حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
خر مش رجب
مُحسن کُردی

November 04, 2011

جمعه 13 آبان 2570 = November 4, 2011

 

انگلیسی ها مثلی دارند که میگوید «مردم هر کشوری لایق حکومتی هستند که بر آنها حکومت میکند». البته ما ایرانی ها همیشه «عذر» موجهی داریم و آن اینکه رژیم خیلی خون خواری بر ما حکومت میکند که در گیری با آن ممکن نیست. روی دیگر این قضیه را میتوان این گونه دید که ما ملتی هستیم که حاضر نیستیم برای آزادی مان از جان مایه بگذاریم. بهرحال رسیدن به آزادی هزینه ای دارد که باید پرداخت و اگر ما ملتی هستیم که حاضر به هزینه دادن نیستیم .. اگرچه مثل سایر مردم جهان شایستگی حکومت بهتری را داریم اما فعلا همین حکومت را تحمل میکنیم.

من نمیدانم چرا بر خلاف همیشه رعایت میکنم. خیلی راحت بگویم، لیاقت ما ملتی که حاضر به هزینه دادن نیستیم همین حکومت است. ما از عربها کمتر هستیم. شجاعت کمتری داریم. هم آن زمان که پابرهنه به کشورمان حمله کردند و آنرا در نوردیدند و شدند سید و آقای ما از ما شجاع تر بودند و هم امروز که خود را از یوغ فرمانروایان شان آزاد کردند.
شاه میخواست که بر قلبها حکومت کند و چنین نیز می پنداشت و بسیاری از مردم دوستش داشتند. اگر اندکی از اخلاق پدرش را داشت در همان انقلاب کم هزینه ما ملت را سرجای مان می نشاند. این از قدرت مردم نبود که او سقوط کرد از کوتاه آمدن خودش بود و عقب نشستن گام به گام اش. اگر یک تشر درست زده بود مردم به سوراخ ها میرفتند. اگر حقوق همین کارکنان اعتصابی شرکت نفت را قطع میکرد همه شان کاسه گدایی بدست به غلط کردم می افتادند. من چند تن از کارگران و کارمندان متوقع و شکم سیر شرکت نفت آن زمان را میشناختم. یک سال بعد از انقلاب آنچنان به گه خوردن و اظهار پشیمانی از اعتصاب شان در حمایت از خمینی و انقلاب اسلامی افتاده بودند که من حیرت میکردم. بجرات میگویم که آنقدر که آنها غم پول مفت شرکت نفت را که امروز از آنها دریغ میشد را داشتند غم آزادی بیان را که بخاطرش انقلاب کرده بودند را هرگز نداشتند. با آن سن کم که داشتم تعجب میکردم که چگونه آنها که آزادی برای شان مفهومی نداشت و بعکس بسیار مادی هم بودند اینچنین جو گیر شدند و آینده شان را به خطر انداختند. امروز نمیدانم وضع شرکت نفتی ها چطور است. هرگز چسناله ای از آنها نشنیده ام. بنظر میرسد که خوب سبیل شان را چرب میکنند تا به فکر خطر کردن و اعتصاب بخاطر مردم نیافتند. همان یک بار دست شان را برای اعصار آینده هم داغ کرد.

پس دست کم میتوانم ادعا کنم که شرکت نفتی ها لیاقت شان همین حکومت است. راستی چرا پزشکان صدای شان در نمی آید؟ خب.. آنها هم از برکت این انقلاب به نان و نوایی رسیده اند. زمان شاه کسی به ظاهر آنچنان اهمیت نمیداد. طلا و جواهر آویزان کردن کار کلفت ها و شهر ندیده ها بود. برعکس امروز. امروز از برکت این رژیم و اهمیتی که به ظاهر داده میشود و در جامعه هم تبلیغ میشود نان پزشکان بخصوص جراحان پلاستیک در روغن است. پس آنها هم لیاقت این حکومت را دارند. در مجموع هرکس شکمش سیر است مشکلی با رژیم ندارد و لیاقتش همین رژیم است. میتوان نتیجه گرفت کسانی که چسناله میکنند همه از گرسنه ها هستند و ناراضیان از وضع خویش. میتوان نتیجه گرفت که اگر آنها هم وضع شان درست بشود حتما خفقان خواهند گرفت و اعتراضی به رژیم نخواهند داشت.

از جمع معادله های بالا میتوان نتیجه گرفت که مشکل آزادی نیست. مشکل پول است و درآمد. در نتیجه خلایق هرچه لایق.
جلو جلو در پاسخ آنها که رگ گردن شان بخاطر کشته شدگان اخیر اعتراضات انتابات بیرون میزند باید عرض کنم که از جان مایه گذاشتن آن چند جوان اندک را به حساب کل جامعه نگذارند. مردم مقاومت نکردند. پس همان بهتر که میراث بران عرب پابرهنه زمان یزد گرد سوم همچنان بتازد و غارت کند و تجاوز کند و بسوزد که.... خلایق هرچه لایق.

میخواستم تمام کنم اما بازهم طاقت نیاوردم. راستش دلیل خشم بالا.. مطلبی بود که بر علیه رضاشاه و محمدرضاشاه در سایت ایران گلوبال خواندم. هربار که مطلبی بر علیه این دو پادشاه میخوانم خونم بجوش می آید. از نفهمی و نا آگاهی بیشتر منتقدین. یارو یک کتاب در مورد تاریخ معاصر ایران نخوانده است یا اگر هم خوانده است دستچین کرده و مطابق غیض و غرضش مطلب بیرون کشیده در حالی که در همان کتابهای مرجع که یاد کرده دقیقا توضیح داده که وضع جامعه ما چطور بوده و چرا رضاشاه و محمدرضاشاه آن کردند که دیدیم. چرا رضاشاه مخالفانش را در زندان میکشت؟ نظر اکثریت این است که او مرض داشت و به همه ظنین بود. دیکتاتور بود. یا مطابق آنچه که در مطلب ایران گلوبال نوشته بود رضاشاه حتا به نزدیک ترین کسانش مثل تیمورتاش هم رحم نمیکرد و نقل قولی از پزشکی که تیمورتاش را پس از مرگ کالبد شکافی کرده بود می آورد که تیمورتاش مسموم شده بود. حال این که چرا تیمورتاش زندانی شده بود و چرا رضاشاه آن رفتار را داشت و چرا تیمورتاش به فرمان رضاشاه مسموم شد اصلا مطرح نمیشود. از نظر آنها هیچ دلیلی نداشت بجز آنکه رضاشاه ذاتا دیکتاتور و خون آشام بود. اگر عقل به سر باشد نباید چنین سخنی را بپذیرد که کسی ذاتا دیکتاتور باشد. دیکتاتور شدن اشخاص در موقعیت هایی که دارند زاده شرایط جامعه شان است. جامعه هرج و مرج طلب ایران آن زمان خودش از خودش خسته شده بود و مطابق اکثریت کتابهای تاریخ معاصر که من خوانده ام اصلا مردم کسی مثل رضاخان را فریاد میزدند که از آسمان نازل شود. صادق زیبا کلام، همایون کاتوزیان و آبراهامیان اینها همه آثاری خواندنی در این مورد دارند که در همین جمهوری اسلامی چاپ شده.

پس از محمدرضاشاه هم آخوند اگر دیکتاتور شد برای آن بود که باز هم جامعه آخوند را فریاد کرد. تفاوت این بار با صد سال قبل اش در این بود که این بار روشنفکرها خودشان نمی خواستند چشم شان به حقیقت باز شود روشنفکر خودش فرش قرمز زیر پای آخوند انداخت. و این روشنفکر آنقدر هم شهامت ندارد که بپذیرد که اشتباه خودش بود. تقصیر را به گردن عالم و آدم و شاه و آمریکا و بی بی سی میاندازد بجز خودش که در خیابانها جیغ مرگ بر شاه میکشید. چقدر آن قطعه شعر عالی پیام (هالو) در مورد « دزد خر مش رجب» وصل حال اینهاست. . این شعر را تقدیم میکنم به آنهایی که در انقلاب بودند و انقلاب کردند و شهامت پذیرش مسئولیت شان در این مورد را ندارند و میگویند ما نکردیم. آمریکا کرد، انگلیس کرد، گوادالوپ کرد. پس شماها چه بودید؟ «آلت فعل»؟ یا مفعول؟
اولین درس ساختن آینده پند گرفتن از گذشته است. اگر گذشته را درست نگاه نکنید بازهم سرتان کلاه خواهد رفت.

شنیدم که دزدی زبل نیمه شب
ربود از طویله خر مش رجب

رجب تا که شستش خبر دار شد
جهان پیش چشمش شب تار شد

درون طویله دو زانو نشست
زمین و زمان را دم فحش بست

یکی گفت تقصیر از آن توست
که قفل طویله نبستی درست

یکی گفت گیرید معمار را
بنا کرده کوتاه دیوار را

یکی گفت تقصیر از شحنه هاست
که هر روز بر پا چنین صحنه هاست

یکی گفت: نه، بوده تقصیر خر
چرا ؟ چون که می کرد اگر عر و عر

و یا یک کمی جفتک و گرد و خاک
مسلم که آن دزد می زد به چاک

شنیدم که با غیض مشدی رجب
در آن بین می گفت : یاللعجب

که هر کس به نوعی ست در اشتباه
فقط دزد در این میان بی گناه

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

سياوش




مرغ زيرك چون به دام افتد تحمل بايدش .

تحقير ملت روا نيست كه مردم مقصر نيستند . شما بايد اشكال را در خودتان جستجو كنيد . براي يك بار هم كه شده بنشينيد و منصفانه قضاوت كنيد . چگونه شد كه در سال 57 ناگهان جمعيتي معترض سيل آسا در خيابان به راه افتاد . نگوئيد مردم جاهل و نادان بودند . كه اصلا قابل قبول نيست .

به فرض محال كه اين ناداني را باور كنيم . اين كدام حاكميت بود كه ملت را در جهالت نگه داشته بود ؟ كدام حزب سياسي مستقل وجود داشت كه مخالفان زير بيرق آن جمع شوند ؟

شايد آن كسي كه ملي گرايان و آزادي خواهان را قلع و قمع كرد و تريبون مذهبيون را باز گذاشت مسئول باشد . و يا آنان كه در خانه هاي آنچناني آرميده بودند . و شعله هاي عصيان را از حسينيه جماران و حوزه هاي علميه و مسجد و بازار و دانشگاه نمي ديدند مسئولند باشند .

November 04, 2011 04:22:38 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود برآقای محسن کردی گرامی
فرمودید: ما ملتی هستیم که حاضر نیستیم برای آزادی مان از جان مایه بگذاریم.
من در مورد خودم وهمه ایرانیان خارج کشور در این مورد با جنابعالی موافق هستم. اگر حاضر بودیم برای آزادی خودمان و میهن مان وهم میهنان مان از جان مایه بگذاریم که در خارج نمی ماندیم، برمی گشتیم ایران ، خط اول مبارزه در درون میهن است. وضع بیشتر ایرانیان بی تفاوت به مسائل مربوط به آزادی خیلی وخیم تر از آنی است که من وجنابعالی فکر بکنیم، تا چه رسد به اینکه از جان مایه بگذارند. از انصاف نگذریم ، در درون ایران بسیار ایرانیانی داریم که برای آزادی نه یک بار، که گاهی، روزی یک بار برای آزادی خودشان و هم میهنان شان جان میدهند، اما تسلیم نمی شوند ودر نتیجه به جوخه اعدام سپرده می شوند .هزاران از آنها سالیانیست در سیاه چال ها اسیرند وده ها هزار نیز در نیمه های شب به جوخه های اعدام سپرده شدند، نمی دانیم چه تعدادی در روزها وهفته وماه های آینده به جوخه های اعدام سپرده خواهند شد. در مجموع تعداد کمی از ایرانیان همه هستی وجان خود را برا آزادی خود ومیهن شان هزینه می کنند، ولی افسوس که تعدادبسیار زیادی ایرانی در خارج هستند که کلا ایران را فراموش کردند. اما مبارزان زیادی نیز وجود دارند که سالیانیست مشعل مبارزه را در خارج کشور روشن نگهداشتند وبابت ش عمر وپول هزینه نمودند وبسیاری نیز در این مبارزه طولانی ترور شدند وجان باختند. از نوشتن خبرهای تکراری پرهیز می کنم وبه مسئله روز کشورمان می پردازم. چگونه می توانیم ایرانیان را گرد هم آوریم و با فکر جمعی ایران را از این پیچ تاریخی به سلامت عبور دهیم ؟ به جزئیات بحران نمی پردازم چون اخبار و حوادثی که رخ می دهند و تحلیل ها در باره اخباردر دسترس همگی مان قرار دارند. جنابعالی چه پیشنهادی ونظری برای حمایت از فراخوان شاهزاده رضا پهلوی دارید؟
به نظر من:
این فراخوان ایده بسیار خوبی برای شروع یک همکاری یین آزادیخواهان بر ضد رژیم ننگین اسلامی است و اگر درست از این ایده بهره گیری شود و ایرانیان باوجدان از تجربیات گذشته ها در مسیر حمایت از فراخوان بپاخیزنده وبه سازماندهی بپردازند، البته تدارکات پولی را نیز سرمایه داران میهن پرست با وجدان به جنبش ملی وام بدهند و برای میهن افتخار بیافرنند، قدم های اول جای بسیار امیدواری را در دل ها بر می انگیزد وامید وانگیزه موتور همه حرکت هاست. حوادث وخبرهایی را که از درون وبیرون میهن می خوانیم، بیشتر به ضرورت سا زماندهی بین مبارزان میهن پرست پی می بریم که نباید اجازه دهیم این بارنیز دیگران سرنوشت وتاریخ ما را هرطوری که می خواهند رقم بزنند. من مخالف صد درصد حمله نظامی بیگانگان به کشورمان هستم وبر این باورم که به هرقیمتی نباید اجازه دهیم به کشورمان حمله نظامی صورت بگیرد. اگر کار به حمله نظامی برسد ممکن است جلوی حوادث پی درپی وغیرقابل جبران را با هیچ تلاشی نشود گرفت. ما ایرانیان در هر نقطه ای از جهان با همه توانی که داریم باید جلوی جنگ را بگیریم. نباید اجازه دهیم روس ها وانگلیس ها واعراب ایران را اشغال کنند، بعد از آنها بی تردید پای طالبان والقاعده وبقیه جک وجونوران هم به ایران باز خواهد شد، حالا بیا و درستش کن. خوب هنوز که این اتفاقات رخ ندادند وایران عراق وافقانستان و پاکستان دیگری نشده به پاخیزیم. هشت سال تجربه تلخ جنگ تا هفت پشت بعدی مان کافیست. امیدواریم همه مخاطبین فراخوان شاهزاده رضا پهلوی از این فرصت به درستی بهره بگیرند واعلام موجودیت نمایند. وحداقل تکلیف ملت را با خودشان وتکلیف وجودی خودشان با سرزمین شان روشن کنند. آقای محسن کردی گرامی بسیار سپاسگزارم. به امید روزهای بهتر

با احترام
کاوه یزدانی
پاینده ایران وملت ایران

November 04, 2011 03:43:21 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites