bringen und einen Dialog mit Ihnen starten; so wie wir es auch in Afghanistan gesehen haben
به نقل از : http://www.mehriran.de/interviews به تاریخ 2 می 2011
******
در پاسخ به آقای یزدانی و «عضو حزب»
«برای ما طبیعیترین ضرورتها پیوستن به پیکار سیاسی مردمی در صورت تازه خود، جنبش سبز است. ما با تفاهم کامل به مبارزات همه کوشندگانی مینگریم که در شرایط غیر انسانی تصور ناپذیر، پیکاری را که به ناچار پر از تناقضات و زیر و بالاهاست پیش میبرند. از حزب ما دور باد که در امن و آسایش بیرون کسانی را که جان برکف در صف آتش ایستادهاند هر روز به اتهامی بیالاید و فداکاریهای آنان را کوچک بشمارد. ما به همه دست و پا زدنهای کسانی که در بیرون خواب رهبری مبارزات مردم ایران را میبینند نه میگوئیم و وظیفهای جز قرار دادن خود در خدمت مبارزه مردمی ــ مبارزهای که همه ابعاد آن را در نظر میگیریم و پیوسته خود را در متن آن میگذاریم ــ برای حزب نمیشناسیم.»
«ما، در کنار همه آزادیخواهان که نه تنها دمکراسی، بلکه دمکراسی لیبرال در چهارچوب اعلامیه جهانی حقوق بشر را میخواهیم همواره انتظار روزی را میکشیدیم که مردم ایران، نه بر گرد یک شعار یا یک شخص یا یک مقام بلکه در راستای گفتمانی فراگیر که در آن از خودی و غیر خودی و تبعیض نشانی نباشد همسو شوند؛ و اراده و خرد فردی و جمعی خود را به جای پرستش و فرمانبری بگذارند.»
دوستان گرامی «عضو حزب» و اقای یزدانی خواهش می کنم به اسناد حزبی ـ قطعنامه های حزبی در کنگره ها و کنفرانسها و همچنین به منشور و اساسنامه حزب مراجعه نمایند تا ببینند که گفته های بعضی از مسئولین حزب از جمله مصاحبه صورت گرفته با مجله «مهرایران» معنایی جز درخواست از کشورهای اروپایی برای تشکیل یک لویه جرگه برای ایران ندارد.
در ضمن اقای یزدانی گویا شما و «عضو حزب» اصلا متوجه نشده اید که تمام این گفته را من از سایت حزب مشروطه ایران نقل کردم و مربوط به خودتان است. و با این کار خواستم «عضو حزب» را از خواب بیدار کنم تا بدنبال؛ خبرچین در درون حزب نگردد. لطفا شما هم ـ کنگره ما ـ را در درون حزب جستجو کنید حتما خواهید یافت.
******
در پاسخ به آقای درویشزاده
می گویند موزیک روح و روان را آزاد می کند، رقص جسم را و بالاخره نوشته هم اندیشه را! بزرگوار اقای همایون هم می نوشت که اندیشه هایش را آزاد کند تا بر بام هر طالبی بنشیند. اگر ایرادی هست که هست. به «عضو حزب» و آقای یزدانی می باشد که این سخنان گهربار را نه می دانند از آن کیست و نه آنزمان که بیان شد معنایش را فهمیدند و نه امروز می فهمند و نه در آینده خواهند فهمید! از همین روست که از من پرسش از الترناتیو می کنند!!!
****
در پاسخ به آقا یا خانم حق
دوست عزیز و گرامی پاراگراف مورد بحث پیام شاهزاده به نشست تورنتو اصلش این بود که در زیر ملاحظه می فرمائید و تا دو روز هم روی سایت سکولارها عینا به صورت زیر منتشر شده بود و در نشریه ایرانیان چاپ آمریکا هم که خوشبختانه کاغذی می باشد به همین صورت به چاپ رسیده. روتوش صورت گرفته بعد از مقاله هوشمندانه آقای احسانی پور صورت گرفت. عناد و دشمنی از نظر شاهزاده را فکر می کنم در پاراگراف زیر به روشنی می توان فهمید بر سر کدام مسائل است.
«به نظر من ایرانیان دور از وطن شاید بیشتر از هر گروه مهاجر دیگری امکان و فرصت و انگیزۀ چنین هم رائی و همبستگی را داشته اند امّا متأسفانه تا کنون به توفیق چشمگیری نرسیده اند. تا آن جا که خود شاهد بوده ام و یا از دیگران شنیده ام، کمتر مجمعی و همایشی از ایرانیان علاقه مند به وطن و نجات وطن برپا شده است که در آن تفرّق و رقابت جای تلاش برای رسیدن به توافق بر سر هدف های مشترک را نگرفته باشد. عنادها و کشمکش های ایدئولوژیک، جاه طلبی های سیاسی و اختلاف نظر بر سر مسائل فرعی، از جمله قالب و ساختار اداری حکومت (فدرال یا متمرکز)، از دلائل اصلی ناکامی در این زمینه است.»
May 25, 2011 09:12:04 PM
---------------------------
درویشزاده
جهت توجه عضو حزب!
دوست گرامی! من نمیدانم که آیا این کار درست است یا نه و آیا ما مجازیم عینآ و بقول معروف واو به واو نقطه به نقطه از مطالب و گفته های سایرین بدون اجازه و رضایت آنان استفاده بکنیم و حتی نامی از آنها نبریم؟ راستی نام این کار را چه میگذارید آن هم بعنوان عضو حزب؟
دوست صاحب نظرمان آقا یا خانم << یک خواننده علاقمتد>> که در همین صفحه طرف صحبت شما نیز واقع شده است، اصل مطلب خودشان را عینآ از روی سخنان و بیانات شادروان دکتر داریوش همایون در نشست شماره ۹۴ دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران کپی کرده اند بدون اینکه به نام صاحب اصلی مطلب اشاره ای داشته باشند.
درخواست و خواهشی که از اعضاء محترم حزب دارم این است جلو سؤاستفاده از مطالبی که در جلساتشان بمناسبتها و اهداف دیگری مطرح شده و یا میشوند را بگیرند. به نظر کاملآ ظالمانه میرسد که برای هر موضوعی اینگونه از شخصیّت افراد برجسته ای همانند زنده یاد دکتر داریوش همایون خرج گردد.
May 25, 2011 04:26:41 PM
---------------------------
یک خواننده علاقمند
در پاسخ به آقای کاوه یزدانی و عضو حزب
1 ــ موضوع شرکت در یک جلسه نبود، ادامه روندی بود که دست کم از سه سال پیش به دادن امتیازهای پی در پی به گروه هائی که هدف اعلام شده نهائی شان تجزیه ایران است بود.
2 ــ نشستن در کنار ایرانیان با موضع گرفتن و حتی تعهد دادن در یک مساله حیاتی تفاوت دارد. اگر فدرالیسم تنها جایگزین تمرکز اعلام شود دیگرجای بحث نمی ماند. همه کوشش ما این است که مفاهیم خطرناک و نادرست جا نیفتند.
3 ـ جامعه ایرانی یک جامعه چند صدایی و بسیار متنوعیست و یک طرز فکر نمیتواند همه را متحد کند. اما یک فرمول میتواند. و جنبش سبز این فرمول است.
