در شرایط تعیین كننده فعلی كه ایران را در انتخاب راه آینده میان ماندن در وضعیت تأسفآور حكومتاسلامی و دستیابی به جامعهای دموكراتیك و آزاد قرار داده است، نیروهای سیاسی هم دست به كنشها و جابجاییهایی زدهاند. در كنار حركات مقطعی كه در بخشی از اپوزیسیون ماههای گذشته انجام گرفته و در بین درگیریهایی كه بخش عمدهای از رژیم را گرفتار كرده است، انتقال دو تشكل سیاسی اصلاحطلب و سبز از داخل به خارج كشور قابل تأمل است. تشكلهایی كه داعیه اصلاح حكومتاسلامی را دارند و عملكرد گذشتهشان ثابت كرده كه اهل معاملات سیاسی با جناح دیگر حكومت هستند و به راحتی میتوانند آرمانهای مردم ایران را پای توافقات سیاسی قربانی میكنند؛ نمونهای از این كنشها، حضور هشت ساله اصلاحطلبان و دوم خردادیها در مراكز تصمیمگیری و اجرایی رژیم است؛ در گذشته دورشان هم صحنهگردانی دهه اول تشكیل حكومتاسلامی را میتوان مثال آورد كه اصلاحطلبان بعدی آن زمان با تكیه بر قهر و خشونت انقلابی، تمامی دگراندیشان و احزاب و گروههای سیاسی رقیب و مخالف را به خفقان، انهدام، غیرقانونی كردن و... راندند. اكنون هم كه مدتی است همین اصلاحطلبان در دوری از دستگاه اجرایی، داعیه آزادیخواهی سر داده و سخن از تشدید فشار و سركوب به میان آورده و عدهای روانه خارج و عده دیگری در داخل، خواستههای جناحی و گروهی را با وجه المصالحه قرار دادن خواستههای عمومی به جناح مقابل یادآوری میكنند؛ اینان كه بیتردید از ماهیت خشونتگرا و خفقانآور جمهوریاسلامی اطلاع دارند و در برهههایی خود عامل آن بودهاند، اكنون برای نجات تمامیت رژیم، ژست آزادیخواهی گرفته و در رسانههای همگانی، مساله سرنگونی را فراموش و در صدد ورود خویش به دستگاه برای اصلاح آن برآمده و در به هم ریختگی دانشی و ارزشیشان، ایدههای غیردینی را با وارونهنمایی به مخاطبان خود قالب میزنند.
در واقع معضل اصلی و اساس بدبختیهای ایران در سیطره ضدانسانی ولایتفقیه و ساختار خفقانبار و آزادیكش جمهوریاسلامی است و اصلاحطلبان با راندن آن به پستوی معاملات سیاسی، فقط به فكر راهیابی خودشان به مراكز اجرایی و حكومتی ولیفقیه هستند. آنان یا نمیدانند و یا به روی خود نمیآورند كه با بودن آن مقام خدایی و ساختارهای غیر دموكراتیك سیستم، سخن از مشاركت مردمی و طلبآزادی در برگزاری انتخابات، غیر از عوامفریبی نمیتواند باشد. امروز جمهوریاسلامی، كشور را به جایی رسانده است كه برگزاری انتخابات هم باید با نظارت سازمانهای بینالمللی باشد و هم وظیفه به تأخیر افتاده رفراندم برای تعیین شكل رژیم دموكراتیك- به معنای واقعی-را به جای حكومت اعدام و شكنجه فعلی انجام دهد؛ این خواستهها كه در جنبش مدنی ایران(جنبش سبز) به دفعات و با شعارهای مختلف بر زبان مردم جاری شدهاند، حداقلترین خواسته برای گذار از حكومت اسلامیان است. جریانی كه دیروز با نام «اصلاحطلبی» به میدان آمد و مطالبات مردمی را به مسلخ بازیهای سیاسی كشاند، امروز با عنوان «شورای هماهنگی راه سبز» و دیگر شاخههای انفرادی و تشكیلاتی همان بازیهای ضددموكراتیك سه دهه را پیش گرفته و بار دیگر، خواستهها و مطالبات مردمی را در پای حضور در مجلس و بازگشت به اركان جمهوریاسلامی، قربانی میخواهد بكند.
روزگاری نه چندان دور، زنده یاد داریوش همایون به مناسبتی و به درستی از اصلاحطلبان حكومتی به عنوان «روابط عمومی رژیم» نام برد؛ اكنون با حركت این جناح و دو تشكل اصلی آن كه بدون دگردیسی در اندیشه و تغییر در مواضع و تنها از سر استیصال و درماندگی در دستان غولی كه خود در دهههای پیش از بسترش رها كردند، بهتر میتواند به درایت و واقعیگرایی همایون و تهی بودن این تشكلهای سیاسی-اسلامی در پهنای مبارزه با رژیم و واماندگی حكومتاسلامی در باتلاقی كه خود درست كرده است، پی برد.
اصلاحطلبان دوم خردادی سبزینه باید روشن سازند كه با قانون اساسی عقب مانده جمهوریاسلامی چگونه برخورد خواهند كرد؟ آیا اصول آن را تغییر خواهند؟ آیا قانون اساسی تازهای را برای آگاه و انتخاب شهروندان ایرانی ارائه خواهند كرد؟ اقتصاد شكسته و تن داده به غارت رژیم اسلامی را با كدام توان و پشتوانه و با كدام برنامه سامان خواهند داد؟ بی بندوباری فرهنگی و اخلاقی را كه سه دهه حكومت اسلامی بر ایرانیان تحمیل كرده و شیرازههای انسانی و حقوقی را از بین برده است، با كدام نگرش اخلاقی بازسازی خواهند كرد؟ آیا اینان نیز با تكیه بر آموزههای دینی و در شعبدهبازی قرائتهای مختلف از دینداری، محدودیتهای اخلاق شخصی را با شكل و شمایل تازهای بر جامعه تحمیل خواهند كرد؟ آزادیهای سیاسی و ایجاد و فعالیت تشكلها در كدام برنامه و نظریه اینان میگنجد؟ كهریزك و دیگر مراكز شكنجه، تجاوز و اعدام رژیم هم چنان بر وجدانهای آزادیخواه سنگینی میكند، اصلاحطلبان سبز شده در سیاست ایرانی، چه واكنشی در به محاكمه كشیدن آمران و عاملان آن خواهند داشت؟ اصلاحطلبان كه خود را اسلامی میدانند، در مواجه با پیروان دیگر ادیان وآئینها از همان جداسازی ارزشی حق اسلامی و باطل غیر استفاده خواهند كرد؟ و... سازمان و افرادی كه دموكرات نباشد، نمیتواند دموكراسی را به جامعه ایران ارزانی دارد؛ باورهایی كه ضددموكراتیك باشند، تنها در قالبهای ظاهری میتواند بر سیاست تأثیر بگذارند و اصلاحطلبان حكومتی جز ایده و كنش و منش غیردموكراتیك، چیزی از خود نشان ندادهاند. نهایت این كه انتظار برگزاری انتخابات آزاد و دموكراتیك از رژیم كه در ماهیت و وجودش غیردموكراتیك و ضدانسانی است، غوطهوردن در اوهام و خیالات بیپایه سیاسی است.
به نظر میرسد كه اسلام در عرصههای سیاسی و اجتماعی-اخلاقی به پایان خود رسیده و بایستی به جای این كه آن را در زرورقهای وسوسه كننده و بندبازیهای كلامی پیچید، به گذار از آن رأی داد و اسلام سیاسی را به جای اصلاح فراموش كرد.
-----------
*این عنوان را زنده یاد داریوش همایون در یكی از مقالاتش به كار برده است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
کاوه یزدانی
درو بر هم میهنان گرامی
از آنجایی که اصلاح طلبها در درون ایران هیچ اعتباری ندارند، وشرایط سرکوب غیرقابل تصور می باشد، آزادیخواهان مبارز اقدام به فرستادن پیام برای هموطنان مبارز در برون میهن نمودند، ترجمه پیام در روزنامه تایمز منتشر شده است. وعین این پیام که در سایت سکولاریسم نو منتشر شده را به اطلاع می رسانم.
زنده باد آزادی
پاینده ایران
عین مطلب:
فعالان سياسی داخل کشور از تبعیدی ها درخواست رهبری قوی و قاطع دارند
مارتین فلتچر ـ تایمز
ترجمه از انگلیسی: محبوبه حسین زاده
فعالان اپوزیسیون در تهران خواستار رهبری قوی و قاطع از بین تبعیدی های برجسته ایرانی هستند تا مانع مرگ جنبش به اصطلاح سبز کشورشان شود.
دوازده گروه مخفی، مانیفستی را تهیه کرده اند که به روزنامه تایمز رسیده است. این مانیفست درخواست ایجاد یک شورای سبز جدید برای تحریک جنبش سبز را دارد؛ جنبشی که میلیون ها ایرانی را بعد از انتخاب مجدد و مناقشه برانگیز رئیس جمهور محمود احمدی نژاد در سال 2009 به خود جذب کرد ولی هم اکنون این جنبش تقریبا در حال مرگ است.
این فعالان که در سرکوب های بعد از انتخابات ضعیف شده اند، از موفقیت های قیام های امسال اعراب شرمسار شده اند و برخوردها و کشمکش های بین هم میهنان خارج از کشور هم آنها را ناامید کرده است.
آنها می گویند؛ شورای پیشنهادی باید با اهداف صریح و آشکاری برای متحد کردن جنبش موافقت کند و شبکه جدیدی از افراد در سراسر ایران ایجاد کند و روش هایی را برای اعتراض - از اعتصاب و بایکوت گرفته تا مطرح و شرمسار کردن مقامات رژیم - سازماندهی کند.
این سند می گوید: «ما در ایران در جستجوی رهبری قاطع و محکم از بین رهبران سبز خارج از کشور هستیم.»«جنبش در اینجا می تواند دوباره از سر گرفته شود و به سمت پیروزی حرکت کند مشروط به این که چنین رهبری داشته باشد. اگر نه، این جنبش تلاش ناموفق دیگری برای آوردن آزادی، شان و مقام و احترام برای کشورمان خواهد شد.»
این فعالان که در سرکوب های بعد از انتخابات ضعیف شده اند، از موفقیت های قیام های امسال اعراب شرمسار شده اند و برخوردها و کشمکش های بین هم میهنان خارج از کشور هم آنها را ناامید کرده است.
یک تحلیلگر برجسته گفت؛ این سند، ارائه دهنده وضعیت فعلی است. او گفت: «یاس و ناامیدی زیادی وجود دارد. مردم از جنبش منصرف شده اند.» حتی خود رهبران خارج از کشور هم نمی توانند با هم موافقت کنند که می خواهند چه چیزی را اصلاح و یا جایگزین رژیم کنند.
عوامل دیگری هم اپوزیسیون را تحریک به اقدام کرده است از جمله؛ خاموش کردن میرحسین موسوی و مهدی کروبی- رهبران غیررسمی جنبش - توسط رژیم. این دو نفر از ماه فوریه در حبس خانگی قرار دارند. همچنین شکست ماه گذشته برای برگزاری تظاهراتی که فراخوان آن به مناسبت دومین سالگرد انتخابات مناقشه برانگیز داده شده بود.
تعداد کمی اجتماع کردند. یک مشاور سابق آقای موسوی که به نگارش این مانیفست کمک کرده، گفت: «یک شکست بود و تمام ضعف جنبش سبز را نشان داد. فقط روحیه مردم را تضعیف و آنها را دلسرد کرد.»
هدف این مانیفست، تبعیدی هایی همانند اردشیر امیر ارجمند - مشار ارشد آقای موسوی- و مجتبی واحدی- از مشاوران آقای کروبی- است که هم اکنون در پاریس و ایالات متحده زندگی می کنند. آنها امسال کمیته هماهنگی راه سبز امید را تشکیل دادند که دستاورد اندکی داشت.
در کشوری که از صعود نرخ تورم و بیکاری در رنج است، این سند خواستار «تاکتیک ها و استراتژی هایی است برای انتقال نارضایتی های فزاینده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در داخل کشورمان و تضمین این که جنبش دچار انشعاب نمی شود.»
این سند می گوید که شورای جدید باید از اینترنت و تلویزیون های ماهواره ای برای ترغیب مخالفان رژیم برای تاسیس شبکه ای از افراد مخفی استفاده کند. مشاور سابق گفت: «هیچ موفقیتی بدون گسترش این شبکه ها حاصل نمی شود. آنها قلب این جنبش هستند.»
مانیفست نتیجه گیری می کند: «نمی توان بیشتر از این، ساده لوحانه تصور کرد که سمت استبدادی این رژیم به سادگی به دلیل اختلافات درونی و نبرد قدرت سقوط می کند.»
24 تیر 1390
سايت ايران در جهان
July 21, 2011 03:38:10 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
درود برآقای آریا پارسی
اصلاح طلبهای اصلاح ناپذیر علاوه بر اینکه روابط عمومی رژیم هستند، روابط عمومی بیگانگان نیز هستند، اگر نبودن شرایط اینگونه نمی شد. آنها هستند که راه را برای مصالحه غرب با رژیم خوناشام باز نگهداشتند و همواره وجود خیزش ملی را انکار می کنند. چونکه جنبش ملی وآزادیخواه، خواهان برقراری دولتِ مردمی، ملی وسکولاردمکرات است، وآمدن یک دولت ملی اجازه نخواهد داد منابع وثروت کشور بدست بیگانگان به غارت رود. سپاسگزارم.
زنده باد آزادی
پاینده ایران
July 21, 2011 12:19:14 PM
---------------------------
|