در سال جدید حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) وارد فضایی تازه از تاریخ حیات خود به عنوان یک حزب نوین و پَسرو(که به نادرست "پیشرو" گفته شده!) در تاریخ سیاست ایران شده است. در این برههی تاریخی که آموزگار فقید ما در قید حیات نیستند اندک شماری گمان به این دارند که حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) از باززایی اندیشههایی که خود را در گسترهی آن تعریف میکند باز خواهد ماند و در واقع مرگ داریوش همایون پایانی خواهد بود برای تلاش بسیاری از مشروطه خواهانِ لیبرال دموکرات.
در این فضا از شمار اندک خوش خیالانِ رویاپرست به سودای اینکه پس از درگذشت سردار تمامیت ارضی ایران دیگر حزبی که از او به یادگار مانده توان مقابله با خوابهای پریشان آنان را نخواهد داشت و آنها با دستیباز به پوچ مغزیهای خود به قصد جدا کردن پارههای تن مام میهن اقدام خواهند کرد. اما اینان هیچ از خود پرسیدهاند که چگونه اندیشههای آموزگار بزرگی چون داریوش همایون یک شبه بر باد خیالات خوش آنان خواهد رفت که به این سرعت به تکاپوی ایجاد محافل باطل اندیش افتادهاند؟ و یا کسان دیگر که فکر میکنند با به خواب رفتن داریوش همایون دیگر چشم اسفندیار مشروطه خواهی و پادشاهی را هدف گرفتهاند غافل از اینکه نه آنان رستمان زمانه هستند و نه سیمرغ ملتی یکپارچه و آزادیخواه بر آنان نظر انداخته است.
حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) را باز باید شناخت. تمام کسانی که چه در این حزب نیروهای فکری و عملی هستند و چه تمام کسانی که در بیرون از این حزب به کمین نشستهاند تا آن را پاره پاره کنند پیش از هر چیزی باید که منشور و منش این حزب را دوباره و دوباره بخوانند و در آن اندیشه کنند. در منشوری که اصول با هم بودن نه به مانند سازمانهای دیگر برماندنِ به زور و حذف در صورت بیباوری بلکه بر گرد یک گفتمان مشخص و پَسرو ، به روز و تاریخی است. در حزبی به وسعت حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) هیچکس ولو بیباورترینها به زور سرنیزه و یا به تطمیع سود گرد هم نیامدهاند که حال با رفتن آموزگارش بخواهد گسستی داشته باشد. این حزب برپایه سه اصل مهم که باور تکتک اعضای آن کم و بیش است گرد هم آمدهاند تا راهی برای بهروزی جامعهی بحرانزدهی ایرانی پیدا کنند. سه اصلی که همانا لزوم پایبندی به تمامیت ارضی و یگانگی ملی، دموکراسی لیبرال و پادشاهی مشروطه به عنوان نگاهبان این اصول که به مدرنترین شکل در کنار هم چیده شده است را نمیتوان از اندیشهی هیچ یک از اعضای آن بیرون کرد و مادامی که به این اصول باور داشت اصلا نمیتوان راهی برای گسستن پیدا کرد. باورهای ما در حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) خلل ناپذیر در راه سربلندی ایران است و در این راه از هیچ کوششی برای به شدن فروگذار نخواهد شد. پویایی(دینامیسم) حزب، شفافیت و اصالت آن را میتوان مکتوب در میان بحثهای اعضای حزب، نامههای پیدایَش و در گزارشات دفتر پژوهش دریافت که ما چگونه و با چه درجه از حساسیت و مسئولیت موضوعات روز ایران را پیگیری میکنیم. شاید در هنگام حضور آموزگارمان زمان برای بروز اندیشههای دیگر در پرتوی درخشش اندیشههای والای داریوش همایون کمتر پیدا میشد و کمتر دلیلی برای بروز آن بود. ولی باید به یاد داشته باشیم که ما شاگردانی هستیم پرورده شده در دامان کسی که کلامش و حضورش رنگ باختگی تمام کجرویهای تاریخی ما ست. این کلامها امروز وجود دارد و حضورش نیز در تکتک اعضای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) تکثیر شده است. سخن این است که مگر میشود که وجودی چون او که از فراز تاریخ بود با عدم حضورش به پایان برسد؟
سخن ما در حزب بر سه پایه استوار است که در منشور آن به ترتیب الویت نامگذاری شده است. ما میکوشیم که این اندیشهها را در قالب هنگام به روز کنیم و به پس(به اشتباه "پیش" گفته شده) ببریم. در این راه هستند دگراندیشانی که با خردهگیریها و نقدهای خود لزوم این بروزرسانی را بر ما مسلمتر میکنند. روی سخن با هموندان حزبی است که یادگار والای تمام مجاهدتهای اندیشهایِ بزرگانی است که امروز در کنار ما نیستند. ما میباید که اصول خود را دیگر باره بشناسیم و دربهای حزب و اندیشهی خود را به روی هر نقدی ولو از نظر احساس ما دشمنانه باز بگذاریم به مصداق این سخن که دشمن دانا به از نادان دوست. ما باید که در اندیشههای خود بازنگری کلی کنیم، لزوم باز شناخت اندیشهها برای ما امروز پیش از هر زمان دیگری مسلم است. با حرفهای بیهوده و از سرناآگاهی نمیتوان منشوری تماما پیشرو را تفسیر کرد بلکه باید علم خود را در عالم سیاست بالابریم. ما نباید صرفا چون با جمهوریاسلامی مخالفیم خود را سیاستپیشه بدانیم. یک حزب سیاسی اعضایی باید داشته باشد که دستکم به حداقلهای واژهها و مفاهیم علوم سیاسی اشراف داشته باشد مگر آنکه در زمرهی هواداران محسوب شود ( که باز باید شناخت کافی از اهداف و افکار حزب داشته باشد). ما باید با به روزترین اندیشهها خود را مسلح کنیم تا در امروز نبود آموزگارمان توان درک دوباره و بازشناخت افکار مندرج در منشور حزب را داشته باشیم و هم بتوانیم آنها را به پیش بریم.
در نخستین و بالاترین حد از منشور که با بالاترین حد حساسیت و مسئولیت ما اجین گشته مسئله تمامیت ارضی و یگانگی ملی است. ما کشور ایران را چنانکه از پگاه تاریخش بوده، یکپارچه چه در سرزمین و چه در میان ملتش میخواهیم. امروز شرایط مبارزاتی ما باید متوجهی این جانب باشد که هدف ما صرفا نابودی جمهوریاسلامی نیست بلکه ما در کنار این نابودی میباید که کشورمان را به عنوان یک کشور تاریخی و البته یکپارچه از پگاه تاریخ حفظ کنیم و در نهایت یگانگی ملی را با بالاترینِ اندازه از مسئولیت و حساسیت حافظ باشیم. ایران پیش و بیش از هرچیز دیگری برای ما معنا و ارزش دارد. در بیانهها و قطعنامههای حزب آمده است که ما برای حفظ این مهم تا همکاری با جمهوریاسلامی هم خواهیم رفت، وقتی سخن را اینچنین واضح و بی پروا بیان میکنیم در پیاش مرادی نهفته که جز اعتقاد راسخ ملی ملتی بزرگ نیست. اگر ما صدای آنچه ایرانیان امروز شدهاند را جنبش سبز تعریف کنیم ( جنبش سبز با راه سبز امید متفاوت است) میباید بخوبی بدانیم که این رویکرد بلند نگرانهی حزبی تنها تعریفش دید وسیع راهنمایان و اعضای حزبی است که به نیکی سخن و آمال ایرانیان را شنیده و درک کرده است. و باز نه از این سو که امروز شرایط و باد جریانات سیاسی ایجاب میکند رویکردی چنین داشت، چه از دیرباز این مواضع در منشور حزب مکتوب است و به گذر هنگام البته هرجا به لحاظ منطق نیاز به تغییر برای بهبود بوده بیهیچ درنگی ایجاد شده است. ما در برابر هیچکسی ولو بالاترین افراد در سلسله مراتب خود تاب هجوگویی را نداریم. سخنان باید کاملا شفاف باشد، ما باید یادبگیریم که در کلام سختگیر باشیم. هر سخنی و هر واژهای مفهوم و بار خود را دارد و کارسازی آن در درازای هنگام گریبان خودمان را خواهد گرفت. حال مسئله اینجاست که آیا تمامی هموندان حزب به این اصل مهم اتفاق نظر و باور کامل دارند یا تنها بخاطر اینکه خود را عضوی از حزب مشروطه بدانند تنها سرهای بیاطلاع خود را تکان میدهند و در دل باز سخنان خود را میگویند؟
ما به عنوان مردهریگ داران (میراثداران) گذشتگان و وامداران آیندگان به مسئلهی ایران نگاه میکنیم و نیک میدانیم که یکپارچگی ایران و یگانگی ملی آن کالایی نیست که آلت دست هر بینشانی باشد. شوربختانه میبینیم که عدهای به غلتِ افکار خود سعی میکنند با دست و پا زدنهای بیهوده و ناشی از ناآگاهی راهی به میانه بگشایند. از آن میان فدرالخواهان و البته معدود خودیهایی که نادان دوست شدهاند. برای ما فدرالیسم اصلا گزینه نیست که بخواهیم درصدد حذف یا تاییدش باشیم. باید به مسئله از این دریچه نگریسته شود و نه چیز دیگری.
فدرالیسم در ایران هیچ ربطی به دموکراسی و آیندهی بهتر برای ایرانیان ندارد بلکه این اندیشه در تضاد کامل با بهروزی ملی و زیست آزادنه ملت ایران در چهارچوب یک کشور و یک ملت از ازل تاریخ است و وظیفهی ما این است که با حساست و مسئولیت بسیار نگذاریم که حتی نامی از این گزینه پیدا شود. باید ایستاد در برابر هرکسی که میخواهد فدرالیسم را تبلیغ و یا به نوعی تایید کند، نه از این جهت که ما مخالف بحث و ابراز عقیده هستیم بلکه از این منظر که پرداختن به اینگونه افکار بیهوده نتیجهای جز ویرانی، جنگ داخلی و سیهروزی ملت و در نهایت تجزیه ایران ندارد. باید این نکته را به جّد متوجه بود که این گروههای فدرالخواه ملالی جز تجزیه و خیالی جز سیهروزی برای رسیدن به معلولیتهای ذهنی خود ندارند.
هموندانی که به نقد شدن حساسیت دارند باید این نکته را درک کنند که هر نقدی ولو دشمنانهترینهای آن نیز برای ما یعنی بهبود. امروز شرایط ایران به اندازهای حساس است که کوچکترین اشتباه ما میتواند دَهشتی بدرود با کشوری باستانی را در پی داشته باشد. اگر از میان ما که به جّد و سخت در راه حفظ کشور ایران با ملت یگانهاش کسی کج روی میکند و یا سخنان نسنجیدهی دشمن شاد کن بر زبان جاری میکند باید که واکنش متقابل نشان داد زیرا ما از این گذرگاه تاریخی عبور نخواهیم کرد مگر آنکه به واقع به حرفهایی که میزنیم باور داشته باشیم و بر آن بیاندیشیم. سودای سودانیزه کردن و راهکارهای افغانیزه کردن ایران هیچ برازندهی حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) نیست حال میخواهد این حرفها در نهفتِ خود یا در میان جمع برزبان جاری شود. آنها باید بدانند هیچکس از ایرانیانِ حساس به تمامیت ارضی و یکانگی ملی نمیتواند دشمن باشد و هر نقدی از جانب آنان صرفا در راه بهبود است. پس باید که اصلهای طبقهبندی شدمان را به راستی دوباره و دوباره بخوانیم تا درک واقعی از آنها داشته باشیم. این سخن که هرکسی آزاد است هر حرفی را بزند و میتواند با هرکسی گفتگو کند کاملا درست است اما جایگاهها مجال به زبان آوردن هر سخنی را محدود میکند. یک انسان به خودی خود آزاد است هرگونه که میخواهد بیاندیشد ولی وقتی همان انسان خود را در جایگاهی تعریف میکند و خود را مامور و نماد و عامل حفظ یا رد باوری میکند دیگر نمیتواند هر سخنی را جاری کند. ما همواره درب گفتگو را باز گذاشتهایم و در این راه هیچ کوتاهی و هیچ مرزی با گوشهای شنوا نداریم زیرا منش ما از ابتدا بر این بوده، اما ما نباید این اشتباه را تکرار کنیم که به بهای دموکرات نشان دادن خود، اصولمان که دست برقضا دموکراسی لیبرال هم اصل دومش است را زیر سوال ببریم. ما در تمامی گفتگوها و رایزنیها با هرکسی ابتدا باید که اصول خود را حافظ باشیم و سپس وارد گفتگویی البته سازنده با طرف مقابل بشویم.
ما یک بار تکلیف خود را با لزوم تغییر ساختاری در ایران روشن کردهایم. ایران با ملتی یگانه تمام خواهد ماند اما از یک کانون (مرکز) اداره نخواهد شد، زیرا ما به نیکی میدانیم که حقوق شهروندی ایرانیان ( بیبستگی از نام، منش و اصل ونسب قومی) ایجاب میکند که در سرنوشت خود و میهنش سهیم باشد. از این نگاه ما به اصل تقسیم حکومت (گاورنمنت) و نه حاکمیت (فرمانفرمایی/ ساورنتی) بر اساس اعتقاد به حقوق شهروندی ( نه امتیاز خاص برای کسی یا قومی) باور داریم این مهم را در اصل هفت منشور خود نیز بیپرده بیان کردهایم " استانها و شهرستانها و همه واحدهای تقسيمات کشوری در حد خود بايد اختيارات لازم را برای اداره امور داخلیشان از طريق انتخابات انجمنها داشته باشند. ما نظام حکومتهای محلی و تقسيم حکومت و نه حاکميت را ميان حکومت مرکزی و حکومتهای محلی پيشنهاد میکنيم. استانهای ايران بايد از طريق نمايندگی مساوی در مجلس سنا حضور داشته باشند " . اگر ما به این اصل باور داریم پس به روشنی باید که در برابر هر اندیشهی دیگری که آن را تحت الشعاع قرار دهد بیاستیم و در این راه هیچ نهراسیم که به نمادها و نهادهای خود نیز نقدی روا داریم. دشمنی نخواهد بود اگر دوستی را از راه کجی که میرود آگاه کنیم، حال این راه کج اگر پیامدهای دَهشتناکی ( به مانند مسئله ی فدرالیسم در ایران) داشته باشد دیگر برای دوست، دادن هشدار نه یک امر جاری دوستانه بلکه یک وظیفه خواهد بود. ما در صد و اندی سال عمر مشروطهخواهی آموخته ایم که آنقدر باید حرفهای خوب و نقدهای روان و منطقی را بازگو کرد تا دستکم خودیها از بازگویی بیهودهی هجویات دست بردارند. ما خسته نخواهیم شد و در راه بیان حق و حقیقت هیچ کوتاه نخواهیم آمد حتا اگر در این راه با ناشایستترین برخوردها مواجه شویم باز همان میکنیم که درست باشد. ما نگهبانان کشوری هستیم که پیش از هر هنگام دیگری تحت خطر است و اگر ما نتوانیم خیال خود را از سوی جبههی خودی راحت کنیم دیگر نمیتوانیم به جنگِ حفظ خانه برویم زیرا دوستیهای ناآگاهانه زیاناش از دشمنیهای آگاهانه بیشتر است. ما نباید بترسیم که خود را نقد کنیم اگر اشتباهی مرتکب شدهایم باید شهامت بازپسگیری و پوزشخواهی را داشته باشیم.
باید به این نکته عقیدهی کامل پیدا کنیم که اصول (پرنسیپها) مسئلهای نیست که بتوان به سادگی از کنارش گذشت. پستترین کارها در میدان سیاست بی پرنسیپی ست و ما خارج از اصول خود در زمرهی احمدی نژادها و جداییطلبان در خواهیم آمد. حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) تنها از نظر اصول خود است که شناخته خواهد شد و ایرانیانی که پایه گذار جنبشی به بزرگی جنبش سبز هستند نیز در پی دستیابی به اصول خود از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد. ما منادیان اصول منشور حزب نمیتوانیم خود را ملزم به حفظ این اصول ندانیم بلکه برعکس باید آنچنان هزینهی رویارویی با اصول فراگیر ملی را بالابرد که هیچ کس توان پرداخت هزینهی آن را نداشته باشد. همانطور که امروز هیچکس جز جمهوریاسلامی و افراطگرایان نمیتوانند به ساحت حقوق بشر نزدیک شود، ما نیز باید بتوانیم خواست ملت ایران برای حفظ یکپارچگی خود را با آنچنان نرخ از حساسیت دنبال کنیم که کسی توان مقابله با آن را نداشته باشد زیرا این مهم هم تعریف هستشی ( وجودی) ماست و هم خواست ملت یگانه ایران.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
آریا آجرلو
با درود به همه ی عزیزانی که مطلب بنده را مطالعه کرده اند:
پیش از هر چیزی سپاس از نکته سنجی دوستان گرامی. از اینکه دوستان اینچنین در کلام دقت دارند به راستی سپاسگذارم.
دوستان گرامی:
آنچه که در نگارش نامه ی بنده آمده است هرچند هیچ اشتباه نیست اما بنده آن را به اشتباه نگاشته ام، اشتباه تنها از این جهت که مکنونات ذهنی من این است که برای حفظ ایران هیچ حد و مرزی وجود ندارد. من برای حفظ ایران حتی تن به همکاری با جمهوری اسلامی نیز می دهم، زیرا ایران والاترین، برترین و مهمترین چیزی است که ما داریم و برای حفظ آن وقتی حاضرم با ارزشترین داشته خود یعنی جان را تقدیم کنم، حال اکل میت کردن و همکاری با دشمنان که جای خویش را دارد. دوستان به این نکته هیچ توجه نکردند که مشکل ما با جمهوری اسلامی مشکلیست وجودی، یعنی وجود این جمهوری یعنی مرگ ما و وجود ما یعنی مرگ جمهوری اسلامی نه کم و نه بیش، اما با این وجود من حاضرم برای حفظ ایران تا هر ناکجا آبادی بروم. آنچه اشتباه بود از جانب من این است که کلمه ی همکاری در قطعنامه ی کنگره ی حزب نیامده است آنچه که درست است این است که حزب در قطعنامه خویش درج کرده است که ما برای حفظ ایران موقتا در کنار جمهوری اسلامی هم خواهیم ایستاد.
اما اینکه دوستانی به مانند ذوب شدگان در ولایت و مارکس، اولین قدم را در بحث تخریب چهره ی طرف مقابل می دانند و با زدن انگ به این وآن نداشته های مغزی خویش را مخفی می کنند بدانند که من به بند بند منشور حزب التزام و اعتقاد کامل دارم. هیچ بندی از این منشور نیست که برازنده نباشد. البته اگر به بهبود و به روزرسانی نیازی باشد از آن دریغ نخواهیم کرد و برای بهبودش تلاش خواهیم کرد. بنده به نام پادشاهی مشروطه و دموکراسی لیبرال تلاش می کنم و با پادشاهی پیوندی نا گسستنی دارم. شما دوستان نیز به جای انتشار انگ اندکی باخود بیاندیشید، فکر می کنم مفید به فایده تر باشد. در نهایت آنکه با انگ زدن هیچ مشکلی حل نخواهد شد و تنها فضا را با بوی گلاب و جوراب های مساجد می آلایید و یا اینکه تصاویر بدریخت سبیل های استالینی را به ذهن می آورد.
با سپاس و پوزش از آنچه که برای دوستان نامفهوم بود و به اشتباه به نام قطعنامه ی حزب آوردم.
June 25, 2011 06:26:57 PM
---------------------------
احمد
جناب اقای اجرلو؛
بنده تا کنون دومرتبه در این سایت محترمانه از شما پرسشی کرده ام. اگر شما توانایی در سفر میباشید و یا به هر دلیلی نمی خواهید پاسخگو باشید؛ دو پیشنهاد به شورای رهبری حزب مشروطه ایران دارم.
الف؛ پاسخ پرسش مرا شورای رهبری حزب بدهد
ب؛ به افرادی مانند اقای اجرلو که از اعتبار حزب شما به دلیل بی احترامی به خوانندگان سایت شما می کنند؛ اجازه نشر نوشته جاتشان را ندهید.
با تشکر
احمد
June 22, 2011 07:09:56 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود دوست ویار بسیار گرامی حق عزیز
از مهر جنابعالی بی نهایت سپاسگزارم. در این باره باید بگویم که با تمام کاستیهایی که دارم هر چه هست حاصل زمان بسیار کوتاهیست که از کلاس درس آموزگار محبوبمان زنده یاد آقای دکتر داریوش همایون آموختم وتا پایان عمر سپاسگزار معلم گرامی مان هستم.از جنابعالی ودیگر میهن پرستان انتظار می رود با دانش وقلم شیوایی که دارید در افراد انگیزه بیافرینید. چونکه بسیار در پیش بردن مبارزه وساختن آینده ایران تاثیر خواهد گذاشت.
امروز از صفحه فیسبوک آقای دکتر نادر زاهدی، مصاحبه آقای فرامرز فروزنده با زنده یاد دکتر داریوش همایون را که چند ماه پس از کودتای 88 انجام شده را گوش دادم و برای بیشترین گروه های فیسبوک در دسترس توزیع کردم. همینجا ابتدا از آقای نادر زاهدی وآقای فروزنده سپاسگزاری می کنم.
مدت این مصاحبه یک ساعت وپنجاه یک دقیقه است ولی به باورمن گوش دادن دقیق به این مصاحبه برابر با خواندن یک کتاب قطور و بسیار ارزنده برای همه ایرانیان است.
پاینده ایران.
June 17, 2011 03:32:13 PM
---------------------------
حق
با درود
آقای شایان آریای عزیز چرا شخصی و نه از سوی حزب؟ شاید این پرسش برای حزب باشد تا برای شما. بهرحال نیازمند پاسخ است که امیدوارم دریغ ننمایند.
آقای آریای گرامی، اگر هم شخصی به این کنفرانس می روید حتما بعنوان یک مشروطه خواه و هموند این حزب می روید. همین هم دلیل کافی و بهانه خوبی است برای آشنا کردن دیگران بخصوص انگلیسی زبانان است با ماهیت و برنامه ها و کفایت ها و کیفیت ها و شخصیت های متفکر این حزب که تنها با ترجمه منشور حزب و مقالات زنده یاد همایون امکان پذیر است. اگر می خواهیم موثر باشیم و جدی به حساب بیاییم باید بهر وسیله و در هر فرصتی دیگران را با خود آشنا کنیم تا بدانند ما کی هستیم و چی هستیم. شما می دانید که در غرب مرسوم است که برای شناساندن خود کارهای تبلیغاتی وسیع می کنند و این دیگر منحصر به فروشندگان کالاها و بازاریابی نیست. سالهاست که این تبلیغات به دامنه احزاب سیاسی برای تبلیغ خود کشیده شده است و در اینراه شرکت های تبلیغاتی برای اینکار استخدام می شوند. ما می توانیم بدون استفاده از این شرکت ها بدلایل واضح، از تکنیک های آنها استفاده کنیم. من فکر می کنم که اعضاء حزب قادرند که بروشوری (مجله) ای که حاوی منشور و برخی مقالات مربوط به جنبش سبز و نکات مهم دیگر باشد را به دو زبان انگلیسی و فارسی را برای معرفی، تبلیغ و روشنگری منتشر کرد. این شفافیت و اعتماد بنفس حزب باعث خواهد شد که خط فاصلی پر رنگ بین این حزب و احزاب و شخصیت ها و جبهه های غیر شفاف و غیر دمکراتیک و فریبکار و فرصت طلب ایجاد شود تا در کنفرانس ها و همایش ها آنها در حالت دفاعی و عقب نشینی و فرار قرار گیرند و جواب قانع کننده ای برای مواضع خود نداشته باشند. در نهایت ملت ایران به این نتیجه خواهد رسید که آلترناتیوی بجز این این حزب ندارد. شاید که همانطور که مقالات زنده یاد تاثیر بسزای خود را در طول جنبش سبز گذاشت این بروشور شما و دفاع از آن در پاسخگویی به پرسشهای خارجیان و دیگران هم همان کمک را به جنبش آزادیخواهی ملت ایران بکند و تجزیه طلبان و فدرالیست های نژاد زبانی (فاشیست) را در موقعیتی قرار دهد که در انظار عمومی آنگونه که هستند دیده شوند و همه ببینند و متقاعد شوند که راه آنها و حمایت از راه آنها به کژراهه است و منافع ملی ایران را بخطر می اندازد و ملتی که شعار جانم فدای ایران و جمهوری ایرانی را سر داده است تا دنیا آنرا بشنود زیر بار نخواهد رفت.
آقای آریا گرامی، برایتان آرزوی موفقیت در این کنفرانس می کنم. شاد و پیروز باشید.
من حاضرم مبلغ ۵۰۰ پوند در تهیه بروشور سرمایه گذاری کنم. می دانم این مبلغ کفایت نمی کند ولی شاید آغازی باشد در اینراه.
ارادتمند حق
کاوه عزیز، فعالیت هایت در همه عرصه ها برای روشنگری، به چالش کشیدن مخالفان و مغرضان و شناساندن این حزب در فیس بوک قابل تقدیر فراوان است. اگر از هر ۱۰۰۰ ایرانی یکنفر احساس وظیفه و مسئولیت ترا می کرد ما اینطور گرفتار نمی شدیم. انفعال اکثر ایرانیان بنظر من ناشی از ندیدن قدرتی است که در درونشان است. فکر می کنند کوچکتر و عاجزتر از آنند که با فعالیت هایشان موثر واقع شوند. فکر می کنند که امکان پیروزی برایشان نیست و اتلاف وقت است. اما اگر ما نشان دهیم که با تعداد کم خود می توانیم اثرگذار شویم کم کم از این طرز فکر خود فاصله خواهند گرفت. کشاورزی مثل تو خوب می داند که درخت گردو به این آسانی ها ببار نمی آید ولی این نباید دلیلی برای نکاشتن و پرستاری از آن نباشد. با سپاس از همه زحماتت و لطف ات
پاینده ایران
June 17, 2011 12:49:48 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود وادب واحترام
سپاسگزارم از دوست بسیار گرامیم حق عزیز که جان مطلب را آنگونه که باید ادا کردند.
یاران وهموندان محترم توجه داشته باشند،برای ادامه راه زنده یاد آقای دکتر داریوش همایون باید وقت گذاشت وکار کرد ویکی از آن کارها توزیع منشور حزب ومقالات زنده یاد دکتر داریوش همایون می باشد. البته من مدتهاست که این کار را از طریق فیسبوک انجام می دهم. من فکر می کنم وباور دارم که اگر یک برنامه منسجم در این جهت داشته باشیم پیشرفت چشمگیری را خواهیم دید.
June 17, 2011 10:22:41 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود و احترام
سپاسگزارم از آقای شایان آریا که بموقع به پرسشی که من وخیلی از افراد دیگر نیز دارند، پاسخ دادن. حال پرسش دیگر از اعضای شورای مرکزی ودبیر ومعاون محترم حزب دارم، که چرا در این کنفرانس ودیگر کنفرانسهای مشابه شرکت نمی کنند؟ سپاسگزارم توضیح بموقع در این صفحه دریافت کنم.
June 17, 2011 08:57:38 AM
---------------------------
شايان آريا
جهت اطلاع دوست عزيزی که پرسيده بودند بايد به عرض برسانم که هرچند اینجانب افتخار عضوییت در شورای مرکزی را دارم اما در آن کنفرانس شخصی شرکت خواهم کرد و نه از جانب شورای مرکزی حزب.
کلا حزب مشروطه ايران (ليبرال دمکرات) در کنفرانس مذکور به هیچ شکل شرکت نداشته و فقط من شخصا در آن شرکت خواهم کرد.
امیدوارم این توضیح رفع ابهام کرده باشد.
با سپاس
June 17, 2011 08:11:45 AM
---------------------------
حق
با درود خدمت هم میهنانم
اگر چنین کنفرانسی قرار است برگزار شود، امیدوارم که این حزب نماینده/نمایندگان خود را رسما بفرستد. من پیشنهاد می کنم که منشور این حزب به دو زبان فارسی و انگلیسی به یکایک برگزاران این کنفرانس و مدعوین داده شود تا همه از ماهیت دمکراتیک و مواضع این حزب آگاهی کامل پیدا کنند. اگر می شد همه مقالات زنده یاد داریوش همایون را درباره لیبرال دمکراسی و جنبش سبز را هم بصورت یک مجموعه به دو زبان انگلیسی و فارسی به همه حضار شخصا اهداء کرد چون این بهترین و حرفه ای ترین و موثرترین راه برای شناساندن این حزب و کفایت هایش است. اگر مسئله فدرالیسم مطرح شد پیشنهاد می کنم که به حضار گفته شود که توافق و همکاری می تواند فقط روی اصولی باشد که ملت ایران در ۳۲ سال/۱۰۰ سال اخیر خواستار آن بوده اند که خلاصه آن در منشور این حزب موجود است و فدرالیسم جزء آن نبوده است. شعارهای جنبش سبز مطابقت دارد با منشور ما. از آنجا که این حزب یک حزب دمکراتیک است و شرائط کشورمان اجازه بحث و انتخابات را نمی دهد که ما به نمایندگی از ملت خود چنین تعهدی بدهیم و توافقی کنیم. بحث فدرالیسم یک مسئله داخلی است که تنها پس از آزادی ایران می تواند مورد بحث قرار گیرد اگر ملت خواستار بحث آن باشد. اینگونه بحث ها با عجله و بدون مشارکت و آگاهی مالکان اصلی کشور عملی غیردمکراتیک است. فدرالیسم هیچ ارتباطی با دمکراسی ندارد و اگر داشت نیجریه و پاکستان و افغانستان می بایستی در دمکراتیک بودن همطراز امریکا و آلمان می بودند. بنابراین، اگر این کنفرانس درباره دمکراسی و حقوق بشر ملت ایران است، منشور و مواضع ما همانقدر متعهد به آزادی، امنیت و رفاه مساوی تک تک ایرانیان است که در امریکا نظام شما در این موارد متعهد به شهروندان خود است. اگر این کنفرانس درباره ؛دمکراسی و حقوق بشر؛ استانهای مرزی ایران است و احزاب نژاد و زبانی و افرادی مثل یوسف عزیزی بنی طرف ایران و ایرانی ستیز مورد نظر هستند، ما آنرا طرح سودانیزه کردن ایران می دانیم و نه دمکراسی و حقوق بشر. ما نمی توانیم منافع ملی ایران را اینگونه بخطر بیاندازیم و خود را بد سابقه و بی آینده در آینده ایران کنیم. ما می دانیم که درک ملت ایران از منافع ملی ایران همان است که در منشور ما هم آمده است. رفع تبعیض نه با فدرالیسم متحجر و فاشیستی نژاد زبانی بلکه با اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر در ایران امکان پذیر است همانطور که در غرب بوده است و ما بدان پایبندیم.
من شخصا به منشور حزب دیگری برنخورده ام که بهتر و شفاف تر و لیبرال دمکرات تر از این حزب باشد. همانطور هیچ حزب دیگری را هم نمی شناسم که شخصیتی بقدرتمندی و فصاحت کلام زنده یاد داریوش همایون داشته باشد که انقدر با ایران و جنبش سبز آشنا باشد. او و منشور این حزب بزرگترین سرمایه ای است که ما در خارج از کشور بعنوان آپوزیسیون مناسب قرن ۲۱ داریم. تنها راهی که می توان این سرمایه را معرفی کرد از طریق انتشار آنها به زبان انگلیسی و اهدا آنها به خارجیان است تا با افکار و برنامه های این حزب آشنا شوند و آنرا با سرمایه های مخالفان این حزب مقایسه کنند. در چنین مقایسه ها این حزب همیشه سربلند بیرون خواهد آمد و استانداردها را در میان آپوزیسیون بالا خواهد برد. فکر می کنید که آن مثلا سناتور امریکایی چه فکر خواهد کرد وقتی نوع و برنامه اقتصادی این حزب را با ؛اقتصاد توحیدی؛ بنی صدر مقایسه کند؟ (بارها از بنی صدر پرسیده ام که این اقتصاد توحیدی شما در کجای دنیا برقرار است که ما آنرا ببینیم و نقد و بررسی کنیم. هیچ جوابی نداده است). همانطور چنین عملی دیگر بخش های آپوزیسیون را هم مجبور خواهد کرد که شفاف تر و حرفه ای تر عمل کنند یا فاصله شان را با شما بیشتر کنند.
خیلی مایلم بدانم که چه نکاتی را حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) در چنین کنفرانسی مد نظر خواهد داشت.
پاینده ایران و ملت یگانه ایران ارادتمند حق
June 17, 2011 01:39:03 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود بر خبر وپرسش
سپاسگذاری می کنم از خبری که دادید و پرسشی که مطرح کردید. اگر ممکن شدلطف بفرمایید بعد از پایان کنفرانش نتیجه کنفرانس را نیز گزارش کنید. همچنین سپاسگزارم از آقای شایان آریاکه در این کنفرانس شرکت می کنند، برای ایشان آرزوی موفقیت دارم،من فکر می کنم شرکت داشتن در گردهمایی ها بهتر از شرکت نداشتن باشد و انتظار می رود هموندان بیشتری همت بفرمایند ،نه تنها در این کنفرانس بلکه در هر گردهمایی دیگر که برایشان امکان دارد شرکت کنند. وانچه را می بینند ومی شنوند در اینجا گزارش دهند.اگر اشتباه می کنم لطفا راه بهتری را پیشنهاد بفرمایید. هموندان وهم میهنان گرامی اگر توانایی یا پیشنهادی برای توسعه صفحه نظرات که جدیدا به همت اقای بهمن زاهدی ایجاد شده دارید لطفا مطرح بفرمایید. سپاسگزارم. تا گزارش بعدی از دوست گرامی خبر و پرسش
خرد نگهدار
June 16, 2011 04:30:23 PM
---------------------------
خبر و پرسش
دومین کنفرانس گذار به حکومت دموکراتیک در ایران یکشنبه ۲۹ خرداد ماه (۱۹ ژوئن ۲۰۱۱)، دومین سالگرد کشته شدن ندا آقا سلطان، نماد جنبش سبز آزادیخواهانه مردم ایران، در دانشگاه جرج واشنگتن به مدت ده ساعت (۱۰ صبح تا ۸ شب) برگزار خواهد شد. دانشگاه امنیت ملی و سیاست خارجی واشنگتن، کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، انستیتوی آزادی آیرانیان و اتحادیه دموکراتیک ایران برگزار کنندگان این نشست خواهند بود.
این کنفرانس با هدف شناخت مشکلات پیشروی جنبش آزادی خواهانه و دموکراسی خواهانه مردم ایران و یافتن بهترین و عملی ترین راه حلها جهت رفع این مشکلات برگزار میشود. در دومین کنفرانس ۵ موضوع کلیدی به بحث گذاشته میشود: پنل نخست بازشناسی جنبش سبز ایران، نیاز به تعریف منشور فراگیر، پنل دوم سکولاریسم مدافع همه ادیان و عقاید، پنل سوم نقش اپوزیسیون و نقش آن در جنبش سبز، پنل چهارم نقش رسانه های فارسی در راستای گذار به حکومت دموکراتیک در ایران، پنل پنجم تحریم نفت، فشار بر مردم یا پاشنه اشیل حکومت؟
سخنرانان این کنفرانس از میان چهره های سیاسی، شخصیتهای مذهبی، استادان دانشگاه، فعالین دانشجویی و مدیران رسانه های فارسی انتخاب شده اند. دکتر کنت کتزمن رئیس گروه تحقیق کنگره آمریکا در امور ایران و خاورمیانه، رامین عسگرد مدیر بخش فارسی صدای آمریکا، امیرعباس فخراور دبیر کل کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، دکتر علیرضا نوری زاده، کاسپین ماکان نامزد ندا آقا سلطان، دکتر ولید فارث، دکتر نورالدین پیرموذن نماینده اطلاح طلب مجلس ششم و هفتم، مجتبی واحدی سخنگوی مهدی کروبی، شایان آریا عضو شورای مرکزی حزب مشروطه ایران، سید محمد حسینی، دکتر مایکل والر، مهندس امیر شجره مدیر تلویزیون پارس، ضیا آتابای مدیر تلویزیون ان آی تی وی، حجت الاسلام هدایتی دبیر کل جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر (رســام)، امیرگلعلی پور عضو سابق شورای مرکزی کمپین میرحسین موسوی، فرهاد ثابتان سخنگوی جامعه جهانی بهائیان، نازی افتخاری، نلی آرامش.
همچنین ترجمه و معرفی قانون اساسی پیشنهادی ایران اینده و بسیاری از بحث های پایه ای در راستای گذار به دموکراسی از موضوعات مطرح شده در کنفرانس نخست بود. وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا، کنگره آمریکا، انستیتوی بین المللی حزب جمهوری خواه امریکا و انستیتوی ملی حزب دموکرات در برگزاری این کنفرانس با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی همکاری نزدیک داشتند.
نقل از
http://www.cispress.net/index.php?option=com_content&view=article&id=535:1390-03-22-05-50-52&catid=1:latest-news&Itemid=18
سئوال: آیا شرکت عضو شورای مرکزی حزب مشروطه ایران در این نشست با تصویب شورا صورت گرفته است و یا عملی است فردی؟
June 16, 2011 03:26:37 PM
---------------------------
ازاد
نویسنده گرامی
بنده بارها در نفسیر هایی که در زیر مقالاتی که در سامانه حزب شما درج می شود خاطر نشان کرده ام که از علاقمندان به حزب شما هستم و دوستان خوب و محترمی از اعضای شما با من اشنایی دارند . بعد از خواندن متن جنابعالی با تماسی که با ایشان داشتم این افراد محترم خاطر نشان کردند که *ما گفته ایم فقط در صورت حمله نظامی به ایران موقتا در کنار جمهوری اسلامی قرار می گیریم * هیچگاه صحبت از همکاری با ج.ا نبوده .
اکنون نظر شما چنین است ؟؟؟
ایا جوابی دارید.!!!!
زنده باد ایران
June 15, 2011 07:45:25 PM
---------------------------
احمد
اقای اجرلو عزیز؛
شما در این نوشتار به همرزمان خودتان به شدت برخورد میکنید و خواستار سخنان شفاف میشوید. با نوشتار فوق از شما به خواننده ثابت می شود که این حزب با جمهوری اسلامی همکاری میکند. ایا درست می باشد که قصد دارید بند 3 منشور حزب را نیز تغییر بدهید؟
.
سخنان باید کاملا شفاف باشد، ما باید یادبگیریم که در کلام سختگیر باشیم
June 14, 2011 09:40:25 PM
---------------------------
احمد
سخنان باید کاملا شفاف باشد، ما باید یادبگیریم که در کلام سختگیر باشیم
جناب اجرلو؛
این سخنان شما شفاف نیست.
در بیانهها و قطعنامههای حزب آمده است که ما برای حفظ این مهم تا همکاری با جمهوریاسلامی هم خواهیم رفت،
در کجا این مهم....... تا همکاری .......با جمهوری اسلامی درج شده است؟
June 10, 2011 10:51:09 AM
---------------------------
|