May 25, 2011 04:14:37 PM
---------------------------
حق
با درود
به یک خواننده علاقمند، خواهشمندم شما لطف کنید و به پرسشهایی که در نظر قبلی خود در همین ستون مطرح کرده ام پاسخ دهید. سپاسگزار خواهم شد. با تشکر و احترام حق
پاینده ایران و ملت ایران
May 25, 2011 03:02:46 PM
---------------------------
عضو حزب
در +اسخ به یک خواتننده علاقمند
هموطن گرامی،
مسایل حزبی و سیاسی به این آسانی که شما می فرمایید نیست و احتیاج به دیپلماسی و تعمق کامل دارد. مورد نخست این است که شما بحث شاهزاده را با حزب مشروطه ایران در یکجا و در یک ظرف می گنجانید. همانطور که در منشور حزب آمده است، ما پادشاهی را به نمایندگی شاهزاده رضا پهلوی می دانیم. شاهزاده عضو حزب نیست و هیچ مسئولیتی در قبال رعایت منشور و اساسنامه ما ندارد. ما هم هیچ سهمی در برابر آنچه که او چه گفت و یا می گوید نداریم. نه او پدر ماست و نه ما به عبارتی آیه قرآن می گوییم. تنها وظیفه حزبی امروز ما این است که بسنجیم چه امری برای ایران خوب است، چه چیزی این جمع گسسته ایرانیان را به اتحاد می رساند و ایران را نجات می دهد و به سوی آینده درخشان روانه می کند. شاهزاده در همان سخنان خود که شما به آن استناد می کنید از ناکامی ایرانیان اپوزیسیون در خارج از کشور گلگی می کند. شما چرا این قسمت مطلب را نمی کیرید؟ منفی بافی و غرض ورزی در تعبیر گفته های دیگران معمولا توسط مفسران صورت می گیرد و نه توسط گویندگان. اگر شاهزاده در مورد فدرالیسم گفته است که "چرا که نه؟" باید او را متقاعد کرد که چرا فدرالیسم به درد ایران در وضعیت کنونی نمی خورد. از اینجا باید گفتمان سیاسی را آغاز کرد و نه از راه غرض ورزی و حمله رودر رو ـ دموکراسی یعنی همین ـ نه اینکه شما به نادر زاهدی توهین می کنید که منشور را رعایت نمی کند و وقتی از شما در مورد فاکت و مدرک سوال می شود، بحث شاهزاده را به میان می کشید؟ هموطن گرامی، این راه درست نیست! به جای اتهام زدن می بایست انسان ها متقاعد کرد.
شما می فرمایید تغییری که در گفتههای شاهزاده (البته اگر واقعا تغییری بوده است و نه تفسیر) صورت گرفته است "برای واکنشی بود که ما نشان دادیم". سوال من از شما این است: این "ما" یعنی چه کسی؟ چرا وقتی به حزب مشروطه ایران می رسد شما یکایک اسم اعضای حزب را می آورید اما وقتی مربوط به خود شما می شود، می نویسید "ما" و یا "یک خواننده علاقمند"؟ پس به نظر من یک جای کار ایراد دارد! وانگهی اگر تصور می کنید که واقعا کار مثبتی انجام داده اید، پس چرا آشکارا نمی گویید که ما و همه ایرانیان از شما قدردانی کنیم؟
راه سیاسی اینگونه که شما می فرمایید که آقای فلان چه گفت و آقای دیگر چه و یا "باور کنید که شاهزاده مطلبش را رونوشت کرده است" نیست. راه ما استوار بر باورها نیست، بلکه بر اساس دانش و دانستن است. گفتمان در مورد شاهزاده و فرمایشات او از گفتمان در مورد حزب و راه سیاسی آن جداست. اگر در پی اتحاد هستید به آنچه که ما را به هم می رساند بنگرید و در پی نفاق انداختن و توهین به حزب حزب نباشید. غرض ورزی در تعابیر و گفتن اینکه در حزب مشروطه ایران دو گروه دانایان و نادانان وجود دارد در گفتمان حزبی ما نمی گنجد.
May 25, 2011 11:30:13 AM
---------------------------
یک خواننده علاقمتد
در پاسخ به عضو حزب
اما راجع به فاکتها. فاکت این است که شاهزاده از پنج سال پیش دست کم، رفته در حوزهی طرفداران فدرالیسم. ده بار هم اعلام کرده است، یک بار در کنگره خودما. آخرین بار هم در تورونتو در تلویزیون گفته و خودم شنیدهام که گفته است" چرا که نه؟ " و دولت مرکزی فقط دفاع و سیاست خارجی و برنامه ریزی کلی اقتصادی دستش است بقیه دست واحدهای فدرال. خوب این یعنی ایران تمام. تا اینجاها رفته است. با آن گروه کردهای آمریکای شمالی نشست داشته و اعلامیه توافق صادر کردهاند. البته گزارشی که دادند اول یک چیز دیگر بود. بعد تصحیح کردند و بعد برداشتند. چرا این کار شد؟ برای واکنشی بود که ما نشان دادیم والا این اشتباه، کارش به جاهای خیلی بد میکشید و آینده پادشاهی به جاهای بدی میکشید. موضعی که ما گرفتیم بسیار سودمند بود و یک نشانهاش هم اینکه این مطلب را پاک کردند. در همان جلسهای که آقای موبدی هم بودهاند، آن دو دوست کرد ایرانی که آنجا بودند اعتراض کردهاند که چرا دوجور حرف میزنید، چرا قبلا به ما آن جور گفتید و حالا میگوئید رای من مال فدرالیسم نیست؟ ملاحظه میکنید مشکل بوده و هست و حالا باید برطرف شود.
اینکه در جلسه خصوصی هم یکی از دوستان گفتهاند که تکذیب کردهاند و غیره، شما بروید از آقای عبدالرضا کریمی بپرسید، ایشان بکلی یک چیز دیگری میگوید، که نخیر شاهزاده با ما است و هر چه ما گفتیم قبول کرده. او این را در جلسه عمومی گفته است. ولی اصلا فایده ندارد در جلسه خصوصی تکذیب کردن، این مسایل باید بیرون منعکس شود برای اینکه صحبتها پخش شده و خیلی جاها ناراحت شدهاند. حالا اگر به بنده مثلا بگوید تکذیب میکنم چه تاثیری دارد؟ من یک هفتاد میلیونیم ایرانیان هستم.
در نشست تورنتو هم همین سناریو تکرار شده است. باور کنید شاهزاده پیامش را روتوش کرده است.
May 24, 2011 11:03:51 PM
---------------------------
عضو حزب
متنی که آن خواننده علاقمند در پایان مقاله حاضر نوشته اند نمایشگر همان نادانی است که خودشان ذکر می کنند چون هیچ جمله ای در نوشته ایشان نمایشگر این نیست که این هموطن واقعا متوجه آنچه که خواننده اند نیز شده اند. ظاهرا این خواننده علاقمند بیشتر از اهداف جمهوری اسلامی در نابود کردن حزب مشروطه ایران طرفداری می کنند تا از مواضع حزب و من تصور می کنم که علاقمندی ایشان به حزب نیز بیشتر برای ضربه زدن است و نه برای کمک و یاری. هر کس که علاقمندی صادقانه به حزب داشته باشد به افراد مسئول حزب توهین نمی کند بلکه به خود آنها نامه ای می نویسد و اگر خطای کرده اند به آنان خصوصی گوشزد می کند. دروازه حزب ما به روی هر گفتمانی باز است:هم گفتگو های توهین آمیز و هم گفتگوهای غیر توهین آمیز. پس هر کس که گفتگوی توهین آمیز را ترجیح می دهد راهی را انتخاب کرده است که از نادانی سرچشمه می گیرد و به نادانی هم ختم می شود.
خواننده علاقمند از دودستگی در حزب می گویند. تنها جمهوری اسلامی و گروهای وابسته به آن از پدید آوردن دودستگی در حزب استفاده می کنند. وانگهی، این چگونه دودستگی است که همه از آن خبر دارند اما افراد حزی بی خبرند؟ اگر آقای دکتر نادر زاهدی کاری خلاف منشور حزب کرده است با مدرک ثابت کنید تا مطابق با اساسنامه حزب از ایشان بازخواست صورت گیرد. پرسش من این است که آیا ایشان خلاف منشور عمل کرده است یا اینکه آن کسانی که با جمهوری اسلامی و گروه های به ظاهر اصلاح طلب وابسته به آن وارد گفتگو و مذاکره شده اند؟
مطرح کردن اتهامات بی پایه و اساس فقط از جانب مخالفانی می تواندباشد که وجود حزب مشروطه ایران مانند خاری است در چشم آن ها. هدف آنان پدید آوردن چیزی در حزب است که در آن وجود ندارد و آن همان دو دستگی است. شاید برای افرادی چون خواننده عللاقمند این توهم پدید آمده است که پس از درگذشت دکتر همایون راحتتر می توان بر حزب ضربه وارد آورد، اما اینان از این حقیقت مانده اند که یکپارچگی سیاسی در حزب و رعایت منشور آن در راه نجات ایران از هر امر بر ما مهمتر است. پس آن کسانی که یا منشور حزب را زیر سوال می برند و یا به گونه ای آشکار به افراد حزب حمله می کنند هدف ضربه زدن به ریشه این حزب را دارند. این آرزویی بیشتر برای آنان نخواهد ماند!
May 24, 2011 05:59:42 PM
---------------------------
حق
با درود فراوان خدمت آقای درویش زاده گرامی،
؛...تفرّق و رقابت جای تلاش برای رسیدن به توافق بر سر هدف های مشترک را نگرفته باشد. عنادها و کشمکش های ایدئولوژیک، جاه طلبی های سیاسی و اختلاف نظر بر سر مسائل فرعی از جمله قالب و ساختار اداری حکومت از دلائل اصلی ناکامی در این زمینه است...؛
در رابطه با کد بالا، خواهشمندم خیلی خلاصه برای من توضیح بفرمایید که:
۱. دقیقا این ؛عنادها؛ بر سر چیست. آیا منظور دشمنی بین پادشاهی خواهان و جمهوری خواهان است یا بین بر سر ۲۸ مرداد ۳۲ است یا....؟
۲. آیا منظور از ؛کشمکش های ایدئولوژیک؛ کشمکش ها بین ایدئولوژی های لیبرال دمکراسی و مارکسیسم و ملی مذهبیون است یا چیز دیگریست؟
۳. منظور از ؛جاه طلبی های سیاسی؛ چیست؟ آیا منظور مجاهدین خلق است که می گویند یا ما یا هیچ؟ یا احزاب قومی زبانی که می گویند یا فدرالیسم قومی زبانی یا ما نیستیم؟ یا جبهه ملی که با پادشاهی خواهان قهری ابدی دارند و حاضر نیستند در هیچ مذاکره و توافق و جلسه ای که در آن پادشاهی خواهان باشند شرکت کنند یا چه؟
۴. آیا منظور ؛ از قالب و ساختار اداری حکومت؛ پادشاهی و فدرالیسم است که هر دو را شاهزاده مسائل فرعی ارزیابی کرده اند؟
آقای درویشزاده محترم، پاراگرافی که محتوی آنچه است که پرسشهای مرا در بر می گیرد همانند یک معماست برای اکثریت ایرانیان که با ادبیات سیاسی نوشتاری آشنایی ندارند. اینرا هم بدون رودربایستی می گویم که برای منهم که مقالات سیاسی زیاد می خوانم مبهم است چون در سیاست باید کلمه به کلمه را با پرس و جو دقیقا دریافت تا تعبیر دقیق آن معلوم شود حتی اگر بسیار ابتدایی بنظر برسد تا از سوء تفاهمات جلوگیری کرد.
من از آقای مفخمی در پای گزارش آقای تقی مختاری از سمینار سکولارهای سبز آقای نوری علاء یکی دو پرسش کرده ام که هنوز پاسخی دریافت نکرده ام. امیدوارم که شما زیاد مرا در انتظار پاسخ به پرسشهایم نگذارید. با سپاس فراوان حق
May 24, 2011 10:42:11 AM
---------------------------
یک خواننده علاقمتد
آقای داور گرامی
با حساب و کتابهای شما باید بگویم ، تنها فردی از حزب "جیره خوار" من خواهد بود که مسئول سایت حزب است. چرا که تمامی بحثهای میان اعضای حزب را چه در گفتگوی اعضای حزب در مصاحبه با خانم زندیان و چه گفتگوی آقای نادر زاهدی و یا نوشته آقای آجرلو و یا اظهار نظر دوستان در بخش اظهارنظرها در زیر مقالات و ...... به دست توانای ایشان از طریق درج در سایت حزب به دست من می رسد. البته با پوزش از مسئول سایت. فقط در این مختصر خواستم نادانی و محدویت دوست گرامی آقای داور را نشان دهم. واقعا که خطر محدودیت و نادانی را باید جدی گرفت.
May 23, 2011 12:14:54 PM
---------------------------
درویشزاده
مقاله انتقادی جناب آقای آریا آجرلو که بوضوح شخصیت شاهزاده رضاپهلوی را مورد اشاره و حتی خطاب قرارداده است، از نظر ارتباط موضوعات مطرح شده در آن و نتیجه گیری ها قابل بحث بوده و نیاز به گفتگوی جداگانه ای دارد.
همانطوری که معروض افتاد در مقاله یادشده بحث و انتقاد اصلی بر سر شرکت جستن (به عقیده آقای آجرلو) شاهزاده ایران در همایش سکولارهای سبز است. حال آنکه تمامی رسانه ها، خبرگزاریها و حتی سامانه های اینترنتی که اخبار همایش فوق را منعکس کردند، اعلام نمودند شاهزاده رضاپهلوی در گردهمایی یادشده حضور پیدا نکرده و صرفآ پیامی برای حاضران ارسال داشته است. از صدر پیام شاهزاده هم که در سامانه ایشان درج گردیده استنباطی جز این نمیشود که شاهزاده در همایش سکولارهای سبز حضور نداشتند:
<<... دوستان و هم میهنان عزیزم، با سلام برهمۀ شما:
امیدوار بودم که بتوانم دستکم در یکی از جلسات این همایش با شما باشم و با آراء و باورهایتان در بارۀ موضوع هائی که مطرح می شود بیشتر آشنا شوم. متأسفم که امکان فراهم نشد...>> جهت ملاحضه و طلاع بیشتر به لینک درج شده در ادامه این سطور مراجعه نمایید.
شاهزاده محبوب ایران، رضاپهلوی، در خلال پیامشان مثل همیشه ضمن آرزوی موفقیت تمامی ایرانیان (توجه داشته باشیم که جدایی طلبان نمیتوانند عنوان و صفت ایرانی بخود بگیرند) از همه گروهها، سازمانها، قومها، ارگانها و احزابی که برای ایران و ایرانی دل میسوزانند و آرزوی آزادی و نجات کشور را دارند، دعوت میکنند تا راه اتحاد و یگانگی را در پیش گرفته و در جهت رهایی ایران و ایرانی تلاش و کوشش نمایند و از نفاق و تفرقه دوری جویند.
شاهزاده ایران همانگونه که بارها و بارها از ایشان پیام و سفارش شنیده و یا خوانده ایم با احساس مسئولیت هرچه تمامتر شنوندگانشان را مورد خطاب داده و میگویند:
<<... من در این فرصت مایلم در بارۀ یکی از این مسئولیت ها، که شاید مهم ترین آن هاهم باشد، چند نکته ای را که به نظرم می رسد با شما دوستان در میان گذارم. این مسئولیت مسئولیتی است که متأسفانه در این سال های دراز بسیاری از ما در باره اش سخن بسیار گفته و به ایفایش کمتر پرداخته ایم. مسئولیت یافتن راهی برای همرای و همبسته شدن ده ها و صدها هزار ایرانی کوچیده از وطن برای کمک به رهائی و آزادی هم میهنان اسیر و گرفتارمان... تا آن جا کـه خود شاهـد بوده ام و یا از دیگران شنیده ام، کمتر مجمعی و همایشی از ایرانیان علاقه مند به وطن و نجات وطن برپا شده است که در آن تفرّق و رقابت جای تلاش برای رسیدن به توافق بر سر هدف های مشترک را نگرفته باشد. عنادها و کشمکش های ایدئولوژیک، جاه طلبی های سیاسی و اختلاف نظر بر سر مسائل فرعی از جمله قالب و ساختار اداری حکومت از دلائل اصلی ناکامی در این زمینه است...>>
مخاطبان پیام شاهزاده رضاپهلوی کسانی هستند که تلاش در جهت یافتن راهی میکنند که به همبستگی ایرانیان و نجات و حفظ ایران منجر شود. چنانچه در میان این مخاطبان عده انگشت شماری باشند که در پی جدایی طلبی و خیانت به مملکت هستند، تقصیر و گناهش دیگر متوجه شاهزاده نبوده و نیست. چون در هر همایش و هر گردهمائی که با شرکت گروهها و احزاب گوناگون تشکیل میشود همیشه این امکان و خطر وجود دارد اشخاصی شرکت داشته باشند که نیات پلید در سر پرورانده و حتی در صدد ضربه زدن و خیانت هستند. گناه و تقصیر راه دادن به چنین افرادی متوجه هر شخص و گروهی که باشد اما متوجه شاهزاده نبوده و از این به بعد نیز نخواهد بود. شاهزاده و پیامشان را کسانی خوش میآید که خواهان ایرانی متحد و آزاد باشند و آنانی که ایرانِ زبانم لال متلاشی شده را دوست دارند همانند جن از شاهزاده رضاپهلوی و پیامش فرار کرده و خواهند کرد.
لینک مورد اشاره:
http://www.rezapahlavi.org/details_article.php?persian&article=526
May 23, 2011 11:47:52 AM
---------------------------
داور
من بعنوان یک داور از شما یک خواننده علاقمند این پرسش را دارم؛
شما خودتان درجلسات حزبی حضور نداشتی پس چگونه به مسایل داخلی این حزب می خواهید رسیده باشید؟ ایا افرادی ساده و خوش باور را از داخل حزب برای اینکار عجیر کرده اید؟
May 23, 2011 09:20:02 AM
---------------------------
یک خواننده غلاقمند
دوست مخالف جمهوری اسلامی، کلام شما بیشتر به کلام خامنه ای و احمدی نژاد که هر مخالف خود را فتنه گر و عامل بیگانه می خواند، نزدیک است یا آن برداشت از بحثهای صورت گرفته در میان اعضای حزب؟ امیدوارم عاقلان حزب اندکی بخود بیایند!
May 23, 2011 12:02:13 AM
---------------------------
يک مخالف جمهوری اسلامی
ديده ميشود که سازمان های اطلاعات جمهوری اسلامی سخت فعال شدن و تلاش میکنند که در حزب نفاق بیندازند و تلاش کنند که این حزب مخالف جمهوری اسلامی را دو تکه نشان دهند ولی من امیدوارم بچه های این حزب این ارزوی سازمانهای اطلاعاتی ایران را نقش بر اب کنند.
May 22, 2011 09:11:41 PM
---------------------------
یک خواننده علاقمند
برداشتی که بسیاری از خوانندگان علاقمند به حزب بعد از درگذشت شادروان داریوش همایون از برآمد جدید حزب دارند بقرار زیر است.
مواضع و گفتگوهای صورت گرفته از سوی اعضای حزبی و درج مقالات گزینش شده اعضای حزب، توسط مسئولین در چند ماهه گذشته نشان از دو جهت گیری در درون حزب می باشد.
گرایشی که بنا را بر فرد ـ شاهزاده ـ می گذارد و عمل وی و گفتار وی را چراغ راهنمای خود قرار می دهد و حزب را در خدمت سیاستهای شاهزاده و پشتیبان وی می داند. گفتگوی آقای نادر زاهدی و پیشنهاد افعانیزه کردن ایران از سوی وی و همچنین پیشنهاد حمله نظامی به ایران از سوی آقای آریا پارسی ـ هر چند ترجمه ی گفتگوی آقای زاهدی چند روز بعد از انتشار آن در سایت حزب روتوش شد و مقاله آقای آریا پارسی هم بدلیل صراحت کلام در دعوت از حمله نظامی به ایران بعد از یک روز از سایت حزب برداشته شد. ـ نمونه های بارز تکیه بر شاهزاده بعنوان ستون سیاستهای حزبی است
گرایش دیگر که بنا را بر اصول مندرج در منشور حزب قرار داده و آنها چراغ راهنمای خود می داند. مصاحبه آقایان موبدی، آهنیان و آجرلو و همچنین مقالات آقایان احسانی پور و آجرلو ـ هر چند نوشته آقای احسانی پور مورد غضب بعضی مسئولین حزبی قرار گرفت و در سایت حزب درج نشد ـ نمونه روشن این گرایش هستند. گرایشی که تکیه را بر اصول حزب و منشور آن قرار داده و اصول حزب را بر هر فرد و شخصیتی ارجح می داند.
May 22, 2011 12:28:19 PM
---------------------------
سیامک
درود بر تو ای جوانی که ایران برایت از همه چیز مهمتر است. امیدوارم شاهزاده از این راهی که میرود منصرف شود تا بیش از این شماها را وادار نکند که درباره اش بنویسید و یادآوری کنید
May 22, 2011 07:47:08 AM
---------------------------
|