جمهوریاسلامی حاكمیتی برآمده از باورهای دینی است كه در طول زمان استحاله یافته و در معیارهای اخلاقی و نرمهای رفتاری به بار نشسته است؛ اركانی از آن و در عملی سازی آن اعتقادات در سویههای اخلاقی، تبار به مفهوم مذهبی تقیه در شیعه میبرد؛ مفهومی كه به مؤمنان اجازه میدهد برای حفظ خود، حقیقت را دروغ و دروغ را حقیقت سامان دهند؛ تقیه ریشه در برحق دانستن باورمندان دارد و بر پایه آن میتوان هر كنش و رفتاری را توجیه كرد و از نعمات اخروی بهرهمند شد. كسی كه تقیه میكند، با دلی آرام و وجدانی راحت، از دنیا میگذرد و در قیامت سرخوشانه به پای حساب الهی میرود؛ اگر مؤمنی در دستیابی به مقامی و مواجه با غیرمؤمنی، واقعیتی را به زبان بیاورد، بدون این كه در پی عملی ساختن آن باشد، رفتاری را به اجرا گذارد، بدون این كه به آن باوری داشته باشد، در واقع به دستورات دینی عمل كرده و تقیه پیشه ساخته است؛ تقیه در تمامی عرصههای زندگی مؤمن، سخن اول است و هر آن كنش و نظری را میتوان با آن محك زد و راستهای دروغنما و دروغهای راست چهره را به خلایق عرضه كرد؛ مؤمن پای در سیاست و مسائل اجتماعی، اخلاق تقیهای را در عملكرد خویش، راست كرداری دینی دانسته و با این زمینه هر كاری و سخنی را پسندیده میشمارد. وعده عفو میدهد و شخص را از زندگی حذف میكند. قراردادی را منعقد و با قدرتگیری، آن را حمل بر تقیه و بر حسب مصلحتاش، از خود دور میگرداند. موارد تقیه در آموزههای دینی از گهواره تا گور است و هیچ رفتار مؤمنانهای از آن تهی نیست. در صدارت جمهوریاسلامی و استمرار آن در سه دهه گذشته، بنیانهای سیاسی و اخلاقی-اقتصادی و فرهنگی رهبران و عاملان و آمران رژیم با تمسك به اعتقاد دینی تقیه، راستی را دروغ شمردهاند و دروغی را به مصلحت، راست قالب زدهاند. در بحبوحه شور عاری از شعور انقلابی 1357 خمینی با تمسك به اصل تقیه در اظهار آزادی كمونیستها و دگراندیشان، جو را به سود خود برگرداند و زمانی كه پایههای رژیماش محكم شد، دهه اول جمهوریاسلامی را با خونریزی و خشونت مذهبی به فرجام رساند؛ در ماجرای مفتضح گرونگیری هم تقیه و تمسك به عنصر مصلحت اعتقادی برآمده از آن به كار نوحكومتیان رسید و آنان به طرفهالعینی، منافع كشور را با آن تجاوز به سفارت آمریكا و پایان خفت بارش، در جامعه بینالمللی به باد دادند. از آن دوره تا به امروز، تقیه و دروغگویی در برابر فشارهای مراكز و نهادهای حقوق بشری، راهگشای انكار رژیم بوده و در حالی كه به انواع و اقسام بهانهها، فرزندان این مرزوبوم به چوبهدار سپرده میشوند، جمهوریاسلامی بر پایه مصلحت نظام، اعدامیان را قاچاقچی و آمار اعدام را كذب میخواند.
حقارت فردی در منش و كنش باورمند به اعتقادات در شیعه نیز همانند تقیه و دیگر دستورات اخلاقی، ریشه در متون كلاسیك دارد كه در نزد مؤمنان متون مقدس بوده و تقید به آنها، رهاننده از آتش جهنم و راهبر به بهشت خداوندی است؛ استفاده از حقارت كه ریشه در شكسته نفسی دارد، اخلاقی بدكردار و نیك عرضه، از مصادیق تقیه میتواند شمرده شود؛ چرا كه مؤمن به واسطه تمسك به باورهای دینی، خود را نماینده آسمان و برحقترین موجودات میداند و با به كارگیری حقارت در سخنان، پای فتوا، حكم حكومتی و... پای در راهی غیرانسانی و غیراخلاقی دارد كه بهرهای از واقعیت ندارد؛ مؤمن متشرع خوانده شده به «حقیر»، در برابر «فقیر» كه بسامد عارفان است، اگر در مسائل اخلاقی و اجتماعی، واقعا حقیر است، در مسائل مرتبط به زندگی و دنیا، تقیهدار و دزد بار میآید؛ مؤمن میتواند در اموال عمومی دستاندازی كند و اسم آن را عزت مؤمنان بداند و تصرف در آن را حقالهیاش بخواند؛ اختلاس در نظام ارزشی مؤمن به تقیه و حقارت الهی، چونان ارزنی است كه ارزشی در آن نیست.
آن حقارتی كه رهبر مستضعفان- كه ضعیفتر از هر انسانی در اندیشیدن بود- اقتصاد را مال خر میدانست و انقلاب برای شكم را مذموم، سالیانی بعد، پیروان حقیرش متقیانه دست در اختلاس از ثروت ملی دراز كرده و سخن یاوه انقلاب برای اسلام را به سخره گرفته است؛ سلسله اختلاسهایی-عنوانی حقیر بر دزدی در رژیم جمهوریاسلامی- كه در سی سال گذشته از منابع و منافع شهروندان ایران به یغمای مومنان پای در تقیه و دل در حقارت رفته و میرود، پوشالی و غیرواقعی بودن باورهای شتابآلود و آمیخته به شور بی شعورانهای را نمایان میكند كه انقلاب خوانده شده به اسلامی را به وجود آورد و كشور را در جهل و استبداد و خرافه گرفتار كرد. آخرین این حقارت و تقیهمداری در ماجرای اختلاس میلیاردی اخیر است كه رژیم از یك سو با پای بندی به عنصر مصلحت و تقیه اصل آن را پذیرفته و بر واقعیت آن سرپوش مینهد و از سویی دیگر سعی در گم كردن آن در فراسوی اخبار ناراحت كننده اعدام و گزارشات انحرافی از مسائل فرعی دارد.
سالیانی است به سلطه نامشروع جمهوریاسلامی، تقیه(دروغ) و حقارت(دزدی) در عمل اخلاقی و اجتماعی ایران زمین ریشه دونده و این مرزوبوم را از حذرخواهی داریوش-پادشاه هخامنشی- در دوری از دروغ و بی آبی، به پستوی ذهن رانده است؛ استبداد دینی با خود الگوهای ناهنجارین را به عنوان باورهای دینی در شیوع اجتماعی پراكنده و اخلاق را به حقیری و دزدی آلوده است؛ آلودگی كنش و رفتار اكنون در جایگاه حساس و سرنوشتساز سیاست و امور كشورداری مأوا گزیده است و پلشتی خویش را بر سرتاسر حیات حكومت اسلامی گسترانده است؛ جنبش مدنی ایران در رشد و شكوفاییاش، تمامی جمهوریاسلامی را با پشتوانههای اعتقادیاش در تقیه و حقارت، كنشهایش در كشتار و دزدی و ماهیت ضددموكراتیكاش در سركوب و تجاوز به حرمت انسانی، به فردای ایران دموكراتیك، سكولار و آزادی خواهانه راهبر است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|