سقوط پیدرپی رژیمهای دیكتاتوری از شمال آفریقا تا شمال خاورمیانه، این منطقه را در ماههای اخیر به تیتر اول رسانههای جمعی تبدیل كرد؛ اعتراضات مردمی و ملی برای رهائی از خفقان دیكتاتوری و ایجاد نظام سیاسی دموكراتیك اصلیترین خواسته معترضان بود. وجود مداومت در میان مردم و اتحاد و انسجام اپوزیسیون كشورهای عربی، از مهمترین عوامل موفقیت جنبشهای مدنی در كشورهای عربی بشمار روند.
جریان اعتراضات مدنی چونان هر اندیشه و اقدامی محدود به یك كشور نبوده و بمانند هر پدیدهای مرزها را درنوریده و به دیگر كشورها راه پیدا می كند؛ خصوصا كه درخواست آزادی و مطالبه حقوق انسانی برای شهروندان و مقابله با استبداد و اعتراض به عملكردهای غیرانسانی حاكمان، جزو ضرورتهای اجتماعی و از الزامات طبیعت انسانی و تحكیم مدنیت در زمانه كنونی بوده و هیچ حد و مرزی نمیتواند این ایدههای انسانی و نمادهای پیشرفتگی را از بین برده و یا محدودیتی برایشان قائل شود.
تردیدی نیست كه نقطه مركزی اعتراضات مردمی و محور اساسی مواجهه جنبش مدنی، سردمداران و عوامل رژیمهای دیكتاتوری است كه در بی قانونی، فساد مالی، انسداد سیاسی و اختناق اخلاقی سالیانی بر كشورها سیطره نامشروع داشتهاند؛ حاكمانی بیلیاقت و غیر مدنی كه با نادیده گرفتن منافع ملی، هر روزه حركتی خشونت آمیز و ضدانسانی را در كارنامه خود دارند.
جنبش مدنی ایران كه دو سال پیش در فردای كودتای انتخاباتی، به خروش آمد و با رعایت مدنیت و دوری از خشونت راه خود را برای رسیدن به آزادی سیاسی و برقراری دولت دموكراتیك و غیر دینی تاكنون با شدت و ضعف ادامه میدهد، در تعامل فرهنگی-سیاسی و اخلاقی-مبارزاتی با معترضان و مبارزان كشورهای عربی قرار گرفته و با آموختن از سابقه مخالفتهای دهههای پیشین در داخل، چشمی به گسترش مطالبات حقخواهانه دارد و با چشمی دیگر ناظر بر انحرافاتی است كه در میان بخشی از حاضران در این جنبش در راستای معاملات سیاسی با رژیم جمهوریاسلامی ظاهر میشود؛ شكی نیست كه یكی از علل ناكارآمدی جنبشهای مردمی در سالیان گذشته، به انحراف كشاندن آرمانهای آزادیخواهانه و محدود كردن آنها در مطالبات جناحی و فرقهای بوده است.
جنبش مدنی ایرانیان به درستی نقطه مركزی اعتراضات را از بین بردن سیطره نامشروع و ضدانسانی ولایت فقیه قرار داده و تمامی مطالبات خود را نشأت گرفته از این آموزه واقعی میداند كه عامل پایهای در شیوع ناامنیهای اخلاقی، افزایش فساد مالی، ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی و تهدید كننده امنیت و جغرافیای ایران زمین است؛ ولایت فقیه با بنیانها و كنشهای ضدانسانی و غیردموكراتیك اكنون به نماد و سمبل دیكتاتوری لجام گسیخته تبدیل گشته و راه را بر هر كنش و منش انسانی بسته است. ایران امروز صحنهای شده در رویارویی توحش سیاسی و خرافه دینی با مدنیت اخلاقی و سیاست دموكراتیك كه در تمامیت ایران زمین گستره خود را به نمایش گذاشته است؛ اعتراض به خشك شدن آب دریاچه ارومیه، پشتیبانی مخالفان از زندانیان سیاسی فراتر از ایدههای سیاسی، اعتراض به عملكرد نیروهای انتظامی در تجاوز به حریم خصوصی شهروندان در جامعه و خانواده، دستیابی به هماهنگی اندیشههای گوناگون سیاسی در ایجاد تشكلهای ضدجمهوریاسلامی و اولویت دادن به مطالبات حقطلبانه در مسائل زنان، پارههای جنبش مدنی ایران امروز هستند.
ایران زمین در خاورمیانه پسادیكتاتوری نقش ارزنده و تاثرگذاری را بر عهده گرفته است كه در مدنیت اعتراضی به دیكتاتوری ولایت فقهی و رویگردانی از حاكمان خرافه پرست و خردستیز، حضوری فعال در جنبشهای اعتراضی منطقه را نمایندگی میكند. حضوری آكنده از مدنیت و برآمدی از خواستههای واقعیبینانه در گذار از رژیم جمهوریاسلامی و ایجاد نظام سیاسی دموكراتیك و پایبند به معیارهای حقوق بشری و تأمین كننده آزادیهای اجتماعی و فراهم سازنده جامعهای امن و اخلاقی. بیتردید ایران زمین بمانند برهههای دیگری از سازندگی تاریخ و فرهنگ منطقه، از این آزمون نیز سربلند و افتخارآمیز بیرون خواهد آمد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|