حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
سراب فدرالیسم آلترناتیوسازان
بهمن زاهدی

August 26, 2011

جمعه 4 شهریور 2570 = August 26, 2011

 

در کرانه شمالی دریای عمان که از کنار ایران می‌گذرد، آب از اقیانوس هند بطرف خلیج فارس در جریان است. آفتاب سیستان و بلوچستان نیروی کافی برای تولید آب شیرین از دریای عمان را محیا کرده است. با احداث نیروگاه‌های بادی می‌توان آب شیرین شده را بصورت انگشتری بدور دو کویر داخلی ایران به جریان انداخت. تولید اضافه آب شیرین را می‌توانیم در رشته کوه‌های ایران ذخیره کرده تا در دوران خشک‌سالی‌ بدون آب نمانیم. در برنامه‌ای دراز مدت باید فاضلاب‌های شهرها و آبادی‌های ایران را بسازیم و یا بازسازی کنیم. آب تصویه شده را در کشتزارها مناطق مختلف ایران بمصرف رسانیم. حفاظت از محیط زیست را ارزش بیشتری بدهیم و بفکر آیندگان باشیم. بعد از انقلاب‌اسلامی و جهاد‌سازندگی بدون برنامه انقلابیون طبیعت در ایران خُشک شده است.

این خشک سالی تنها در طبیعت ایران خود را جلوه نمی‌دهد بلکه در سیاست هم به بیانانی رسیده‌ایم که هر سرابی را چشمه‌ای می‌پنداریم. هدف پروژه‌های سنگین کشوری بدون حمایت حاکمیت‌مرکزی و دخالت موثر حکومت‌های‌محلی در همان سراب اندیشه فردی محو خواهد شد. حکومت‌های‌محلی با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و فرهنگی خود در آینده ایران برای رفاه مردم منطقه در تلاش خواهند بود. در حالی که حاکمیت‌مرکزی برای دفاع از کشور، روابط بین‌المللی و برنامه‌ریزی برای آینده، سیاستگذاری خواهد کرد. عدم‌تمرکز حکومت تعریفی از یک جامعه مدنی را در بر می‌گیرد که فدرالیسم نمی‌نامند. در فدرالیسم حاکمیت به همراه حکومت تقسیم می‌شود در حالیکه برای رسیدن به دموکراسی تقسیم حکومت‌مرکزی و تقویت حاکمیت‌مرکزی، لازمه و سر آغاز رسیدن به دموکراسی می‌باشد.

تاریخچه فدرالسیم به همراه نفوذ بیگانگان در کشورهای مختلف (استعمار ) برای از بین بردن حاکمیت‌مرکزی و تضعیف حکومت‌های‌محلی بوده است. آیا می‌خواهیم کشورمان بدست بیگانگان فتح شود و حاکمیت‌مرکزی را از بین ببریم و به کشورهای کوچک تقسیم شویم تا اروپا، امریکا، چین، روسیه و اسرائیل بهتر بتوانند منابع طبیعی ایران را به تاراج ببرند؟ آیا با احزابی که نیروهای مسلح (پیشمرگان) خود را در دورترین آبادی‌ها ایران جا داده‌اند و نیروی مسلح‌شان بیشتر از اعضایشان می‌باشد، می‌توان به دموکراسی رسید؟ کدام حزب سیاسی در کشورهای که دارای سیستم فدرال هستند نیروی مسلح دارند؟ کدام حزب سیاسی مستقل و مردمی را می‌شناسید که بخود حق مسلح شدن را داده باشد؟ آیا در امریکا، کانادا، هند، پاکستان و آلمان فدرال، کشورهایی که به زور انگلستان فدرال شده‌اند احزاب مسلح بانی رسیدن به دموکراسی بوده‌اند؟ و یا در این اندیشه هستیم که جهانیان باید برای جمع‌آوری و از بین بردن اشغال‌های سیاسی مانند اسد در سوریه، قذافی در لیبی و سید علی خامنه‌ای در ایران هزینه‌ای بپردازند.

