حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
اتحاد در نهان و اختلاف در بیان
بهمن زاهدی

November 20, 2011

یک شنبه 29 آبان 2570 = November 20, 2011

 

از زمان انتصاب احمدی‌نژاد به بعد، مردم چه در داخل و چه در خارج از کشور اتحاد خود را برای رسیدن به دنیای امروزی به همگان نشان دادند. امروزه احتیاجی به تاکید به «اتحاد» دیده نمی‌شود، چون این اتحاد ما بین ایرانیان (مردم عامی) وجود دارد. آنچه باعث عقب‌نشینی مردم از خیابان شد، تنها قدرت سرکوب نظام جمهوری‌اسلامی نبود، بلکه اختلافات به میان کشیده شده رهبران سیاسی مختلف، عامل اصلی دلسردی مردم برای ادامه مبارزه خیابانی بود. اگر امروز تاکیدی بر اتحاد به میان می‌آید برای متحد کردن مردم نیست، بلکه برای متقاید کردن روشنفکران و سران سیاسی مختلف در همیاری‌های متقابل است. مردم احتیاج به رهنمودهای رهبران سیاسی متحد‌شده و مختلف خود را دارند. رهبران سیاسی ایران باید دریابند که آنها در کنار همدیگر تبدیل به رهبری جنبش و مردم خواهند شد. «رهبری» برای مردم دیگر در یک فرد و یک اندیشه سیاسی خلاصه نمی‌شود. پولاریزم یا کثرت‌گرایی را رهبران سیاسی باید به نمایش مردم بگذارد. پولاریزم مردم ایران در فرهنگ‌شان نهفته است.

اولین اختلاف در بودن یا نبودن نظام جمهوری‌اسلامی خلاصه شده. در زمانی که مردم شعار «مرگ بر دیکتاتور» را مطرح کردند. اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی برای کمک به جمهوری‌اسلامی حمایت خود را از مردم دریغ کردند و آنان را به چنگال جمهوری‌اسلامی سپردند. با به میان آمدن شعار «نه غزه نه لبنال جانم فدای ایران» و تغییر آن در صدای امریکا بوسیله اصلاح‌طلبان حکومتی، مردم بار دیگر از اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی ناامید شدند. در آن هنگامه مردم به خواست خود که سرنگونی جمهوری‌اسلامی ‌بود تاکید می‌کردند. امروز کسانی که خواستار ماندن جمهوری‌اسلامی هستند، نمی‌توانند خود را از رهبران و سخنگویان مردم ایران اعلام کنند.

دومین اختلاف در شکل نظام آینده کشور می‌باشد. مشروطه‌خواهان در همان مراحل اولیه برای رفع اختلافات، خواستار رجوع کردن به رای مردم شدند و برای جلوگیری از شکاف در مبارزه، اعلام کردند که شکل نظام آینده مسئله امروز ما نمی‌باشد و در فردای آزادی کشور، مردم بعد از تعیین یک ساختار دموکراتیک برای اداره کشور، می‌توانند شکل نظام دلخواه‌شان را به رای بگذارند. برای مشروطه‌خواهان تشکیل یک نظام پارلمانی در کشور مهمتر از شکل نظام می‌باشد.

از سوی دیگر جمهوری‌خواهان به رفراندم سال 58 جمهوری‌اسلامی پناهنده شدند و فقط خواستار لغو «اسلامیت» و ماندگاری «جمهوریت» آن می‌باشند و نشان داده‌اند که با شیوه حکومتی جمهوری‌اسلامی بطور کُلی مسئله‌ای ندارند. در آن رفراندم سال 58 مردم، تنها می‌توانستند به «جمهوری‌اسلامی» رای «آری» و یا «نه» بدهند. طبق نتیجه آن رفراندم 98% مردم به «جمهوری‌اسلامی» رای «آری» داده‌اند و برای برداشتن واژه «اسلامی» مردم باید دوباره پای صندوق رای بروند. این حق حقوقی مردم است.

اشکال دیگر سران جمهوری‌خواهان این است که نمی‌خواهند خود را پایند به هیچگونه اصول دموکراسی‌خواهی بکنند. آنان در حقیقت امر، فقط مخالفین خاندان پهلوی هستند. اگر جمهوری‌خواهان ایران بر این باورند که اکثریت مردم ایران با نظام پادشاهی مخالفند، پس چرا نمی‌خواهند به رای مردم مراجعه کنند و منِ مشروطه‌خواه، طرفدار نظام پارلمانی را در انتخابات شکست دهند؟ مشروطه‌خواه‌هان حتا برای شکست‌خوردن‌شان آماده هستند. ما در نظام «جمهوری» دلخواه مردم، حیات سیاسیمان را بازنگری خواهیم کرد.

مشروطه‌خواهان از رای مردم حراسی به دل ندارند، چون می‌دانیم در مواردی مردم نگاه‌هشان به امور کشوری با نگاه یک حزب سیاسی یکی نیست. ولی در داراز مدت شاید یکی شوند. تنها اشکالی که دوستان از ما می‌گیرند در مورثی بودن نهاد پادشاهی از دیدگاه نظری آن است و پاسخی در عمل، به مورثی‌بودن «جمهوری» در کوبا، سوریه، کُره شمالی و دیگر نظام‌های مورثی جمهوری نمی‌دهند.

اختلافات دیگر بین اپوزیسون ایرانی همگی قابل حل می‌باشند، در صورتیکه اهداف همگانی و اولیه برای آینده کشور مشخص شوند.

آنچه مهم می‌باشد وجود اتحاد ما بین ایرانیان برای رسیدن به آینده بهتری می‌باشد. پایه‌های اصلی برای رسیدن به دموکراسی را مردم خود فراهم کرده‌اند. امروز آن دسته از کسانیکه می‌خواهند رهبری مردم را بدست بگیرند باید به مردم نشان دهند که برای انجام وظیفه خود آماده هستند و حاضرند اختلافتشان را به کناری گذاشته و به رای مردم احترام می‌گذارند.

تجربه‌ای که نسل جوان ایران در جنبش سبز بدست آورد کمتر از نسل انقلابی گذشته خود نیست. مُدرن بودن ساختار جُنبش سبز از نهادینه بودن آزادمنشی در کُل جنبش خبر می‌دهد.... مردم زنده‌تر از گذشته بسوی آینده می‌روند. ما هم می‌توانیم بجای پرداختن به اختلافات به اشتراک‌مان برسیم.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

عرفان

درود بر اقای زاهدی گرامی
چگونه شد که سلطنت طلب شدم؟
تا 3 . 4 سال پیش همیشه پیش خودم فکر میکردم اگه یه روزی جمهوری اسلامی سرنگون بشه من در تعیین نظام اینده کشورم به سیستم جمهوری رای میدم من جوان 23 ساله همیشه وقتی از وقایع 57 و علل فاجعه 57 و فضای اجتماعی سیاسی ان زمان از پدرم یا بزرگان فامیل سوال میپرسیدم همیشه جواب های مبهم و سر بالا میگرفتم هر کسی یه تفسیر میکرد و هیچوقت جوابی قانع کننده نگرفتم تا اینکه بعد از بارها ایمیل زدن به زنده یاد رضا فاضلی بالاخره جواب گرفتم و از ان روی که به خرد ورز بودن اقای فاضلی اطمینان داشتم بنا به درخواستم چند کتاب به من معرفی کرد.
حال نمیخواهم که اینجا بازگو کنم که چه استنباط و نتیجه گیری ای درباره نظام قبلی کردم اما هدفم از بیان این مطالب این بود که بگم یکی از عواملی که باعث شد از مدل سلطنت همیشه بدم بیاد این بود که فکر میکردم شاه بده و مدل سلطنت خود دیکتاتوریه و .... بعد از روشن شدن خیلی از واقعیات و رها شدن از بند خرافات و رسیدن به بلوغ سیاسی سعی کردم ایده عال هایی که مدنظرم بود را مدل های مختلف بجویم.
ایده عالهایی که مدنظر من بود بیشتر ایده عالهای فرهنگی بود و بدون اینکه بگم چون احیانا شاه ادم دیکتاتوری بود پس دور نظام سلطنتی را خط قرمز بکشم دیدم که شاه بعنوان یک نماد که قدرت سیاسی هم ندارد میتواند اقدامات مهم و سازنده ای را در جهت فرهنگ سازی انجام بدهد نمونه اش جشن های 2500 ساله که مهمترین شخصیت های سیاسی دنیا را به ان ضیافت کشاند و شخصیت کوروش را به جهانیان شناساند همچنین یکی دیگر از عواملی که باعث شد تا بیشتر به این سمت کشیده بشم شخصیت ملی میهنی و پخته شاهزاده بود.صد البته بت سازی اوج دگماتیسم و عامل انحطاط و بدبختی است اما من ایشان را به لحاظ وطن پرستی و عرق ملی میهنی شان دوست داشته و بعنوان رهبر حزبی ام برگزیدم
همانطور که همه امروزه شاهد ان هستیم اکثر نظام های سلطنتی پارلمانی موفق ترین و دموکراتیک ترین سیستم های حکومتی در جهان هستند نمونش نروژ که رتبه 1 دموکراسی را در دنیا دارد و مرفه ترین کشور دنیا محسوب میشود نمونه های دیگر ان سوئد بریتانیا و استرالیا و ...... میباشد هرچند نظام های سلطنتی دیکتاتوری هم داریم
میخواهم اینو بگم که همانطور که نظام سلطنتی دموکراتیک و دیکتاتور وجود دارد نظام جمهوری دموکراتیک و دیکتاتور هم داریم پس این اوج دگماتیسم است که بخواهیم برای هرکدام از این دومدل خط قرمز بکشیم.انچه که من از بهار عربی استنباط کردم این بود نظام های سلطنتی بر خلاف نظام های جمهوری بسیار اصلاح پذیرتر بودند نمونه بارز ان مراکش بود که پادشاه در یک اقدام هوشمندانه قانون اساسی را به همه پرسی گذاشت. اما بشار اسد و مبارک و ... یه ذره هم از مواضع خود کوتاه نیامدند
در واقع اگر یه کشور بخواهد به سمت دموکراسی و ازادی پیش برود مدل حکومت زیاد فرقی نمیکند مهم دموکراتیک بودن ان است امیدوارم ان دسته از به اصطلاح روشنفکرانی (دگماتیسم های نقابدار) که خط قرمز میکشند حال هیچ فرقی نمیکند چه برای جمهوری بکشند چه برای نظام پارلمانی به خود بیایند و در مسیر درست قرار بگیرند واقعا در عجبم که چطور این اشخاص هنوز درک نکرده که این رای مردم است که نوع سیستم حکومتی شان را تعیین میکند نه جهت گیری های خصمانه و کینه توزانه و دگم وارانه انها
پاینده ایران

November 20, 2011 05:15:58 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر آقای بهمن زاهدی گرامی

براستی که واقعیت موجود را بخوبی بیان کردید. بسیاری از هم میهنان آزادیخواه و ایران دوستان موافق نظر جنابعالی هستند. نظر یک هم میهن را که در صفحه نظرات کیهان لندن منتشر شده را در زیر بخوانید. همانطوریست که فرمودید. جمهوری خواهان از رای آزاد ملت ایران وحشت دارند، چونکه گذشته سیاهی در تاریخ معاصر ایران دارند، به همین دلیل نیز به اتحاد تا روز آزادی تن نمی دهند. آنها به اصول دمکراسی پایبند نیستند و قصد برقراری دمکراسی و حقوق بشر در ایران را نیز ندارند، اگر هدف آنها آزادی بود که کار به این روزهای خفت و خواری نمی‌ رسید. سی سه سال پیش هم هدف شان آزادی و دمکراسی نبود، آنوقت هدفشان براندازی نهاد پادشاهی بود که ایران را با کج‌فکری‌شان به خاک سیاه نشاندند، و امروز نیز هدفشان فقط مخالفت با پادشاهی است و بس. برای آنها ایران در اولویت اول نبوده و نیست.
نظری را که برای کیهان در این ارتباط فرستادم و یک نظر مشابه از هم میهن دیگری را در زیر بخوانید. با احترام کاوه یزدانی
پاینده ایران وملت ایران
......................................
با درود به مهران گرامی، من خواهان یک دولت پارلمانی برآمده از رای آزاد ملت هستم، شکل سیاسی جمهوری یا پادشاهی نیز هیچ فرق ندارد. آقا مهران با نظر جنابعالی کاملاً موافقم ولازم نیست که نوشته‌های شما را دوباره نویسی کنم جز یک جمله:
براستی همه مخالفین شاهزاده رضا پهلوی از رای‌گیری آزاد با حضور رضا پهلوی وحشت دارند، به همین دلیل نیز به فراخوان‌های شاهزاده پاسخ نمی‌دهند. دلیل این بی‌مسئولیتی‌شان نیز خودکامگی رهبران گروه‌ها و احزاب سیاسی و شخصیت‌های اپوزیسیون می‌باشد. بیشتر رهبران گروه‌های سیاسی خارج در فکر تصرف قدرت هستند نه آزادی کشور ، که اگر آزادی کشور برایشان اهمیت داشت، زمانی که نداها و سهراب‌ها را پَرپَر کردند، و زمانی که تجاوز به دختران و پسران در کهریزک‌ها فاش شد، همه ملت بی دفاع داخل کشور منتظر اتحاد اپوزیسیون خارج کشور بودند. اما دریغ از یک زرّه غیرت . واژه مناسبتری از بی‌غیرت نیافتم. با سپاس از مهران عزیز و همه آزدیخواهان راستین. با احترام کاوه یزدانی
پاینده ایران وملت ایران
اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت ( ناشناس )
...........................................................................................
28 آبان
نام: مهران
موضوع: گفتمان کیست که دموکراتیک است؟
با درود، والا من نه سلطنت‌طلبم و نه جمهوری‌خواه ، اما در این دوران که گفتمان سیاسی در جهان ، گفتمانی است دموکراتیک و حتا اعراب دیگر از خواب برخاسته‌اند و نسیم بهارعربی وزیدن گرفته است و بدون توجه به نتیجه این مبارزات مردمی ، گفتمان این مبارزات گفتمانی است دموکراتیک . اما گفتمان کدامین از رهبران اپوزیسیون ایران چه در خارج و چه در داخل کشور به اندازه گفتمان شاهزاده رضا پهلوی دموکراتیک است؟ کدامین از رهبران و مخالفین رژیم اسلامی به غیراز شاهزاده رضا بدون ایدئولوژی‌های آنچنانی ، که امتحان خود را پس داده‌اند و فراحزبی برای حقوق بشر و دموکراسی فعالیت می‌کند؟ چه کسی از این رهبران حاضر است که ایران از دست ملایان خلاصی یابد بدون اینکه ایده و یا حزب و سازمان و گروه‌شان در آینده ایران سهمی داشته باشد ؟
این شاهزاده رضاست که هر بار تکرار می‌کند که رسالت ایشان در فردای آزادی ایران به پایان می‌رسد و هدفی برای پادشاهی اگر مردم نخواهند ندارد. کدامین از این رهبران سرخ و سبز و سیاه به آرای مردم ایران به اندازه شاهزاده رضا احترام می‌گذارد ؟ و به راستی این مخالفت‌ها از چپ و راست با این شاهزاده فرهیخته به دلیل هراس از رای ملت در فردای ایران آزاد نیست؟
ما امکان آن را نداریم تا آماری از طرفداران ایشان در داخل مملکت داشته باشیم ، و از آنجایی که ایشان مرتبأ تکرار می‌کنند که ما همگی با هر عقیده و ایدئولوژی از چپ تا راست بایستی دست در دست یکدیگر در به زیر کشیدن این نظام کوشا باشیم ، به چنین آمارها نیازی هم نیست، زیرا به نظر می‌آید که تنها این شاهزاده است که از ائتلاف با دیگران بیمناک نبوده و همواره همگان را به گردهمآیی دعوت و ترغیب می‌نمایند . این تاریخ است که رفتار تک تک این رهبران و عقایدشان را ارزیابی خواهد کرد. اگر ما خودمان به دست خودمان آینده ایران را سامان ندهیم ، در زمانی که این رژیم به آخر خط رسیده است ، دیگران برایمان اپوزیسیون و دولت سازی خواهند کرد. با احترام.

November 20, 2011 10:54:24 AM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites