تاریخ اقوام ایرانی از تاریخ مشترک ایران جدا نیست و هیچ قومی در ایران میهمان نیست که از او دعوت به عمل آید، بلکه باید چون همه ایرانیان برای رسیدن به حقوق برابر در قالب اعلامیهجهانی حقوقبشر مبارزه کند.
اگر در اینجا سخن از حقوقبشر است، استناد به اعلامیهجهانی حقوقبشر میشود که بدون هیچ تغییر و تفسیری توسط ملتها و اقوام مختلف، مورد قبول تمام جامعههای متمدن و لیبرالدمکرات است. به رسمیت شناختن بی چون و چرای این اعلامیه همیشه هدف حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) بوده است و خواهد بود. ایران فردا بدون این اعلامیه ساختنی نیست. من نیز با همین منظور در کنفرانسهای متعدد در مورد ایران شرکت کرده و خواهم کرد، از جمله در کنفرانس "چشم انداز دموکراسی در ایران و بررسی پروژهگذار به دموکراسی در ایران و منطقه با توجه به رویدادهای اخیر در جهان عرب" در لندن. در این کنفرانس از همه اقشار ایرانی، گروههای سیاسی، فرهنگی، دینی و قومی دعوت به عمل آمده بود. یکی از فعالان طرفدار اپوزیسیون اقوام به مطلبی در مورد جنبش سبز و روند دمکراسی در ایران اشاره کرد که لازم میدانم آن را باز کرده و بررسی کنم.
سخن این هموطن در این مورد بود که گروههای قومی در جنبش سبز شرکت نکرده و از آن طرفداری نکردند، چون هیچ کس از رهبران جنبش سبز از گروههای قومی برای شرکت در آن جنبش و پیوستن به آن دعوت به عمل نیاورده بود. من در سه نکته این مطلب را با تکیه بر اصول عمومی یاد شده در اعلامیهجهانی حقوقبشر بررسی میکنم.
در مورد اول باید گفت که جنبش سبز در ایران بدون استراتژی و برنامه تعیین شده از قبل، ناگهان شعلهور شد و هیچکس منتظر چنین جنبشی ـ حداقل به این سرعت ـ نبود. این حرکت بدون خشونت مردم یک شبه به جنبش آزادیطلبی در برخی از نقاط کشور مبدل شد و بر اساس شعار "رای من کجاست" جنبه ملی و مردمی پیدا کرد. بنابراین هیچ گروه و یا حزبی نمیتواند خود را مالک جنبش سبز بداند. وقتی این جنبش مردمی به سوی پایان جمهوریاسلامی ـ یعنی پایان عمر دشمن مشترک همه گروههای مخالف آن ـ میرود، وظیفه هر گروه اپوزیسیونی است که با این جنبش همراه شود و به هدف مشترک دست یابد. در این جنبش مردمی نباید انتظار کشیدن برای دعوت شدن بر احساسات و مسئولیتهای ملی غلبه کند.
ماهیت مردمی این جنبش به معنی ایرانی بودن آن نیز هست. هدف اصلی با تکیه بر شعار "رای من کجاست" دفاع از حق فردی هر انسان بر اساس اعلامیه حقوقبشر، آزادی ایران و برقراری نظامی مردمی و لیبرالدمکرات بوده و هست. وقتی که از حقوقبشر و آزادی سخن به میان میآید، این دو برای همه مردم ایران است، نه کمتر و نه بیشتر. بنابراین لازم است که همه مردم ایران برای دست یافتن به آن هدف مشترک به هم بپیوندند. در این میان سهم همه انسانها، چه مرد و چه زن، چه مسلمان و چه غیر مسلمان و نیز چه آذری، کرد، بلوچ و غیره یکسان است، چون اعلامیه حقوقبشر همه انسانها را یکسان و آنان را جایز حقوق یکسان میداند. هنگامی که صحبت از رسیدن به حقوق فردی و ملی است، نمیبایست منتظر دعوت شد.
همانطور که اشاره شد، جنبش سبز ناگهان و بدون برنامه قبلی شروع شد و این جنبش هیچ رهبری از خود نداشت. رهبر آن خود مردم بودند و حزب ما بارها به این مورد اشاره کرده است که برای آزادی ایران هیچ انسانی لازم نیست که در قالب رهبر فرهیخته ایفای نقش کند. تاریخ به ما نشان داده است که وجود فردی در مقام رهبر، هر جنبشی را میتواند به انحراف و نظام را در نهایت به دیکتاتوری بکشاند. رهبر جنش سبز از آغاز خود مردم بودند و نتیجه آن هم باید به خود مردم برگردد. بنابراین هیچ ارگان و یا فردی وجود نداشته است که رهبری را بر عهده بگیرد و از این و آن دعوت برای همکاری کند. هر گروهی میتوانست که با پیوستن به این جنبش و کوشش در پیش بردن آن خود را به رهبری این جنبش نزدیکتر کند.
از این سه مورد یاد شده در بالا نتیجه میگیرم که وقتی هدف اجرای حقوقبشر در ایران، آزادی و برقراری دمکراسی است هر کس که به آزادی ایران میاندیشد، نمیبایست که از همکاری دریغ کند. رهبری یک جنبش مردمی آنجا مشخص میشود که حزب یا گروهی آن قدر در همراهی با مردم گام برداشته باشد و از خودگذشتگی و وطنپرستی خود را به مردم نشان داده باشد، که خود مردم او را به رهبری برگزینند نه اینکه گروهی بخواهد رهبری را بر مردم تحمیل کند. فقط در حین مبارزه است که رهبران برجسته میشوند. تحمیل رهبری از دید اعلامیهجهانی حقوقبشر خلاف حقوق مردمی و ملی است. آنان که حرفی برای گفتن دارند، نمیبایست در جامعهای که میخواهد از زیر فشار بیرون بیاید، ترس داشته باشند. این وظیفه ماست که بر اساس اصول دمکراسیلیبرال نظام و فرهنگ سیاسی پیشرفتهتری را از آنچه که تا کنون دیدهایم، بنیانگذاری کنیم. در این امر اعلامیهجهانی حقوقبشر به همه مردم امکان مبارزه برابر و رای برابر میدهد و مردم ساکن در ایران از این اصل مستثنا نیستند. تاریخ اقوام ایرانی از تاریخ مشترک ایران جدا نیست و هیچ قومی در ایران میهمان نیست که از او دعوت به عمل آید، بلکه باید چون همه ایرانیان برای رسیدن به حقوق برابر در قالب اعلامیهجهانی حقوقبشر مبارزه کند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|