کسانیکه قدرت سیاسی ( حقانیت سیاسی ) را نمی‌توانند از مردمانشان بگیرند، باید در وزارتخانه‌های کشورهای بیگانه با ایران بدنبال کمک مالی برای نیروهای مسلح خود امتیاز و یا چک سفید سیاسی را امضا کنند. ما ( اعضای حزب مشروطه ایران ) هیچ امتیازی و هیچگونه چک سفید سیاسی را امضا نمی‌کنیم. خمینی و اطرافیانش این کار را کردند، بکجا رسیده‌ایم؟

عدم تمرکز‌حکومت و یکپارچگی حاکمیت را تنها با آگاهی تاریخی می‌توان درک کرد. تا زمانیکه حزبی با نیروی مسلح تحت فرمانش بخواهد با زور اسلحه به حکومت برسد و حاکمیت را تقسیم کند، در آن حزب اندیشه‌ای بغیر از مطلق‌گرایی و قدرت‌گرائی مافیائی مانند حاکمان کوبا، سوریه، کُره شمالی و جمهوری‌اسلامی دیده نمی‌شود. کدام فرد آزاد را می‌توان یافت که در یک حزب سیاسی مسلح بفکر قدرت مطلقه خود نباشد؟ تجربه چپ ایران سرشار از این تصویه‌حساب‌های فیزیکی بوده، دوره کُماندوهای آزادیخواه و پیشمرگان (نوکران اربابان) را اگر ببندیم، جلوی زیان‌های بیشتری را گرفته‌ایم.

قدرت سیاسی در کشوهای دارای دموکراسی در دست مردم است. من هیچ ابزاری را بهتر از اندیشیدن و خرد‌انسانی برای مبارزه با اسلام سرطان‌زده نمی‌شناسم. زمانیکه جوانان ایران بدون خشونت در مقابل سگ‌های بسیجی ( ملیشیا ) ایستادند و کهریزکی شدند ما و یا شما آلترناتیوسازان می‌خواهیم با کمک احزاب مسلح و قدرت نظامی بیگانگان بقدرت برسیم؟ زمانیکه اسلحه بخواهد بجای خرد حکومت کند، ماندن جمهوری‌اسلامی و نبود آلترناتیو مسلح بهترین آلترناتیو است.

برای نجات ایران و رسیدن به دموکراسی توان سیاسی خود را با توان سیاسی دگراندیشانمان را در یک سطح قرار دهیم بهتر است. برای گفتگوهای سیاسی داشتن برنامه‌های دراز مدت بجای تنفر از حکومت ملایان رمز موفقیتمان خواهد بود. دیدگاه‌های مختلف اگر بر پایه ارزش‌های مشترک باشند می‌توانند به آینده‌نگری بپردازند. ما هنوز خود را ایرانی می‌دانیم و حاکمیت را با هیچ کسی تقسیم نمی‌کنم و برای عدم تمرکز‌حکومت با حکومت‌های‌محلی که منتخب مردم و نه منتخب اسلحه باشند همکاری خواهیم کرد. فدرالیسم در ایران جایگاه نظری و عملی نداشته و ندارد و اینک سراب آلترناتیوسازان شده است.

حال شما بیان کنید که در کدام سیستم اداری می‌توان آب‌شور دریای عمان را به آب شیرین تبدیل کرده تا بتوانیم حتا دریاچه رضائیه را از خطر خشک شدن نجات دهیم؟ سیستم آبرسانی در ایران را می‌توان و باید مدرنیزه کرد. با وجود مافیای اسلامی در کشورمان این مهم را مانند دگر تحولات اقتصادی و اجتماعی نمی‌توان به ثمر رسانید. در آینده ایران زمانی که حکومت بدست مردم انتخاب شود و قدرت اجرائی ( حکومت ) تقسیم شود. ایده‌های مختلف را مردم بررسی خواهند کرد و انجامش را به حکومت‌های محلی واگذار می‌کنند. تا آن زمان ایده آبیاری مُدرن در ایران آرزوی بیش نخواهد بود.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

ايرانی

با درود خدمت جناب شاهو
آنچه من در ارتباط با واژه کورد در پرانتز عرض نمودم ردکردن سوء استفاده تجزیه طلبان پیدا و پنهان از شکل نوشتاری آن می باشد. در تلفظ و نوشتار واژه ای, ضمه و حرف واو به جای هم, در زبان پارسی نیز استفاده می شود واشکالی نیز ندارد.
1. شاهوی عزیز, این همان است که من می گویم, (البته نه در بعد تاریخی) فکر می کنی چرا من از سامانه حزب مشروطه ایران استفاده می کنم و کاری با خبرگذاری فارس ندارم؟ زیرا مخالف حکومت جهل و فساد فعلی هستم, که اصولا مخالف جهل و فساد و تبعیض در هر شکل آن هستم. من می گویم من و توی ایرانی باید ما شویم و کشور از ملایان پس بگیریم. از تمام برخوردهای تاریخی نیز دفاع نمی کنم که تعدادی از آنها جای دفاع ندارند. اما درغالب موارد دست به اسلحه بردن گروه هایی که دستشان به دولت مرکزی نمی رسید و به جای آن هموطنانمان را می کشتند, ضرورت مداخله قوای انتظامی را ایجاب می نمود. چرا باید کار به مرجله برخورد نظامی بکشد؟ درحالیکه می توان به همین زیبایی که بنده با شما باهم بحث می کنیم اینکار را انجام داد و به مفاهمه رسید؟
2. زمانیکه ما برروی هم اسلحه می کشیم, طبیعی است بیگانه که همواره به این سرزمین نظر سوء دارد به طمع افتاده سعی کند از اختلافات ما کمال سوء استفاده را بنماید. دلایل تاریخیش باشد برای بعد.
3. <با رعیت صلح کن از کید خصم ایمن نشین/چونکه شاهنشاه عادل را رعیت لشگر است>. ضمن یادآوری این نکته که دوره ارباب رعیتی به همت محمدرضاشاه در بخش بزرگی از ایران ور افتاد, و من و شما شهروند ایران هستیم و نه رعیت ایلخان ممالک محروسه , فکر می کنی چرا آقای حسینی ملقب به خامنه ای تا این حد ترسیده است؟ ترسش را در خطبه های نماز عید فطر دیدی؟ چون با من و شما و سایر هموطنانمان که صاحبان اصلی ایران هستیم درست رفتار نکرده است, ما شده ایم دشمن او. مرا به خاطر اینکه مخالف اسلام ولایت فقیحی او هستم یکجور سرکوب نموده است و شما را جور دیگر. پس باید متحد شویم و کشورمان را از او پس بگیریم.
درپایان ایکاش شما نیز نظرت را درباره نوع حکومت پیشنهادی که در منشور حزب آمده است بیان می کری و دلایلت را برای انتخاب نظام فدرال به جای آن می نوشتی تا بتوانیم از جنبه های سیاسی, اقتصادی و اجتماعی درباره آن ها بحث نموده, دو نظام را با هم مقایسه نماییم.
پاینده ایران

September 02, 2011 07:52:36 PM
---------------------------

مهدی مفخمی

دوستان عزيز

نوشتار آقای بهمن زاهدی که با نگاهی تحلیلی فوائد حکومت غير متمرکز را در اجرای طرح هائی بزرگ آنگونه که توضيح داده اند و گفتگوی دوستانه و سازنده ساير دوستان در حاشیه با آقای شاهو هموطن - کورد - قابل ستايش است. دو نکته به نظرم رسيد که بی مناسبت نميدانم مطرح شود. اول اينکه در در زبان کردی لغت کرد را کورد تلفظ ميکنند و لازم نيست که ما آنان را تصحيح کنيم آنگونه که جناب ايراني کرده اند. این کار و نظائر آن در واقع نقض غرض است. دوم اينکه آلترناتيو ساختن برای اسلام سرطان زده ( آنگونه که در مقاله اصلی آمده)حکومت اسلامی کار بدی نیست. آلتر ناتیو مسلح البته هست. پاراگراف های اول و دوم منشور حزب حکایت از نوعی آلترناتیو حکومت اسلامی است. به ف....ایست ها هر چه دلتان میخواهد بگوئید. آلترناتیو سازان با آنگونه بار منفی که بدان الصاق میکنیم به نظر من واژه خوشایندی نیست که متاسفانه بین دوستان معمول شده و گویا کاریش نمیتوان کرد!
ارادتمند

September 01, 2011 07:48:01 PM
---------------------------

شاهو

آقای ایرانی مهربان و دلسوز
شما چرا نظر خودتان را در رابطه با درگیری تاریخی کردها با حکومت مرکزی بیان نکردید؟ به نظر بنده حلقه گمشده این اختلافات در آنجا می باشد. آیا فرو کاستن این مناقشات به توطئه دشمنان درست است. آیا این رفتار اشتباه حکومتهای مرکزی نبوده است که کردها و آذریها و بلوچها و... را به دامن بیگانگان سوق داده است. من نیز برای شما مثالی میزنم فرض کنید در خانواده ای پسری با پدرش اختلاف دارد آیا پدر نباید صبور باشد و به درخواست پسرش گوش فرا دهد و سعی کند تا او را قانع کند نه اینکه با شدید ترین شکل ممکنه با پسر برخورد کند و او را از خانه براند. برخورد با مطالبات کردها وسایرین در ایران همیشه از نوع دوم بوده است(راندن از خانه)

August 30, 2011 09:44:05 PM
---------------------------

ايرانی

سرور گرامم شاهو
از خواندن پاسختان بسیار خرسند و مشعوف شدم. متاسفانه برداشت شما از من (ومای) فارس غلط و غیر واقعی است. چنان به شما و کرد (ونه کورد) بودنتان افتخار می کنم که حدی برای آن نمی شود تصور کرد. چرا باید فارس بشوید؟ من می گویم شما ایرانی هستید. همانطور که من ایرانی هستم. همانطور که سایر هموطنانمان ایرانی هستند. می دانی در ترکیه به کردان عزیزمان به طور رسمی می گویند ترک کوهی!!؟؟ درکجای تاریخ سرزمینمان من به شما گفته ام فارس کوهی؟ من که به شما و کرد بودنتان به درازای تاریخی که باهم در این سرزمین زیسته ایم افتخار می کنم. وقتی دربازارهایتان قدم می زنم, جنس فارسی می خواهم؟ یا گیوه کردی را که از کردستان خریده ام (خیلی گران بود گرامی, اما دوستش داشتم) را با جانم می خواهم و دوست دارم. نوروز گرفتنتان را. میرنوروزی را که ایرانی است و هزاران سنت محلی شما را می خواهم و تقاضا دارم کرد بمانید. من می خواهم شما با من بمانید تا احساس تنهایی نکنم. تا کشور به دشمن ندهیم. تا نفتمان را غارت نکنند. تا انگلیسی ها طلای مردستان را غارت نکنند.تا سربلند در جهان زندگی کنیم. تا ایرانمان را دوباره بسازیم.
1. درباره پرسش شما که متاسفانه فراموش کردم درکامنت قبلی به آن پاسخ دهم, به دلایل تاریخی دخالت بیگانگان نمی پردازم, باشد برای وقت دیگری. اما برایت مثالی می زنم. فرض کن بیماری به پزشک مراجعه می کند, پزشک که تنها منافعش در انجام عمل جراحی و درآوردن پول است به او می گوید شما احتیاج به پرهیز ندارید. هرچه دوست دارید بخورید. اما پزشک دیگری که با آن بیمار فامیل و دوست است می گوید نه!. شما باید این داروهایی را که دوست ندارید بخورید و پرهیز هم بکنید تا هم به جراحی نیازی نباشد و هم حالتان بهتر شود. کدامیک صلاح بیمار را می خواهند؟ (جسارتا منظور از بیمار شما نیستید, این فقط یک مثال است برای روشن شدن مطلب برادر عزیزتر از جان). من مدعی هستم آنچه ما در چهار چوب یک ایران یکپارچه و قوی پیشنهاد می کنیم دنیایی را برای فرزندانمان بوجود می آورد که بهتر از یک جهان فدرال است. اگر بخواهی درباره دلایل سیاسی, اقتصادی, اجتماعی و بین المللی آن بحث می کنیم, نظام پیشنهادی شما را با نظام پیشنهادی من مقایسه کنیم و به امید خدای ایران نتیجه ای که حاصل خواهد شد به نفع فرزندانمان باشد.
2. درباره فدرال بودن کشورهای پیشرفته باز هم نمی خواهم با آمار و ارقام سرتان را درد بیاورم. اما شما را ارجاع می دهم به همین جهان جنوب (جهان سوم خودمان). حکومت های فدرال (مانند پاکستان) را ببین. از زمانی که فدرال شد آدم کشی در آن بیشتر شده که کمتر نشده, امن شده؟ توسعه یافته؟ پیشرفته شده؟ تنها کینه و نفاق (آنجا بین شیعه و سنی) بیشتر شده. یک کشور متلاشی و پاره پاره, بلعیدنش و آلت دست شدنش آسان تر است. چرا راه دور برویم, در هیمن اقلیم کردستان عراق, شما که اختلافات طالبانی ها و بارزانی ها را بهتر از من می دانی. حتی برروی هم اسلحه هم می کشند. آیا باید کردستان عراق را نیز به دو قسمت کردستان ملی طالبانی و کردستان ملی بارزانی تقسیم نمود؟ نه برادر جان. ما باید یاد بگیریم رفتار قبیله ای بدرد زندگی امروز نمی خورد. بگذار چیز جالبی برایت بگویم. برای انجام پروژه ای به کردستان عراق رفته بودم (اوایل دهه 80. حتما معذورم می داری که بدلیل رزیم کهریزکی نمی توانم واضح تر بنویسم). حتی با برخی از مقامات کردستان عراق برای انجام طرح مذاکره کردیم. چه دیدم؟ یک دولت بروکرات؟ دولتی که اصول اولیه نظام بروکراسی را می داند؟ نه. متاسفانه با رفتاری که بیشتر بدرد اداره کردن یک قبیله می خورد برخورد کردم تا یک دولت. همه جا را دیدم. وضع مردم را سنجیدم. فقر بیداد می کرد. تنها مغازه ها پر بود از کالاهای ترکیه و ایران و سایر جاها. دوش بر ها آنطرف نیز بودند برادر جان. این شایسته کردان نژاده (نژاده به معنای پاک و اصیل می باشد,منبع: فرهنگ دهخدا) نیست. در اینباره اگر خواستی بیشتر بحث می کنیم.
پاینده ایران

August 30, 2011 08:00:38 PM
---------------------------

شاهو

مخاطبان نژاد پارس
از اینکه در این فضای مجازی فرصتی پیش آمده تا بتوانیم با هم گفتوگویی در باره ی اختلافاتمان داشته باشیم بسیار خوشحالم چون اساسا یکی ازبزگترین مشکلات ما همان نداشتن فرهنگ گفتگو است.
شما به سوال اصلی من در یادداشت اول پاسخ ندادید((چرا استعمارگران از آن سر دنیا می توانند بیایند و کوردها را گول بزنند و آنها را بر علیه حکومت مرکزی بشورانند ولی حاکمان غیر کرد که ادعای برادری با کردها را دارند نمی توانند کردها را جذب خود کنند؟)) آیامنطق شما همان منطق خامنه ای نیست که همواره خطر دشمنان خارجی را گوشزد می کند؟ آیا شما نیز بمانند ایشان دچار توهم توطئه نشده اید؟ آیا توجه کرده اید که شما برای جلوگیری از سوءاستفاده استعمارگران خود یک نظام استبدادی بوجود آورده اید؟ همین توهم باعث شده است که شما بجای اینکه تلاش کنید یک کردواقعا یک کرد بماند و ببالد یک آذری, آذری بماند, و همچنان یک بلوچ بلوچ و یک عرب عرب, آنها را به آنجه خود می خواهید,فارس درجه دو و سه تبدیل و تحقیر کنید!! نژاد پارسیان عزیز خطر اصلی که ایران را تهدید می کند این است! اینست که باعث تضعیف ایران شده و خواهد شد.سیاستی که رضا شاه آنرا شروع کرد و همچنان ادامه دارد. قدرت کشورهای استعماری در ساختار فدرال و پلورالیستی سیستم های سیاسی انهاست که باعث ایجاد کمترین اختلافات داخلی و بیشترین اتحاد می گردد در حالیکه شما عکس این را تصور می کنید. اگر تاریخ را موشکافانه تر بررسی خواهیم فهمید که پیروزیهای گذشته ایرانیان در گذشته بخاطر روش اداره ولایت(امارت) که سیستمی فدرال است بوده است. دوباره تکرار می کنم به امید اینکه از تاریخ درس بگیریم چون تاریخ تکرار شدنیست!

August 30, 2011 05:02:07 PM
---------------------------

ايرانی

برادر گرامی جناب شاهو
بسیار خرسندم که از ادبیات سابقتان دست برداشته اید و رو به بحث و گفتمان آورده اید. این اولین قدم برای هم اندیشی و مفاهمه متقابل است.
اولین تمایلات تجزیه طلبانه در تاریخ معاصر درباره کردستان عزیز ایران, به پیش از سلطنت رضاشاه کبیر مربوط می شود. زمانیکه شوروی در جهت بسط و گسترش قلمرو حاکمیتی خویش تلاش نموده, هر زمینی را که می توانست به زور ارتش سرخ و یا با القائات ایدولوژیک تصاحب می نمود. در ایران به طور مشخص در دو منطقه فعالیت می نمود, کردستان و گیلان. هر دو این قائله ها به همت رضاشاه کبیر پایان یافت و ایران به سمت رشد وترقی گام های بلندی برداشت. تا فراموش نکرده ایم درباره شیخ خزعل که انگلیسی ها برای جداسازی خوزستان ایران علم کرده بودند نیز یادآوری نماییم. هموطن, کاوه عزیز در کامنتش بسیار زیبا گفت. استعمار می داند "مورچکان را چو بود اتفاق/شیر ژیان را بدرانند پوست". حتی هانتیگتون در نظریه تمدنهای خودش می گوید چنانچه روح تمدن از غرب خارج شود دوباره به خاورمیانه و در قلب آن ایران بازخواهد گشت بنابراین کنترل ایران باید در صدر کارهای غرب باشد.
1. همانطور که به صورت خلاصه عرض کردم تمایلات تجزیه طلبانه توسط عناصر چپ متصل به مسکو در کردستان ایران شروع شد و ربطی به کردهای نژاده عزیزمان ندارد. گروهی به واسطه جنون قدرت و ثروت و ایدولوژی پی آنرا گرفتند و دائم برای آن تبلیغ نمودند تا جای پایی در کردستان پیدا کند.
2. من به واسطه علاقه ای که به کردستان دارم به آن خطه گرامی از خاک اهورایی ایران زیاد مسافرت نموده ام. می دانی که فارسی و کردی به هم نزدیک است. در خیابان ها وقتی صحبت کردن هم میهنان کردمان را می شنوم بسیار لذت می برم. حتی به دقت گوش می کنم و سعی می کنم بفهمم چه می گویند. به نظرم در ایران فردا باید زبان کردی را نه فقط در کردستان که در تمام ایران به صورت یک زبان مکمل آموزش داد. چرا از من فارس تمایلم را برای یادگیری یک زبان دیگر نمی پرسی؟ دادم از دست زبان تازیان به هواست. چرا نباید فرصت آموختن یکی از زبانهای محلی کشور خودم را داشته باشم؟
3. کردان نژاده عزیزم, تنها کردستان متعلق به شما نیست. همه ایران متعلق به شماست (مانند سایر هم میهنانمان). باید دست به دست هم دهیم و آنرا از نمایندگان تازیان پس بگیریم وآباد کنیم.
درپایان یک پرسیش دارم, شما که با زبان شیرین خودتان صحبت می کنید, لباس زیبای خودتان را می پوشید و آداب ورسوم محلی کردستان را در کنار آداب و رسوم ملی ایران برقرار نموده و رعایت می کنید, فدرالیسم را برای چه می خواهید؟ تفاوت دولت غیر متمرکز (یا با تمرکز مرکزی کمتر و فرصت تصمیم گیری محلی بیشتر) با فدرالیزمی که به دنبال آن هستید در چیست؟ هدفتان را از فدرال طلبی لطفا بیان نمایید تا درباره آن بحث کنیم.
با درود به همه هم میهنان گرامی
پاینده ایران آریایی, ایران ماد (کرد) و پارت و پارس

August 30, 2011 02:09:18 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر شاهو وهم میهنان گرامی

یک شاخه نازک چوب را براحتی می توان شکست، اما وقتی تعداد شاخه ها هر چه بیشتر وبیشتر در کنار هم باشند، دیگر شکستن چوبها نه تنها سخت می شود بلکه غیر ممکن است.
این روایت در باره ما ایرانیان که متشکل از اقوام گوناگون هستیم درس آموزنده وسرنوشت ساز می باشد، که اصطلاحاً می گویند اتحاد رمز پیروزی است.
حال در این جهان درنده خوی که قدرتهای بزرگ جز به غارت کردن کشور های کوچکتر ولی ثروتمند چیزی در پَس کله شان نیست. تردید نکنید که حقوق بشر در دست قدرتهای جهان ابزاری برای غارت ملتهای دیگر کشورهاست، نه بیشتر.
آیا به نظر شما ودیگر هم فکرانتان کدام گزینه برای بقای ما ایرانیان بهتر می باشد؟
اینکه جدای از هم باشیم تا براحتی تک تک ما را بشکنند یا اینکه در کنار هم بمانیم و از هجوم درنده ها از کیان خودمان دفاع کنیم؟
جمله معروف دیگری نیز می گوید، ما اگر پوست وگوشت یکدیگر را بخوریم، اسخوان های هم را جمع می کنیم.

من معنای وطن را اینگونه در یافتم. لینک پایین را باز کنید لطفا تا اخرش گوش جان فرا دهید.
http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=xvxg9Xa6G1w

پاینده ایران

August 30, 2011 10:41:41 AM
---------------------------

شاهو

چرا استعمارگران از آن سر دنیا می توانند بیایند و کوردها را گول بزنند و آنها را بر علیه حکومت مرکزی بشورانند ولی حاکمان غیر کرد که ادعای برادری با کردها را دارند نمی توانند کردها را جذب خود کنند!! در منطقه ای که در آن فارسها می خواهند امپراطوری هخامنشی را زنده کنند و ترکها به دنبال تورانیسم و امپراطوری عثمانی هستند و عربها از امت عربی دم می زنند, چرا صحبت کردها از فدرالیسم آن هم در قرن بیست و یک گناه کبیره است و مجازات مرگ در پی دارد؟ اگر ملی گرایی خوب است و باعث پیشرفت میشود چرا آنر برای کردها نمی پسندید؟ رطب خورده منع رطب کی کند!! در اختلافات داخلی در درون یک کشور حکومت باید سعی در اقناع طرف ناراضی داشته باشد نه سرکوب و کشتار, چون سرکوب بیشتر معادل است با شکاف بیشتر و در این موارد مسئولیت حکومت بیشتر است زیرا حفظ انسجام کشور از مهمترین وظایف هر حکومتی می باشد. اما با نگاهی به گذشته می بینیم که رویه حاکمان ایران همواره عکس این بوده! سرکوب شدید داخلی و ضعف در برابر دشمنان خارجی! در طول تاریخ معاصر کردها حقوقی را مطالبه کرده اند و حکومتها این درخواستها را نپذیرفته و با آنها برخورد کرده اند و کردها نیز بر خواسته های خود اصرار ورزیده اند, این چرخه کشمکش تا کی باید ادامه یابد؟ آیا با ردکردن مطالبات کردها و سرکوب شدید آنها این درگیریها پایان می یابد؟ آیا این چرخه سرکوب- مقاومت, شکاف در درون جامعه ایران را روز به روز بیشتر نمی شود؟ تاریخ همواره تکرار می شود و ما باید از آن درس بگیریم.

August 30, 2011 09:18:37 AM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites